لطفا کتاب روانشناسی نخونید!!!!

سلام

اول عنوان را اصلاح می کنم! «لطفا زیاد کتاب روانشناسی نخونید»

چندی پیش تو یکی از گروه های تخصصی که عضو هستم یک متن از نیما قربانی به اشتراک گذاشته بودند مبنی بر این توصیه که زیاد نباید کتاب روانشناسی خوند ودلایل خودشون را آورده بودند. البته من نمی دونم چه قدر این متن صحت داره ولی به یاد سخن دکتر حمیدپور تو یکی از کارگاه های ایشون افتادم. ایشون می گفت من از مراجعانم می خواهم کتاب روانشناسی نخونند. فقط چند کتاب ساده را بهشون توصیه می کنم.

و دلیلشون؟

خوب ایشون می گفتند وقتی یکی خیلی کتاب روانشناسی بخونه با اصطلاحات روانشناسی آشنا میشه بدون این که بدونه مال کدوم مکتبه و چه تاریخچه ای پشتشه و چه مراحلی قبلش باید یاد گرفت یا طی کرد. بعد فرد پر میشه از اصطلاحات روانشناسی و حس می کنه خیلی در مورد این علم می دونه. وقتی بهش میگیم فلان تکنیک را می خواهیم انجام بدیم میگه بله بله! خودم می دونم فلان و بهمان!

این چه ضرری داره؟ ضررش اینه که فرد فکر می کنه خودش خیلی می دونه! دیگه اعتماد نمی کنه! پیش متخصص نمیره! یا اگه بره جادوش را از دست میده! و میگه این روانشناسه هم که خیلی چیز حالیش نیست! خودم همه این ها را بهتر می دونستم! چه قدر بی سواد بود! وقتی خودم می دونم برای چی این همه پول بدهم برم پیش روانشناس؟! و...

چیزی که این افراد نمی دونند اینه که تحصیلات آکادمیک روانشناسی با این کتاب های خودشناسی از زمین تا آسمون فرق داره، تجربه درمان چیزیه که با خوندن کتاب صرف به دست نمیاد. در دروس آکادمیک شما یک سری سلسله مراتب را در مکاتب یاد می گیرد. یک رویکرد را پیشه راه خودت می کنی و بعد از اون تجربه و عمله که تو را برای درمان آماده می کنه.

این که مرتب کتاب روانشناسی و مخصوصا کتاب های تخصصی روانشناسی بخونیم و بعد بگیم ما بی نیازیم مثل اینه که تمام کتاب های تخصصی پزشکی را بخونیم و بگیم دیگه نیازی به پزشک نداریم.

در مراجعه به پزشک این شما هستید که با بیان صحیح علائم و حسی که دارید پزشک را راهنمایی می کنید که تشخیص درست بده و اونه که می تونه بین چندین بیماری که علائم مشترکی داره صحیح ترین تشخیص را بده و بهترین درمان را مختص درد شما تجویز کنه ولی باز این شما هستید که با دنبال کردن مرتب درمان بهبودی را تسهیل می کنید.

پروسه روان درمانی هم همین طوره. شما علائم را میگید. روانشناس بهترین تشخیص را میده و با توجه به رویکرد درمانیش درمانی، ارائه می کنه و باز این شما هستید که باید برای رسیدن به نتیجه اون راه را دنبال و پیگیری کنید.

در ضمن این که همون طور که شما پیش یک چشم پزشک از معده دردتون شکایت نمی کنید و دنبال درمان نمیرید. پیش یک روانشناس کودک هم نمی تونید دنبال چاره برای مشکل زناشوییتون باشید. این بی سوادی پزشک یا روانشناس مسلما به حساب نمیاد.

حالا این سوال پیش میاد پس این همه کتاب خودیاری به چه درد می خوره و چرا چاپ میشه؟

اگه دقت کرده باشید وقتی یک کتاب خودیاری می خونید، پر از مثال و داستان ها و توضیحاتی است که مدام میگید وای چه قدر شبیه من! انگار خود منه! چه قدر شبیه شرایط منه! و...

و اغلب کتاب تموم میشه و بعد میگید خوب حالا چه کنم؟ راه حل چیه؟ چه جوری از این شرایط خلاص بشم؟

حقیقت اینه خیلی از کتاب های خودیاری فقط یک بینش به شما میده. برای این که متوجه بشید شرایط شما عادی نیست و نیاز به کمک دارید. و گه گاه یک توصیه های کوچک.

مثل کتاب هایی درباره فشارخون و دیابت که علائم را به شما میگه ولی شما را از پزشک بی نیاز نمی کنه.

وقتی شما به این بینش رسیدید، قدم بعدی دنبال متخصص خوب رفتن و پیگیری درمانه که مسلمه نسبت به مشکلات جسمی زمان برتر است.

به شخصه توصیه می کنم برای خوندن کتاب خودیاری مناسب هم از روانشناستون کمک بگیرید.

دانستن تئوری صرف به معنای این نیست که طرف در عمل هم توانایی بالایی داره. چندی هست که به لطف دوست نازنینی تو گروهی عضو شدم که منسوب به یکی از کسانی هست که خودشون را یک کارشناس مکتب یونگ می دونند. البته ایشون خیلی معروف هستند و از طریق کارگاه ها و کتاب ها و جزوه های منتشر کرده در این زمینه بسیار مشهور و البته ثروتمند شده اند. ولی چیزی که هست ایشون تحصیلات آکادمیک ندارند. حتی در زمینه مکتب یونگ. برای همین تو این گروه فقط حرف های قشنگ و پرشور و مهیج زده میشه ولی وقتی پای یک موقعیت واقعی و ملموس پیش میاد و کسی برای مشکلی واقعی کمک می خواهد، معمولا کسی براش جوابی نداره و همه سکوت می کنند. (خداراشکر که ایشون حداقل دست به دادن مشاوره فردی نزده اند!)

قبول دارم که روانشناسانی هستند که خیلی هم وارد، مطلع یا باتجربه نیستند. همین طور که همه پزشک ها متبحر و بدون ایراد نیستند. ولی قبل از این که متخصص مناسب را انتخاب کنید به چند نکته توجه کنید. اول این که هر روانشناس زمینه تخصصی داره. اگه کسی در کارت ویزیتش نوشت زوج درمانی، درمان کودک، مشاوره تحصیلی، اضطراب، افسردگی، وسواس و... بدونید که فایده نداره و همه و هیچ کاره است! دوم این که هر روانشناسی برای درمان رویکرد خاص خودش را داره. ممکنه شما نتونید با این رویکرد یا حتی با شخصیت روانشناس کنار بیایید و احساسی راحتی کنید. این نه مشکل شماست و نه مشکل روانشناس! به سادگی یک روانشناس دیگه با یک رویکرد دیگه انتخاب کنید. یا حتی از همون روانشناس بخواهید یک همکار دیگه را به شما معرفی کنه. دلیل نداره اگه یک روانشناس برای کسی خوب بوده برای شما هم خوب باشه. 

ولی یک چیز را به خاطر داشته باشید. خوندن کتاب های روانشناسی شما را از راهنمایی های تخصصی یک متخصص بی نیاز نمی کنه. خوندن چند کتاب خودیاری و یا مهارت فرزندپروری کافیه. خوندن کتاب های تخصصی روانشناسی را به عهده افرادی بگذارید که دارند تحصیلات آکادمیک این رشته را دنبال می کنند.

فکر می کنم اگه هر چیزی سر جای خودش باشه و روند عادی خودش را طی کنه برای همه بهتر باشه. هیچ کدوم از ما بی نیاز از هیچ تخصصی نیستیم چون هیچ فردی عالم دهر نیست!

در ضمن یک نکته مهم دیگه، حتی روانشناس ها هم خوددرمانی نمی کنند و برای حل مشکلات روانیشون به یک روانشناس دیگه نیاز دارند. افراد عادی که جای خود دارند.

 

پیوست: خدا به این رامبد جوان عمر پر برکت بدهد! خیلی از افراد موفق و کارآفرین و فعال جامعه را به مردم معرفی کرد. کسانی که با وجود این همه فعالیت در سایه بودند. به خصوص زنانی که با وجود این همه محدودیت موفق به کسب کلی جایزه ملی یا بین المللی شدند و پله های ترقی را با وجود سختی طی کرده اند. 

نظرات 27 + ارسال نظر
SamaN شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 12:02 http://majidriddel.blogfa.com

سلام وبلاگ خوبی داری خوشحال می شم بهم سر بزنی اگه دوست داشته باشی باهم تبادل لینک داشته باشیم

جدا؟ شما این جا لینکی می بینی که بخواهیم تبادلش کنیم؟

آفرین شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 12:35


سلام!

شیرین شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 14:20 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام
در مورد فلسفه هم همین نظر را دارم. یا آدم باید این مباحث را اصولی و با حفظ ترتیب و اصول مطالعه کند و یا از خیرش بگذرد. منتها همه چیز دانی مد شده و خیلی ها فکر می کنند اظهار نظر کردن در این مباحث خیلی تشخص می آورد و گاهی حرفهایی می زنند که اگر کسی متخصص امر باشد که هیچ، مرغ پخته هم به خنده می افتد!
نمی دانم چرا قبول اینکه فلسفه و روان شناسی هم مثل سایر علوم، واقعا یک علم هستند و باید اصولی یادگیری بشوند اینقدر سخت است؟!!

در مورد همه چی! ما در مورد جامعه شناسی، مهندسی، پزشکی، اقتصاد، سیاست و .... یک پا نظریه پرداز هستیم.

آبی دریا شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 18:07

سلام.ازقدیم گفتن کار رو بده به کاردون.
ولی ازونجایی که ما ایرانیا اکثرمون مادرزادی کارشناس ومتخصص هستیم وحالا بماند که دو تا کتاب تخصصی هم بخونیم، دیگه نیاز به هیچ کارشناس وکاربلدی نداریم.خودمون همه کاره ایم.
راستش من که کتاب روانشناسی نمیخونم .والبته روم سیاه ،دور ازجون شما به دکترا و روانشناسا هم کمی بی اعتمادم. به ندرت پیش بیاد که بتونم دراین موراد به فردی اطمینان کنم .

درک می کنم عزیزم. راستش نظام روانشناسی کمی ضعیف عمل کرده در این سالها. اول این که نتونسته برای کسانی که شبه روانشناسی کار می کنند اقداماتی انجام بده و دست این ها را از این مقوله کوتاه کنه که خیلی هم برای این افراد پولساز بوده. این که برای نظارت و پروانه دادن خوب عمل نکرده که کم کم داره در مورد دوم اقدامات بهتری انجام میده

ماهی سیاه کوچولو شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 21:20 http://1nicegirl8.blogsky.com/

شبکه سلامت برنامه فردا دیر است راجع ب همین برنامه داشت میگفت(حتمن نگاه کن اردیبهشتی جان) یه روانشناس کلی کتاب خونده ولی مثلن یه ادم معمولی یه کتاب میخونه و حس میکنه دانا شده... یعنی مثلن یه ادمی ک تحصیل اکادمیک نداشته اطلاعات داره به اندازه اقیانوس ولی ژرف نیست عمقش به اندازه یه بند انگشته...بیشتر برنامه راجع ب دعانویسا و رمالها بودش ک چطور مردم حاضر میشن به اونا مراجعه کنن و پیش روانشناس عمرن...بعدش کارشناس گفتش میدونی چرا؟چونکه اونا قوی نیستن و ما ضعیفیم و ما باید تو بطن جامعه حاضر بشیم مثه اونا و جوامع پیشرفته ک باعث شده مردم بهشون اعتماد کنن...
مثلن میدونی مثه چیه؟مثه یه نقشه گنج هستش ک همه مکانها توش دیده میشه ولی قادر به رمز گشایی اون نیستیم...

باید جالب بوده باشه

نیره شنبه 24 مرداد 1394 ساعت 21:37

راهنمایی خوبی بود
ممنونم

فامیل دور یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 01:47 http://sarab612.blogsky.com/

وبلاگ جالبى دارى
باتبادل لینک موافقى ؟ تو رو خدا منو لینک کن !
عاشق این کامنتهاى تبادل لینکم قول میدم طرف اصلن مطلب تو رو نخونده!

و اما بریم سر أصل مطلب
حرف حساب جواب نداره عزیز ولى متاسفانه کو گوش شنوا !


واقعا ها

دل آرام یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 15:13 http://mrs-delaram.blogsky.com/

سلام. خوبی؟
یکی از اقوام ماری جوانا می کشه. تو مقوله ی ترک اعتیاد شما می تونید بهم کمک کنید و مشاوره بدید؟

عزیزم من تو مقوله اعتیاد سررشته ای ندارم. زمینه تخصصی من چیز دیگری است. اگه خواستید براتون سوال می کنم و فرد مناسبی را معرفی می کنم.

صنم یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 16:36 http://aztahedelam.mihanblog.com

سلامی چو بوی خوش آشنایی!!
من یه مدت افتادم به خوندن کتابای روانشناسی و یه جرایی خودیاری
ولی زده شدم حرصی بودم از نویسنده اش
و اصلا نمیفهمم چطور همچین کتابایی ممکنه به یه آدم عادی کمک کنه
فقط میتونه به آدم بگه که تنها کسی نیس که فلان حس را داره یا با فلان مشکل روبروئه!
بنابراین من همینجا قول میدم که یا نخونم یا خیلی کم بخونم از این دست کتابا!!!

سلام عزیزم
خیلی خوشحالم برگشتی. من نمیگم اصلا نخون ولی در حد معقولش خوبه.

فاطمه یکشنبه 25 مرداد 1394 ساعت 20:14

سلام خانم اردیبهشتی عزیز
من قبلا وبلاگم فعال بود و گاهی براتون کامنت میذاشتم. مدتی از فضای وبلاگها دور شدم اما کم و بیش مدتهاست نوشته های شما رو دنبال میکنم.
خیلی جالبه دیروز داشتم فکر میکردم نظر شما رو راجع به کار گیس گلابتون بپرسم و امروز دیدم شما به موضوع کتابهای روانشناسی و خودیاری پرداختید. ممنون میشم اگر به عنوان یک متخصص روانشناسی و تحصیل کرده این رشته، نظرتون را درباره کسانی مثل دبی فورد و برایان تریسی و مخصوصا اگر با گیس گلابتون آشنایی دارید، کاری که این خانم با استفاده از آثار اونها میکنه بنویسید. یادمه آنای عزیز یک بار مطلبی در این باره داشت. خیلی دوست دارم نظر شما را بدونم.

سلام عزیزم
حقیقت اینه ما در واقع یک علم روانشناسی داریم که اصولی و بر طبق یک سری معیارها تعریف شده و یک شبه روانشناسی.
خیلی ها شبه روانشناسی را با روانشناسی علمی اشتباه می کنند. روانشناسی علمی بر اساس یافته های تحقیقات اصولی است. در روانشناسی علمی وقتی شما با مشکلی مواجه میشید بر اساس یک رویکرد مشخص، پاسخی مبتنی بر تحقیقات به شما داده میشه ولی در شبه روانشناسی فرد از تجارب و نظرات خودش پاسخی با چاشنی کلمات انرژی بخش که در فرد حالتی از نشاط و توانایی ایجاد می کنه در برابر مشکلات شما ارائه میده.
من بعضی از کتاب های دبی فورد را خوندم. دقیقا خصوصیات کتاب های خودیاری را داره. در جایگاه خودش خوبه ولی فقط مارا آگاه می کنه ولی راه حل عملی نمیده. ببینید نه عملی هست و نه هیچ متخصصی میاد نون خودش را آجر کنه و تمام راه حل ها و روند درمان را به طور کامل تو کتابش توضیح بده.
کتاب های خودیاری اونم توسط یک نویسنده اصولی که تحصیلات آکادمیک داره فقط در جهت آگاهی است. این که بدونید آیا مشکلی هست یا نه؟ و انگیزه به شما بده که در مسیر درست قدم بردارید و کمک حرفه ای بگیرید و گاها یک کمک های کوچک به شما بکنه ولی اصولا هیچ کدوم ریشه ای و عمیق نیست. چون فرایند درمان یک فرایند زمان بر، همراه با تعامل و تلاش درمانگر و مراجع هست و به ندرت کسی تنهایی از پسش برمیاد.
در مورد خانم گیس گلابتون و امثالهم هم من منکر اثر بعضی از گفته هاشون روی بعضی از افراد نمیشم. چون به هر صورت تلقین قدرت زیادی داره ولی مسئله اینه که مسلمه چیزی که هست روانشناسی علمی نیست.
چیزی که برای من جالبه اینه که قیمت کارگاه ها و کتاب ها و ... این دسته افراد که در زمینه شبه روانشناسی کار می کنند از قیمت کارگاه های یک استاد روانشناسی که در دانشگاه ها و یا مراکز رسمی با ارائه مدرک رسمی برگزار می کنند به مراتب بیشتره!

یاسمین دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 12:40

سلام خانم اردیبهشتی.این مطلبو که خوندم یاد یه جریانی افتادم.ترم پیش یکی از استادامون میخواس درباره آیه ای تو قرآن که به مرد حق کتک زدن زن رو میده توضیح بده.دلیلشم این بود:این واسه زنهایی هست که مازوخیسم دارن.من گفتم مگه مازوخیسم فقط واسه زنهاست؟ایشون فرمودن بله،این بیماری فقط ویژه زنهاست.
گفتم من کلی تحقیق کردم،تعداد مردهای مازوخیستی خیلی زیاده.
ایشون فرمودن نه نه،این بیماری فقط واسه زنهاست.

منم دیگه ادامه بحث رو بی فایده دیدم.
ازقضا خود این استاد هم خانم بودن.

و مثل خصلت خیلی از ما که خودمون رو در همه چی صاحب نظر میدونیم.

این نظریه فروید بود. این که زنان از رنج دیدن لذت می برند. ولی این نظر فروید رد شده و تایید نشده!
مازوخسیم جنسی بین هر دو جنس دیده میشه

یاسمین دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 12:44

و گمان میکنیم اگه درباره چیزی نظر ندیم خیلی زشته.
کارشناس موسیقی هستیم،کارشناس فوتبال هستیم،کارشناس تصادفات هستیم،مشاور خانواده هستیم،دکتر پوست و مو و زیبایی هستیم و هزاران مساله دیگه.

درست میگی

برنا دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 13:34 http://Www.newday2014.blogsky.com

سلام
احساس میکنم به عمل جراحی روان شناسانه ای نیاز دارم. بخشی از روانم بخش دیگر را آزار میدهد. باید از روانم جدایش کنم.
بخشی از عقل و منطقم را هم همینطور.

این حس گاهی برای همه ما پیش میاد

فاطمه دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 15:29

خیلی ممنون از پاسخ دقیق و منصفانه تون
درباره قیمت ها باهاتون موافقم و فکر میکنم یکی از عللش اینه که مردم معمولا تخصص ندارن و زود جذب راههای راحت و لذت بخش میشن. این موضوع در همه زمینه ها وجود داره. مثلا رمانهای عامه پسند پرفروش تر میشن، نشریات زرد بیشتر از مطبوعات حرفه ای و اخلاقی فروش دارن و شبه روانشناسی و عرفان های کاذب جذاب تر از روانشناسی و فلسفه به نظر میان.
یک دلیل دیگه هم اینه که معمولا متخصصان برای تبلیغ و بازاریابی وقت و انرژی نمیذارن اما دیگران وقت زیادی صرف این کار میکنن و خصوصیات عامه مردم رو در تبلیغات تحت نظر دارن.

موافقم

SamaN دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 17:05 http://majidriddel.blogfa.com

شرمنده بانو من دقت به لیست دوستان شما نکردم انسان جایزالخطاس

وبلاگ شما که از 92 به بعد به روز نشده

سارا دوشنبه 26 مرداد 1394 ساعت 17:33 http://laaaaaaaaaaaaaaaaaw.blogsky.com/

سلام
فکر می کنم این که کسی فکر کنه خودش یه چیزایی می دونه همیشه هم بد نیست و بعضا خوبه. چون باعث میشه طرف برای خودش حق قائل باشه که بدون چون و چرا به حرف هیچ روانشناسی گوش نده. چون همونطور که خودتون اشاره کردین روانشناسا هم خیلی اشتباه می کنن و به این ترتیب نفع زیادی کتاب روانشناسی خوندن حتی از ضررش بیشتره و از پایمال شدن حقوق مراجع جلوگیری می کنه.
مثلا یادم نیست چه وقتی توی کدوم وبلاگ خوندم که خانومی رفته بود پیش یه روانشناس مشاور که درباره رابطه اش با همسرش از اون مشاوره بگیره و اون آقا به عنوان مشاوره گفته بود برو دوست پسر بگیر!!! اما اون خانوم اونقدر اعتماد به نفس داشت و برای خودش شخصیت قائل بود که فقط چون اون طرف روانشناسه قبول نکنه حرفشو.
یه بار هم یکی از آشناهای خودم که سابقه خودکشی داشت در حالت اضطراب شدید رفته بود پیش روانشناس و ایشون صریح بهش گفته بود تو اصلا خوب نمیشی هیچ وقت!!! و این تلقین می تونست حتی براش در اون لحظه اضطراب شدید کشنده باشه اگه نتونسته بود خودشو متقاعد کنه که این روانشناسه اشتباه کرده.
البته متوجهم که شما نوشته این که آدم باید بره پیش روانشناس خوب و فرض بر اینه که روانشناسای خوب چنین اشتباهاتی نمی کنن اما مسئله اینه که تشخیص خوب بودن یا نبودن روانشناس برای مراجع مشکله و این معیاری که شما ارائه دادین برای تشخیص روانشناس خوب هم همیشه جواب قطعی نمی ده و بهتره که آدم به هیچ کس چک سفید نده و حتی وقتی پیش کسی میره که ظاهرا حرفه ایه آدم باید حواسش باشه که طرف ممکنه شیاد یا بی توجه باشه یا با حسن نیت اشتباه کنه...
و فکر می کنم یک روانشناس خوب باید بلد باشه اعتماد مراجعشو جلب کنه و حتی وظیفه داره درباره روشی که استفاده می کنه به مراجعش توضیح بده و این از حقوق مراجعه.
و درباره اون اشخاصی که روش مفیدی رو رد می کنن و می گن این به دردمون نمی خوره:
اولا باید درنظر گرفت شاید این روش در اون مورد خاص واقعا به دردشون نمی خوره. بالاخره اون درد رو اونا دارن حس می کنن نه کس دیگه ای...
ثانیا شاید این مراجعین اصلا قصد جدی برای معالجه شدن ندارند. بنابراین اطلاعات روانشناسی داشتن دلیل دور شدن اون ها از اطاعت کردن از برنامه روانشناس نیست بلکه فقط یک بهانه برای اون هاست چون اونا اصلا به این قصد که به خودشون بگن در این وضعیت ما هیچ کاری نمیشه کرد پیش روانشناس اومده ان. فقط اومده ان مجادله کنن...
حالا نمی دونم اصطلاحشو دارم درست به کار می برم یا نه ولی در حالت دوم این یه جور فرافکنی برای این افراد نیست؟ یعنی انزژی ای که در وجودشون برای اصلاح شدن آماده است رو فقط صرف حفظ کردن تئوری های انتزاعی و مجادله کردن بر سر این تئوری های اصلاحی می کنن و به این ترتیب برای خودشون یه پناهگاه می سازن که هرگز فرصتی پیش نیاد که اون تئوری ها براشون به عنوان چیز دیگه ای مثلا به عنوان یک روش عملی مطرح بشه... یعنی می خوام بگم این اشکال ناشی از تئوری بلد بودن اون ها نیست بلکه ناشی از قصد اون ها برای فراره و ناشی از قصد اون ها برای انکار و مجادله و توجیه وضعیت غلط فعلیشونه و گرنه کسی که قلبا بخواد خوب بشه با درمانگرانش الکی مجادله نمی کنه.
و کسی که قلبا بخواد خوب بشه براش مفیده که تا می تونه بخونه.
ببخشین این قدر طولانی نوشتما. ممنون از پست خوبتون.

عزیزم کامنت شما این قدر طولانیه و نکات زیادی در بر داره که اگه بخواهم به همه اش جواب بدهم یک پست میشه.
من نگفتم اصلا آگاهی نداشته باشید. فقط قصدم اینه دچار جنون خوندن کتاب روانشناسی نشید. طرف میاد میگه من کتاب رشد فلانی و نظریه های بهمانی و آسیب ... را خوندم!!!! مثل اینه که طرف بیاد کتاب های آناتومی پزشکی را بخونه! واقعا چرا؟ شما کتاب های تخصصی پزشکی بخونید به حقوقتون به عنوان بیمار آشنا میشید؟

اولا که هر مراجع چه به پزشک و چه روانشناس یک حقوق اولیه داره. من جمله حفظ اسرارشون، توجه، سر وقت نوبت پذیرش کردن، در صورت تمایل مراجع معرفی کردن یک همکار دیگه، با توجه به سن و جنسیت و مذهب و موقعیت مراجع درمان ارائه کردن، عدم برقراری روابط عاطفی و فیزیکی و خارج از عرف، عدم ارائه راه حل های خارج از عرف و فرهنگ و ...
هر زمانی کسی چنین تخلفی کرد باید گزارش داد و مراجع حق شکایت داره. ممکنه طرف ازکار برکنار نشه ولی حساب کار دستش میاد!
برای دونستن این موضوع لزومی نداره کتاب کاپلان و سادوک را بخونید!
بقیه کامنت را هم در فرصت های بعدی جواب می دهم

یاسمین سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 11:18

رامبد رو واقعا خدا خیر بده.مخصوصا بابت حال خوبی که بهمون میده.

سارا سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 17:12 http://laaaaaaaaaaaaaaaaaw.blogsky.com/

حرفتون کاملا درسته و چون گفتین که بعدا در این مورد می نویسین من دیگه ادامه نمی دم.
فقط می خواستم بگم که منظورم همین بود که به قول شما : عدم ارائه راه حل های خارج از عرف...
در اون مثال دومی که زدم حرف روانشناس یک اشتباه تخصصی و حرفه ای بود که می تونست خطر مرگ داشته باشه و شما باید اصول اون حرفه رو بلد باشید که بدونید این یه اشتباه حرفه ایه و حتی باید کتاب تخصصی خونده باشید که بدونید روانشناس حق نداره چنین چیزی به مراجعش در اون حال بگه ( چون گفتن همین حرف توسط یک فرد عادی در یک وضعیت معمولی در عرف عام خطای منجر به مرگ محسوب نمیشه) و اصول خاص هر رشته ای عرف همون رشته است و شما باید عرف اون رشته رو بلد باشید که بدونین چه چیزی خلاف عرفه.
دیگه بیشتر ادامه بدم احساس مزاحمت ایجاد کردن برای شما بهم دست می ده
متشکر از این که لطف کردین و جواب دادین. من فقط خواستم توضیح بدم منظورم چی بود.
یعنی در واقع منظورم همینی بود که شما نوشتین که عدم ارائه راه حل های خارج از عرف...
چشم دیگه ادامه نمی دم. امیدوارم تا همین جا مزاحمت ایجاد نکرده باشم

سارا جان من نگفتم شما کامنت نگذارید. اتفاقا خیلی هم خوشحال میشم. گفتم چون تک تکش را بخواهم پاسخ بدهم خیلی زیاد میشه فقط اون قسمت مهمش را پاسخ می دهم.
این منشور اخلاقی که به صورت پراکنده تو کتاب های روانشناسی نیست که! به صورت قانونی باید تو مطب هر پزشک و دفتر هر روانشناسی که پروانه داره باشه که مراجع بخونه و بدونه چه حقوقی داره.

سوزان سه‌شنبه 27 مرداد 1394 ساعت 21:15 http://firouzabadi55.blogfa.com

پست خوبی بود .خوشمان آمد

افسانه صمیمی چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 15:07 http://www.callameh.blogfa.com

وای چه قد خوشحالم که میبینم خانم اردیبهشتی هنوزم همونیه که قبلا بود، که اون موقعا من بامعرفت تر بودمو بیشتر میومدم وبلاگش. الان که بی معرفت شدم همه جانبه.
سلاااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااام
به خدا دلم براتون تنگ شده بود دوست قدیمیم.
ازین لحاظ می گم که مثله قبلید که هنوزم با متنای طولانی ولی جذابتون مخاطبو تا پایان متن همراهی می کنید و اخرشم که همیشه ازین پی نوشتای جذاب که مثل یه جایزه بعد خوندن یه متن طولانیه

جدی می گم: دوستون دارم


خیلی خوش اومدی. چه قدر خوب که باز هستی

fariba چهارشنبه 28 مرداد 1394 ساعت 18:38

سلام
من تا حالا ندیدم هیچ روانشناسی تونسته باشه مشکل کسی رو حل کرده باشه یا گرهی از زندگی کسی باز کرده باشه
بیخود ترین علم همین روانشناسی هست
...یه مشت حفظیات که به هیچ دردی نمیخوره
یکی از آشناهامون افسردگی داشت پیش اکثر روانشناسها رفته بود و مشاوره گرفته بود نهایتا نظرشونو که جویا شدیم گفتن این کار خودشو میکنه یعنی نتونشتن هیچ کاری بکنن اونم از بهترین مراکز مشادره تهران
حالا ادعا دارن افراد معمولی کتاب روانشناسی رو نخونن چون نمیدونن و علمشو ندارن به نظرم کمی خنده دار اومد

عذر می خواهم، شما میرید پیش پزشک برای سرماخوردگی دکتر میگه اجی مجی لاترجی شما خوب میشید؟ یا یک سری دارو میده و میگه فلان غذا را نخور و فلان کار را نکن تا خوب بشی!
شما دارو نخوری، بستنی و غذای سرخ کردنی و ... بخوری بعد بهتر نشی میگی پزشکی مزخرف ترین علم دنیاست؟! یا تقصیر خودتونه که رعایت نکردی؟
معلومه که روانشناس هم اجی مجی بلد نیست و چوب جادو هم نداره. روانشناس یک سری راهکار میده و این خود شما هستید باید رعایت کنید و درمان را پیگیری کنید.
خیلی از بیماران پزشکی درمان نمیشند و می میرند! اون وقت مشکل علم پزشکیه؟ یا پزشکی کلا رشته ای مزخرفه؟
اصلا به فرض که حرف شما درست و روانشناسی مزخرفه و یک مشت حفظیات ! خوب این که توصیه خوبیه که شما هم یک مشت مزخرفات و حفظیات الکی نخونید! چیش خنده داره؟

سارا پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 00:43

من یه سارای دیگه هستم
وقتی ما یه مشکلی داریم و پیش یه روانشناس خوب میریم ممکنه روانشناس به ما بگه که بیشتر از 6 ماه نیاز به مشاوره داریم و حتی ممکنه بعد از 6 ماه مشاوره به طور کامل مشکل برطرف نشه در این مورد واقعیت رو به ما میگه ولی بعضی از کتابهای خودیاری یا شبه روانشناس ها (منظورم فرد خاصی در ایران یا خارج از کشور نیست) میگن با چند جلسه میشه مشکل رو به طور کامل برطرف کرد و مشکلی نیست که راه حلی نداشته باشه خب ما هم راه دوم رو انتخاب می کنیم به چند دلیل:
1- وقت کمتری براش می ذاریم
2- مشکل به طور کامل حل می شه
3- هزینه کمتری می پردازیم چون تعداد جلسات کمتری وقت مشاوره می گیریم.

حقیقت اینه خیلی از ماها تمایل داریم دروغ شیرین بشنویم تا حقیقت تلخ!
به طور مثال بعضی از افسردگی ها بر اثر یک اتفاق رخ میده. و در مقابل بعضی ها افسرده خو هستند! اگه کسی به یک افسرده خو بگه من تو را در عرض چند روز تبدیل به یک آدم شاد می کنم! دروغ محض گفته! افسردگی بر اثر موقعیت بهبود پیدا می کنه ولی یک فرد افسرده خو، خلق و خوش اینه! با درمان های بلند مدت و تکنیک هایی میشه این فرد را متعادل کرد ولی هیچ گاه تبدیل به کسی نمیشه که خلق و خوی شاد و سرزنده ای داره!

vahid پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 20:03 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

هر چیزی متعادِلِش خُبِس

بله دادا

vahid پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 20:46 http://vahidmahmoodiyan.blogsky.com

آ برا چی چی خندیدی
تازه مَ ادیبهشتیم هَسَم
نقلی هَمُنِس که سَری نماز بِش گفتن عجب خشوعی داره تو قنوتِش وسطی نماز گُف آ کوجاشا دیدی تازه روزِوَم هَسَم
در کنار خانواده محترمِدُن برقرار آ پیروز آ موید باشین

fariba جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 10:42

سلام
خدمتتون عرض کردم که با توجه به انجام توصیه های روانشناسان کسی رو ندیدم که نتیجه بگیره
واضحه که روز اول با یه توصیه کسی انتظار نداره مشکلی حل بشه
بعدم خنده دار بودنش بخاطر اینه که زیادی خودشونو تحویل میگرن

این که شما ندیدید دلیل نمیشه کسی از کمک تخصصی نتیجه نگرفته باشه. دامنه افرادی که شما دیدید این قدر زیاد نیست که بشه تعمیمش داد.
تو هر قشری بعضی ها هستند که زیاد خودشون را تحویل می گیرند. البته این ها یک پله بهتر از کسانی هستند که هیچی نمی دونند ولی کلی ادعا دارند

مینو جمعه 30 مرداد 1394 ساعت 22:00 http://milad321.blogfa.com

سلام
مطالعه داشتن با کار عملی فرق میکنه۰فکر نمیکنم بدون تحصیلات آکادمیک بشه از کتابهای تخصصی روانشناسی چیزی فهمید..

بله! منم هم همین جوری فکر می کنم.

خواننده قدیمی ام شنبه 31 مرداد 1394 ساعت 15:11

سلام .میشه لطفا قالب وبلاگتو عوض کنی ؟ تنوع لازم دارم . خیلی تکراریه . مممنون

روانشناس باید ظاهرش خیلی خوب باشه . از ظاهرش بفهمیم خودش حال روحیش خوبه و میشه بهش اعتماد کرد

راستش خودم دوستش دارم. ولی اگه یکی دیگه پیدا کردم که همین قدر دوستش داشته باشم عوضش می کنم.
ظاهر روانشناس باید آراسته و مرتب و معقول باشه.

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد