تنها به جرم زن بودن!

سلام

دانشگاه قبلی که بودم خیلی با اسید سر و کار داشتیم. اسیدهای غلیظی که توی شیشه های 5 لیتری تیره مرک (Merck) نگه داری می شد. وقتی درش را باز می کردیم بخارش می زد بیرون و بینی و چشم را می سوزوند. یک بار موقع ریختن اسید توی بشر به خاطر سنگینی شیشه دستم لغزید و یک کم اسید ریخت روی سنگ میز آزمایشگاه که از سنگ های ضد اسید هم بود مثلا. سنگ شروع به حل شدن و غلغل کرد. می جوشید و ازش حباب می زد بیرون. ایستاده بودم و نگاه می کردم به اثری که اسید روی سنگ گذاشته بود. قسمتی از سطح صیقلی سنگ خورده شده بود و سطح دیگه ناهموار و تکه تکه شده بود.

تو دوره کارشناسی ارشد یک بار دستگاه خودساخته یکی از دانشجویان منفجر شد و محتویاتش که حاوی اسید رقیق شده بود به همه جا پخش شد. قسمتیش ریخت روی دست و صورت یکی از بچه ها که سریع بردنش درمانگاه... تا آخرین روزی که توی اون آزمایشگاه کار کردم جای سوختگی قهوه ای این محلول روی دیوار و جداره مانیتور قابل رویت بود.

 

همه ما درباره اسیدپاشی و بلاهایی که سر آن زنان و دختران بی گناه اومده شنیدیم و خوندیم. کلی اخبار ضد و نقیض. کلی شایعه. درباره تعداد و مکان و شهرها و نحوه اتفاقش! کلی پیام و صحبت و راهکار و ... در کنارش حتی ساختن جوک و تلخند و ... و حتی حرکات زشت و شنیعی مانند ریختن آب توسط موتورسواران بر روی دخترانی که پیاده می رفتند و خندیدن به ترس و وحشت اون ها و...

همه و همه این ها چه درست و چه غلط یک نتیجه داشته. افزایش ترس و وحشت و ناامنی در زنان و گوشه نشینی اجباری آنان...

چیزی که قابل توجه هست و در زیر پوسته عناوینی مانند ا.مر به معر.وف یا رانندگی زنان یا اهل اصفهان بودن یا گروهی یا منفرد بودن یا مسائل سی.یا.سی یا روانی بودن مجرم و... پنهان میشه فرهنگی است که همیشه و از گذشته ها، خشونت علیه زنان در آن امری فراگیر بوده و هست.

جامعه ای مردسالارانه که حاصلش حس ترس و ناامنی و درد و رنج و گوشه گیری برای زنانی است که تنها به جرم زن بودند متحمل این سختی ها شده اند...

یک زمان خفاش شبی زن ها را می دزد و می کشد... یک زمانی با چماق و به زور از سر زنان حجاب برمی دارند... یک زمان با زور و ایجاد ترس و رعب به سر زنان چادر می کنند... یک زمان در میان اشک و درد و غم کودکی را از آغوش زنی می گیرند... یک زمانی زنی را به بیابانی می برند و دسته جمعی بهش تجا.وز می کنند و بعد سرش را می برند... یک زمانی زنی را در حد مرگ کتک می زنند و از خانه می اندازندش بیرون... یک زمان پدری دخترش را به خاطر بی آبرویی می کشد... یک زمانی زنی از فشار ظلم و استیصال خودسوزی می کند ... یک زمانی به خاطر عدم امنیت خانه از خانه فرار می کنند... یک زمانی از برادر، پدر، شوهر، فرزند کتک می خورند... یک زمانی... یک زمانی...

امروز داستان این زنان مورد ستم قرار گرفته از فرهنگ ریشه دوانده مردسالار که در ناخودآگاه زنان را معلول و مقصر خیلی از اتفاقات می دادند مورد توجه قرار گرفته است. ولی زود به دست فراموشی سپرده خواهند شد و باقی عمر در رنج و سختی و تنهایی به دنبال پاسخ به بزرگترین پرسش زندگی خود خواهند بود: چرا من؟! به کدامین گناه؟!

این روزها به دست فراموشی سپرده خواهد شد... بدون پیدا کردن مجرمان اصلی که باعث ایجاد چنین تفکر و فرهنگی می شوند... این روزها خواهد گذشت ولی تا وقتی این دیدگاه نسبت به زنان تغییر نکند روزی، جایی، شاید همین فردا، به گونه ای دیگر، باز زنی قربانی خواهد شد تنها به جرم زن بودن!

 

پیوست: چند روزه که با خودم درگیرم. که این پست را بنویسم و یا نه؟! که دچار بدفهمی نشم! که بهم خیلی انگ ها زده نشه! ولی ... ولی حتی اگه یک نفر هم متوجه حرف من بشه... که بفهمه تا وقتی این دیدگاه نسبت به زن هست، موجودی در درجه دوم، مقصر انحراف و گناه مرد، مستحق تنبیه و مجازات از طرف مردان همه چیز دان و ... این خشونت ها وجود خواهد داشت. حالا یک بار با اسید، یک بار با خفه شدن، یک بار با چوب و چماق و ...

به جای راه حل لحظه ای دنبال ریشه کن کردن این باورها و فرهنگ غلط باشیم.


بعدا نوشت: این پست می تونه جوابی باشه برای دوستانی که فکر می کنند صحبت در مورد حقوق زنان و تلاش برای اون بی فایده است. دوستان عزیز هر تغییری به مرور جواب خواهد داد اگه ما خسته نشیم.

نظرات 30 + ارسال نظر
عاصی یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 08:19 http://asysepidshortpost.blogsky.com

اردیبهشتی جان. به عمر من و نوه های منم قد نمیده که این فرهنگ اصلاح بشه

همین که بدونیم به نوه های نوه های ما قد میده جای امید برای مبارزه هست!

آبی دریا یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 08:34 http://ghadaghan1.mihanblog.com/

سلام.
حرفی ندارم.
مث همه وقتایی که در نهایت یک جدال،خسته وافسرده،تسلیم میشم و سکوت میکنم .

همه ما خسته هستیم ولی سکوت چاره کار نیست

صفا یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 09:52 http://www.sa4150.blogfa.com

بله عزیزم تغییر به مرور اتفاق می افته گام به گام و چه بهتر که این تغییر رو از خودمون آغز کنیم ما زنها با تغییربینش پسرهاو برادرهاو همسرانمون اجازه ندیم ما رو به عنوان مایملکشون وفقط وسیله ای برای ارضاء نیازهاشون ببینن ....

درست میگید صفا جان

آتی یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 11:57

بعله متاسفانه نتیجه تندروی ها و حرفهایی که شاید گویندش هم الان یادش نباشه اما اثرش باقیست.
اصلا بحث زن و مرد بکنار. وقتی فلانی میاد تو یه سخنرانی داد و بیداد راه میندازه و دست روی اعتقادات میزاره بهمانی دروغ میگه اون یکی راه پیشرفت رو یک شبه طی میکنه اون یکی رانت پول و اطلاعات داره و... خوب همه اینها باعث خشم یه عده میشه خشم از اینکه باید کاری کنن چون وضع جامعه خرابه یا خشم از اینکه همه خوردن و بردن و باید انتقام گرفت.
ببخشید بد نوشتم این موضوع بدجور بهم ریخته منو

بله! افراط و تفریط تو خیلی زمینه ها دیده میشه و چند رنگی ها و تفاوت ها که مردم را خشمگین می کنه

khonekashonemozhe.blogfa.com یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 11:57

بجرم اینکه بهشت زیرپایشان بود
دنیا را برایشان جهنم کردند.

اگه همه زنا به این باور برسن که میتونن این تفکر رو تغییر بدن
مطمئن باشید که میتونن فقط خوباوری لازمه.

تا وقتی این دنیا بهشت نباشه اون دنیا بهشت نخواهد شد! این عقیده منه! با این وعده زندگی ما را سخت کردند و سختی کشیدن را یک مزیت دونستند
بله خودباوری اصل مهمیه

برنا یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 13:22 http://Www.newday2014.blogfa.com

موافقم با شما
این مشکل ریشه در بخشی از فرهنگ این مملکت دارد که اتفاقا با مسایل اعتقادی نیز آمیخته شده است...متاسفانه بسیاری از آنها اشتباه هستند و اشتباه درک شده اند. یا دست کم اینطور خواسته شده یا اراده شده که بطور اشتباه ترویج بشه. کم نیستند افرادی که زیر سایه همین اعتقادات، تعصب ها و کج فهمی ها، در تاریکی نادانی و جهل به سر می برند.
نیاز داریم به نور آگاهی، نیاز داریم به استمرار و پیوستگی در آگاهی دادن، نیاز داریم به تلنگر، به مطالعه، به استفاده از اندیشه همراه با نیک خواهی....
ممنون از شما.

کامنت زیبایی بود آقای برنا

سمی یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 13:54 http://mydeardays.persianblog.ir

خیلی راه سختیه.مشکل ما فقط مردان نیستن خانم اردیبهشتی.ما با مرد ها و زنهای زیادی تو این زمینه اختلاف نظر دارن.زنایی که خیلی چیزهای ساده و بدیهی رو حق خودشون نمیدونن.این همه ظلم به خانومای یه ممکلت وحشتناکه.جقد یه آدم میتونه تنش رو تحمل کنه؟و جالبه که تو همه ی اینا میشنوی که اگه تو فلان نبودی کسی کاری به کارت نداشت...

بله! درست میگی! خیلی از این حرف ها را خود زنان می زنند!
تنش زیادی داره! فرسودگی وحشتناکی ولی عاقبت اثر خواهد کرد آگاهی دادن های آهسته و پیوسته ما

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 13:58 http://1nicegirl8.blogsky.com/

سلام
راستش با خوندن پست الهام و پست شما و دیدن برنامه سمت//نو یه حس عجیبی دارم...
به نظرم ما مثه آینه هستیم و اسید پاش و هرکی ک منظورش به انزوا کشیدن دخترها و زنهاست در حقیقت به صورت خودش اسید میپاشه...
اسید باعث شد خیلی چیزا متوجه بشم من جمله اینکه شما قبلن شیمی میخوندین
ولی واقعنی یه چیز دیگه هم فهمیدم
اینکه باید خوب درس بخونم و همش نگم نمیخام درس بخونم یه روزی باید وزیر بشم مثلن وزیر ضد اسیدپاشی
و مهمتر اینکه
فهمیدم که چرا قرآن مردونه ست
بگم چرا؟

درست حدس زدی!
اون وقت کار وزیر اسیدپاشی چیه؟
آره بگو چرا؟

ماهی سیاه کوچولوم یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 14:52 http://1nicegirl8.blogsky.com/

خب من یه بار قرآن رو فارسی خوندم چونکه خانوممون گفته بود
بعدش خدا میگه ما قران را برای هدایت فرستادیم
درسته؟
خب این نشون میده خیلی از زنها به خودی خود هدایت شده بودن نیازی به هدایت ندارن نیاز به کلید ندارن نیاز به تست و رمزگشا ندارن نیاز به پاسخنامه و جوابهای تشریحی ندارن ولی خب بقیه بندگان ...خانوم اردیبهشتی کاشکی پسرای سرزمینم آب معدنی با خودشون حمل کنن برای اینکه اگه دختری صورتش سوخت شستشو بدن نه برای مسخره بازی و خنده و لذت از ترس یه دختر...اونوقت سرزمینم قابل تحمل تر بود...
وزیر ضداسیدپاشی خیلی کارا داره هیچوقت شعار نمیده زود عمل میکنه برای همین سکوت میکنم و از کارهام هیچی نمیگم...

بله! کاشکی و کاشکی های دیگر! کاش از تعداد این موتورسواران کم می شد و به تعداد اون مردانی اضافه می شد که در حمایت از این زنان و ابراز نگرانیشون تجمع کردند، حرف زدند و حمایت کردند.

ای ول به وزیرضداسیدپاشی

مینو یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 15:46 http://milad321.blogfa.com

سلام خانم اردیبهشتی عزیز۰میدانید که من دوره کارشناسی را سالهای قبل از انقلاب طی کردم۰همان موقع هم آزار و اذیت کم نبود ۰بحث حجاب هم پیگیری نمیشد۰اما بعنوان مسال روزی با خانمی که باردار بود از کلاس بر میگشتیم'موتور سواری با سرعت آمد و بالگد آن خانم را پرت کرد داخل جوی آب و آن خانم بچه اش را از دست داد۰چند روز قبل در وبلاگ جراحی خواندم که خانمی تصادف کرده بوده او را به اورژانس برده اند و برای جراحی نیاز به اجازه همسرش بوده و همسرش هم حاضر نمیشده بیاید بیمارستان۰روزی چند زن و چند فرزند اینطور گرفتار اجازه همسر و پدر میمانند۰

من هم باور دارم این خشونت ها ریشه ای چندین هزار ساله داره به چندین دهه نیست فقط گاهی کمتره و گاهی بیشتر

واقعا ظالمانه است که حق حیات یک زن هم دست همسرش باشه! دقیق نگاهی که به زن دارند مثل نگاه صاحب گوسفند به گوسفندشه!

مهربانو یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 20:36 http://baranbahari52.blogfa.com

میمیریم بدون اینکه این چهار چوب ها شکسته بشند

من امیدوارم روزی شکسته بشه حتی اگه به عمر من قد نده

[ بدون نام ] یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 21:44

دوست خوب نویسنده ام سلام از لحظه ای که این خبر رو شنیدم دارم در آتش میسوزم و در قلبم ‌‌غم داره میجوشه مثل اسیدی که بر روان و جسم خواهران بی گناهم جوشید...... این مشکلی که مطرح کردین هزاران ساله که درمان نشده قد عمر اسلام.... چون اون موقع دخترانشون رو زنده به گور میکردن اما امروز زنده زنده میسوزونن و حتی آموزه های دینی هم مانع این نشده که این حیوونی که در لباس انسان رفته بفهمه مرد و زن برابر هست و هیچ کسی بر دیگری برتر نیست مگر در خوب بودن و شرافت داشتن و مهرورزیدن..... بگذریم که در خود آموزه های دینی هم شبهاتی هست،مثل اینکه دیه زن رو نصف مرد قرار دادن ولی همین مسیله خود نقض برابری بین جنسیت هاست.که حتی حتی حتی بر فرض این جانی رو دستگیر کرده و علاوه بر قصاص دیه هم به این مظلوما بدن ولیکن نصف دیه یک مرد کما اینکه در بیمارستان درمان اینها به طور تمام و کمال دریافت میشه و اونجا قصه جنسیت دیگه نیست چرا!!!!چون در بعد علم مثلا سلولهای آسیب دیده چشم درمان میشه و اونجا جنسیت نیست که مثلا بگن چشم زن قرنیه اش نصف قرنیه مرد هست پس همون تلاشی که در درمان مرد هست برا درمان زن هم انجام میدن و اینجاست که معلوم میشه هیچکدام بر دیگری برتری نداره........

بله این شبهات دینی هنوز هم برای من دچار ابهام هستند و حل نشده! هر دلیلی که برای ذکر شده به نظرم بیشتر توجیهه تا دلیل. چون در خیلی جاها این قوانین قابل اجرا یا عادلانه نیست

کیمیا یکشنبه 4 آبان 1393 ساعت 22:34

خانم اردیبهشتی ما که می خونیم و می فهمیم مشکل اینه که اونایی که باید بخونن و آدم بشن اصولا گذارشون این جا نمیفته...

درست میگی عزیزم. ولی براساس همون لینکی که گذاشتم این آگاهی دادن ها بی اثر نخواهد بود

مهرپرور دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 10:21 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
مرسی که بااحساس مسئولیت نوشتی
متاسفانه این اسیبها اثر دو طرفه ای هم داره بر محدودیت و کمتر شدن توانایی زنان. اسیبها زنان رو تضعیف میکنه و بعد بهشون گفته میشه ببین چون تو نمیتونی خودتو از اسیب حفظ کنی باید گوشه خونه بشینی و ببینی مردت چی میگه! و از یه جایی دیگه این محدودیت اجا ه نمیده زن بتونه به خوبی از خودش محافظت کنه و راحت اسیب میبینه. اگر این شرایط برای هر مرد قلچماغی هم قرنها وجود داشت الان وضع بهتری نداشت! اما الان یه جوری حرف زده میشه انگار ماهیت زن آسیب پذیره، اسمهای قشنگم روش میذارن: زن مثل گله باید مواظبش بود. شما. دست از مالکیت طلبی وبردار و نگاهتو عوض کن، زن درختی میشه که سالها تاب باد و بارون رو خواهد داشت، کمااینکه تا الان هم خیلی جاها بوده.

راهت پر رهرو اردیبهشتی جان

بله عزیزم درست میگی اگه این همه محدودیت و آسیب و خشونت هم علیه مردان بود، بعید می دونم بهتر از اینی می شدند که زنان امروز هستند. همین تلاش همین موقعیت الان خیلی از زن ها هم با این پیشینه واقعا جای تحسین داره.
خوب اصولا این عبارات همون با پنبه سر بریدنه! دیگه وقتشه که ما هم گوسفند و بره نباشیم

Rima دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 11:19 http://dailytalk.blog.ir

منم تجربه کار با اسید رو دارم
و اینکه صورت چقدر پوست حساسی داره و چقدر تو حس زیبایی هر شخصی نسبت به خودش تاثیر داره رو هم میفهمم
نمیدونم چی بگم
فکر نمیکنم انسانی با ذهن غیربیمار بتونه این کار رو بکنه
با پیوستتون موافقم

ذهن بیمارگون تنبیه گر

طنین دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 16:05

اینجا ایران است .جرم من زن بودن است ....
دانشگاه ناپاک است .لازم نکرده .من برم
گواهینامه ی رانندگی بدرد من نمیخوره .چون رانندگی تو این شهر بدرد من نمیخوره
لازم نیست کار کنی .استقلال مالی داشتن یعنی یه ترس بیمارگونه در جسم مرد من ....بریم دکتر بچه دار شیم .مرد؛من بچه دوست ندارم -.پس دوست داشتن من مهم نیست ...تنهایی جایی نرو چون دست بچه ای تو دستت نیست .طلاق مساوی است با بدبختی و مطلقه شدن برچسب هرزگی میگیرد ...اف براین زمانه ..اف

همه به جرم زن بودن

باران دوشنبه 5 آبان 1393 ساعت 17:28

متاسفانه کاملا درسته و شما هم خیلی خوب نوشتید. مرسی از اینکه ساکت نموندید و اعتراضتون رو به خشونت علیه زنان نشون دادید.

مرسی از همراهی شما

برابری !!! سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 00:52

سلام
حرکات زشتی که نام بردین واقعا از دید هر عاقلی محکومه و باید حتی الامکان با آن برخورد و مقابله بشه ، اما مقصر دانستن همه مردها و باز کردن جبهه جدید مردستیزی هم مشکلی را حل نکرده ، بلکه مشکل سازتر خواهد شد .
اگر من برای ارتباطات و مراودات زن و دخترانم حدود و خط قرمز هایی دارم ، طبعا برای حفظ سلامت و سعادتشان هست نه اینکه با آنها تضادی داشته باشم ، همین حدود را در مورد خود و پسرانم نیز رعایت می کنم .
سال ها پیش با موتورم در خیابان نسبتا خلوتی می گذشتم ، دیدم جوان موتورسواری به دختری که از عرض خیابان رد میشد با پایش لگدی زد با اینکه خطر را احساس می کردم با گاز دادن بسمت موتور سوار و بصدا درآوردن بوق موتور سوار را فراری دادم ، در حالیکه اون خانم یک غریبه بود .
یکبار هم وقتی دیدم موتورسواری مزاحم یک خانم که راننده ماشین رنو بود شد در ساعت خلوت خیابان ، به سمت موتورسوار رفته و بهش حمله کردم .
همه مردان این سرزمین ضد زن نیستند ، هر چند اقلیتی در اثر تبلیغ سوء دچار این معضل هستند ولی نباید مقابله با آن اقلیت را مرد ستیزی و مبارزه علیه مردان نام نهاد .

آقای برابری!!! عزیز می تونم از شما سوال کنم کجای پست من نوشته شده مردستیزی؟ برای من همون قدر که زن ستیزی و فرهنگ مردسالاری نادرست و مذمومه مردستیزی هم نادرسته. وقتی میگیم برابری یعنی نه زن به مرد برتری داره و نه مرد به زن و در این حالت شایستگی است که برتری را مشخص می کنه و نه جنسیت. فرهنگ احترام به همنوع، حق حیات برابر، حق انتخاب برابر و ... چیزی است که هنوز متاسفانه به رغم بهبود شرایط کاملا برقرار نیست چون اگر بود شاهد اون فجایایی نبودیم که بیان کردم و اکنون هستیم. اگر آن عده از مردان برای زن ارزشی برابر خود قائل بودند جرات تجاوز بهش، ضرب و شتم، قتل و خشونت نسبت بهش را نداشتند.

آفرین سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 13:59

رکسانا سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 22:15

مرگ بر اسید پاش

مرگ بر فکر اسیدپاش

خلیل سه‌شنبه 6 آبان 1393 ساعت 22:53 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

با توجه به جمله ی آخرتان:

موقعیتی در طول هزاران سال ایجاد شده، یک شبه از بین نمی رود، خود بخود هم از بین نمی رود.

بله! پس نباید به این بهانه که به عمر ما که نمی رسه بی خیال شد!

برابری !!! چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 09:30

سلام
حق با شماست
در پست شما حرفی از مرد ستیزی نیست ، اما از وبلاگ باغ مخفی که شما به آن لینک دادین چنین بوهایی آشکارا به مشام میرسه .
متاسفانه یه عده بیکار هم انگار فرصتی برای تفریحات نکرده شون پیدا کردن و دارن اونجا از هر دری می نویسن ، غافل از اینکه همین نوشتار بظاهر ساده شون ممکنه مشکلاتی را برای کسانی ایجاد کنه .
در هر حال اینکه همون وبلاگ ظاهرا مردستیز موجب ورود ما به وبلاگ ارزشمندتون شد موجب مسرت است .
موفق باشید .

جدی میگید؟! من متوجه نشده بودم. میشه دقیق بگید تو کدوم پستشون اشاره به مرد ستیزی بود؟

هلیا چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 12:16

هی... خستم
بلد نیستم دیگه.

این ججله اتون زیباست:
تا وقتی این دنیا بهشت نباشه اون دنیا بهشت نخواهد شد!

admin چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 14:09 http://aaddminn.blogfa.com

فک کنم مخلص کلام توی یکی از پی ام های وایبر بود

هر موقع ادعا کردی که خیلی مردی بیاایران و یک مدتی زن باش بعد ادعا کن

فک نکنم حرف ناگفته ای مونده باشه

رادین چهارشنبه 7 آبان 1393 ساعت 18:34 http://www.nicher.ir/

سلام
ابتدا برای عرض ادب خدمت رسیدم و بابت توجهتون هم متشکرم
اما در مورد این پست "مرادن همه چیز دان ..." رو خیلی خوب اومدید
با این حال باید عرض کنم تاریخ نشون میده خانم ها جریان ساز خیلی از اتفاقات تاریخی بودند
اگر بانوان فعلی این مرض و بوم یمقدار محافظه کاری رو کنار میذاشتند ، هیچ ابر نیرویی یارای ایستادگی در مقابلشون رو نداشت
با این حال نمیخواید ، خودتون باید بداد خودتون برسید که نمیرسید
نه جنبش فرهنگی ای ، نه کمپین تبلیغاتی ، هیچی !

بله! درست می فرمایید

نیره پنج‌شنبه 8 آبان 1393 ساعت 10:18

کاملا موافقم. متاسفانه در کشورهای پیشرفته هم همین خشونتها هست ولی کمتر. به نظرم بشریت خیلی راه داره تا برسه به دنیای بدون خشونت. ولی همه ما سعی مون رو میکنیم برای حرکت به اون سمت.

بله خیلی راه داره ولی امید هست که محقق بشه

گربه تنها پنج‌شنبه 8 آبان 1393 ساعت 19:41

من برای اعتراض جلوی مجلس رفتم اما جو توری نبود که بشه عکس گرفت ... فقط بودیم در سیاهی لشگر ... اما بازم بودم

همین بودن و حضور داشتن خوبه

سنگول جمعه 9 آبان 1393 ساعت 08:52 http://sangoul.blogfa.com/

همه جای دنیا زن توان به انحراف کشاندن مرد رو داره و در همه دنیا مردها مردانگی دارند اما تفاوت اساسی اینجاست که در ممالک پیشرفته قانون از زن حمایت میکنه اگر مردی به زنی کوچکترین تعارضی انجام بده به جرم تعارض جنسی باید مجازات بشه اما قوانین مرد سالارانه ما هیچ حمایتی از زن نداره که هیچ در خیلی از موارد بر علیه زن هم هست.
قانون میتونه فرهنگ رو هم تغییر بده

جدا پس زنان چه توانمندند!

بله! ولی فعلا واضعان قوانین هم به شدت مردسالارند

رادین شنبه 10 آبان 1393 ساعت 13:15 http://www.nicher.ir/

مرز و بوم رو اشتباه نوشتم
اتفاق خاصی نمیافتاد اگر درستش میکردید

نه اتفاق خاصی نمیوفتاد غیر از این که بلاگ اسکای امکان تصحیح کامنت ها را نداره

علی شیراز شنبه 17 آبان 1393 ساعت 16:57

نظام اسلامی، اسیدپاشی و قلدرهای سه گانه
این عنوان سر مقاله روزنامه اطلاعاته و جالبه
شنبه 17 ابان
جالبه بخوانیدش

ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد