حریم خصوصی عمومی

سلام

هفته پیش ثبت نام دانشگاه بود. من فقط واحد پایان نامه داشتم. ولی برای ثبت نام مشکل داشتم برای همین با یکی از دوستان رفتم دانشگاه. بعد از کلی دوندگی و از این اتاق به اون اتاق و از این ساختمان به اون ساختمان رفتن بالاخره کارم درست شد و مسئولش گفت همین الان برو فلان مبلغ را واریز کن و ثبت نام کن و بیا پیش من تا مبلغ بدهی و بقیه کارها را درست کنم. با دوستم رفتم سایت دانشگاه. اول اون مبلغ را به حساب ریخت و ثبت نام کرد. بعد نوبت من شد و همون موقع تلفن همراه دوستم زنگ زد و از روی صندلی بلند شد و رفت. همون موقع یک دختری اومد و گفت شما هم دارید ثبت نام می کنید؟ گفتم بله! و گفت خیلی کارتون طول می کشه؟ گفتم فکر کنم بله! ولی اون نشست روی صندلی دوستم که دقیق کنار دست من بود. من مبلغ را وارد کردم ولی قبل از وارد کردن اطلاعات بانکیم رو کردم به دوستم که ازش بپرسم مبلغ را درست وارد کردم یا نه؟ که دیدم دوستم بنده خدا تلفنش تموم شده ولی عقب ایستاده چون اون خانم جای اون دقیق چسبیده به من نشسته و دوست اون خانم هم پشت من ایستاده بود و پشتی صندلی من را گرفته بود و هر دو زل زده بودند به صفحه مانیتور! من دوستم را صدا زدم و جوری که به در بگم که دیوار هم بشنوه گفتم با این همه آدمی که دورم ایستادند چه جوری میشه اطلاعات بانکی را وارد کنم. دوستم تایید کرد ولی اون عزیزان دل خواهر از جاشون تکون نخوردند!!!!!

وقتی به مرحله وارد کردن اطلاعات بانکیم رسیدم دیدم رودربایستی درست نیست. محترمانه بهشون گفتم: ببخشید میشه یک کم برید اون ورتر تا من کارم تموم بشه و بعد شما ثبت نام کنید؟

دختری که روی صندلی کناری و چسبیده به من، گفت: شما کارت را بکن! ما کاری بهت نداریم! داریم با هم حرف می زنیم و بعد شروع کردند به حرف زدن!

منم گفتم که خوب شما می تونید کمی اون طرف تر هم صحبت کنید. درست نیست این قدر چسبیده به من نشسته اید! من نمی تونم این جوری اطلاعات شخصیم را وارد کنم!

دختر گفت: وا! خوب اگه ناراحت اطلاعات شخصیت هستی برو تو خونه ثبت نام کن! این جا یک مکان عمومیه!!!!!!

گفتم تو مکان عمومی هم هر کسی یک فضای شخصی برای خودش داره! قرار نیست همه آدم ها به هم بچسبند و توی کارهای دیگران سرک بکشند چون مکان عمومیه!

دخترک با لحن بدی گفت: واقعا که! چه قدر مردم بی فرهنگ شدند!

بعد هم با عصبانیت صندلی را هول داد و از کنارم رفت!

 

برام جالب بود عکس العمل این خانم! آیا اگه موقعیت برعکس بود از این که یک غریبه این جوری بهش چسبیده و توی کارهایی که می کنه سرک می کشه احساس خوبی داشت؟! آیا خودش به یک حریم خصوصی حتی در مکان های عمومی نیاز نداشت؟! حریمی که هر فردی در اون احساس امنیت کنه؟!

حریم خصوصی ما با افراد ناآشنا 90 سانتی متر و با افراد آشنا 60 سانت است و هر چی میزان صمیمیت بیشتر بشه این فاصله کمتر میشه!

ولی این خانم جوری به من چسبیده بود که پارتنر آدم هم این جوری نمی چسبه!!!!!

 

پیوست: برادر می گفت بهش می گفتی توالت عمومی هم مکان عمومیه منم باهات بیام توی دستشوی؟!؟!

نظرات 19 + ارسال نظر
باران پاییزی یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 11:25 http://baranpaiezi.blogsky.com

لایک با جمله ی برادرتون
بعد اینکه این مدل آدما توی خانواده فضای شخصی رو ندیدن و تجربه نکردن و خانواده هر زمان که خاسته ب حریمشون پاتک زده. پس نمیشه انتظار داشت که که بونه حریم شخصی چیه

نمی دونم برای خودش هم همین طوره؟! اگه برعکس هم بود واقعا براش مهم نبود؟

بی ربط یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 11:31 http://idleuser.blogfa.com/

و البته این رو هم باید اضافه کرد که در بعضی ممالک مترقی، در چنین جاهایی (مثل باجه های بانک ها و محل نوشتن ارا برای رای گیری) یک خطی با رنگ متفاوت روی زمین رسم می کنن که محدوده شخص رو معلوم می کنه و فقط و فقط هم یک صندلی در محل قرار میدن.

والا در این ملک نه زیاد مترقی هم بین هر کامپیوتر یک نیمچه پارتیشنی بود که فضای کامپیوترها را از هم جدا کرده بود! اتفاقا این موضوع را هم به این خانم یادآوری کردم ولی ایشون باز اعتقاد راسخ به عمومی بودن هر مکانی داشت!

باران یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 15:36

پیوست عالی بود, باید حتما بهش میگفتی

و البته همین آدم ها برای خودشون همه جور حق و حقوقی قائل میشن ولی وقتی به بقیه میرسن...

والا اون زمان برادرم پیشم نبود

Khonekashonemozheblogfa.com یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 23:54

چه جالب که حتی مستقیم و غیر مستقیم هم برروی مبارک نیاوردن ، جالبتراستفاده از کلمه بی فرهنگ هست و عملکرد خودشونو فرهنگ میدونن ، واقعا جالبه که دانشجو و تحصیلکرده مملکت تنها اسمش تحصیلکردست و هنوزخیلیا با واژه حریم شخصی بیگانن دوست من

چون تحصیلات در جامعه ما عملا جایگاه و منزلت خودش را از دست داده و برای سرگرم نگه داشتن مردمی که بازار کار ندارند، هی ظرفیت زیاد می کنند. این میشه که هر کسی مشغول به تحصیل میشه و اسمش میشه تحصیلکرده

برای تو دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 02:02 http://dearlover.blogfa.com/

سلام
نمی دونم چرا حس خوبی بهم دست نداد از کار این خانوم و دوستش نکنه منظور در این نزدیکی برداشتن اطلاعات بوده و ...
که این قدر از حرف منظقی شما ناراحت شدن

منم واقعا تعجب کردم! در هر صورت من در اولین فرصت تمام اطلاعات بانکیم را عوض کردم

سها دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 07:29

سلام خانم جان

واقعا تعریف نشده این حریم ها تو ایران !!

واقعا

برنا دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 07:53 http://Www.newday2014.blogfa.com

به این میگن برادر چیز فهم......آقا سلام ما را به برادر گرامی برسانید...کلی حال کردیم با سخن گهربارشان


خود من هم حال کردم! در هر حال اصفهانی ها به حاضر جواب بودن معروفند

آزاده دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 09:38

خیلی برادرت حرف جالبی زده آفرین بدی ما اینجاست که حاضر جواب نیستیم من یکی که در این جور مواقع کاملا می مونم چی بگم و من میدان را خالی می کنم

خوب راستش من دوست نداشتم چنین جوابی بهش بدهم و می خواستم مودبانه برخورد کنم ولی قبول دارم برادرم جواب های جالبی به ذهنش می رسه ولی این که خودش هم استفاده می کنه را نمی دونم

khonekashonemozhe.blogfa.com دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 10:44

به نظرم بهتره یه بسیج همگانی تشکیل بشه و حریم شخصی رو بیشتر تو جامعه جابندازن . چون تو جامعه ما خیلی کمرنگه.

خیلی خیلی کمرنگه

گلابتون بانو دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 23:29 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

حرف برادرت خیلی جالب بود و کاملا مصداق داشت!!!
خنده دارتر حرف دختره اس که گفته مردم چه قدر بی فرهنگ شد! قاعدتا باید در مورد خودش این حرفو میگفته!!!

آره! واقعا جالب بود! باید ازش می پرسیدم ببخشید تعریف شما از فرهنگ چیه که من بی فرهنگ شدم الان؟

خانم گل سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 00:06 http://20141374.blogfa.com

سلام وبلاگ زیبایی داریدمیتونه باقالب مورد نظرتون زیباترهم بشه
ساخت قالب باهزینه ی بسیارکم باطرح و متن ورنگ دلخواه شما
حتماسربزن پشیمون نمیشی...

من قالبم را دوست دارم. مخصوصا با اون آفتابگردون خوشگلش!! خدا حفظش کنه!

نیوشا سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 08:12

ای جانم .. حرف برادرت منو چقدر خندوند.... هزارتا لایک برای جمله برادرت.... :)

باید یک نسل حتی بیشتر تلفات بدیم تا فرهنگ سازی کنیم خیلی چیزها رو در این جامعه آفت زده!



والا

آبی دریا سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 08:41

سلام.
چه جالب که اون با اون رفتارش به شما انگ بی فرهنگی هم زده؟!!
داداشتون راست میگه.

اتفاقا دوستم هم گفت جالبه به تو میگه بی فرهنگ! انگار کار خودش آخر فرهنگ بوده!

آیلا سه‌شنبه 28 بهمن 1393 ساعت 10:20 http://bahareto.blogfa.com

سلام. حالتون خوبه؟ خیلی وقته به شما سر نزدم. یادم میاد یه سری جلسات گروه درمانی داشتین. درسته؟
راستش من دنبال یه روانپزشک می گردم. احتمال دادم شما روانپزشک معتمد و خوبی سراغ داشته باشین. ممنون میشم اگه بهم خبر بدین.

بله عزیزم. سراغ دارم. ولی در کل معتقدم اگه مشکل حاد روانشناختی ندارید اول به یک روانشناس مراجعه کنید. چون اکثر روانپزشک ها سریع دارو تجویز می کنند.

ناشناس پنج‌شنبه 30 بهمن 1393 ساعت 08:29

جانا سخن از زبان ما می گویی
یه بار رفتم نون بگیرم مثلا نونوا گفت 1500. من گفتم پونصدی ندارم و تنها خانوم توی صف بودم. یک دفعه همه آقایون توی صف گفتند اوناهاش اوناهاش تو کیفتو نگاه کن پونصدی داری!!!اونطرف کیفت اونطرف!!! بهتر از من توی کیف پولمو می دیدن :)


اون که فکر کنم برای همه اتفاق افتاده بود. منم برای خرید به سوپرمارکت میرم فروشنده میگه یک صدی و دوتا دویستی داری! همون را بده!

مصطفی سه‌شنبه 12 اسفند 1393 ساعت 14:45

سلام خانم اردیبهشتی
با استفاده از قسمت "تماس با ما" یه ایمیل فرستادم,میشه ایمیلت رو چک کنی
ممنون

سلام. بله دیدم. متاسفانه مدت هاست خبری ازشون ندارم

بهاره شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 10:52 http://myyass.blogsky.com

چه داداش با حالی دارین.
آره مثلا وقتی می ریم از عابر بانک پول بگیریم پشت سریامون همه کارای ما رو نظارت می کنن. دقیقا می فهمن ما الان چقدر پول گرفتیم یا به چه کسی با چه مبلغی کارت به کارت کردیم!
آفرین به شما که کوتاه نیومدید.

ماهی سیاه کوچولو شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 12:41 http://1nicegirl8.blogsky.com

خب بگم چی؟
همیشه عمل بهتر از حرفه
باید به مسئولش میگفتی یه اطلاعیه میچاپید برای رعایت حریم خصوصی

والا آدم نمی دونه که باید چنین چیزهای واضحی را توضیح بده

مریم شنبه 16 اسفند 1393 ساعت 14:33

اردیبهشتی عزیزم رمز میدین؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد