تصور کنید ...

سلام

سرزمینی را تصور کنید که در اون زنان نقش اول جامعه را دارند. یعنی زنان رییس حکومت یا خانواده هستند و نقش های کلیدی را به عهده می گیرند و حرف آخر را آنان می زنند. زمین و دارایی های ارزشمند از مادر به دختر منتقل میشه و این دختران هستند که ارث می برند. زنان به خواستگاری مردان می روند و تمام نگرانی خانواده از این است که مبادا پسرشان آن قدر خوب نباشد که دختر خوبی به خواستگاریشان بیاید و در نتیجه پسرشان بی سرپرست و بدون آینده بماند. به دنیا آمدن دختر در خانواده یک افتخار است و امتیاز، درست برعکس به دنیا آوردن پسر...

بعد فرض کنید اگه برید در بین ساکنان این سرزمین و بهشون بگید که در جایی بیرون از مرزهای این سرزمین همه چیز برعکس است و این مردان هستند که حاکمان سرزمین و خانواده هستند و مرد بودن یک امتیاز است و پسر از پدر ارث می برد و مردان به خواستگاری زنان می روند و زنان نگران این هستند که مرد مناسبی به خواستگاریشان بیاید و ... از تعجب شاخ در میاورند و احتمالا به شما می خندند. یا با بهت میگند مگه چنین چیزی ممکنه؟

بعد کلی برایت استدلال بیاورند که برتری زن بر مرد یک امری طبیعی و تاریخی است و در ذات زنان است که برتر باشند و مردان جنس ضعیف ترند و مگر نمی بینید که سالیان سال است که نظام زن سالاری آنان دوام یافته و اگر این گونه نبود چنین قدمت تاریخی نداشت و برتری مردان به زنان دست پرورده غرب و توطئه ای است برای از هم پاشیدن نظام خانواده و ...

 

آن وقت است که یک علامت سوال بزرگ ایجاد می شود که حقیقتا جنس برتر کدام است؟ حقیقتا طبیعت و ذات کدام است که برای برتری بر دیگری آفریده شده است؟ آیا این گونه به نظر نمی رسه که تمام این برتری ها یک قرارداد است؟

 

اگر وجود چنین سرزمینی را باور ندارید، نگاهی به کتاب جنس ضعیف اوریانا فالاچی بیندازید.

 

پیوست 1: آمدن اردیبهشت، بهشت زمین را به همه و مخصوصا اردیبهشتی ها تبریک میگم.

پیوست 2: این آهنگ را خیلی دوست دارم.

نظرات 20 + ارسال نظر
mozheee.blogfa.com سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 11:28

سلام دوست من چه تصور جالبی آدمو به وجد میاره . واقعا این حس برتری داشتن مردان به زنان از کجا ناشی شده اصلا از کجا اومده چطورشده که اینقدر محکم ریشه هاشو به باور بعضی زنان هم گره زده.
همیشه تو یه قرارداد پایدار دوطرف باید یه چیزایی رو از دست بدن و از یه چیزایی بگذرن تا به بعضی چیزا برسن. ولی چطورشده که قرارداد مشترک بین زنان و مردان در کفه مردان سنگین تره؟؟؟

واقعا چه اتفاقی افتاده؟

باران سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 12:30 http://baraanebahar.blogfa.com/

درود بر مهربانوی اردیبهشت...
چه اسفندها....آه!چه اسفندها دود کردیم!
برای تو ای روز اردیبهشتی که گفتند این روزها می رسی از همین راه....
قیصر امین پور
اردیبهشتت مبارک بانو


ممنون عزیزم

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 1 اردیبهشت 1394 ساعت 16:08 http://1nicegirl8.blogsky.com

یه قبیله هست تو آفریقا اونجا همین داستانه ک شما گفتی

آره! از این دست قبایل و داستان ها کم نیست.

یاسمین چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 ساعت 10:45

سلام خانوم اردیبهشتی.تولد خودتون و همسرتون و سالگرد عقد یا نامزدیتون که گفته بودید تو اردیبهشته همش یکجا و پیشاپیش مبارک.

شاید این حس برتری مردان از روزهایی نشات میگیره که معمولا مردها بیشتر به شکار میرفتن و سرپرستی خانواده رو برعهده داشتن...کم کم این باور قوت گرفت که هرکی زور بازوی بیشتری داشت میتونه رییس باشه.
ما انسانها اومدیم دسته بندی کردیم،یه سری صفات رو کاملا زنانه و یه سری رو کاملا مردانه اعلام کردیم.درحالی که در حقیقت اینطوری نیس که فلان ویژگی فقط مخصوص یه جنس باشه.فقط بعضی صفات تو هر جنسیتی کمرنگ و پررنگ داره.

توی قرآن هم داریم که شما انسانها رو از یک زن و مرد آفریدیم و برتری هر انسان به دیگری فقط به تقواست...اما ما آدما چیکار کردیم؟اومدیم این فکرو تو جامعه رواج دادیم که زور بازو و خشونت و گریه نکردن و این اراجیف نشونه های قدرته که بیشتر هم تو مردا وجود داره.بنابراین خودبخود مردا شدن جنس برتر.
و دلیل دیگه هم آینکه زنها خودشون پذیرفتن که ضعیفن.به قول معروف تا مظلومی نباشه ظالمی نیست.

ممنون عزیزم. بله سالگرد عقدمونه.

درسته. در دنیای واقعی زن بودن به معنای فاقد خصوصیات مردانه بودن نیست و همین طور مرد بودن. هر دو ویژگی در هر دو جنس وجود داره و میزانش متغییره و هیج ویژگی و خصلتی بر دیگری برتری نداره.

نیره چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 ساعت 10:56

بله درسته. متاسفانه این اتفاق این قدر ریشه دار شده که گاهی آدمها یادشون میره به اصل موضوع و قراردادی بودنش فکر کنن.

درسته! متاسفانه.
این پست در واقع پاسخی برای کسانی است که برتری مردان را یک امر ذاتی و طبیعی می دانند

جنس شناس چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 ساعت 20:10

سلام
جنس برتر با منطقی و واقع بین بودنش معلوم میشه با خوش ذات بودن و توانایی تحمل هم جنس در موضع قدرت! و تازه خوشحال بودن از رشد و بالندگی هم نوع. بانوی اردیبهشتی عزیز اگر واقعا بانو بودید خودتون تجربه می کردید که در مواقع پیشرفت و موفقیت این خود خانم های عزیز هم جنس تون هستند که زیرپاتونو خالی می کنند نه آقایون!!! آقایون در قدرتند چون توانایی دیدن توانمندی همدیگرو دارند و خانم ها در موضع ضعف نه به خاطر تصمیم و اراده آقایون بلکه به دلیل حسادت های هم جنس های خودشون. اگر کسی به عنوان یک زن!!(نه قضاوت کننده از بیرون) وارد جمع شون بشه، میفهمه که از ماست که بر ماست ...

اگر من یک بانو بودم؟! منظورتون چیه؟! شما که جنس شناس هستید جنس من را چی تشخیص می دهید؟!؟!؟!
شما واقعا متوجه منظور پست من نمی شوید یا ترجیح می دهید متوجه نشوید؟
دارم میگم این برتری ها یک قرارداده! هیچ چیز ذاتی نیست! من در 32 سال زندگی که از خدا گرفتم هم مرد زیرآب زن دیدم و هم زن زیرآب زن! برعکس هم زیاد دیده ام!
اتفاقا مردان بسیاری دیدم که چشم دیدن موفقیت زنان را نداشته اند و تا دلتون بخواد جلوی پاشون سنگ انداختند و به روش های مختلف تحقیرشون کردند.

سوفی چهارشنبه 2 اردیبهشت 1394 ساعت 23:33

سلام دوست عزیز. هی میخواندم و هی میگفتم وای خدای من میدونم که همچین جایی وجود داره، و بعد آه پاراگراف آخر ، اوریانا فالاچی عزیزم، یک وقتی عاشقش بودم و هنوز هم نوشته هاش منو کلی به فکر میبره. کتاب فوق العاده ای هست.
می خوانمتان و لذت میبرم همچنان، شرمنده ذیق وقت أمان نظر گذاشتن نمیدهد.
شاد باشید و پویا

ممنون عزیزم

B-52 پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 09:37

خودتان را در یک خیابان خلوت تصور کنید ساعت 11 شب است، تک و توک ماشینی رد می شود و عابری در خیابان نیست، ناگهان از دور در تاریکی مردی را می بینید که درست به سمت شما می آید مرد، حرکات مرد شتابزده است. آیا ترس وجودتان را فرا نمی گیرد، آیا احساس دلهره نمی کنید، آیا مغزتان پیامهای فرار از خطر به اندامهایتان نمی فرستد، آیا آرزو نمی کردید که آنجا نبودید، آیا آرزو نمی کردید مردی در کنارتان بود؟ با این اوصاف می خواهید جنس برتر در جامعه باشید و به خواستگاری مردان بروید؟!همه اینها واکنشهای طبیعی یک زن هستند هنگام احساس خطر! برای اینکه زن در مقابل مرد ضعیفتر است، عضلات و ماهیچه های ضعیفتری دارد، اندامش ضعیفتر و شکننده تر است و قدش کوتاه تر. یک مرد چنین واکنشهایی را هنگام قرار گرفتن در شرایط مشابه از خود نشان نمی دهد او میداند در صورت بروز خطر قادر به دفاع از خود خواهد بود و در صورت لزوم می تواند از مهلکه بگریزد و آرزو نمی کند که زنی در کنارش باشد!
به طور معمول زنها دوست دارند دیده و تحسین بشوند، مورد توجه باشند، وقتی غمگین یا وحشتزده هستند می خواهند موجودی قویتر آنها را در پناه خود بگیرد، دوست دارند کسی مراقب امنیت و جانشان باشد، در آغوش کشیده شدن را دوست دارند به همین خاطر هم اندام خشن و عضلانی و قوی را دوست دارند، عواطفشان قوی است و این عواطف نقش مهمی در زندگی روزمره شان ایفا می کند. هنگام ناملایمات به راحتی گریه می کنند و تسکین می گیرند، گریستن برایشان بسیار عادیست، زیورآلات و لوازم زیباسازی و جلوه گری را دوست دارند، دوست دارند خواسته شوند، در طبیعت و در میان همه موجودات این جنس نر است که به خواستگاری ماده می رود خود را پرزنت می کند و اعلام می کند که می توانم کاشانه ای برایت بسازم، قبولم کن.
اگر شما یا هر کدام از خوانندگان زن این وبلاگ و بلاگهای مشابه چنین احساسات و خصوصیاتی ندارید یقین داشته باشد چیزی از زنی کم دارید و منظور طبیعت نبوده اید.
آنوقت شما میخواهید چنین موجود ظریف و شکننده و احساساتی که هرماه چند روزش را حالتهای غیر عادی دارد و باید نه ماه جنینی حمل کند و بعد هم چند سالی شیرش بدهد و مراقبتش کند، نقش اول را در جامعه داشته باشد و مرد در نقش دوم قرار بگیرد؟!
موضوع بر سر برتری یک جنس بر جنس دیگر نیست موضوع بر سر اختلافهای فیزیکی و ژنتیکی هستند که باعث تقسیم وظایف و نقشها در زندگی می شوند، فقط همین.
گرچه تجربه به من نشان داده است شما همیشه مرغتان یک پا دارد و آنقدر آسمان و ریسمان می کنید تا نظر خود را موجه جلوه دهید ولی باز هم نتوانستم در مقابل این پست شما که به نوعی قلب واقعیت است سکوت کنم.

کاملا مشخصه شما خودتون را جنس برتر و قوی تر می دونید وگرنه اسم یک بمب افکن رو خودتون نمی گذاشتید!!!!

اگه پست را با دقت خونده باشید متوجه منظور من می شدید ولی متاسفانه و احتمالا به خاطر عجله در نوشتن این طومار برای اثبات این که من یک اشتباه طبیعت هستم!!!!! با دقت پست را نخوندید!
من گفتم همه این ها قرارداد است و نه ذات و طبیعت! اگه توی یک کوچه خلوت یک زن از دیدن یک مرد وحشت می کنه به خاطر قرارداد جامعه مزخرف مردسالاریه که این اجازه را به مردان داده که به زنان حمله ور بشند، تجاوز کنند و مورد ضرب و شتم قرارشون بدهند! مسلما در جامعه ای که اوریانا فالاچی ازش دیدن کرده زن ها از تنها ماندن با مردان احساس وحشت نمی کنند، چون قرارداد اجتماعی اون ها برعکسه!

شما این قدر با نخوت در مورد من و وجود من و خوانندگان وبلاگ من و نویسندگان مشابه صحبت می کنید انگار مقام خدایی دارید و مقصود و نقشه طبیعت را کاملا از بر هستید!!!!
شما که در مورد چرخه قاعدگی زنان و بارداری و زایمانشون این جوری قضاوت می کنید فکر می کنید خودتون تحمل چنین تغییرات عظیم هورمونی را در بدنتون داشتید یا توان تحمل درد زایمان را؟ از نتیجه یک آزمایش در چین خبر دارید که رکورد تحمل یک مرد در برابر درد مشابه درد زایمان به دقیقه هم نمی کشه؟

نه احتمالا باور ندارید! یک نگاه به این لینک بیندازید:

http://www.aparat.com/v/nElyv/%E2%96%B6%D8%AA%D8%B3%D8%AA_%D8%AF%D8%B1%D8%AF_%D8%B2%D8%A7%DB%8C%D9%85%D8%A7%D9%86_%D8%AF%D8%B1_%D9%85%D8%B1%D8%AF%D8%A7%D9%86

قطر بازوهای این آقا خوبه؟ زیاده؟ عضلاتش به اندازه کافی ورزیده هست؟

شما کی هستید که میگید زنان باید این گونه باشند و نباید آن گونه باشند؟ مگه شما خدایید؟

حتی بزرگترین نظریه پردازها هم در زمینه هویت جنسیتی و نقش جنسیتی چنین عقیده ای ندارند که شما دارید. یک کم مطالعه تون را بیشتر کنید.

در انتها اگه هنوز متوجه منظور من نشدید باید بگم من خواهان برابری دو جنس هستم و نه برتری یکی بر دیگری و هم چنین دنبال شایسته سالاری هستم و نه جنسیت سالاری.

admin پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 11:27 http://aaddminn.blogfa.com

من این بحث برتری رو قبول ندارم

به نظرم تساوی هم درست نیست ولی برابری معنای مناسبی داره

به نظرم همه ی این مسائل قراردادیه. اینکه مرد به خواستگاری میره
اینکه ....
هرچی که هست قراردادهای مسخره ایه که بعضیا بدجور بهش پایبندند و هرکسی به اونها پایبند نباشند رو غیرنرمال فرض میکنن

من هم برتری را قبول ندارم و به برابری معتقدم و شایسته سالاری به جای جنسیت سالاری

B-52 پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 11:48

مثل همیشه پاسخ شما دلیلیست بر شتابزدگی و خشم و عدم درک کامنت من!!! من به قراردادهای اجتماعی کاری ندارم که می نویسید در شهر فالانچی قواعد طور دیگریست، منظور من نحوه واکنش یک زن در هنگام مواجهه با خطر بود، یا اینکه میخواهید بگویید زنان در شهر فالانچی با خطر مواجه نمی شوند؟! حالا نخوت و دستپاچگی و بی اطلاعی من به کنار آیا قبول دارید صفاتی را که در مورد زنان نوشتم؟! چرا به صحرای کربلا می زنید؟ اگر مواردی را که در مورد فیزیک و احساسات زنان نوشتم را تایید نمی کنید خب صریح اعلام کنید که اینطور نیست. این علایم و تفاوتها آنقدر واضح و روشن هستند که نیازی به خدا بودن برای فهمشان نیست، کافیست با نگاهی عمیق تر به طبیعت بنگرید. من برای شما مثالهای ملموس آوردم ولی شما در مقابل همه اینها سکوت کردید و وصله خودبرتری پنداشتن به من چسباندید چون با آیدی B-52 کامنت گذاشتم. آفرین به این قدرت تحلیل! من ننوشتم زنان باید این چنین باشند، من فقط خصوصیات زنان را نوشتم اگر اینطور نیست با ذکر دلیل بنویسید، نیازی به توهین و رها کردن جریان احساسات نیست.
دیگر اینکه من ادعا ندارم که طاقت زنان کم است و یا درد زایمان را مردان به خوبی تحمل می کردند و یا تحولات هورمونی را ما بهتر از عهده اش بر می آمدیم اینجا هم شما منظور من را متوجه نشدید، منظور من اینست که این وظایف و این تنظیمات فیزیکی با همه عواقب خوب یا بدشان از طرف طبیعت بر عهده زن گذاشته شده اند، قراردادهای اجتماعی نیستند که بخواهیم تغییرشان بدهیم یا اینکه بگویم حالا بیا ببینیم شما چه کار می کردید وقتی دو تا شکم می زاییدید!!! بلکه باید آنها را بپذیریم اگر به شعور و قدرت طبیعت معتقدیم اگر هم که نیستیم باز هم فرقی نمی کند نمیتوانیم تغییرش بدهیم فقط میتوانیم آب در هاون بکوبیم!
دو جنس مرد و زن با هم برابر نیستند بنا به همان تفاوتهایی که نوشتم اما من هیچگاه هم نمی گویم که ارزش این یکی بیشتر از آن یکی است چون بدون وجود هرکدام روند زندگی مختل می شد.

اولا شهر فالاچی (نه فالانچی) نبوده. من گفتم جامعه ای که فالاچی ازش دیدن کرده.

دوم این که دقیق همین نظارت کردن طبیعت و ذات و ... هم جوامع زن سالار در راستای حقانیت ادعاشون بیان کردند. مثل شما! پس این نشون دهنده اینه که حقیقت طبیعت چیزی جدا از ادعای شما یا اون هاست!

سوم این که موضوع پایان نامه من نقش جنسیتیه. پس هم در این زمینه کتاب خوندم، هم مقالات داخلی و هم خارجی. که قریب به اکثر اون ها بر این باور نیستند که طبیعت خواسته زنان این گونه باشند و فقط به جامعه دور و بر و طبیعت همین چند قدم نزدیک خودشون اکتفا نکردند.

چهارم وقتی یک زن با وجود چرخه ماهانه قاعدگی، زایمان و شیردهی پا به پای مردان درس می خونه، کار می کنه و از فعالیت باز نمی مونه این نشون دهنده اینه که جنس مرد هیچ برتری نسبت به زنان نداره.

پنجم این که من بر این باورم که هیچ ویژگی انحصارا زنانه یا مردانه نیست. زن و مرد دو جنس از یک گونه اند و با هم برابرند حتی اگه یکسان نباشند. باید حقوق یکسان، آزادی یکسان و حق انتخاب یکسان داشته باشند.
و اگر مثلا یکی میاد میگه مرد چون قطر بازوش بیشتر از زنه پس حق کفالت نسبت به زن داره این ها همه قرارداده و هیچ ربطی به طبیعت بیچاره نداره.

شما هم اگر معتقدید مرغ من یک پا دارد و عقاید این خلاف طبیعت زاده شده، عوض نمی شود نمی دونم چه اصراری دارید من را متقاعد کنید یا مطالب من را بخونید؟

من هم اصراری به تغییر عقاید شما ندارم. من برای کسانی می نویسم که روی هیچ چیزی تعصب ندارند.

باران پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 14:43

درود
چه جالب است که مردان تصویر خود را اینگونه نشان میدهند...تصور کنید در خیابان قدم میزنید و زمان هم پاسی از شب مردی به سمتتان می آید...خوب تا اینجا مشکلی نیست دو تا انسان بالغ و دارای عقل و فهم و شعور دارن تو خیابان قدم میزنند یکی آرام و دیگری بی قرار و شتابان... تا اینجا خوب است حرکت شتابزده مرد برای زن ایجاد دلهره میکنه!!!واقعا چرا!!! یعنی اینکه مردان ذاتا خشونتگرا و پرخاشگرن یا بدتر از اون در پی جنایت جنسی!!!! واقعا شما جنس مرد نه برتر یا قوی یا قد بلند یا دارای ماهیچه های ضمخت و خشن(بهتره تو خیابون که میری با دقت بیشتر نگاه کنی و چه تعداد پسران با اندامهای معمولی و چه بسا بسیار لاغر هستند و بسیاری از این افراد دارای عضله پرورده دستگاه باشگاهها و داروهای کذایی و دختران قد بلند رو ببین که اگه بیشتر از شما نیست قاعدتا کم هم نیست)!!!!! طبیعت خود را اینگونه توصیف میکنید اگر واقعا چنین باشد که اگر جای اون زن یک مرد هم باشه باید قالب تهی کنه که شاید مرد روبرویی یک دزد یا قاتل تمام عیار باشه که به سمتم داره میاد پس آماده مقابله باشم.تاسف باره اگر اینچنین باشه چون دارین ذات مرد رو ترسناک و دلهره آور به گفته خودتون به تصویر میکشین.شاید بگید نه منظورم اینه که زن مورد تعرض قرار بگیره چون زور بازو نداره و یکی باید حمایتش کنه که باز هم مایه شرمساریست چون اگر چنین باشه یک معلول جسمی هم باید بترسه یک فرد سالمند هم باید بترسه یک بچه هم باید بترسه چون اینها هم زور بازو ندارند و چه خفت باره که انسانی فرد دیگری که شاید در موضع ضعف هست رو به تشویش و نگرانی بندازه و این از منش و ذات انسانی به دوره و احیانا در معرض خطر حمله از جانب مردان هستند شاید باز هم بگین ممکنه مورد آزار جنسی قرار بگیره و توانایی دفاع از خودش رو‌ نداره به اخبار روز و صفحه حوادث یه نگاه بندازین تا ببینید که چه بی رحمانه تجاوز به بچه ها که اتفاقا ظریف و شکننده و خالی از قدرت بازوین رو گزارش کرده و اتفاقا در همین صفحات بگردین میبینین که این جنس قوی!!! بر اساس همین زور بازو چه جنایات و قتلها رو مرتکب شده . آیا واقعا این تصویر یک انسان نیک سرشت در قالب مرد هست؟آیا واقعا در ذهن شما اینگونه است؟هر چند هم پر بیراه نگفتید که امروزه در جامعه ما تعداد اینچنین مردان گرگ صفت و آشفته روان فراوانند متاسفانه و این چهره ایست که مرد از خود بجا گذاشته و در جامعه در واقع نهادینه شده .... گفتین بر اساس عواطفشان دوست دارند خواسته شوند یعنی مردها واقعا اینو دوست ندارند اگر واقعا اینو نخوان که یک وجه انسانی رو در ژنشون ندارن چون انسان طالب مهر و دوستی و تمناست....آره ما زنا واقعا سر شار از احساسات و عواطفیم که دقیقا روح و روان و عرفان رو به ذات بشر القا میکنه و همین عاطفه باعث میشه یک زن مادر بشه مادر شدن نه یک تصمیم فیزیولوژیکیست نه یک اجبار و زن هم یک دستگاه جوجه کشی نیست وتا خود زن نخواد هرگز صاحب فرزند نمیشه و هر انسانی تا لحظه ای که جون در بدن داره مادرشو دوست داره چون مادر برای فرزند عاطفه خرج کرده با رضایت قلبی نه از سر مسیولیت پذیری یا هر چیز دیگه و از وجودش مایه میزاره چرا که اگه میخواست همچون مردان در مورد بچه مسیولیت بپذیره که انسان هم باید سالانه چندین بچه بیاره تا شاید یکیش زنده بمونه برای بقای نسل بشر کاملا درسته این تفاوتهای فیزیلوژیکی کاملا عادلانست چرا که فرشته ای دوستداشتنی و بی نظیر رو در قالب انسان و بنام مادر پدید میاره که از آغاز تا امروز مورد ستایش بشری قرار داره آیا مادر زن نیست!!! و یقین دارم که شما هم مادرتون رو بیشتر از دم و بازدمی که دارین دوستش دارین....... اما خارج از همه این حرفها شما عجیب خلط مبحث کردین پست بانوی اردیبهشتی در باب قردادهایست که در جامعه بشری و به دست بشر جریان داره نه در باب نوع آفرینش و نگاه ها در مواضع ضعف و قدرت جسمی در بین زن و مرد که این تصمیم طبیعت است این پست در قالب نگاهیست که جامعه ای انسانی در یک قسمت از دنیا برای انسانهای ساکن اون سرزمین وضع کردن که بعد از گذشت سالها با وجود تعارضات با نهاد انسانی و منطق و عقل و هوش بشر هنوز لازم الجراست..... در هر زمینه ای که بشر نابخردانه عمل کرد متحمل ضرر شده و این هم قسمتی از این زیان است.... البته هر چند با قسمتی از متن موافق نیستم ولی اینگونه زیستن یک زندگانی آرمانی و ایده آل نیست....

جالب گفتی باران جان
ما زنان ضعیف به یک مرد قوی نیاز داریم تا ازمون در برابر یک مرد دفاع کنه!!!!! چه پارادوکس جالبی!

راستش باران جان هدف من از نوشتن این پست این بود که به طرفداران نظریه فطری بودن و طبیعی بودن برتری مرد به زن نشون بدهم جوامعی هست که برعکس با قدمت زیاد که برعکس زنان برتر مردانند و دلایل اون ها هم مثل طرفداران مردسالاری بر اساس فطری بودن برتری زن بر مرد است. این جوامع بسیار قدیمی است و هنوز هم پابرجا! پس اگه طبیعت بنا را بر برتری جنس مرد بر زن گذاشته چه طور این جوامع قدمت دارند؟
هدف من اصلا رواج زن سالاری نیست که مخالف جنسیت سالاری هستم. فقط می خواستم واهی بودن این ادعای مردسالاران را نشون بدهم.

مهرپرور پنج‌شنبه 3 اردیبهشت 1394 ساعت 15:59 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
روزهای اردیبهشتیت بخیر بانو
تصورش سخت نیست.
اما ایکاش برای کسانی که تصورشون ضعیفه یک ما به ازای حقیقی وجود داشت تا میدیدن و این حرفهای امثال تو رو به حساب مشکل داشتن با مردها نمیذاشتن....
موافقم تو هر زمان و جامعه ای عرف و معیار رو افراد همون جامعه به وجود میارن و اکثرا هم میپذیرن ....
ولی خودمونیم اگه ما هم مثل اکثریت فکر میکردیم شاید خوشبخت تر بودیم و اینقدر حرص نمیخوردیم...

چند روزه دارم از دست پدر بچه گربه های تو پارکینگ که مریض شدن و دست مادرشونم شکسته حرص میخورم!....

والا من ما به ازای حقیقی هم معرفی کردم باز به این طبیعت و ذات و ... برترشون پافشاری می کنند.

آره! خلاف جهت شنا کردن خیلی سخته! ولی می دونی؟ انسان های خودشکوفا معمولا همرنگ جماعت نیستند

جنس شناس جمعه 4 اردیبهشت 1394 ساعت 20:03

شما واقعا متوجه منظور من نمی شوید یا ترجیح می دهید متوجه نشوید؟
یقین دارم که شما مرد به معنایی که من میشناسم نیستید با توجه به مصر بودن تون برای زن نمایی احتمالا ...
فقط میتونم بگم که زن شناس خوبی نیستید و حتی در زمینه تخصصی تون هم چندان مطلع به نظر نمی آیید. اینکه چرا اینقدر سنگ خانم ها رو به سینه میزنید و سعی میکنید با حرفاهای غیر واقعی و زیباتون جذب شون کنید رو با توجه به شخصیت تون میشه فهمید در پسش چیه!! خانم خانم های عزیز میشه لطف بفرمایید بگید شما (با این سبک نگارشی منحصر به فرد و خاص خودتون) به سلامتی کی بازنشسته میشید که بشود با خیال راحت تو وبلاگ ها گشت و نظر گذاشت؟؟



کامنت شما را به عنوان کامنت سال انتخاب می کنم. تا حالا با هیچ کامنتی این قدر نخندیده بودم.

آن چه از کامنت شما برمیاد به نظر می رسه شما به گونه ای توهم توطئه دارید. برای همین توصیه می کنم به یک همکار حاذق که در زمینه تخصصیش هم خیلی مطلعه مراجعه کنید.

اگه هم منتظر بازنشستگی من برای وبلاگ گردی راحتتون هستید، متاسفم که این خبر بد را بهتون می دهم: " من حالا حالاها قصد بازنشستگی ندارم"

برنا شنبه 5 اردیبهشت 1394 ساعت 09:03 http://Www.newday2014.blogfa.com

سلام
همیشه از اینکه وسعت اندیشه و افکارم تا نوک بینی ام باشد ترسیده ام. بعضی از مطالب شما نقش وسعت بخشیدن به اندیشه را دارند. (البته به شرطی که با خوندنشون زود نتیجه گیزی نکنیم، چه در تایید و چه در ردشون، یکمی هم خودمون بدون پیشداوری و قصد و غرضی فکر کنیم). البته منظورم این پست شما نیست چون در این خصوص مطالب زیادی نوشته اید، اما گاهی اگر فرصتی دست دهد و نظرات سایرین و پاسخها را مطالعه کنم هم همین نتیجه را دارد. از این بابت ممنونم از شما.
و اما.....اردیبهشت است و به عبارتی بهشت ماه های سال، شما هم که اردیبهشتی.....کلا مبارکتون باشه هم تولدها و هم سالگردها و سالروزهای اردیبهشتیتون. سلام ما را هم به جناب اردیبهشتی عزیز برسانید و بفرماییدکه قرار بود بیشتر حضور داشته باشید...چی شد پس...
شاد باشید. در یک خیابان اگر مردی در جهت شما در حال حرکت بود نترسید، اگه من باشم میرم منتها الیه سمت مخالف و نگاهم را به دوردستها خیره میکنم تا زن مردم نترسد(البته من که ترسناک نیستم، که حس بدی نداشته باشد و راحت باشد)!!! (این برای مردان بدبختی و پستی است البته، نه نشانه قدرت!) و من برای خودم متاسفم.

ممنون بابت حضور و ممنون بابت کامنتتون که یک تلنگره.
و باز ممنون بابت تبریکات.

راستش اگه یک زنی از مردی می ترسه به خاطر ذهنیت بدیه که در روح و روان زنان نقش بسته است. به خاطر ظلم هایی که در طول تاریخ بهشون روا داشته شده. همه باید دست به دست هم بدهیم که این خاطره ها را از حافظه تاریخی زنان و بشر پاک کنیم. نه این که پررنگ ترش کنیم

B-52 شنبه 5 اردیبهشت 1394 ساعت 10:00

راستش را بخواهید من خیلی خرسند هستم اگر زنان سرزمینم به مرحله ای از رشد برسند که درک کنند وضعیت فعلی آنها شایسته مقامشان نیست، چون یکی از پایه های اصلی رشد فرهنگی و مدنی یک جامعه را بیرون آمدن زنان از حصارهای متعصبانه و جاهلانه پدرانمان می دانم، و در این راه وبلاگ هایی مثل این وبلاگ یا بلاگ شیرین خانم عزیز(زندگی شیرین) یا باغ مخفی و ... گامهای بسیار مهم و موثری بر می دارند. این که با برخی پستها هم سو نیستم بحث دیگریست، ولی بیایید برای شروع کردن از پایین قله شروع کنیم، شما میخواهید قدم اول خودتان را در نوک قله ببینید، به جای ادعای عدم تفاوت زن و مرد و یا تبلیغ جامعه زن سالار بیایید از لزوم برابری دیه زن و مرد بنویسید، از لزوم برخورداری حق سرپرستی بر فرزند پس از جدایی و ... بنویسید، اول پی را بریزید بعد ساختمان را بنا کنید.
نگاه کنید این باران خانم چه در جواب من نوشته است، اصلن روشن است که منظور مرا متوجه نشده، از قد بلند بسیاری از دختران و لاغری و باریک بودن بسیاری از مردان نوشته است!! ببخشید باران خانم ولی بسیار پرت رفته اید.
من نه قد بلند را مزیت دانستم و نه عضلانی بودن را و نه اینکه از جانی جنسی بودن مردان چیزی نوشتم. عینک دیگری به چشم بزنید و دوباره آن کامنت را بخوانید. من تفاوتهای ژنتیکی و قیزیکی مرد و زن را بر شمردم، که به طور معمول زنها کوچکتر و ظریف تر از مردان هستند در میان همه جانوران همینطور است، نگفتم این بزرگتر و قوی تر بودن مزیت است اما عقیده دارم حتما پشت این تفاوت طبیعی منظوری بوده است. عضلات قوی و قد بلند برای مردان وظایفی را به همراه خود دارد و زیبا بودن و ظریف بودن و احساساتی بودن وظایف و دلمشغولیهای دیگری برای زنان، متوجه شدید؟ منظورم از ذکر آن مثال این نبود که آن مرد متجاوز جنسی بوده، چرا شما زنها فقط یک چیز را زودتر از چیزهای دیگر می بینید؟؟؟؟؟!
منظور من واکنشهای غیر رادی یک زن هنگام مواحهه با خطر بوده، حتا اگر آن احساس خطر فقط در ذهن زن وجود داشته و حقیقت نداشته باشد. حرکات شتابزده نشان از قصد ارتکاب به ت.ج.اوز جنسی ندارند. می نوسید ما زنها سرشار از عواطف هستیم، خب من هم همین را گفتم که! ولی نگفتم این خصوصیت بد یا خوب است. فقط می خواستم تفاوتها را روشن کنم. فکر می کنم اما شما نه منظور پست خانم اردیبهشتی را درست متوجه شدید و نه هدف از کامنت مرا، منظور این پست به چالش کشیدن قراردادهای اجتماعی و پیشداوریهای موجود در جامعه بوده و نه لازم الجرا بودن سیستم زن سالارانه در جامعه!!! خانم جان دقیق تر بخوانید بعد قضاوت کنید، شما هم لجام احساسات را رها کردید و نوشتید!
در آخر توصیه می کنم به شما و خانم اردیبهشتی و سایر زنان اول کتاب "اتاقی از آن خودم" اثر ویرجینیا ولف را بخوانید بعد وارد این وادی بشوید اگر هم خوانده اید یکبار دیگر هم بخوانید آنرا.

ببینید عقیده شخصی من اینه که وقتی بخواهی مشکلات و تبعیض هایی از قبیل مشکلات دیه و حضانت و طلاق و ... را حل کنی باید ابتدا در ذهن همه جا بیندازید که زن موجودی کمتر از مرد نیست که نیاز به کفالت و سرپرستی و آقابالاسری مرد داشته باشد! تا قبل از این که این باور در اذهان جا بیوفته هر گونه تلاشی بیهوده است.
برخلاف باور شما من هیچ کلیشه ای را برای هیچ جنسیتی قبول ندارم و هیچ وقت از دهان من نخواهید شنید که همه مردان این گونه اند و همه زنان آن گونه! همان طور که مرد شاعر و نقاش با روح لطیف و احساسات غنی داریم. زن بوکسور با روح جنگنده داریم. همه این ها تفاوت های فردی هستند. جهان باید به سمتی بره که دست از این کلیشه ها و نسخه پیچی ها برداره.

در ضمن یک کتاب، نظر یک نویسنده جامع همه نظرات دنیا نیست. همین طور که من ادعا نمی کنم که همه چیز را می دانم. ویرجینا ولف هم همه چیز را نمی داند. یا حتی نظریه پردازان بزرگ. هیچ نظریه شخصیت روانشناسی نیست که بتونه کاملا انسان و رفتارش را توضیح بده و در مورد همه صدق کنه!

جناب B-52 شما خودتون هم در نوشتن کامنتتون همان نکاتی را رعایت نکردید که از باران می خواهید رعایت کند. راستش تا انسانی از کسی ضربه ای نخورده باشه ازش نمی ترسه. تا زمانی که یک موتور سوار کیف مادرم را نزده بود از موتور سوارها نمی ترسید. تا زمانی که یک زن مورد تعرض جنسی توسط یک مرد در هر بعد و اندازه ای قرار نگیره چنین دلهره ای نداره. پس این یک واکنش طبیعی و ذاتی نیست! تنها ترس ذاتی انسان ترس از ارتفاع و سقوط و صدای بلنده. بقیه همه از طریق یادگیری صورت می گیره. و اگه زنی از مردی در کوچه تاریک می ترسه هیچ ربطی به ذات و طبیعتش نداره. همه نتیجه تاریخچه آسیب هایی است که مردان در طول تاریخ در حق زنان روا داشته اند.

باران شنبه 5 اردیبهشت 1394 ساعت 17:32 http://baraanebahar.blogfa.com/

درود
اول ممنونم از صاحب وبلاگ که با طرح مسیله و پاسخگویی با خوانندگانشون همراه میشن
دوم ممنون از B-52 که درکمال متانت و ادب کامنت میگذارند هر چند موافق دیدگاهشان نباشند.. و
اما اینو یکبار دیگه بخونید لطفا..
*خودتان را در یک خیابان خلوت تصور کنید ساعت 11 شب است، تک و توک ماشینی رد می شود و عابری در خیابان نیست، ناگهان از دور در تاریکی مردی را می بینید که درست به سمت شما می آید مرد، حرکات مرد شتابزده است. آیا ترس وجودتان را فرا نمی گیرد، آیا احساس دلهره نمی کنید، آیا مغزتان پیامهای فرار از خطر به اندامهایتان نمی فرستد، آیا آرزو نمی کردید که آنجا نبودید، آیا آرزو نمی کردید مردی در کنارتان بود؟ با این اوصاف می خواهید جنس برتر در جامعه باشید و به خواستگاری مردان بروید؟!همه اینها واکنشهای طبیعی یک زن هستند هنگام احساس خطر! برای اینکه زن در مقابل مرد ضعیفتر است*...واقعا برداشت خودتون از این متن چی میتونه باشه؟آیا واقعا مرد به خودی خود ترسناکه؟ یا با اعمالش و احیانا خشونتش سبب ترسه؟ با توجه به اینکه گفتین آیا میخواهید جنس برتر در جامعه باشد!!! و سپس بعدش عنوان کردین که زن در مقابل مرد ضعیفتر است.... به گونه کاملا ظریف و زیر پوستی باز هم به نوعی برتری مرد رو در ذهن خواننده القا میکنه هر چند در ادامه با بیان تفاوت های فیزیکی زن و مرد به نوعی این برتری رو موجه جلوه دادین و گفتین که این در حقیقت خواست طبیعت است یکبار دیگه این پارگرافتونو بخونین با یک تاکید پنهانی در متن گفتین آیا احساس خطر نمیکنین!!!!!! باز هم میپرسم خطر بابت چی؟ جناب برنا خیلی زیبا گفتن که به نوبه خود اگر در چنین موقعیتی باشن خودشون به کنار میکشن و سعی میکنه حتی با نگاهش سبب ترس زنی نباشه چه برسه به حرکت شتابزده اون هم در اون برهه از زمان.و بعد من رو متهم کردین که متوجه پیغامتان نشدم و در ادامه هم گفتین که زنها فوری ذهنشون به یک سمت کشیده میشه ...اتفاقا من هم شما رو دعوت میکنم کامنت رو دوباره بخونین،گفتم چرا شما مرد رو اینگونه به تصویر میکشید نگفتم این نظر منه که مردها خشن یا پرخاشگر هستند و پرسیدم چرا زن باید احساس خطر و ترس کند؟ بنا بر عقل هر علتی را معلولی در پی دارد پس ترس باید معلول یک فرایندی در روان باشد و این ترس و دلهره ای که شما مثالش را آوردین واقعا معلول چیست؟من سه گزینه رو براش ذکر کردم اول با هیکل و عضلاتش ممکنه ترس آور باشه چون که مرد ذاتا عضلانیست و این نشانه قدرت که اگر اینچنین باشه خنده آور و مضحکه چون همه مردها الزاما درشت هیکل نیستند یا قرار جنایتی مثل دزدی رو مرتکب بشه با توجه به پیش زمینه ای که مطرح کردین مثل تاریکی شب و تنهایی و یک مرد با حرکات سریع که عرض کردم برای یک مجرم جنسیت مطرح نیست جنایتش رو انجام میده حال چه زن باشه چه مرد چه پیر چه کودک چه ضعیف و نتوان باشه چه عضلانی و زورمند و شما گفتین ذهن خانومها اول به سمت تعرض جن سی میره که منم مثالهای واضحی رو ذکر کردم و اتفاقا اینو آخر آوردم که متذکر بشم این اولیت درگیری ذهنم نبوده است .....
در واقع اعتراض بنده به بیان وضعیتی بود که به تصویر کشیدین در واقع خطری که شما اینگونه ذکر کردین بیشتر خباثت و پلیدی مرد رو نشون میداد نه الزاما اینکه زن از مرد میترسه ... درسته زنها زمانهایی رو از همه مردان دنیا میرسن مثلا زنی که امنیت جانی حتی در خونه همسرش نداره و طعم تلخ ضرب و شتم رو چشیده از همه مردان خواهید ترسید چون پیش زمینه داره ولی زنی که این قبیل تجربه ها رو نداره از این وضعیتی هم که بیان کردی دچار آشفتگی نخواهد شد و هرگز آرزو نمیکنه کاش یک مرد در کنارم بود. در مورد تفاوت فیزیکی مردان و زنان نوشتید که منظورتان فقط بیان ساختار بدنی زن و مردست و این عضلانی بودن یا قد بلند را مزیت نمیدانید واین تفاوت برای هر کدام وظایفی رو بر ذمه اونها میزاره نه اینکه دلیل برتری باشد این درست است در واقع الان این متن ایجاد ابهام نمیکند اما به کامنت اولتان برگردید و متن را بخوانید کاملا عکس این نظر رو بیان کردید اونجا گفتین مرد با توجه به زور بازو توانایی دفاع از خودش رو داره اما زن نه و این بطور واضح یعنی اینکه داری برتری رو بیان میکنین چه بسا همین جسم های ظریف و شکننده هم بتونن از خودش دفاع کنند .
در مورد بعدی با شما موافق بودم در اینکه بانوان احساسی ترن لکن همیشه مردها برای نشان دادن یک وجه برتریشان !!!! خود رو بسیار منطقی و عقلانی یاد میکنند و دقیقا در تقابلش دست رو عواطف و احساسات زنان میگذارند در صورتی این نشانه نقص نیست همانطور که یک فرد سرشار از عقل و منطق که خالی از احساس باشه یک موجود برتر نیست من عمیقا معتقدم عقل و احساس مکمل یکدیگرند و هر دو در کنار هم سبب تعالی روح و روان و جسم هستند پس مراقب باشید کفه اعتدال در این زمینه از دست نرود که موستجب ضرر است هم برای زن و هم برای مرد تفاوتی نیست ..... البته این نکته هم برام جالب بود که اگر دو تا خانوم چنتا نکته و جواب در مورد کامنتتان گذاشتند احیانا عنان اختیار از کف داده اند و دچار احساسات و هیجانات شده اند!!! یعنی تصورتان این است!!!
اما در مورد پست مذکور من هم که همین را گفتم!گفتم که موضوع در باب قراردهای بشری در جوامعی انسانیست نه نوع خلقت و آفرینش انسان... و اتفاقا گفتم که با بخشی از متن موافق نیستم که همان وجه زن سالاری منظورم بود همانگونه که با مرد سالاری مخالفم .
با آرزوی توفیق...

خوب این کامنت که به من مربوط نیست فقط تاییدش می کنم

آقای اردیبهشتی شنبه 5 اردیبهشت 1394 ساعت 21:00 http://mayfamily.blogsky.com

جناب بمب افکن اسم شما منو بیشتر یاد داستانهای جنگ جهانی دوم می ندازه. ولی از شوخی گذشته تفاوت وجودی زن و مرد بر همگان واضح و مبرهن است وبه همین دلیل است که هر یک وظیفه ای برای خود دارند.
آنچه که مهم است شایسته سالاری هر یک در جابگاه خود است من به شخصه مردها و زن های زیادی را دیده ام که شایسته جایگاه خود نبوده اند. لذا باید به امید آن روز بود که افراد شایسته فارغ از جنسیتشون به مناصب مهم برسند.

B-52 یکشنبه 6 اردیبهشت 1394 ساعت 07:20

به به آقای پنهانی! حدس می زدم پیداتون بشه. اول اینکه B_52 مربوط به جنگ دوم نیست و سالهای ساختش دهه 60 میلادی بود. بعد هم اگر قبول دارید که زن و مرد بنا به تفاوتهایشان هریک وظیفه جداگانه ای دارند پس باید بپذیرید که وظیفه اصلی و اول زنها فرزند آوردن و نگهداری ازاوست.

خانم اردیبهشتی: والا این کامنت گویا مال آقای اردیبهشتیه ولی من نمی تونم نسبت بهش ساکت بمونم!
آقای محترم مگه زن ماشین جوجه کشیه که وظیفه اول و اصلیش فرزند آوردن باشه؟
هر انسانی ابتدا نسبت به خودش و استعدادها و توانایی هایی که خداوند در وجودش گذاشته و پرورش اون ها مسئوله و بعد نسبت به یک فرد دیگه ای حتی بچه اش!!!!
پس وظیفه اصلی و اول هر انسانی پرورش و خودسازی خودش و شکوفا کردن استعدادهاشه.

آقای اردیبهشتی: من پنهان نیستم پسر جون ، این تو هستی که پنهانی و جرات نداری اسم خودت را بگی. من نگفتم مال زمان جنگ جهانیه گفتم منو یاد اون موقع میندازه. حالا این دهه 60 میلادی چه صنمی با تو داره؟؟

[ بدون نام ] چهارشنبه 9 اردیبهشت 1394 ساعت 22:08

سلام خانوم اردیبهشتی راستش منم چند روز داستانی از همسر اول ادم لیلیت خوندم جالبه اسمش توی کتاب مسیحیان ویهودیان امده ولی برای ما اینقدر نااشناست !! البته توی گوگل سرچ کنید مطمئنا چیزی یافت میشه در واقع این خاانوم اولین زن فمنیست است که به دلیل برتری جویی ادم همیشه اورا ترک کرد پس به حوا افریده شده گفته میشه لیلیت با خاک ادم وهمزمان خلق شده والبته در کتاب مسیحیان ویهودیان به شیطان تشبیه شده که دلیلش نامشخصه!!

سلام عزیزم
تو نت سرچ کردم. خوندم. جالب بود.
راستش من زیاد باور ندارم که داستان آدم و حوا و ... اصلا مصداق حقیقی داشته باشه. بیشتر شبیه یک تمثیله.
ولی به فرض هم که باشه این داستان چند مشکل اساسی داره که اتفاقا بر خلاف برابری جنسیتیه. اصلا کلا عالم بودن خدا را زیر سوال می بره.

خدا زنی را خلق می کنه که اشتباه بوده؟ یعنی به مذاق آدم خوش نمیومده؟ اون وقت آدم مگه مدل دیگه ای دیده بوده که بگه این بده و اون جوری خوبه و ...
بعد خدا بیاد به خاطر دل آدم ناز لیلیت را بکشه و بعد که قبول نکرد یک زن مطیع و فرمانبر برای آدم خلق کنه؟
این چگونه خداییست؟ مگه بچه بازیه؟قهر و ناز کشیدن و ...
این چیزها جور در نمیاد! با کل بودن خدا! با عالم بودن و محیط بودن.

اتفاقا این داستان داره میگه زنان فمینیست اشتباه خلقت بودند. چیزی که نباید آفریده می شدند. برای همین سرشار از خشمند و دنبال برابری می گردند.

فاطیما یکشنبه 13 اردیبهشت 1394 ساعت 20:12

راستش منم باور ندارم این جور داستانها را ولی واقعا خیلی به هم برمیخوره زن بهد از مرد واز دنده چپ مرد خلق شده اینگار این مردا در طول تاریخ خیلی چیزا به زور به خورد ما زنان دادن اینکه زن باید مطیع باشه وخواسته هایش قربانی مرد وزندگیش کنه پس کی برای خودش زندگی کنه خوب

بله! این ها داستان سرایی هاییست که به خورد زنان می دهند که به آنها بقبولانند که مطیع بودن از ازل در سرنوشتشان نوشته شده است!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد