نظر من!

سلام

خوب حالا عقیده خودم را بگم.

من تا حد زیادی با نظر دوستم موافقم ولی نه به این شدت و نه به این سیاهی. من به مفهوم نسبی بودن هر موضوع به شدت موافقم.

به نظر من ممکنه عده ای از آقایون در برخورد با خانمی که به اون آقا نسبت به بقیه افراد همرده با موقعیت مشابه، تمایل و علاقه بیشتری نشون میده، در ابتدا خیالات نامربوط و غیرواقعی بکنه ولی تداوم این افکار به دو جنبه بستگی داره. شخصیت خود آقا و رفتار خانم که حد و مرزها و محدودیت ها را مشخص می کنه.

اگه زنی حد و مرزها را صریح مشخص کنه که البته این مشخص کردن فقط به سخن نیست، زبان بدن بسیار گویاتر است، اون وقت مردهایی که هدفشون از این رابطه ساده دوستانه چیزی غیر از تبادل افکار و نظرات است، خودشون دیگه به این رابطه ادامه نخواهند داد.

و باز به نظر من این موضوع بیشتر عامل فرهنگی و محیطی داره تا ارثی و ذاتی و نمیشه گفت طبیعت مردان اینه پس همینه که هست. من باور ندارم طبیعت مردان چنین باشه چون همه مردان چنین نیستند و هستند کسانی که قادر به کنترل و مدیریت افکار و نیازهاشون باشند.

باور این که همه مردان چنین هستند باعث میشه نسبت به شوهرهامون، مردان فامیل و همکارها و مردان اطرافمون بسیار بدبین باشیم و من نمی تونم این همه حجم تردید و سیاهی را تحمل کنم.

خوب این بود عقیده من!!!!!!

پیوست 1: آقای اماسیس یک وبلاگ خوب راه اندازی کردند درباره رعایت کپی رایت و یک مصاحبه انجام داده اند که به نظرم جالبه. این مصاحبه را بخونید.

پیوست 2: سه روزه این آهنگ، آهنگ محبوب من شده! قبلا این سبک ها را دوست نداشتم ولی فکر کنم به خاطر امتحانات کلا علایقم عوض شده!!!!!

پیوست 3: اگرچه من هم بعد از دیدن بازی زیبای ایران در مقابل آرژانتین احساس غرور و افتخار و کمی تا قسمتی حسرت کردم ولی چون حرف درباره شون زیاد زده شده الان می خواهم یادی از تیم والیبالمون بکنم که این قدر بی سروصدا می برند و زیبا و هنرمندانه بازی می کنند و کسی به خاطر بردهاشون این قدر ازشون یاد نمی کنه و جشنی براشون گرفته نمیشه! راستش من والیبال را بیشتر فوتبال دوست دارم!!!!!!

نظرات 14 + ارسال نظر
ستاره کویر دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 09:18 http://hadiseashna.blogsky.com

«همه از خدائیم، به سوی خدا میرویم»
کلّ هستی از خداست. آنچه در دنیای توهّمتان می بینید، از ذات احدیّت نشأت گرفته است. آیا چیزی جز خدا و جز از خدا می بینید؟ خدا آنچه هست، آنچه نیست، آنچه خواهد بود و آنچه بوده است، می باشد. خدا تنها حقیقت، تنها زندۀ واقعی، تنها حیات جاودان و تنها شعور حاکم بر هستی است.
جز خدا نیست. هر چه هست، خداست. جز خدا نبینید، جز خدا نپندارید و جز خدا حامی ای نجوئید که او ذات یگانۀ هستی است. تنها حقیقت ماندگار و تنها پدیدۀ جاودان. جز او هر چه هست، همه از اوست. با اوست. در اوست و تنها اوست که هست و غیر او هر چه هست، زندگانی از او می یابد که او وحدت بی منتهاست. (از وبلاگ حدیث آشنا)

الان این کامنت جنبه تبلیغاتی داره؟! ارشادی داره؟! مربوط به پسته؟! به شخص شخیص بنده است؟! چیه؟!

صنم دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 09:30 http://daftaresanam.persianblog.ir/

نظرتان محترم
ولله قراره بیخیال شم وگرنه تازه میپرسیدم قرار بود کجاش رو بگیم ذاتیه و.....؟؟
من منظورم این بود که این فکر برمیگرده به ذات آقایون که نمیتونن یه رابطه رو فراجنسی بپذیرن
حالا نسبیت که تو همه چی هست و اگه بخوایم فکر کنیم مثلا تو هر مهمونی ساده یا محیط کار معمولی که ملت یه پوشش ساده دارن آقایون دائم در حال چشم چرونی و.... هستن و منتظر یه شروع، که زندگی خیلی دشوار میشود!

ورزشکاران چه برده چه باخته متشکریم!

موفق باشی

من باز هم این که مردان نمی تونند فراجنسیتی فکر کنند را کاملا ذاتی نمی دونم. شاید هر دو یک درصدی داشته باشند ولی من به شخصه سهم محیط را بیشتر می دونم.

متولد ماه مهر دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 09:55

عزیزم نشد برای پست قبل کامنت بگذارم کاملا باهات موافقم از اونجا که خودم کارمند هستم درک می کنم این رفتار من هست که اجازه جسارت به جنس مخالف را میده طوری که از نظر من مدیرم مردی شرافت مند هست و تا حالا به من بد نگاه نکرده ولی دیدگاه یک خانم دیگه از همکاران طور دیگه هست. پس خیلی وقتها ما هستیم که حد و مرز برای طرف مقابلمون تعریف می کنیم. مدیرمون که همون ادم هست برخوردها باهاش فرق می کنه.

admin دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 10:27 http://aaddminn.blogfa.com

ولی بازم قویا معتقدم هر سلام و علیکی
هر گرم گرفتنی مخصوصا در محیط کاری
ذهن رو به سمت مسائل خصوصی سوق نمیده

من هم قویا میگم این نسبیه و به شخصیت و تربیت هر فردی بستگی داره!

[ بدون نام ] دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 10:40

شادمانه
اینجور تحلیل که بخواهیم به نتیجه دلخواه برسیم، مفید نیست. اینکه اگه فک کنیم همه مردها طبیعتشون اینه و بعد ما بایستی حجم زیادی از سیاهی رو تحمل کنیم، پس یه انتخاب دیگه ای میکنیم، تغییر در واقعیت ایجاد نمیکنه. واقعیت فارغ از دیدگاه و خوشایند یا بدایند ما وجود داره. البته قبول دارم که نوع تفسیر و ارزشگذاری، رویدادها رو تحمل پذیر یا تحمل ناپذیر میکنه

آقای شادمانه من تحلیل نکردم. اگر دقت کرده باشید گفتم نظر من! حقیقت اینه نه من و نه خانم آریان و نه هیچ کدوم از عزیزان کامنت گذار واقعیت موجود در جامعه را نمیگیم تنها داریم نظرمون را بیان می کنیم. نظر هر یک از ما هم بستگی به نگرش هایی داره که تا به امروز بر اساس محیطی که توش بزرگ شدیم، تجاربی که کسب کردیم و وسعت روابط اجتماعیمون و... در ما نهادینه شده.
وگرنه اگه کسی بخواهد از واقعیت موجود حرف بزنه باید با یک پشتوانه مالی و انسانی دست به یک تحقیق گسترده از یک جامعه آماری قابل قبول و بزرگ که معرف کل جامعه باشه، بزنه.
پس هر کدام از ما با توجه به نظر خودمون یک سری عقاید را تعمیم می دهیم.
این نظر من هم نسبت به مردانی هست که در اطرافم هستند. همسرم، مردان فامیلم و ... و صرفا نظر شخصی من است.

برنا دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 10:46

خانم اردیبهشتی عزیز
درود بر شما
راستش تمایل چندانی به اظهار نظر در این خصوص نداشتم، چون موضوعی نبوده که مرا درگیر کرده باشه و ضمنا اگر کامنت من بدست خانم آریان عزیز رسیده باشه، در همانجا اظهار نظر کرده ام. اکنون نیز چندان اظهار نظر نمیکنم و فقط چند مورد را یادآوری میکنم و از دوستان خواهش میکنم به این موارد نیز توجه داشته باشند (هرچند که به طور تلویحی برخی از آنها توسط سایرین عنوان شده است)
1- آیا این مساله فقط در خصوص جنس مذکر در ایران است؟ یا قاره یا منطقه ای خاص، یا همه جای جهان وضع به همین گونه است؟ (اگر کاملا نظر نویسنده را پذیرفته باشیم)
2- مردان ما را چه کسی پرورش داده؟ مگر در دامان زنان و مادران پرورش نیافته اند؟ تاثیر آنها چه بوده؟ (به نظر من شرایط اجتماعی و فرهنگی جامعه و عموم خانواده ها افراد را به این سو هدایت کرده است، با تبعیض های جنسیتی از دوران کودکی، با سخت گیریهای گاها بی مورد و تعصب های بی جا، با تحریف و برداشت بعضا نادرست از آموزه های دینی، با تبلیغات و سیساستگذاریهای آموزشی در نظام آموزشی کشور، با بدخواهی و زیاده طلبی برخی خواص و هدایت جامعه بدین سمت جهت مشغول نگهداشتن اذهان و تسلط خود بر برخی امور دیگر-متاسفانه توضیح این مورد کمی دشوار و خطرناک است-و خیلی مسایل دیگر که شروع آن از درون خانواده اتفاق می افتد)
3- شرایط اجتماعی و اقتصادی چه تاثیری بر این موضوع دارد؟
4- نگاه جامعه نسبت به زنان مطلقه چیست؟
5- نگاه جامعه نسبت به زنانی که کمی راحت تر لباس میپوشند چیست؟ (منظورم از جامعه، عامه ی مردم اعم از زن و مرد است)
6- آیا شخصیت هر کسی وابسته به پوشش اوست؟ اگر نیست، آیا همه افراد نسبت به این موضوع "آگاهی" دارند؟
و...........
من هیچگاه وجود چنین افرادی در جامعه را (که وجودشان علتهای بسیاری دارد) نفی نمیکنم، اما با نظر نویسنده مبنی بر حکم کلی و قطعی مخالفم و اگر بخواهم حساسیت بیشتری نشان بدهم آنرا نوعی توهین برداشت میکنم.
اگر کسی به سلامت ذهن و روان رشد کرده باشد، چه مرد و چه زن، این مسایل به این شدت و زشتی در او به وجود نخواهد آمد، هرچند که کشش جنس مخالف نسبت به هم، در حد مطلوب در وجودشان باقی خواهد ماند و البته به خاطر خواهند داشت که هر چیزی مکان و زمان مناسب خود را طلب می کند.
......................................
در مورد فوتبال که همه سخنوری نموده اند، والیبال که دیگه حرف نداشت...
واقعا دستشون درد نکنه...ما الان داریم در سطح اول والیبال دنیا بازی میکنیم......و این خیلی خوبه

آقای برنا! این کامنت شما و هر یک از گزینه ها یک پست می طلبه!

راستش من هم با نظر نسبی بودن موافقم همون طور که گفتم و در ضمن این که کشش و جاذبه جنس مخالف را هم نفی و انکار نمی کنم. ولی معتقدم کسی که به درجه ای از بلوغ رفتاری و فکری رسیده می تونه این تمایلات را از طریق مکانیسم والایش در جهت سازنده و مناسب به کار ببره!

باران پاییزی دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 12:53 http://baranpaiezi.blogsky.com

درود بر تیم والیبال ایران. گل کاشتند
الان جامعه ی ما طوری شده که خیلی از زنها و مردها اخلاق براشون معنایی نداره. آدمهایی رو می شناسم که برای خوشی لحظه ای و حقیرانه شون حاضر به انجام کاری هستند. من دلم برای بچه هایی می سوزه که این مدل در و مادرا دارن بزرگشون می کنن

باز هم دوست ندارم تعمیم بدهم! به قول آقای بی ربط ما در حال گذاریم و هر مرحله گذاری یک سری بها و تلفات داره تا به سرمقصد برسه. امیدوارم با آموزش و فرهنگ سازی این تلفات کم باشه

برنا دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 13:12

ببخشید دیگه...چونه که گرم بشه کامنت طولانی میشه
:))

نه اتفاقا خوب بود! خیلی تامل برانگیز و منصفانه بود و من به شدت استقبال می کنم از کامنت هایی که چالش برانگیزه و باعث تفکر میشه ولی الان یک کم سرم شلوغه! وگرنه دو برابر کامنتتون جواب می دادم!
راستی جواب من به کامنت آقای شادمانه را هم بد نیست بخونید!

برنا دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 13:39 http://www.newday2014.blogfa.com

بله خوندم جوابتونو...موافقم با نظرتون....کاملا.
سرتون شلوغه مزاحم نمیشم....راستش خودمم فکر نمیکردم کامنتم اینقدر طولانی بشه...:)))
خسته نباشید
به آقای اردیبهشتی عزیز هم سلام ما را برسونید.

ممنون. لطف دارید.

milad دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 14:21 http://salibhayekohne.blogsky.com

مطلب جدا از طرز فکر من جالب بود
انقد اطلاعات ندارم که نظر جامعی بدم ولی چندتا مطلب به ذهنم میرسه!
ما 20سال واسه 1 مرد 1چیزاییو خاص میکنیم و ذهنش مریض میکنیم و وقتی دیگه نمیتونیم محصورش کنیم ازش توقع رفتار معقول و انسانی داریم.
و اینکه به نظرم و طبق چیزی که دیدم سهم خانمها در این جو مسموم و رفتارای ناشایست دقیقاً هم اندازه آقایونه البته شکلش فرق داره!

بله! خانم ها هم بی تقصیر نیستند. من هم در دو جنبه ام از هر مردان و زنان یاد کردم. گرچه نقش های هر دو فراتره اگه بخواهیم بحث کنیم.

گیلاس آبی دوشنبه 2 تیر 1393 ساعت 19:44 http://thebluecherry.blogfa.com

من که خبر ندارم بحث سر چیه
ولی...
خیلی بده که بعضیا همه رو با یه چشم میبینند!

به پست قبلی مراجعه کنید

گلدونه چهارشنبه 4 تیر 1393 ساعت 08:10

اون سیاهی و به اون شدت نظر من نیست نظر آقای شوهر هست
اما نویسنده اون پست خیلبی قشنگ مطلب رو توضیخ داده بود که زنها عمومن بی منظورن و برعکس مردها.

هوم!!! جالبه!
متوجه هستم!

آنا آریان شنبه 7 تیر 1393 ساعت 15:09 http://anaarian.blogfa.com

من از این مدل آهنگ ها بدم نمیاد

خدا را شکر پسندیدی! حالا دقیق از کدوم مدل ها؟!

دارم ترانه ی پیشنهادی شما را گوش می دهم. دارم فکر می کنم آیا می شد این شعر را در قالب دیگری تصنیف کرد یا نه؟

به نظرم با یک مقدار دستکاری متن شعر و تغییر لغتهایش قابلیت ارایه ی شدن در قالبهای دیگر را هم دارد.

نمی دونم! من موسیقی را دوست دارم ولی علم موسیقیایی زیادی ندارم!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد