خشونت های پنهانی

سلام

دارم از پسرک تعلیمات اجتماعی می پرسم. می رسم به قسمتی که درباره خانواده توضیح داده. یک جمله ای را می خونم و خشکم می زنه! جمله چیه؟! این:

«در بعضی از خانواده ها، زنان به غیر از کار در خانه، شغل دیگری هم دارند و از این راه به درآمد خانواده کمک می کنند.»

این جمله برام سنگینه! خیلی! مخصوصا که بعدش هم هیچ صحبتی از کمک سایر اعضا در کارهای خانه نیست! به نظرم این یک خشونته که از الان دارند در ذهن دخترها و پسرهای 9 ساله می کنند. یک اجحاف! یک خشونت پنهان که در نگاه اول هیچ مشکلی نداره ولی در زیر ظاهر بدون مشکلش خشونت ظریفی داره.

با خودم فکر می کنم هر یک از ما روزانه چه قدر در معرض این خشونت های پنهان قرار می گیریم یا خودمون پنهانی خشونت اعمال می کنیم؟

وقتی بچه ای با خوشحالی میاد خونه و به پدرش میگه «بابا! بابا! امروز تو درس علوم ستاره گرفتم! » پدر: «آفرین! حالا چندتا ستاره داری؟» - «ده تا!» -« کی بیشتر از تو ستاره داره؟! چندتا داره؟!» - «دوستم 15 تا ستاره داره!» - «چی؟! پنج تا بیشتر از تو داره؟! از این به بعد بیشتر درس بخون تا از دوستت جلو بزنی!»

دو مرد با هم وسط یک کوچه یک طرفه شاخ به شاخ میشند! هیچ کدوم عقب نمیرند! بحث بالا می گیره و دعوا میشه! عبارات رکیک و ناسزاهاست که به سمت هم نشانه میرند! در نهایت کار به خواهر و مادر دو طرف و اندام های زنانه می رسه!!!!!

مادری با کودکش پیاده با سرعت در پیاده رو راه میرند. کودک مدام بهانه می گیره و مادر سعی می کنه آرومش کنه! کودک عصبانی میشه و سر مادرش داد می زنه «تو هیچی نمی فهمی! نفهم!» مادر جا می خوره! بغض می کنه و زیر لب میگه « شده مثل پدرش!»

زن و شوهر توی ماشین به سمت خونه در حرکت هستند. زن: « این چه رفتاری بود که داشتی؟ آبروی من را بردی! ده ساله اومدی تهران و هنوز یاد نگرفتی مثل آدم رفتار کنی؟ تو شهرستان شما همه همین قدر بی ملاحظه هستند؟»

صدای شکستن شیشه میاد. مادر با نگرانی می دوه ببینه چی شده! بچه ظرفی را شکونده! مادر با عصبانیت دست بچه را می کشه و از محل حادثه دور می کنه! زیر لب غرغر می کنه که «واقعا که! یک کار کوچیک را هم نمی تونی انجام بدی؟ آخه بچه به این سنی هم این قدر بی عرضه؟»

دانشجو داره سمینار میده. کلی براش زحمت کشیده و وقت گذاشته. هنوز پنج دقیقه بیشتر صحبت نکرده که استاد میگه «چرت و پرت زیاد میگی! این ها را ول کن برو سر اصل مطلب!»

زن و شوهر دارند با هم صحبت می کنند. مرد درباره یک موضوع اظهارنظر می کنه که در حیطه تخصص رشته تحصیلی خانمه. زن میگه «اشتباه می کنی! این جوری نگو! اصلا دقیقا می دونی معنی این کلمه چیه؟» مرد عصبانی میشه که «داری به من میگی؟ حالا یک کم درس خوندی فکر کردی خیلی چیز بلدی؟ به من فخر می فروشی؟»

رییس اومده و به کارمندش میگه «آقای فلانی در رابطه با اون پروژه با توجه به تغییراتی که در روند انجامش صورت گرفته به نظرم بهتره فلان کار را کنار بگذاریم و بهمان کار را شروع کنیم!» رییس میره و آقای کارمند به همکارش میگه «همینه! وقتی زن ها رییس بشند همین میشه! این زن ها هیچ ثباتی ندارند! همشون مثل همند!!!! هیچی بارشون نیست و الکی کلاس می گذارند!»

و...

شما شاهد چندتا از این خشونت های پنهانی هستید؟ خشونت هایی که اثرات مخربش به مرور به چشم میاد و نمود پیدا می کنه! چه کاری میشه براش کرد؟

نظرات 66 + ارسال نظر
برنا دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 10:29 http://Www.newday2014.blogfa.com


چقدر از بچگی به ما خشونت یاد داده اند.....
نتیجه اش را هم داریم میبینیم...

آبی دریا دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 10:31 http://ghadaghan1.mihanblog.com/

سلام.
حالتون خوبه؟؟
قلب:

فراووون. تا دلتون بخواد.از کدومش بگم؟؟:

ممنون.
چند تاش را بگو! گاهی ما اصلا نمی دونیم یک رفتار یا گفتارمون مصداق کامل خشونته

عاصی دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 10:51 http://asysepidshortpost.blogsky.com

دوستم دانشجوی دکتراست! همیشه میگه : من توی این 20 سالی که درس خوندم فقط به یک نتیجه رسیدم! آدم بمیره ولی استاد زن نداشته باشه! عقده دارن! بهش میگم من و تو خودمون زنیم. بگو ببینم چرا عقده داریم؟ فکر میکنی اون خانومی که پی اچ دی داره و استاد تو شده چند برابر مردهای همرده ش تلاش کرده تا به اینجا برسه؟ اگه جامعه نگاه سکسیتی نداشت هیچ استاد زنی سختگیری های بیش از حد نمیکرد.

خودمم هنوز مصداق خشونت علیه مامانم هستم.
هر دومون شاغلیم ولی من خیلی کم تو کارهای خونه کمکش میکنم. خیلی کمتر از اون چیزی که سهم منه
انگار یه آدم قلدر و عوضی نشسته باشه ته ذهنم و بگه : میخواست نره سر کار... به من چه که اون از صبح سر پا بوده. مگه یک قرونشو در میاره بده به من؟ منم خسته م. خودش ظرفارو بشوره...

خیلی تلاش کردیم که داداشم قبول کنه زنها اندازه ی مردها قدرت و حق و حقوق دارن.
اولش سخت بود اما فکر میکنم کم کم داره مرد منطقی و مسئولیت پذیری میشه

فکر میکنم هر کسی باید از فرزند خودش شروع کنه حالا من فرزند نداشتم سر کچل فرزند مردم اوستا شدم!

مثال های جالبی زدی! خیلی جالبه که خیلی از زن ها، دکتر، رییس یا استاد زن را قبول ندارند!
استاد راهنمای من زنه! اول با یک مرد صحبت کرده بودم و خوب تجربه و رتبه اش بالاتر از اون خانم دکتر بود ولی دیدم عقده های روانیش بسیار بیشتره و دیدگاه منعطف و بازی نداره!
الان از این که استادم را عوض کردم و با یک خانم دکتر جوان و فعال و فکر باز صحبت کردم خیلی خوشحال و راضیم

مهرپرور دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 11:37 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
یکی از این موارد به نظر من تو جشنواره هایی اتفاق میفته که مثلا میگن: پژوهشگر برتر زن!
یعنی زنها امکان رقابت با مردها رو ندارن وباید تو گروه خودشون بررسی بشن!!...البته واقعا هم با وجود این همه تبعیض رقابت واقعاااا هم در شرایط نابرابره!
یا اینکه مثلا روزی داریم به نام "روز دختر" یا "حقوق زن" اینها با وجود ظاهر مثبتشون ولی این پیام رو میدن که باید زن حتما حمایت بشه، باید یه چوب زیربغلش باشه تا هویت پیدا کنه. انگار اصل انسان بودن یعنی مرد بودن و حالا زن باید خودش رو براساس تعریف مرد بودن تعریف و متمایز کنه.


احتمالا چون عقل زن ها نصف مردهاست دوتا زن باید با مردها رقابت کنند!!!!
درست میگی مهرپرور عزیز

admin دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 12:06 http://aaddminn.blogfa.com

فرهنگ غالبه متاسفانه
و زمان میبره تا درست بشه

چون ما خیلی جاهل به این موضوعات هستیم و جهل خودمون رو منتقل میکنیم به بچه هامون
رئیس جدید برای ما اومده به یکی از مدیران که خانم هست گفت از در اتاقم تو نیا من با زنها نمی تونم کار کنم
تو خونه هم با زنم صحبت نمیکنم زل میزنم به تی وی
برو بیرون تا یکی پیدا کنم به جای تو

دیگه شما ببین تو مجموعه ی ما چه خبره


این دیگه خشونت پنهان نیست! آشکاره!
یعنی چی؟! خدایا بهمون صبر بده! چه کسانی رییس میشند تو این مملکت

شیرین دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 12:15 http://ladolcevia.blogfa.com

سلام خانم اردیبهشتی،
دلیل فرار کردنم از ایران دقیقا همین بود! از خانه اول صبح بیرون می آمدم و تا رسیدن سرکار آنقدر از این ناهنجاری ها می دیدم که همان موقع خسته بودم و عزا می گرفتم حالا کو تا شب برسد؟!! (از دست به یقه شدن راننده های خطی برای مسافر سوار کردن بگیرید تا فشار دادن های مترو، آنها که گوشه ای روی کف مترو ولو می شوند و حالی شان نیست آن فضا برای جابجایی مسافر سرپا در نظر گرفته شده و با اشغال آن حق کشی می شود، مردان غیور مسلمانی که در راهروهای شلوغ مترو دست مالی ات می کنند و ... الی ماشالله!)
اولین تغییری هم که در زندگی ام حس کردم دقیقا حس آرامش و فقدان تنش بود. جان آدم راحت میشود واقعا!

چه خوب که تونستی قسمتی از این خشونت ها را از زندگیت حذف کنی

بی ربط دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 14:41 http://idleuser.blogfa.com/

درود
مثال های زیادی زدید که فکر کنم کافیه؛ اما راه حل، به نظرم تنها راه حل: آموزش درست، آموزش درست و آموزش درسته.

بله! ولی کی آموزش بده! صدا و سیما خودش یکی از بزرگترین متولیان ترویج خشونته!

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 15:32 http://1nicegirl8.blogsky.com

خب اردیبهشتی جان خانوم همه ما خشونت هایی داریم و انکار ناپذیره
ولی خودم سعی میکنم خشونتم قشنگ بزنه طرف مقابلم رو بترکونه یعنی از وسط به دو قسمت نامساوی تقسیم بشه...
حالا اینا هیچی یکی از پنهانترین خشونت ها را میخام نام ببرم ک دقیقن تو وبلاگ شما اتفاق افتاده
بله خوده خود شما
بهمین مناسبت عکس پروفایل رو نظاره کنین
یه زن یه مرد یه فرزند
آقاهه چش ابرو مشکی خانومه بلوند فرزند چه رنگی شده؟بله چش ابرو مشکی
چرا زنان باید بلوند باشن خیلی از زنان و دختران چش ابرو مشکی هستن
و قسمت دردآور ماجرا اینه ک بچه به پدرش رفته
من رفتم مسکن تزریق کنم خیلی درد داشت...

اتفاقا خانومه موهاش مشکی بوده رنگ کرده! آقاهه هم کم مو بوده کلاه گیس گذاشته! بچهه هم به مامانش رفته!!!! ببین سریع قضاوت نکن!

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 15:41 http://1nicegirl8.blogsky.com

کامنت انتقادی گذاشتم حالا بهتره کامنت راهکاری هم بزارم
میدونی اردیبهشتی جان خانوم
یادته یه بار پری سا چی گفتش؟من قشنگ آموختم...
این انسانهای خشونت پنهانی از کجا بوجود آمدن و هی هم ازدیاد ؟
خب معلومه خودمان خشونت رو یاد داده یم و از آنجاییکه هر کار زشتی بالاخره به خودمان برمیگردد اینطوری میشود
مثلن من از یونی میرم خونه اگه چیز مناسبی تو خونه نباشه دو حالت داره
یا قهر میشم یا عصبانی
حالا واکنش های خانواده من چیه؟
قهر بشم کسی نمیاد ناز منو بکشه و خودم تصمیم میگیرم به معده خودم درد و رنج ندم و چیزی میدرستم اونا هم میان میخورن...
عصبانی هم بشم والدین محترم تشریف میبرن اتاقشون یا اینکه صدای تی وی رو زیاد میکنن ک نهایتا منجر به سکوت من میشه و برای اینکه به معده خودم درد و رنج ندهم میرم یه چیزی میدرستم و اونا هم میان میخورن...
همه این واکنش ها وقتی پول بیشتر... سفر تک نفره ...دیدارهای پنهانی ...لباسهای آنچنانی و غیره بخاهم تکرار میشه
نتیجه کلی اینکه از خودمان شروع کنیم خودم قبل اینکه شما بگین رفتم ک از خودم شروع کنم...

درسته

دانشجو جامعه شناسی دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 20:25

سلام
چه وبلاگ قشنگی دارین آقا و خانم اردیبهشتی. اتفاقا من دارم روی خشونت اینترنتی علیه زنان تحقیق می کنم.می دونید که شبکه های اجتماعی در چند سال اخیر رشد فراوانی داشته و متاسفانه ابزاری برای خشونت و سود جویی علیه زنان در اختیار برخی از افراد (مرد و زن) قرار داده است. شما بهتر می دونید که خشونت اینترنتی شامل پخش عکس ها و فیلم های خصوصی در فضای مجازی، گذاشتن جوکها و کامنت های زشت و ناپسند و مسخره کردن زنان...و خلاصه هر چیزی که شان و منزلت زن را پایین می اره می شه و اجازه نمی ده که زنان به خوبی از این فناوری نوین استفاده کنند.
من تمایل دارم نطر شما دوستان را در مورد این مساله بدونم که، انگیزه برخی افراد از انجام این کار چیه؟ و چرا خشونت علیه زنان در این فضای مجازی صورت می گیره؟اگه تجربه ای هم در این زمینه داشتین بزارید. لطفا جنسیتتون فراموش نشه

نظر من اینه هر جا منطق کم بیاد خشونت راهش را پیدا می کنه. کلا بین خشم و منطق یک رابطه صفر و یکی هست. منطق باشه خشم نیست و خشم باشه منطق نیست.
خشم ناشی از احساس ناکامیه! وقتی فرد احساس می کنه در مقابل دیگری ناکام مونده و به اصطلاح کم آورده متوسل به خشونت میشه چه کلامی و چه فیزیکی! حتی ممکنه با ظاهر منطقی حرف بزنه ولی طعنه ها و توهین هاش به وضوح از روی قصد ضربه زدن و خشونت بیان میشند.
خود من کامنت هایی برای بعضی از پست هام داشتم که به جای بحث اصولی درباره موضوع پستم به تحقیر و توهین به شخصیتم پرداخته اند و اتفاقا در قالب مثلا صحبت منطقی هم بیان کردند.
ولی برای مثال از جدیدترین خشونت اینترنتی که دیدم براتون لینک می گذارم. کامنت های فردی به اسم اتم و بعد جرزن که به احتمال 90% خود اتم است، در وبلاگ دوستم مثال بارز و شدید خشونت کلامی در فضای مجازی است
http://anaarian.blogfa.com/comments/?blogid=anaarian&postid=340&timezone=12600

در انتها براتون آرزوی موفقیت می کنم و خوشحالم به چنین مسائلی می پردازید.

یاسمین دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 21:06

سلام خانوم اردیبهشتی.
میبینم که وبلاگتون داره جهانی میشه.امروز تو بخش هم اندیشان تله تکست شبکه چهار اون پستتون که درباره یه کمدی قدیمی انگلیسی بود که زنه به شوهرش شک داشت چاپ شده بود.

ممنون یاسمین عزیز. دیدم و برام جالب بود!
فقط حیف که تو صدا و سیما هم قانون کپی رایت رعایت نمیشه
هیچ اسمی از نویسنده یا عنوان پست یا اسم وبلاگ نبود

مرضیه دوشنبه 13 بهمن 1393 ساعت 22:55

خانم اردیبهشتی دیگه از این پست ها نذاریا . آدم اعصابش خورد میشه . موج منفی داره.

هدف من آگاهی دادنه و نه انتشار موج منفی! که با دید بازتری نسبت به نتایج عملمون حرف بزنیم یا رفتار کنیم

یاسمین سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 09:14

سلام بانو.
من اس ام اس میزنم بهشون تذکر میدم

ممنون عزیزم

Rima سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 10:01 http://dailytalk.blog.ir

چقدر لفظ خشونت پنهان تعریف جالبی از این مفهوم داره
واقعا همینطوره. نه اونقدر خشونتش علنی هست که بتونی جواب بدی و نه میشه از کنارش بی تفاوت بگذری!
من هم دیدم. تو بچگی ام. رفتار یکی از همسایه هامون با دخترش و خانومش و فرقی که بین دختر و پسرش میذاشت !
نتیجه اش یه پسر بی مصرف و یه دختر با فقر اعتماد بنفس شد !

درست میگی! مشکل خشونت پنهانی همینه

khonekashonemozhe.blogfa.com سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 10:10

سلام خانم اردیبهشتی جان مطلب بجایی بود خشونت پنهانی از همون سالهای کودکی درهمون آموزش مقدماتی چه در مدرسه چه در خونه شروع میشه تا بزرگسالی و زندگی متاهلی . درصد این خشونت علیه زن بیشتر از مردان هست چون پشتوانه قوی مردان قانونه اما برای زنان از نادیه گرفت احساس و تغییر موضع هدفهای آیندت اونم بخاطر همسرت و تحمل کردن بعضی حرفهای حرص آور درونی و خورده فرمایشهایی که گاهی خشونت درون را چندبرابر میکند. و زیرپا گذاشتنها و نادیده گرفتن های خواسته ها بگیر تا موارد بلند بالای اجتماعی خارج از منزل.
خب نتیجه اینها چه میشود انسانی سرخورده افسرده همیشه خسته

بله! خشونت علیه زنان به مراتب بیشتره

دانشجو جامعه شناسی سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 11:23

سلام
میشه گفت این ناکامی ناشی از قدرت گرفتن زنان در عالم واقع یا حقیقیه؟
خانم اردیبهشتی عزیز وبلاگ های که معرفی کردین خیلی می تونه به من کمک کنه، ممنونم.

احتمالا! افرادی که خود را همین جوری که هستند دوست ندارند از دیدن برتری دیگران مخصوصا زنانی که سالیان سال با حقیر شمردنشون احساس برتری کاذب کردند، احساس کمبود و خشم می کنند.

یاسمین سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 11:30

جملات رایج خطاب به پسربچه ها:

مگه تو دختری گریه میکنی؟مگه تو دختری لوس بازی درمیاری؟مگه دختری که میترسی؟مگه دختری که همش جلو آینه ای؟

نمونه بارز خشونت علیه زنان

وای! من متنفرم از شنیدن چنین جملاتی! این هم خشونت علیه زنانه و هم مردانی که متهم میشند

یاسمین سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 11:31

راستی آهنگ کاش دنیا بهم یه دختر بده رو اگر دوست داشتید دانلود کنید.جاستینا خونده.فوق العادس آهنگش.درباره خشونت علیه زنان

فکر کنم گوش داده باشم

یاسمین سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 11:36

یه نمونه خشونت هم اینه که ورزشگاه انقلاب کرج پیاده پنج دقیقه فقط تا خونمون فاصله داره اما من چهارشنبه نمیتونم برم بازی تیم محبوبمو ببینم بخاطر قوانین ناعادلانه))))):
البته این خشونت از نوع آشکاره

درست میگی

نیره سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 12:51

به نظرم اینها یکی از دلایل کثرت فرار ایرانی ها به خارج از کشوره!!!

می تونه این موضوع هم دخیل باشه

مجید سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 14:29

کامنتهای "اتم" در وبلاگ باغ مخفی را خواندم. تعجب کردم از اینکه هیچ پاسخ منطقی و مستدلی از جانب هیچیک از زنان خواننده وبلاگ که شما هم در زمره آنها هستید منتشر نشد!! دلیلش چیست؟ آیا مطالب اتم آنقدر ساده و بدیهی بودند که کسی برایشان جوابی نداشت؟ آیا زنهای امروزی ما اینقدر در فقر اطلاعاتی به سر می برند که نتوانستند پاسخ قانع کننده ای برای نظریات اتم بنویسند؟ یا شاید خودشان در باطن نیز قبول دارند آنچه را که او نوشت؟

چرا باید پاسخ مستدل و منطقی به کسی داد که صحبت هاش ذره ای از منطق و استدلال بویی نبرده؟
همون طور که شما احتمالا پاسخ من به کامنت دانشجوی جامعه شناسی را خوانده اید، این فرد در زمره افراد خشمگین پر از حفره ها و چاله ها و در واقع چاه های عمیقی است که در صحبت ها به ظاهر منطقی مشتی توهین و خشونت کلامی را نثار دیگران می کنند.
به راحتی میشه از لابه لای کلامش به مشکلاتش پی برد ولی وقتی دنبال راه حل نیست و یا حتی بحث اصولی و منطقی چرا باید انسان با دهن به دهن شدن با چنین افرادی روانش را آزار بده؟!
مورد ایشون دقیقا همون جواب ابلهان خاموشی است، می باشد!

با گفتن الان شب است و با پافشاری به اون نور خورشید را نمیشه خاموش کرد! افراد کم خردی چون ایشون هم هر چه قدر می توانند قلم فرسایی کنند البته احتمالا در وبلاگ دیگران و با اسم ساختگی چون این قدر جسارت و شهامت ندارند که حقیقت وجودی خودشون را آشکارا در معرض دید دیگران بگذارند، با این حال چیزی از توانایی های زنان کم نمیشه.

مینو سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 14:32 http://milad321.blogfa.com

خیلی بیشتر از اینکه برخورد مثبت دیده باشم'برخورد منفی دیدم۰یک نمونه اش رفتارهای یکی از افراد خانواده ام۰تقریبا هر روز ۲۰ دقیقه ای از مدارک بالای علمی'شوهر خیلی پولدار'ماشین میلیاردی 'ویلای فلان مدلی هم کلاسی های سابق من به من گزارش میدهد و نتیجه گیری میکند که من در برابر آنها هیچم!!

عجبا! چه آدم هایی پیدا میشندها

آذرمی دخت سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 15:19 http://azarmedokht.blogfa.com/

اگه بخواهیم به مطالب و عکسهای کتاب های درسی دقت کنیم که باید بشینیم یک دل سیر گریه کنیم به حال وضعیت آموزشی مون

واقعا

باران سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 19:13

راستش با این کتابا و این علما و این فرهنگ و رفتار میشه توقع اصلاح رفتاری داشت، حتا این فرهنگ در خود من و شما که مخالف این رفتاریم در بعضی وقتا قابل مشاهده ست.

درست میگی

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 19:24 http://1nicegirl8.blogsky.com

دانشجوی جامعه شناسی جون
دوست مجازی منم دانشجوی جامعه شناسیه خیلی هم باحاله و نظرسنجی طراحی میکنه ک آدم دوست داره سنجش بشه بیا باهاش دوست شو
راجع به سوالت هم بگم
به نظرم تو دنیای مجازی هم مثلن اون پسرا میخان خوشمزه دیده بشن خب ...اگه دخترا به جک های اونا نخندن اونا هم ضایع میشن و دیگه جک نمیگن ...

خوشمزه؟!

دانشجو جامعه شناسی سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 19:30

اقا مجید من هم کامنت های اتم در وبلاگ باغ مخفی را خوندم. این فرد یا قصد ترول را داشته یا واقعا پر از کینه و عقده های روانیه. به هر حال به قول خانم اردیبهشتی جواب ابلهان خاموشیه. همان طور که می دونید من دنبال بررسی کردن انگیزه اینجور افرادم. چرا از اینترنت استفاده می کنند، مگه در دنیای حقیقی کم خشونت علیه زنان صورت می گیره. دوست دارم نظرتون در این مورد بدونم

ناشناس سه‌شنبه 14 بهمن 1393 ساعت 23:24

در مورد خشونت اینترنتی علیه زنان می خواستم بگم که من فکر می کنم اینترنت ابزار دردسترسیه برای خالی کردن عقده های آدمای ترسو چون نه شناسایی می شند نه پیگیری میشند و هرچی به ذهن و دهنش برسه رو می تنونن بگن و کاملا شخصیتشونو نشون می دن.این جور آدما مطمئنن از خانم ها کینه به دل گرفتند و از این طریق خودشونو خالی می کنن. خیلیاشونم دوست دارن با کلکل کردن خودشونو خالی کنن

درست میگید

هدیه چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 02:05 http://khoshmaze.persiabblog.ir

به نظر من تنها کاری که میشه کرد اینه که از خودمون شروع کنیم. این طرز رفتارها انقدر با وجود ما عجین شدن که هممون کم و بیش انجامش میدیم و متوجه نیستیم و انقدر موضوعات روزمره و ریزی هستن که نمیشه در موردشون به بقیه تذکر بدیم. تنها کاری که میشه کرد اینه که از خودمون شروع کنیم. از هر ده بار سعی کنیم یک بار کمتر سرزنش کنیم، تحقیر کنیم و ....
یک نفر هم رفتارش رو کمی تغییر بده خیلی خوبه. و اون یک نفر خود ما هستیم
مثال ها تلنگرهای خیلی خوبی بودن!

درست گفتی هدیه جان

مجید چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 09:24

اما اگر پاسخی ندهید یا پاسختان محدود شود به کامنتهایی مثل "قاتل زنجیره ای" یا " بهش تجاوز شده" یا فازش چیه؟"، این طور برداشت خواهد شد که پاسخ مناسب مطلب پیدا نشده و به همین گفته های ابندایی بسنده شده کرده اند.
در هر حال من پاسخی برای ایشان در پست جدید آنا خانم گذاشتم، امیدوارم که دریافت شود.

آقای مجید وقتی کسی چنین با احساسات قشری بازی می کنه چنین پاسخ هایی طبیعیه اگرچه من تاییدش نمی کنم.
شما نوشتید "ین طور برداشت خواهد شد که پاسخ مناسب مطلب پیدا نشده" دقیقا چه کسانی تصور می کنند سکوت در قبال چنین کامنتی یعنی این که چنین حرف هایی واقعیت داره؟
در ضمن این که وقتی صاحب وبلاگ خودش به این کامنت پاسخ نداده یعنی تمایل نداره که تو وبلاگش جنگ روانی راه بیوفته و باید به تصمیمش احترام گذاشت.
در ضمن آنا مدتیه اینترنتش دچار مشکل شده برای همین ممکنه کامنت شما را به این زودی تایید نکنه

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 14:21 http://1nicegirl8.blogsky.com

من خب میخاستم تو وب آنا یه کامنت پرفکت تفکر شده واسش بزارم (اتمو میگم)
ولی بعدش دوباره کامنتش رو خوندم و رسیدم به اونجایی ک گفته شما زنان چیزای کثیف مثه ادار و اینا دارین بعدش فهمیدم اون موجود فضاییه چونکه مگه مردان در و گوهر تو سرویس های بهداشتی از خودشون خروج دارن
دیگه یقین پیدا کردم اتمیه و از سیاره پلوتون اومده ...

آره! بنده خدا از هر چه به ذهنش رسیده برای تحقیر زنان استفاده کرده و به صحت و سقمش هم کاری نداشته

مجید چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 14:47

آقای دانشجو
جواب شما و خانم اردیبهشتی که با من هم ستاره هستند را اینجا می نویسم. من نمیدانم قصد اتم واقعا چی بوده؟ هر چه هست انسان همیشه پشت پرده دلیرتره تا روی سن! وقتی مطمئن باشی خطری مستقیم تهدیدت نمی کنه گستاخ تر و بی رحم تر میشی! شاید دلیل کسانی که از طریق اینترنت دست به خشونت می زنند همین باشه، پیدا کردن سنگری امن و به رگبار بستن دشمن فرضی! ولی باید بگم من با قسمتی از حرفهای اتم موافقم و مطالبش رو سراسر بی اساس نمی دونم. نقش زنان در جامعه و تاریخ هیچگاه برابر با مردان نبوده، این مردان بودند که مسیر تاریخ رو نوشتند و جامعه ها رو تغییر دادند به نتیجه اش کاری ندارم ذات عمل رو می گم. زنها چنین توانمندیهای ندارند چون برای این کارها آفریده نشده اند، ساختار فیزیکی و روحیشون این اجازه رو بهشون نمیده، نمیخوام زیاد وارد جزییات بشم و خشم و ناراحتی عده ای رو برانگیزم. خانم اردیبهشتی می پرسد چه کسانی تصور می کنند سکوت در قبال این حرفها یعنی درست بودنشان؟ خیلی ها! مگر داریم در مورد یک اصل علمی اثبات شده بحث می کنیم؟! بگذریم سخن کوتاه می کنم و برای اینکه خلاف برداشت نشود می گویم من مخالف تحقیر و خشونت علیه زنها هستم، آنها را دارای حقوق انسانی و اجتماعی برابر با مردها می دانم،
انها راشایسته احترام و تقدم می دانم، ظرافت، زیبایی، لطافت، مهربانی، صداقت و از خودگذشتگی آنان را می ستایم و در کنارش از خشم و حسد و کینه و لجاجت آنان در هراسم!
در طبیعت آنان جایگاهی ویژه خود دارند و مردان نیز هم. این دو جایگاه را نمی توانیم به یک جایگاه تبدیل کنیم.

همین حالا کامنت ماهی رو دیدم، منظور اتم در مورد نحوه ادرار کردن خانمها بود که درست می گفت، جزییاتش را خودتان باید بهتر بدانید همینطور ادرار و مدفوع کردن غیر ارادی در خانمها که آنهم درست است. اما اینها به نظر من دلیل نمی شود، آدمیزاد چه مرد چه زن آمیخته ای از لجن و روح است، همه ما در قسمت شکممان لجن با خودمان حمل می کنیم. ببخشید کمی میکرب دار بود.

شواهد علمی شما درباره بی اختیاری و غیرارادی بودن ادرار و مدفوع خانم ها چیه؟! من تا جایی که در زنان اطراف خودم دیدم تا 2 سال اول زندگیشون بیشتر بی اختیاری ادرار و مدفوع نداشتند که اون زمان برای مردها هم فکر کنم همین جوری باشه!
در ضمن شما چه ساده نقش زنان را در تاریخ نادیده می گیرید! مثلا فراموش می کنید که ملکه انگلیس برهه زیادی از تاریخ معاصر انگلیس را به خود اختصاص داده! یا خانم تاچر، خانم مرکل، فلورانس نایتینگل، ماری کوری، ژاندارک، همای، آرتمیس دریاسالار ایران و ...
آیا این چنین یک طرفه و بدون مدرک و ناعادلانه صحبت کردن منطقی و هنر است؟

هم چراغ چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 17:15 http://nemene.blogfa.com

یه نمونه خشونت پنهان، مزایای شغلیه که به همکار مردت با تجربه و مهارت و توانایی کمتر می دن، صرفاً به دلیل که تو زنی...

درست میگید

آقای اردیبهشتی چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 18:04

آقای مجید و خانم ماهی شما صرفاً راجع به موارد و مباحثی که در این وبلاگ مطرح میشود صحبت کنید و صحبتهای دیگر وبلاگ ها را به اینجا ارتباط ندهید . چون صحبتهای خارج از چارچوب این وبلاگ ربطی به بحث های اینجا ندارد.

سارافون چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 20:34

ممنونم از همکاری و پاسختون.

اگر دوست داشتید در مورد چرایی مخالفتتون توضیح می دین؟

سارافون محترم این موضوع به این پست ربط نداره ولی به نظر من خرید و فروش بازدیدکننده و لایک و ... زیاد جالب نیست.

دانشجو جامعه شناسی چهارشنبه 15 بهمن 1393 ساعت 23:32

ماهی سیاه کوچولو
من متوجه منظور شما نشدم.

دانشجوی عزیز ماهی خودش وبلاگ داره می تونی ازش بخواهی نظرش را واضح تر بیان کنه

برای تو پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 02:20 http://dearlover.blogfa.com/

سلام
افرین به نگاه تیز بین شما واقعا چقدر راحت میشه توی همین کتاب درسی کلی مطالب خوب به بچه ها یاد بدیم و برای اینده امادشون کنیم
از این مشگلات توی جامعه ما زیاده اما چقدر ارام و قشنگ میشه که خودمون از تربیت فرزندانمون شروع کنیم و این مشگلات رو ذره ذره ریشه کن کنیم
مرحبا به شما با این نکته سنجیتون

مجید پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 09:10

سلام آقای اردیبهشتی! چه جالب که شما مانند قهرمانان فیلمها در موقع ضروری وارد صحنه می شوید و جنس ضعیف را در چتر حمایت خود می گیرید! خانم اردیبهشتی این بود عقل و شعور زنانه؟! این بود تساوی حقوق و برابری با مردان که از آن می نوشتید؟ این است فمینیسمی که آنرا تبلیغ می کنید؟ پس وای به حال فمینستها که شما خود را از آن گروه می دانید!! به قول " اتم" حداقل با خودتان صادق باشید! مگر من چه نوشتم که نظرم را منتشر نکردید و بعد هم به نام شوهرتان کامنت می گذارید که بعله این وبلاگ مرد هم دارد و مواظب باشید خطا ننویسید و ...!!! آیا این همان قبول قواعد و ارزشهای دنیای مردان نیست که "اتم" هم می گفت؟ واقعا که این دوگانگی در اخلاق و کردار و این ضعف نفس و بی ظرفیتی و حقارت مایه دل آشوبه است!! خنده دار است برای دو خط نظر که در جواب ماهی نوشتم و آنهم جز بدیهیات زندگی انسانی چیز دیگری نبود تمام نظر مرا حذف کردید و برایم شوهرتان را آوردید که زهر چشم بگیرید!!! هاهاها واقعا که دنیای حقیری دارید. شما هنوز قادر نیستید به تنهایی یک وبلاگ را اداره کنید چطور داعیه رهبری جهان را دارید؟! متاسفم، واقعا می گویم متاسف شدم از این افق تیره کشورم! جایی که روانشناس و یا روانکاو یا فمینستش با خواندن دو خط نظر مربوط به اندام تناسلی انسان قبض روح می شود، در حالت اضطرار قرار می گیرید و آقای خانه را به صحنه می آورد از دیگر زنانش باید چه انتظار داشت؟؟؟؟
شما باید شهرستانی باشید، اینطور نیست؟


دانشجوی جامعه شناسی دنبال خشونت علیه زنان در دنیای مجازی می گشتید! بیایید یک نمونه حی و حاضر! همین الان!

آقای مجید شما ادعای برتری دارید؟ ادعای عقل کل بودن و همه چیز دانی؟ شما هستید که ادعا دارید مردان جنس عاقل تر و باهوش تر و احتمالا دارای قوه قضاوت بالاتر هستند و از ضعف بسیار پست زنان یعنی احساساتی بودن به دور هستید؟
شما چنان گذاشتید احساساتی چون خشم و کینه (همان که به عنوان ضعف زنان نام بردید! ) عنان اختیارتون را در دست بگیره که عجولانه برای خودتون بریدید و دوختید و نظر دادید و حکم صادر کردید!
من دیروز منزل نبودم ولی همسرم بود. ایشون تشخیص دادند که دوست ندارند برای این پست بیشتر از این بحث های متفرقه بشه و این نظر من نبوده!
کامنت شما هیچ جا نرفته و کسی هم پاکش نکرده! خیلی ساده! تایید نشده! چون همسرم کامنت های دیگه را که برای من بوده تایید نکردند
خیلی کامنتتون برام جالب بود! ممنون که باز به من و دیگران نشون دادید که مردان برخلاف ادعاهاشون چنان که باید عاقل و خردمند و عادل نیستند!
در انتها فکر نمی کنم این که من اهل کجا هستم ربطی به بحث داشته باشه! یک حرف بی ربط و بدون منطقه

اماسیس پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 22:11

سلام علیکم و اینا

اولندش که جناب مجید عزیز ،

اینجا آقای اردیبهشتی حضورشون نا محسوس هست و کسی جا کس دیگه ای کامنت نمیذاره ، منتها همونطور که قبلا" گفته بودم خیلی دوست داشتم که ایشون حضورشون در حوزه نوشتن پر رنگ تر بود.حداقل بحث های حواشی پست در خود پست ایشون مطرح میشد !


ولی یه چیزی
اصن بذا تو کامنت جدا بگم!

اتفاقا بعد از این اتفاق بهشون پیشنهاد کردم که حضورشون چه در عرصه وبلاگ نویسی و چه کامنت گذاری پررنگ تر بشه که فکر نکنند که بنده با اسم ایشون کامنت می گذارم!!!

اماسیس پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 22:16

خانم اردیبهشتی
والا من که خشونت در کتاب رو نفهمیدم


دوباره خوندم
"در بعضی از خانواده ها، زنان به غیر از کار در خانه، شغل دیگری هم دارند و از این راه به درآمد خانواده کمک می کنند."

یکی از این مشاغل میتونه پشتیبانی سرور و وب سایت باشه ، پشتیبانی سایت که کمتر درش نیاز هست و در آمد خوبی هم داره چطور در حق زنان ، چطور خشونت پنهانه ؟

بعدشم ،
بچه ها تا یه سنی موظف به تحصیل و مدرسه رفتن هستن ، بعدشم که سر کار رفتن مسلما" کمک خرج خانواده میشن ولی این پروسه حداقل یه 18-19سالی طول میکشه

من که بعدش توضیح دادم! نوشتن این عبارت که زن علاوه بر این که کار خونه کنه برای کمک به درآمد کار بیرون هم بکنه ولی در ادامه توضیح نده که در این حالت سایر افراد خانواده باید در کار خانه به زن شاغل کمک کنند نمونه بارزی از خشونت پنهانه!
این بچه با این باور بزرگ میشه و وارد زندگی مشترک میشه و این باور ناعادلانه و غیر انسانی است

اماسیس پنج‌شنبه 16 بهمن 1393 ساعت 22:45

بعدشم شما چرا همش دنبال خشونت پنهان نسبت به خانما هستین ، خشونت پنهان نسبت به ما چی میشه ؟

بعد گاهی لازمه به جای اظهار تاسف ، راهکار ادامه داد.

آقای اماسیس شما پست را دقیق خوندید؟ من فقط برای زنان ننوشته بودم برای مردان و کودکان هم نوشته بودم! ولی قبول بفرمایید خشونت علیه زنان به مراتب بیشتر از علیه مردانه. مخصوصا پنهانی

آنا آریان جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 11:29 http://anaarian.blogfa.com

1-جالبه که دوستان عنوان وبلاگ شما را نمی خونن: خانم و آقای اردیبهشتی.
2-من هنوز حیران نظریه ی بی اختیاری ادرار و مدفوع در زنان هستم!

بله! خوب احتمالا این گونه فکر می کنند که من این اسم را صوری نوشتم که به دیگران بگم من یک آقا بالاسر دار و مواظب باشید به من توهین نکنید. و باور ندارند آقای اردیبهشتی یک شخصیت حقیقی دارد.

برای منم خیلی عجیبه این حرف! یعنی تا به الان چنین جیز عجیبی نشنیده بودم! این دیگه آخرشه

مهربانو جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 15:56 http://baranbahari52.blogfa.com

سلام اردیبهشتی جانم . متاسفانه همه مون با نمونه ای از این رفتارها ازار دیدیم . تنها کاری که میتونیم بکنیم ترویج رفتار درست بجای غلطه یعنی اگه شده بصورت اغراق امیز .
مرتب به هم بگیم و گوشزد کنیو و تمرین کنیم .. انگار هیچ راهی بهتر از این جواب نمیده

درست میگید

خلیل جمعه 17 بهمن 1393 ساعت 19:10 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام،

نمی دانم بعضی ها مانند مرضیه خانم چرا از طرح مسائلی که هر روز با آن ها زندگی می کنیم، اعصابشان بهم می ریزه!

من شرایط مرضیه را درک می کنم

هلیا شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 00:36 http://oghab.parsiblog.com

سلام
باز غصه خوردیم...

زیاد... تو خونه دانشگاه اجتماع. اووه...
حراست ورودی های بعضی جاها! مردای توی خیابون!
یه بار هم یه موبایلی که یه کابل خراب بهم داده بود رفتم پس بدم... با صدای بلند و بداخلاقی گفت نه پس میگیرم نه پولتو میدم!!!

ستاره شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 11:00 http://derakhshesh3tare.blogfa.com

جالب بود... بخشی از این مطالب ریشه در سنت‌های غلط دارند... سنت‌های غلطی که پسر رو به واسطه جنسیتش برتری می‌ده بر دختر... و همه ما هم اینو خوب می‌دونیم ...
بخشیش هم به تربیت ناصحیح و غلط...
شاید به همین خاطره که من تصمیم گرفتم هیچ وقت بچه‌ای رو به این زندگی دعوت نکنم، چون نمی‌تونم از پس تربیت صحیح یک انسان در محیطی آلوده، بر بیام...

بله! همه این عوامل موثرند!

نیوشا شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 13:29

خیلی به هم ظلم می کنیم! ما بیشتر به جنسیت ما زن ها ظلم می شه...
دیشب خواهریم می گفت مردها زنشان را دوست دارند اما تحت شرایط! مثلا اگر گاهی کمی افسرده و خسته باشی در ان لحظه ها دوستت ندارند، پریود باشی دوستت ندارند کمی خلاف عقیده و اظهار نظرهای خانواده شان باشی دوست ندارند اما تو به عنوان یک زن باید همیشه دوستشان داشته باشی و کنارشان باشی در مریضی، در فقر و تنگدستی و .....
درد زیاد است... دردهای پنهانی.... کاش هم را بفهمیم درک کنیم و ...

بله! زن ها به واسطه جنسیتشون در فرهنگ مردسالار بیشتر مورد خشونت قرار می گیرند

مجید شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 14:50

اوه خانم آریان چه نگاه تیزبینی شما دارید! بله ما ندیده بودیم که نام وبلاگ چیست! و شما با تذکرتان مشکل را حل کردید! اتفاقن تعجب هم کرده بودم از اینکه این آقای اردیبهشتی که نامش سر در وبلاگ است چرا هیچگاه مطلبی نمی نویسد، حداقل در این مدتی که من این وبلاگ را هراز چند گاهی می خوانم نوشته ای از ایشان ندیدم، بعد فهمیدیم که ایشان حاکم مطلق این وبلاگ هستند و هر وقت خانمشان منزل نباشد به سراغ وبلاگ می آید و طبق گفته خانمشان هر نظری را که مناسب نداند تایید نمی کند!!! یعنی نقش خانم اردیبهشتی همه هیچ می شود، تا 24 ساعت قبل با کامنت ماهی خانم می خندید و به کامنتهای دیگر در این خصوص پاسخ می گفت یکباره آقای اردیبهشتی که نقش جنس برتر را دارد وارد می شود و تشخیص می دهد که دیگر بس است و باید ادامه این بحث گرفته شود( اینها را خانم اردیبهشتی در جواب کامنت من نوشته است)، عجبا! پس نظر خانم اردیبهشتی این میان چه می شود؟؟؟ بدون مشورت و پرسش از او خودتان می برید و می دوزید؟؟؟ پس مشارکت و برابری حقوق و احترام به نظرات یکدیگر و ... چه می شود؟!
دنیای عجیبی است!!!

آقای مجید من هیچ اصراری ندارم شما حرف های من را باور کنید! شما احتمالا برای این که پی به رفتار عجولانه خود بردید و در صدد کمرنگ کردن این کار خودتون هستید پذیرای اشتباه خود نیستید و اصرار دارید بگید همسر من وجود خارجی نداره و کامنت از طرف من بوده!
شما اگه واقعا خواننده وبلاگ من باشید در بلاگفا چندین پست از ایشون دیده اید!
در ضمن من نگفتم "طبق گفته خانمشان هر نظری را که مناسب نداند تایید نمی کند" بلکه گفتم "همسرم کامنت های دیگه را که برای من بوده تایید نکردند"
بنده هم بعدا نظرم را به عنوان جنس برابر برای شما نوشتم!
همسر من فردیست جدای از من و قرار نیست عقاید و سلایق من را داشته باشه ولی ایشون این قدر محترم هستند که کامنت های مربوط به من را جواب ندهند یا پیام های خصوصی ارسال شده برای من را نخوانند!
ولی همان طور که نمی دونم بالاخره متوجه شدید یا نه؟ این وبلاگ مشترکه و ایشون هم دسترسی به رمز و مدیریت وبلاگ دارند. و همون قدر که شما آزاد هستید که هر چه به ذهنتان می آید را بنویسید مسلمه ایشون هم حق دارند نظراتشون را بدهند!!!!

این گونه که شما پیش میرید لابد بعد هم وجود حقیقی خانم آریان زیر سوال میره و میگید لابد اون کامنت را هم من گذاشتم.
در هر حال من بیشتر از این توضیحی برای اثبات حرفم نمی زنم و از این لحظه به بعد "خانم اردیبهشتی" صلاح می داند که هر کامنتی از شما درباره زیرسوال بردن وجود همسر من و حق ایشون در این وبلاگ باشه را تایید نکند و فکر کنم این موضوع منافاتی هم با فمینیست بودنم نداشته باشه!

دانشجوی روابط عمومی شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 15:02

سلام و درود خدمت تمام دوستان
درباره سوال خانم دانشجوی جامعه شناسی باید عرض کنم که به نظر من اشخاصی که از اینترنت برای خشونت استفاده میکنند . مشکل شخصیتی دارند و افراد منزوی هستند که توان مقابله با واقعیت رو در دنیای واقعی ندارند و نمیتونن در فضای واقعی نظرات خودشون رو بیان کنند به همین دلیل از اینترنت استفاده می کنند تا کسی نتونه اونهارو بشناسه
نظر اونها در خانواده جدی گرفته نمیشه به همین دلیل بخاطر عقده هایی که دارند دست به خشونت در شبکه های اینترنتی میزنند

بله! اینم می تونه باشه

دانشجوی روابط عمومی شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 15:08

ایشون فرمودند اگر تجربه ای دارید بیان کنید
ما برای دانشگاه خودمون برای اینکه دانشجویان با هم در تعامل باشند یک گروه در وایبر راه اندازی کردیم
دقیقا موضوع زن در آنجا مطرح شد. و یکی از آقایون به شدت واکنش نشون داد
که وقتی موضوع رو جویا شدیم متوجه این مطلب شدیم که همسر این آقا بیش از حد مادی گراست و شوهرش رو برای پول میخواد و این موضوع باعث شده این آقا در مورد خانومها جبهه گیری کنه و ....

بله! مسلمه تجارب شخصی هم می تونه تو دیدگاه ها اثر داشته باشه ولی دیدگاهی علمی و بی طرفانه است که تجارب محدود شخصی توش اثر نگذاره

مجید شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 15:11

الان دیدم که کامنت فراقبلی من تایید شده! و شما پرسیده بودید درباره شواهد علمی غیر ارادی بودن مدفوع و ادرار، البته این به این معنی نیست که این بی ارادگی در همه وقت وجود داشته باشد، خانمها هنگام وضع حمل دفع ناخواسته دارند(نه همه بلکه اغلب) و منظور هم همین است که به هرحال موضوع خوشایندی نیست، من نظرم را در این مورد گفتم که این مطلب برای من دلیل اثبات فرضیه ای نمی شود فقط برای روشن شدن موضوع کامنت "اتم" و در جواب ماهی خانم این را نوشتم.

اما در مورد حکمرانان زن که نام بردید، اتفاقن همه کسانیکه نام بردید رفتاری مردانه از خود نشان داده اند، ژاندارک فرمانروایی دسته های مبارزه با سلطه انگلیسیها را بر عهده داشت و از هفده سالگی در جنگ بود، در دوران حکومت خانم تاچر هم انگلیس درگیر چند جنگ بود که معروفترین آنها جنگ فالکلند بود. ملکه انگلیس یک مقام تشریفاتی است و در سیاست دخالت نمی کند، ولی الیزابت اول مدتی حکمرانی کرده است. خانم مرکل هم را که همه می شناسیم کم مانده است کت و شلوار پاپیون تنش کند!!! منظور ، زنانی هم که در تاریخ بوده اند یا دنباله رو حکومتهای مردان قبل از خود بوده اند و یا اخلاقی مردانه داشته اند، مگر اینکه جنگجویی و کشتار را از خصلتهای زنان بدانید.

ببینید به شخصه خودم و خیلی های دیگه در دوران بارداری هم چنین مشگلی نداشتیم! ولی به فرض که باشه دوست دارم بدونم مردان اگه یک جنین و کیسه آب و ساک حاملگی و ... در شکم داشتند به مثانه شون فشار نمی آورد؟!

در ضمن شما بسیار بسیار سلیقه ای عمل می کنید و برای علمی حرف زدن سلیقه ای صحبت کردن نابه جا و نادرسته! اول این که شما حتی اسامی که من نام بردم را هم سلیقه ای گلچین کردید و دوم این که همه تاریخ را حکمرانان نمی سازند! انسان های تاثیرگذار لزوما با جنگ در یادها نموندند و مسیر تاریخ را عوض نکردند! دانشمندان، علما، شعرا و هنرمندان و... افراد تاریخ سازی بودند که گاه مسیر تاریخ را در جهتی خلاف تغییر دادند.
همون فلورانس نایتینگل یا مادرترزا طبیعیتی به نظر شما بسیار زنانه داشتند و البته تاریخ ساز بودند! یا همان ماری کوری!
در مورد پادشاهان هم ملکه ویکتوریا یا ماریا ترزا (ملکه اتریش) طبیعت زنانه و مادرانه ای داشتند ولی در جای خود بسیار مقتدر بودند و این اقتدار صفت مردانه ای نیست!
خواهش می کنم از این به بعد اگه خواستید بحث اصولی بکنید، منطقی و مستدل و به دور از احساسات و انتخابات سلیقه ای صحبت کنید وگرنه بنده به بحث و پاسخ دادن به کامنت شما ادامه نمی دهم. ممنون

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد