چرا تصویری خشن از خود به جهان نشان می دهیم؟

سلام

تعطیلاتی که گذشت اصفهان بودیم. تازگی ها هروقت اصفهان برم سعی می کنم یک سری به میدان نقش جهان بزنم.

قبلا که ساکن اصفهان بودم این قدر مشتاق نبودم مرتب به دیدن این اثر معروف اصفهان برم ولی الان... یک جورایی حکم قلب وطن را داره برای من. مصداق خونه. می تونم ساعت ها بشینم و غرق بشم در پیچ و خم های نقش کاشی ها، در حرکت دوار و منحنی و قوس نقش و نگار گنبدها و در عین حال انسجام و ترکیب بندی حساب شده و بی نظیر میدان...

این بار ولی حال و هوای نقش جهان فرق داشت. خلوت بود. هوا بی نظیر و از ضلعی که مسجد شیخ بهایی بود، صدای ملایم و آرام دعایی به گوش می رسید. یک ایستگاه چایی صلواتی روبه روی درب مسجد به پا کرده بودند. گویا مراسم عزاداری قرار بود در شبستان مسجد برگزار بشه. ما چون عصر رفته بودیم هنوز مراسم شروع نشده بود و رفت و آمدها کم بود.

به ما چایی تعارف کردند. چایی دارچینی خوش عطر و طعمی که مزه پولکی های مخصوص اصفهان لذت نوشیدنش را تکمیل کرده بود. روی سکوی جلوی مسجد نشستم و همون طور که ذره ذره چایی می نوشیدم به نقش و نگار کاشی های مسجد نگاه می کردم. غرق شده بودم در ترکیب رنگ و هنر و شکوه و عظمت. هوای مطبوع و صدای ملایم یک دعا. فضای بی نظیری را در حال تجربه کردن بودم.

 

 

تا این که صدای صحبت چند گردشگر خارجی توجهم را جلب کرد. دقت که کردم در اون لحظه جمعیت گردشگرها اگر بیشتر نبود تقریبا با جمعیت ساکنین محلی برابری می کرد.

پیش خودم گفتم چه خوب که شاهد این روزها هستم. شاهد بازگشت رونق گردشگری شهرم. این که خارجی های علاقه مند به هنر و فرهنگ کشور و شهرم باز دوربین به دست مشتاقانه سعی در برقراری ارتباط با مردم من دارند.

اعضای هییت هم با روی باز بهشون چایی تعارف می کردند. با خرما و پولکی.

برام جالب بود که به علت جاذبه گردشگری میدان نقش جهان بنرهایی به زبان انگلیسی از شخصیت های بزرگ داخلی و خارجی درباره وقایع عاشورا اطراف مسجد نصب کرده بودند.

همه چیز عالی و دوستانه و متمدانه به نظر می رسید. حس دوستی و صلح در همه جا موج می زد تا چشمم افتاد به یک پارچه نوشته بزرگ که به زبان انگلیسی مرگ بر آمریکا و انگلیس و ... با حروف درشت بر آن نقش بسته بود!

جا خوردم! چرا؟! آخه چرا؟!

الان که تصویر ذهنی مردم دنیا از مردم مسلمان و خاورمیانه برابر با داعش و خون و جنگ و مرگ و وحشی گریه! الان که دنیا به بی اعتمادی به ما نگاه می کنه! الان که ما زیر ذره بین تردید و دودلی مردمان سایر نقاط دنیا هستیم! چرا؟! چرا به جای پیام محبت و دوستی و صلح و برادری و... جلوه ای از خشونت و مرگ و بی رحمی را جلوی چشمشون با حروف درشت و قاطعیت قرار می دهیم؟!

خودم را جای اون ها گذاشتم. تصور کردم که به مثلا کشور فرانسه برم! یا انگلیس! بعد کنار برج ایفل به طور مثال، چشمم بخوره به پلاکاردهایی که به زبون مادری من نوشته باشند مرگ بر ایران! مرگ بر سوریه! مرگ بر عراق! و... چه جوری حس راحتی و امنیت در کشوری بکنم که خواستار نابودی و مرگ من و امثال من هستند؟!

چرا داریم با تیشه به ریشه اصلاح روابطمون با بقیه دنیا می زنیم؟! چرا یک چهره خشن از خودمون نشون می دهیم؟!

 

پیوست 1: یک ابتکار جالب که انجام داده بودند نصب سطل های بزرگی در اطراف مسجد بود که روی اون درپوشی با سوراخ هایی به اندازه لیوان های یک بار مصرف کاغذی قرار داشت. این جوری وقتی لیوان ها را توی سوراخ ها می انداختی به طور منظم توی هم فرو می رفتند. این طوری حجم کمتری را اشغال می کردند. این قدر این ابتکار بامزه بود که همه ذوق می کردند لیوان هاشون را بندازند توی این سطل ها! برای همین حتی یک دونه زباله یا یک لیوان یک بار مصرف اطراف میدان دیده نمی شد!

پیوست 2: یکی از نگرانی های من برای سفر در روزهای تعطیل رسمی پر شدن جاده از راننده های ناشی و بی فرهنگیه که شیوه راندن در جاده را بلد نیستند! انگار که تو کوچه کنار خونه شون می رونند! گاز گاز! یک دفعه ترمز های ناگهانی! لایی کشیدن! سبقت های غیرمجاز که هیچی، عجیب و غریب و محیرالعقول! عدم رعایت فاصله مطمئن دو ماشین و چسبوندن به ماشین جلویی و چراغ و چراغ و چراغ!!! بدون توجه به این که ماشین جلویی راهی برای کنار کشیدن نداره! و... با این سبک رانندگی برام جای سوال داره مردم ما چه قدر برای رفتن به دنیای باقی عجله دارند؟!

پیوست 3: در این تعطیلات روضه هایی در تلویزیون و مجالس و معابر شنیدم و دیدم که به نظرم اومد یحتمل خواننده های اون ور آبی منجمله هایده و نوش آفرین و مهران آتش و ... در ثوابش شریکند!!!!!! 

نظرات 25 + ارسال نظر
مهرنگار دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 11:31 http://mehr-negar.blogsky.com

اینجور مواقع همیشه یاد ایام دهه فجر دوره دبستان میفتم و گریه یکی از همکلاسیها که مادرش امریکایی بود و بعد از شعارهایی که اشک بچه 8 ساله رو در میاورد میومدن میگفتن منظور مامان تو و مردم امریکا کهنیست. منظور دولتشونه!....
ولی بهرحال دولت آدم حتی حتی اگه دل خوشی ازش نداشته باشه جزو متعلقات آدمه و خوشش نمیاد یه خارجی بهش توهین کنه!
حتی وقتی همکلاسی افغانیم به رییس دولت سابق توهین میکنه، من بهم میریزم و قطعا حال مهمونای خارجیمون هم با این توهینها معلومه!

بله! مخصوصا که تصوری از خشونت و رفتار غیر متمدنانه هم از ما از قبل در ذهن دارند

مهرنگار دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 11:34 http://mehr-negar.blogsky.com

راستی با نوشتت دلم هوای اصفهان کرد...
این دفعه که بیام، اگه اختیاری دست خودم باشه دوست دارم به میدون کهنه که گویا الان نو شده سری بزنم. از تو تلویزیون قشنگ به نظر میاد....

شاد باشی دوست اصفهانی عزیز

منم از وقتی نو شده فقط یک بار رفتم

نیره دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 13:06

الان که وضع بهتر شده
از آغاز به کار دولت جدید تعداد توریست ها خیلی بیشتر شده

درسته! خیلی بیشتر شده! کاملا مشهوده ولی برای بهتر شدن اوضاع باید جو را براشون مساعدتر کنیم. حس امنیت و دوستی بهشون بدهیم.

آفرین دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 13:39

اولین باری که اصفهان رفتم، وقتی وارد میدون نقش جهان شدم، ناخودآگاه نشستم. پاهام توان تاب آوردن اون همه زیبایی رو در یک لحظه نداشت. نشستم و یک دل سیر نگاهش کردم.
یادش بخیر!
یا میدون نقش جهان! بطلب


امیدوارم که میدون در اردیبهشت شما را بطلبه که بهشتی میشه برای خودش

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 14:44 http://1nicegirl8.blogsky.com/

سلام
تی وی نشون داد این توریست های گوگولیو
راجع به پیوست 3
تو خیابون بودیم و این نوحه به گوش میرسید
تو چرا رفتییییی؟آهای
تو چرا رفتی؟
چرا نموندی؟
این نوحه های شگفت انگیز تو حلق یزید و دارو دسته ش

به قولی بعضی وقت ها چیزهایی درباره کربلا میگند که برای امام حسین هم تازگی داره!

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 14:52 http://1nicegirl8.blogsky.com/

اردیبهشتی جان
میخام راجع ب پست قبل به چالش دعوتت کنم
شاید بگی مگه پست قبل رو ازت گرفتن؟
قرائن نشون داده پست های پربیننده پست های جدید هستن اینم سوء استفاده من:)
اما چالش چیه
هر کی هر سوتی از شهرداری دید پیگیر بشه حتی اگه نتیجه نگرفت لااقل تنها اعتراض کننده باشه...
مگه نمیگن عمل بهتر از حرفه؟
وقتی میدونیم و اعتراض نمی‌کنیم یعنی بی عمل
یعنی دمت گرم شهرداری لایک بهت با این کوچه سازی با این پیمانکار مزایده برنده شده...
لااقل تو عالم شهروندی درخت نباشیم...

چه چالش خوبی! اگه کاری نمیشه کرد حداقل که اعتراض میشه کرد که کم کم باورشون نشه شلغمیم!

آیدین دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 17:22 http://fakhtehf60.blog.ir/

شما اومدی اصفهان و منم تعطیلات رفتم تهران
همش از بی تدبیری و تعصب بی جاست... نمونه اش هم تو این دولت جدید و تناقض ها و... کلا تو جذب گردشگر با این همه جاذبه در دنیا نمونه ایم....

باور کن آیدین تو راه که بودم به یاد تو افتادم. دیدم جاده به سمت اصفهان خلوته! گفتم خوش به سعادت آیدین! الان چه راحت برمی گردند!

شیرین دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 17:25 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام
اصفهان را بچه بودم که دیدم. اگر عکسها نباشند هیچوقت باور نمی کنم واقعا انجا بوده ام!
رفتار زننده و عادت زشتی ست این رضایت خاطر از فحش و لعنت فرستادن به این و آن و مشت محکم به دهان زدن! کلا توی ایران خیلی کارها با ملیت های دیگر می شود که اگر یک هزارمش را خودمان قرار باشد تحمل کنیم تمام دنیا را رسوا می کنیم.
راه حل خوبی ست برای جلوگیری از تبدیل شدن شهر به یک زباله دانی وسیع زیر سقف آسمان در ایام مبارکه!
در مورد رانندگی حرفی نزنم بهتر است ...
نور به قبر هایده عزیز ببارد واقعا! فکر نکنم حالا حالا ها حنجره ای مثل او در ایران پیدا شود و ترانه هایی مثل مال او . واقعا حیف ... اینقدر جوان مرد!

آره! دقیق مثل این که وقتی یک دختر مثلا تو فرانسه را به خاطر روبنده از دانشگاه اخراج می کنند دادمون به هوا میره و هی شعار حقوق بشر و آزادی و سر میدیم ولی کلی دانشجو و آدم را به بهانه های واهی تو کشور خودمون از تحصیل و کار باز می داریم! نمی دونم این جا حقوق بشر کجاست؟
راستش شیرین از حق نگذریم من اصفهان هر جا که رفتم در این ایام مبارک هیچ زباله ای روی زمین ندیدم. شهر ما هر مشکلی داشته باشه از این یک نظر خوبه!
فعلا که از هر دو طرف ثواب می برد! اون وری ها میگند چه حنجره ای! این وری ها هم آهنگ هاش را نوحه می کنند و براش خیرات و مبرات می شود!

سهیلا دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 17:48 http://nanehadi.blogsky.com/

قبلا زیاد اصفهان رفتم. جدیدا نرفتم. میدون نقش جهان رو خیلی دوست دترم. ما که بدون فحش و ناسزا اموراتمون نمیگذره.

واقعا چرا؟! چرا عادت کردیم به ناسزا؟

mozheee.blogsky.com دوشنبه 4 آبان 1394 ساعت 18:23

در مورد مطلبتون من نقش جهان رو تا حالا ندیدم ولی از داخلش اصفهان و کنارش سی و سه پلش رد شدم عجب شهر تمیزی که تو تمیزی نمونست
خیلی طول میکشه که دولت ما و مردم ما بدونن که با شعار دادن چیزی از دشمن بودن دشمنی کم نمیشه جز زیاد شدن دشمنیها ...

چه جمله زیبایی گفتی "خیلی طول میکشه که دولت ما و مردم ما بدونن که با شعار دادن چیزی از دشمن بودن دشمنی کم نمیشه جز زیاد شدن دشمنیها ..."

برنا سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 07:59 http://Www.newday2014.blogsky.com

سلام
میدان نقش جهان خیلی خوبه. مخصوصا اون قهوه خونه که کلی اشیا قدیمی از در و دیوارش آویزون کرده. خیلی حس خوبی داره .
خوشحالم که فضاها و حس های خوب و نابی رو تجربه کردید و بسیار متاسفم بابت کوته نظری و کم شعوری عده ای که نشانه کارهاشون بر همه چیز زندگی سایرین تاثیرگذاره...
شاد باشید اردیبهشتی ها.

ممنون. می دونم کدوم را میگید. فضای قشنگی داره! رستوران جارچی باشی را هم رفتید؟

بانو. سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 09:40 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. یادم نمیاد کجا خوندم اما گفته بود توریستهای ایران توریستهای فرهنگی هستن به این معنا که توریستهایی هستن که حاضرن خطر رو به جونشون بخرن اما از آثار باستانی دیدن کنن. یعنی یه قشر خاصی از توریستها هستن که با وجود این چهره منفی ما توی دنیا حاضرن بیان اینجا! احتمالا اونا هم انتظازر دیدن این بنرها رو داشتن
والا در مورد پیوست دو کاملا موافقم پیوست سه رو هم بگم که پسر من با صدای این نوحه هایی که از بعضی ماشینا شنیده میشه نانای میکنه!!!!!


ولی به نظرم دیگه نباید شرایط را براشون سخت تر هم بکنیم! این موارد نباشه احتمالا افراد بیشتری این قدر بافرهنگ میشند که به کشور ما سفر کنند

آبی دریا سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 11:31

من اصفهان میخوام
یادش بخیر .گردشای دسته جمعی با بچه ها وگاهی هم استادا.
دلمو هوایی کردین

خوب پس هر چه زودتر تشریف بیارید اصفهان

صنم سه‌شنبه 5 آبان 1394 ساعت 13:50 http://aztahedelam.mihanblog.com/

من هم یه پست واسه این میدان نقش جهانتون گذاشته بودم
بهش علاقه خاصی دارم
یه کشش بی دلیل! من رو میکشونه اونجا........
شهر ترو تمیزی دارین وجدانن

مینو چهارشنبه 6 آبان 1394 ساعت 23:38 http://milad321.blogfa.com

فکر نمیکنم در ایران جایی به زیبایی میدان نقش جهان باشه.
تا جایی که یادم اصفهان همیشه تمیز بود.
تنور جنگ نباید سرد بشه.عده ای هم با این بنرها باید کمک کنند.



احتمالا به خاطر روحیه شهادت طلبانه

یاسمین پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 10:37

پست عالی بود.
پیوست دو رو خوب میفهمم چون بعد تصادفم بخاطر سبقت بیجا و سرعت بالای یه راننده پررو عذابشو کشیدم.
با پیوست سه هم شدیدا موافقم.

همیشه میگم این ها که بد می رونند بیشترین قربانیانشون افراد بی گناه هستند!

مامان آمیتیس پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 11:44 http://mamaneami.niniweblog.com/

نظرم رسید یا نه

همه را تایید کردم

محمد پنج‌شنبه 7 آبان 1394 ساعت 12:41 http://businesscounselor.blogsky.com/

پس ظاهرا نظر من هم نرسیده.

عرضم این بود که کاش به جای مرگ خواستن برای دیگران، برای خودمان و برای دیگران، آرزوهای خوبی کنیم، و زندگی کردن را تمرین کنیم.

چه قدر حیف! به اندازه کافی وبلاگستان سوت و کور شده و آدم برای نوشتن بی انگیزه! اون وقت بلاگ اسکای با خوردن کامنت ها خودزنی می کنه؟!؟!؟

بله! کاش! ما در صلح زندگی کردن با دیگران، نیکی و خیر و خوبی خواستن برای خود و نیز دیگران را نیاموختیم. انگار خیر ما با خیر دیگران منافات داره و با هم ممکن نیست

مهربانو/ جمعه 8 آبان 1394 ساعت 13:51 http://baranbahari52.blogsky.com/

سلام اردیبهشتی جونم
اولین بار چهارده ساله بودم که اومدم اصفهان . بابا تازه از سفر دریایی اومده بود یه بلیط رفت و برگشت دستجمعی و رزرو هتل عباسی . باور میکنی تو اون چند روز فققط شبا چند ساعت میخوابیدم ؟؟ اصلا دلم نمی اومد بخوابم .. راه میفاتادم تو هتل و از همه جاش عکس مینداختم .. ( با اونهمه فیلمای بیست و چهارتایی که گرون بود و مامانم هی زیر لب غر میزد که فیلما رو تموم کردی) تمام روز هم که تو خیابون و موزه ها می گشتم . و سیر نمیشدم از دیدنش
اون وقتا کرباسچی شهردار بود و واااای از اینهمه زیبایی بینظیر اصفهان . تو دلم ارزو کردم که همسرم یه ربطی به اصفهان داشته باشه تا بتونم زیاد این شهر رو ببینم که مرغ امین ذلیل مرده انگار همون موقع رد میشد و فوری دعای ما مستجاب شد
بگذریم ... پستت منو برد به اون سال ها . والله خدا رو شکر که اون اتفاق در سال 88 افتاد و همه ی دنیا با تعجب گفتن " عه ... ووواااااع .. مگه ایرانی ها از داشتن این اوضاع خوشحال نیستن ؟ مگه اینهمه مرگ بر دنیا نمیگن ؟؟ مگه خودشون خونخوار و .. نیستن ؟؟ ما تا الان فکر میکردیم که همه شون همسو بیا اهداف سردمدارانشون هستن .. اونجا بود که گفتیم نه بابا .. والله به قرعان ما اینچنین نیستیم .. ما همه ی دنیا رو دوست داریم و اصلا هم راضی به مرگ کسی نیستیم .. خلاصه که این رشته سری دراز دارد عزیزم .
درضمن من عاااشق ابتکار در هر زمینه ای هستم مخصوصا نظافت شهر و این که گفتی عاالی بود .
راستی ماهی جون و تو بدونید من بارها به شهرداری شکایت کردم معمولا هم درمورد ترکیدن لوله های سطه شهر تو خیابون بوده و تا درستش نکردن دست از پیگیری برنداشتم

من که عاشق هتل عباسی هستم. (ما بهش میگیم هتل شاه عباس)

َAmir جمعه 8 آبان 1394 ساعت 17:14

تصویر خشن ؟

من زیاد موافق نیستم ، عزیزان مخالف نظر من لطفا" تلمود بخونن تا متوجه بشن تصویر خشن به تمام معنا یعنی چی.

7000 نفر تو مکه کشتونده شدن یه وقت خدای نکرده خشن نیس ؛ تو انگلیس قمه زنی تو عاشورا رو مستقیم نشون میدن تصویر خشن نیس ، برنامه شیرخوارگان حسینی یک تصویر خشنه که همه مخالفش شدن ، تصویر خشنه درسته ؟

چون اونا دقیقا" دارن همین حرفو میزنن دیگه و میگن اینکار ( برنامه شیرخوارگان حسینی ) ترویج خشونت و تصویر خشنه!

اما اینکه اینکار تو یه محیط فرهنگی رو میشد فرهنگی کار کرد یه بحث دیگس که قابل تامله.

من تعجب میکنم ، تو این فیلم سریالهای خودشون وقتی بخوان مخالفت مردم خودشونو با حکومت نشون بدن یا اون پرچمشونو میکشن پایین یا آتیشش میزنن.

اونا مشکل نداره ولی اینکه مثلا" بگیم مرگ بر آمریکا و اسرائیل نشون دادن تصویر خشن شد ؟ اونا که به جامعشون تصویر خوبی از ما نشون میدن؟ داره الان تقابل صورت میگیره دیگه!حرفتون اینه.

مثالی که زدید رو همین الانش رسانه های اونوری دارن میکنن ، حتی نیازی به پلاکارد نوشتن در کنار برج ایفل نیس.
نیازی نیس مردم اینکارارو بکنن.



من که نظرم اینه علاوه بر مورد فوق تو کار فرهنگی جدی تر ظاهر شیم و بگیم چراباهاشون مشکل داریم ( بادولت و نه ملت ) رو بگیم .

دیگه از اون دختر آمریکاییه مگه بدتریم؟داره تو وبلاگش کار فرهنگی میکنه؟

آقای امیر چرا شما همه چیز را با هم قاطی می کنید؟ کجای متن من نوشته مثلا درکشورهای اروپایی یا آمریکایی جلوه هایی از خشونت نیست؟
بیایید حقیقت را ببینیم. خیلی از مردم دنیا، البته قبل از مذاکرات وین شاید، حتی نمی دونستند ایران کجاست و یا ایرانی ها با عرب ها فرق دارند. وظیفه ماست که کشورمون را به دیگر مردمان دنیا بشناسونیم و با وجود این همه آثار باستانی و پتانسیل طبیعی و تاریخی در کشورمون چندین برابر از توریست های فعلی، مسافر جذب کنیم. مسلمه برای جذب این افراد، باید بهشون حس امنیت، دوستی و اشتیاق را القا کنیم. وقتی بهشون بگیم مرگ بر فلان و بهمان این حس ایجاد نمیشه! مخصوصا که هیچ پلاکارد و یا توضیحی نیست که آی مردم منظور ما دولتتونه و نه خودتون!!! در ضمن این که اون ها هم ممکنه نسبت به دولت هاشون تعلق خاطر داشته باشند. من از عملکرد دولت قبلی راضی نبودم، ولی اگه یک خارجی را ببینم که رییس جمهور سابق را مسخره می کنه مسلمه که حس خوبی پیدا نمی کنم!

در انتها باز تاکید می کنم این که من گفتم ما باید به عنوان یک کشور خاورمیانه ای مسلمان تصویر ملایم و دوستانه و صلح طلبی در دیدگان سایر مردمان دنیا ایجاد کنیم به معنای تایید عملکرد سایر کشورها نیست!نمی دونم شما چه طور این نتایج عجیب را از پست من گرفتید؟!

راستی کدوم دختر آمریکاییه؟

َAmir جمعه 8 آبان 1394 ساعت 17:19

خدا وکیلی ما به دانشمندای کشور دیگه کار داریم؟

چرا بقیه میان این دانشمندای هسته ای ما رو میکشن؟ما با بقیه کار داریم یا بقیه با ما؟

من نمیدونم چطور میشه اینا رو دید و نگفت!با کار فرهنگی میشه یه کاری کرد اونا هم متوجه خباثت دولت هاشون بشن.مگه نبود امضا جمع کردن برای دادگاهی کردن نتانیاهو؟

جواب در کامنت قبلی

َAmir سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 16:43

جواب در اینجا:کار فرهنگی

http://mehrekhaterat.blogsky.com/1394/07/19/post-68/55-کار-جالب-دختر-آمریکایی-در-باره-ایران-زمین

راستی آقا فیله دم در وبلاگش نشسته.دورش بزنید

دیدم. جالب بود. فقط چرا همه این بانوان ایرانی کک مکی بودند؟ تو ایران ما کک مک زیاد نداریم

َAmir سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 21:29

خب اینو میتونید تو وبلاگ یا تو فیسبوک ازش بپرسید ضمن اینکه دوست داره بیاد ایران.

اینم حرفیه. فقط جای سوال برام داشت این همه در مورد پوشش ما اطلاع داره درباره کک مک ما اطلاع نداره؟ بعد که به عکس خودش نگاه کردم حس کردم بیشتر خودش را به تصویر کشیده انگار!

خلیل پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 21:44 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

ما بابت این ؛ مرگ بر ... گفتن ها خیلی داغداریم.

سیما سه‌شنبه 19 آبان 1394 ساعت 17:46 http://udo.blogfa.com

در پاسخ به کامنت خلیل:

ما برای این مرگ بر گفتن ها که عمدتا مصرف داخلی برای حضرات والای مطلقه داره خسارت ها اسیب ها و ضررهای بسیاری دادیم و صد البته اون کسانی که بیش از همه از این مرگ بر ... گفتن ها سود کردن همون ها هستن که ما دایم براشون ارزوی مرگ کردیم

چقدر ما با شور همه کاری کردیم تا با شعور مون

متاسفم برای تمام 30 سال زندگیم که در دوره جنگ و نفرت و خشونت و مرگ بر این و ان گفتن ها گذشت و پر بود از عقده و سرکوب نسل من

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد