حق سقـ.ط جنـ.ین! آری یا نه؟!

سلام

چند روز پیش، صبح، همین طور که داشتم کارهام را می کردم، تلویزیون هم روشن بود و داشتم به برنامه هاش گوش می کردم. هر ازگاهی کانال را عوض می کردم تا رسیدم به کانال بـ.ی بـ.ی سی. برنامه ای بود در مورد حق سقط جنین. علاوه بر مجری یک مرد تقریبا مسن، یک خانم میانسال و یک خانم جوان مهمان برنامه بودند.

صحبت از حق زنان بود برای سقط جنین و این که آیا زن باید از چنین حقی به صورت قانونی برخوردار باشد یا نه؟

زن جوان پرشور بود و قائل به حق مسلم زنان برای تعیین سرنوشت خودشون و تاکید داشت اگه زنی به هر دلیلی چنین تصمیمی گرفت نباید متهم بشه به بی عاطفه بودن.

زن میانسال که چند باری تاکید کرد به عنوان یک مادر صحبت می کنه معتقد بود بعد از یک زمانی زن دیگه چنین حقی نداره و باید حتما بچه را به دنیا بیاره!

مرد کم حرف بود ولی از حق پدر صحبت کرد...

برگشتم به سالیان سال قبل! به زمانی که فهمیدم باردارم...

سن کمی داشتم. هنوز حتی مراسم عروسی نگرفته و به زیر یک سقف نرفته و طعم یک زندگی دو نفره را نچشیده بودیم. برای آینده ام خیلی برنامه داشتم. برنامه هایی که بچه توش جایی نداشت! اولین گزینه ای که به ذهنم رسید سقط جنین بود!

کمی پرس و جو کردیم ولی همه ما بی تجربه بودیم. من، آقای اردیبهشتی و مادرم. اکثریت گفتند چون بارداری اوله خطر نازایی وجود داره. مادرم و آقای اردیبهشتی باهام صحبت کردند و بهم اطمینان دادند که کمکم می کنند.

نگهش داشتم. دنیام عوض شد!

احساسات متفاوتی را تجربه کردم. آمیزه ای از شرم، ترس، خجالت، خشم، ناامیدی، نگرانی  و در کنارش محبت و صبر و عشق...

بارداری خوشایندی نداشتم. شرایطم اصلا مطلوب نبود. ولی تحمل کردم.

در همون روزها، که با این شرایط دانشگاه هم می رفتم یکی از بچه های سال پایینی من را کشید کنار و بهم گفت که می خواهد باهام مشورت کنه!

تعجب کردم. آشنایی ما این قدر نبود که از سلام هر از گاهی تجاوز کنه چه برسه به مشورت!!!

بی مقدمه گفت که بارداره! گفت که نه خودش و نه همسرش شرایط داشتن بچه را ندارند! که هر دو دانشجو هستند و در دوران عقد هستند. که الان امکان زیر یک سقف رفتن را ندارند چون هر دو خوابگاهی هستند و باید یک سال دیگه صبر کنند تا درسشون تموم بشه. ازم راهنمایی خواست.

چی باید می گفتم؟ شرایطش خیلی شبیه من بود.

بهش گفتم که درکش می کنم. و براش از دلایل خودم برای نگهداری بچه صحبت کردم و بهش گفتم جایی سراغ ندارم که چنین کاری را انجام بدهند.

با گریه خداحافظی کرد و رفت.

هفته بعد خندان و شاد دیدمش. ازش پرسیدم بالاخره چه تصمیمی گرفتی؟ با لحنی که راحتی خیال ازش معلوم بود گفت از شرش راحت شدم! با تعجب گفتم چه جوری؟ تو که این جا غریبی! گفت رفتم پیش دکتر درمانگاه و اون آدرس یک دکتر مطمئن را بهم داد!

از اون روزها گذشت. وقتی پسرک حدودا 6-7 ساله بود، توی فیس بوک پیداش کردم. عکس های خودش و همسرش و یک دختر 2-3 ساله خندان را به وفور می شد تو آلبوم هاش پیدا کرد. ظواهر امر این جوری نشون می داد که شاد و راضی هستند.

اون موقع به فکر فرو رفتم.

کدوم ما کار درست را کرد؟ آیا بعدها برای اون بچه از دست رفته سوگواری کرد؟ حسرت خورد؟ پشیمان شد؟ من چی؟ برای زندگی ای که از دست رفت و این قدر براش برنامه ریزی کرده بودم؟ من الان هیچ حسرتی ندارم؟ کار من درست بود؟ عواقب کار کدوم ما کمتر بود؟

نظر شما چیه؟ نظرتون راجع به حق سقط جنین چیه؟

 

پیوست: امیدوارم بدون قضاوت من و اون خانم، نظرتون را راجع به حق سقط جنین بنویسید.


بعدا نوشت: دوستان همون جوری که گفتم قرار نیست شما درباره این که کار کدوم یک از ما درست بوده نظر بدهید. بیشتر تاکید من روی حق سقط جنین بود! ممنون میشم نظرتون را در این باره بنویسید.

نظرات 58 + ارسال نظر
بانو. شنبه 9 آبان 1394 ساعت 09:34 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. بارداری من هم با برنامه نبود اما...
من بچه آخر خانواده مون هستم.در شرایط خیلی سخت مالی مادرم منو باردار شد. به اصرار همه و برخلاف خواست خودش، خیلی تلاش کرد برای سقط تا اینکه یه شب خواب دید که داره با چاقو سر برادر بزرگم رو میبره؛ اینجوری شد که کلا پشیمون شد و من رو نگه داشت و همه جوره تلاش کرد تا بار مالی زیادی برای خانواده نداشته باشم...خودش برام لباس دوخت، حتی یک بار برای بارداری دکتر نرفت و من رو با یه زایمان سخت به صورت طبیعی به دنیا آورد...
من همیشه از اینکه مادرم اینقدر برام از خودگذشتگی کرده ممنونم اما گهگاه که توی حرف مردم اصطلاح بچه ناخواسته رو میشنوم عصبی میشم!!! من یه بچه ناخواسته بودم و این موضوع همین الان هم منو ناراحت میکنه...به نظرم اگه آدم اونقد مطمئنه که بچه نمیخواد باید شدید هم پیشگیری کنه. وقتی نکرده؛ نباید یه شخص سوم(یه بچه بی گناه) رو درگیر کنه...البته سقط به خاطر مشکلات و بیماریها قابل توجیهه. اما من به عنوان یه آدم شدیدا رمانتیک با سقط بدون دلیل مخالفم. مادرم من رو بزرگ کرد با سختی اما کرد.یه جورایی انگار مادرم مسئولیت کار خودش رو پذیرفت!

راستش تو اون برنامه هم چند بار مطرح شد مادر باید مسئولیت کار خودش را بپذیره. چیزی که این وسط به واسطه حمل بچه در بدن مادر نادیده گرفته میشه مسئولیت پدره! این اتفاق در اثر یک عمل دوطرفه صورت گرفته! چرا تو این مواقع مسئولیت مادر فقط پررنگ میشه؟

مامان آمیتیس شنبه 9 آبان 1394 ساعت 10:14 http://mamaneami.niniweblog.com/

سلام همه از حق زن برای سقط میگن و از حق اون مرد برای سقط
اما آیا کسی اون جنین رو دارای حق و حقوق می دونه آیا کسی که حق حیات رو می خواد ازش بگیره از دید این جنین نگاه می کنه اون کوچولو هم حق و حقوقی داره چطور میگیم احساس داره حرفای مادر رو می فهمه احساسات مادر رو متوجه میشه اما بدون هیچ حق و حقوقی که براش قائل بشیم
یه چیزی بگم منم خیلی از افراد ظالم رو دیدم که فوق العاده تو شرایط عالی هستند بعضی موقع ها غصه ام میشه که چرا خدا یا جهان جواب ظلم هاش رو بهم نداد اما همیشه به خودم می گم دنیا مطابق با قانون های من پیش نمیره مطابق با انتظارات من نیست

احتمالا دنیا با قوانینی متفاوت از قوانین ما اداره می شود

مهرنگار شنبه 9 آبان 1394 ساعت 10:34 http://mehr-negar.blogsky.com

سلام
خیلی شرایط و تصمیم سختیه! من با حق سقط قانونی موافقم چون لازمه هر مادر و پدری با توجه به شرایطش انتخاب کنه که بچه ای رو وارد دنیا بکنه یا نه وگرنه بچه هم در تاوان این اجبار شریک میشه، ولی در مورد شرایط تو و همکلاسیت خیلی شخصیه و خیلی بستگی به شرایط داره و البته هیچ کدوم هم اون موقع نمیتونستید آینده رو پیش بینی کنید.
یاد پستی افتادم که گفته بودی تو عروسیت کلی رقصیدی! با این شراااایط آووررین

نه اون عقدم بود! عروسی من دوماه بعد از فوت عمه ام و به صورت خیلی مختصر و ساده و خلوت برگزار شد! برای همین اصلا آهنگی نبود که رقصی باشه

بانو. شنبه 9 آبان 1394 ساعت 10:57 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. در مورددو طرفه بودنش کاملا موافقم... اما خب مادر شدن حداقل در دوران بارداری و در امر زایمان کاملا یه کار یه نفره است. مردا هم اگه کمک کنن فقط از لحاظ روحیه. قانون طبیعته که مادرا مسئولیت زایمان و بارداری رو داشته باشن.

هر مسئولیتی حقی را هم به همراه داره ولی در قوانین ما مادر حق کمتری داره با این که مسئولیت بیشتری داره!

بانو. شنبه 9 آبان 1394 ساعت 11:13 http://mylifeinwords.blogfa.com

خب کاملا درست میگید که هر مسئولیتی، حقی رو به همراه داره اما فکر میکنم مادر بودن یه چیز فراتر از این حرفاست. شاید چون آدم توی کار خلقت وارد میشی! انگار یه بخشی از خلقت رو بر عهده تو میزارن. انگار اون بار مسئولیته یه هدیه است. نمیدونم. من خیلی دیدم به بارداری و بچه دار شدن احساسیه. فکر میکنم رابطه مادر و بچه و اون عشقی که این دو رو به هم وصل میکنه میتونه توجیه همه کارهایی باشه که یه مادر انجام میده و توی هیچ منطق و عقلی قابل توجیه نیست.
گفتم که من خیلی در این زمینه رمانتیکم

احساس یک بخشی از رابطه و سرنوشت انسان را شکل میده و قسمت دیگه اش باید منطق و خرد باشه. با عشق صرف خیلی از مشکلات حل نمیشه.

دوست شما شنبه 9 آبان 1394 ساعت 11:31

سلام. من خواننده خاموشتون هستم. من هم دخترم رو دقیقا در شرایط مشابه شما باردار شدم و با حمایت مادر شوهر و مادرم تصمیم گرفتم نگهش دارم. ما عقد مختصری گرفته بودیم و این مساله باعث شد عروسی مفصلی رو که قرار بود بگیریم منتفی کنیم. بعد ها از نظر تحصیلی و شغلی هم عقب افتادم. ولی الان یک دختر بیست و دو ساله بسیار زیبا دارم که چند سال دیگه خانم دکتر میشه. همیشه به این فکر میکنم که آیا حیف نبود اگه نداشتمش؟ و به این نتیجه می رسم که تصمیم خیلی خوبی گرفتم.
موفق و شاد باشید.

مسلمه الان هم که من ده سال تجربه زیستن در کنار پسرم را دارم به وجودش عشق می ورزم ولی این فرق داره با زمانی که این تجربه و خاطرات و حضور مطرح نیست.

نیره شنبه 9 آبان 1394 ساعت 12:42

شرایط سختیه
خدا رو شکر که توی این شرایط هیچ وقت نبودم
به نظرم زن حق سقط داره ولی قبل از چهارماهگی. بعدش دیگه اون جنین روح داره و نمیشه سقطش کرد.

تو اون برنامه خانم جوان می گفت عملا این قدر این پروسه را قانون گذار طولانی می کنه که ممکنه از چهارماه رد بشه!

آیدین شنبه 9 آبان 1394 ساعت 13:05 http://fakhtehf60.blog.ir/

!راستش من هیچ وقت این ناخواسته بودن رو نمیتونم درک کنم اونم با سطح آگاهی و مراقبتی که میتونه توسط زوجین انجام بشه... فکر میکنم در حالت عادی کسی که درین مورد به دلیل نا آگاهی یا هر علت دیگه ای بار دار میشه باید مسئولیت آنچه که پیش آمده رو به عهده بگیره.اما در مورد حق سقط جنین....وقتی یه جنین بیماره باید حق این وجود داشته باشه که سقط بشه اما در مورد جنین سالم اما پدر و مادر مشکل دار هم بنظرم جای تامل داره، مخصوصا در مواردی که والدین معتادن و یا والدینی که سلامت روحی ندارن..اما در حالت عادی بنظرم کار غیر اخلاقی وغیر انسانی هست و مجوز عمومی دادن به یه کار غیر انسانی هم ، خودش جای اشکال داره... .
من اگه به جای متولیان امر بودم در کنار اینکه ازین کار غیر اخلاقی حمایت نمیکردم اما رها هم نمیکردم ،می اومدم و از هر زن بارداری که نیاز به سقط داره حمایتهای لازم رو میکردم تا در صورت لزوم بچه سقط بشه و در حالت رد مساله هم اون زن توسط مشاور و پزشک و ...آسیب شناسی و بعد هم حمایت بشه تا بتونه یه بارداری خوبی داشته باشه و ازین حس تنفر رها بشه.

آیدین جان بنده هم به شدت بر این باور بودم یعنی چی میگند ناخواسته بوده و ... پس وسایل جلوگیری برای چیه؟ آدم باید خیلی بی سواد باشه که ناخواسته باردار بشه! و...
اون وقت دست روزگار چنین زد پشت سرم تا دیگه با قطعیت در مورد کسی نظر ندهم و کمی منعطف تر به شرایط زندگی دیگران نگاه کنم.
ولی با حمایت های اجتماعی از چنین زنانی موافقم.

بولوت شنبه 9 آبان 1394 ساعت 15:16

چند مورد خاص هست که نظر من از نوجونی تا امروز روشون ثابت بود. یکیشون حق سقط جنین ه.
البته این که صرفن اختیارش دست زن باشه رو درست نمیدونم. مخصوصن وقتی ازدواج رسمی هست وسط. پدر هم به اندازه ی مادر حق داره توی تصمیم گیری برای سقط. اینجوری نباید باشه که نگه داشتن یا سقط جنین به زن تحمیل بشه. اینجوری هم نباید باشه که نگه داری یا سقط جنین به زن تحمیل بشه. براش تصمیم مشترک باید گرفته بشه. مخصوصن توی جامعه ی ما که بار اصلی تامین هزینه های زندگی برعهده ی مرد ه.(تو جوامعی ای که هزینه های زندگی بر عهده ی هر دو طرف ه یه مقدار پیچیده تر میشه این مسئله.) یعنی درسته بارداری و زایمان و شیردهی برعهده ی زنه و سختیش برای زن بیشتره. ولی مرد هم باید تا سالها خرج این بچه رو بده. بله میدونم خیلی از زن ها و مادرها کار میکنن و هزینه زندگی رو میدن. ولی توی جامعه ما اکثریت این طور نیستن.

"کدوم ما کار درست را کرد؟"
به نظرم سوالتون درست طرح نشده. اصلن نباید مقایسه کرد. کار هر دوتاتون درست بوده. هر کسی بسته به زندگی خودش تصمیم گرفته.
ای وای انسانه و حق حیات داره و ای وای قتل ه و اینا رو از اساس قبول ندارم. ای کاش این مدل عذاب وجدان دادن ها به کسانی که تصمیم میگیرن جنین رو سقط کنن رو نباشه. بچه به دنیا میاد هر بلایی که ممکنه سرش میارن چی خورد چی پوشید حسرت به دل موند تحقیر شد آسیب روحی دید اینا مهم نیست. اون موقع مادر و پدر رو همه درک میکنن. شرایط مادر و پدر رو بچه باید بفهمه. ولی این درک شرایط و و فهمیدن از طرف جامعه وقتی این دو نفر تصمیم به سقط میگیرن رو کسی نمیفهمه.
سوگواری برای چی؟ چیزی که قد بند انگشت هم نیست و هنوز تو مرحله ی تقسیم سلولیه؟ یا برای چیزی که هنوز حتی روح هم نداره؟
مگه جنین های که اگه به دنیا بیان سندروم دان هستن و مجوز سقط براشون داده میشه. یا اون جنین هایی که معلولیت دارن مجوز سقط میدن حق حیات ندارن؟ چی میشه که صرف معلولیت یا داشتن یه کروموزم اضافه میشه مجوز سقط و دیگه احساس گناه و اینا نیست؟ چرا حساسیت برای اینها نیست؟ چون به دنیا اومدنشون باعث یه سری هزینه های اجتماعی میشه. خودشون هم در صورت به دنیا اومدن هم عذاب خواهد کشید. بچه هایی هم که والدینشون موقعیت پذیرشون رو ندارن حالا به هر دلیلی. مالی، روحی، اجتماعی یا هر چیز دیگه ای. بازم به دنیا اومدنشون باعث بروز هزینه های اجتماعی میشن. کلی آسیب و هزینه به خود خانواده میزنه. خود بچه ام به خاطر نبود شرایط مناسب عذاب خواهد کشید. تو همین مثالی که از خودتون و دوستتون زدید. ممکنه باز موندن از کار و درس در زمان خودش برای اون خانوم هزینه ای بوده که که در اون مقطع نمیخواسته یا نمیتونسته بده. ولی این مورد برای شما به اندازه ی اون خانوم به چشم نمی اومده. یا اصلن از نظر شما هم هزینه ی گزافی بود. ولی شما شما حاضر به پرداخت این هزینه ی گزاف بودید و ایشون نبودن. شاید اون موقع اون خانوم بهایی باید برای نگه داشتن جنین پرداخت میکرده که در توانش نبوده. شما بسته به شرایط زندگیشون لازم نبود اون بها رو پرداخت کنید. دیگه این که کار کدوم درست هست نداره. هر کسی بسته به شرایط و نگاه خودش تصمیم گرفته. هر دو تصمیم هم درست بوده.

بولوت جان در پیوست نوشته بودم امیدوارم بدون قضاوت ما در مورد حق سقط جنین نظر بدهید. در حقیقت اون سوال ها را از خواننده ها نکرده بودم. این داستان را گفتم تا خواننده ها با حال و هوای کسانی که در این شرایط قرار می گیرند آشنا بشند.

عطیه شنبه 9 آبان 1394 ساعت 16:21 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

سلام. خوب راستش خیلی شرایط سختی یه. به نظرم هر دوتون تو اون شرایط از نظر خودتون تصمیم درست رو گرفتین. چه شما و چه اون خانم.
مهم این بوده که شهامت، فداکاری و حق انتخاب، هردوتون رو به سمت تصمیمی که گرفتین هدایت کرده...
معلوم نبود که اگه هر کدوتون برعکس تصمیم تون رو میگرفتین حتماراضی تر یا شادتر بودین.
همین انتخاب هاست که زندگی های ما رو رقم میزنه. شما اینجور و دوست تون اونجور...

ممنون عطیه جون ولی راستش دوست داشتم بیشتر در مورد حق سقط جنین صحبت بشه تا کار ما!

mozheee.blogsky.com شنبه 9 آبان 1394 ساعت 17:50

سلام دوست من مطلبت خوندنی و تامل برانگیزیه اینکه حق سقط جنین رو مادر داره یا نه و قانون اجازه سقط جنین رو به مادر میده یا نه رو نمیدونم .از احساس مادر بودن هم چیزی نمیدونم ، ولی من از حقی حرف میزنم که همه ی آدمها درش سهیمند و اون حق زندگی کردنه. من معتقد که نه ایمان به این دارم که اگه کسی رو به خونت دعوت میکنی موظفی به نحو احسنت ازش پذیرایی کنی چون اون که خودش ، خودش رو دعوت نکرده این ماییم که مهمون رو دعوت مبکنیم پس موظفیم به گرمی ازش استقبال کنیم برای بچه دار شدن هم همینطوره اگه ما موجودی رو که از خودش اختیاری نداره رو به زندگیمون دعوت میکنیم موظف و مسءولیم درقبالش. شاید بگیدکه اگه بچه ناخواسته باشه چی؟؟ من میگم اگه مهمونی سرزده به خونت بیاد چی؟؟ شما در به روش میبندی؟؟ اگه خودت بدون دعوت دلت هوای کسی رو بکنه سرزده بری سراغش اون در به روت میبنده چون که دعوتت نکرده؟؟
پس اگه خواسته بچه دارشدیم در قبالش حق زندگیش وفراهم کردن بهترین شرایط مسءلیم اگه بچه دار شدیم ناخواسته بازم در قبال حق زندگی که حق هر آدمیه مسءولیم.شاید نشه ازمهمون سرزده به نحو احسنت پذیرایی کرد ولی میشه با امکانات موجود به استقبالش رفت.

یک سوال: فکر کن خونه ات به هم ریخته است. خودت هم سرماخوردی و کثیف و مریض احوالی. غذای کافی هم حتی برای خودت توی خونه نداری. اون وقت واقعا و از ته دل این مهمان سرزده را می پذیری؟ احساس محبت واقعی نسبت بهش داری؟ می تونی چنان پذیرایی ازش بکنی که حقشه؟ وقتی خودت نیاز به استراحت داری و نمی تونی به خاطر حضور اون، مدام تو دلت نمیگی اه! کاش نیومده بود؟ این حس تو رفتارت اثر نخواهد داشت؟

مژگان شنبه 9 آبان 1394 ساعت 19:56 http://istgahesarab.blogfa.com

دینا جان همین سال گذشته یک زن جوان هندی ساکن ایرلند بدلیل غیر قانونی بودن سقط جنین در ایرلند جون خودشو از دست داد .خواستی خبرش تو فیس بوک منتظر شد همونجا برات می فرستم .
من راستش موافق سقط جنین هستم .اما به شرطی روش فکر شده باشه .به نظرم مرد هم بعنوان پدر بچه باید در این تصمیم گیری شریک باشه .و از همه مهم تر اینکه شرایط بدنیا آوردن فرزند را هم باید در نظر گرفت بچه حق داره تو محیطی که برای بودنش آماده شده پرورش پیدا کنه .
من خودم بچه ناخواسته بودم .این داستان تمام بچگیمو خراب کرد چون همیشه میشنیدم که بخاطر دنی اومدن من مادرم بیمار شده بود .بزرگتر که شدم نو جوان بودم 14 15 ساله که نشستم و برای مادرم توضیح دادم که تکرار این حرف که من باعث بیماریش شدم بجز رنج دادن من چیز دیگه ای نیست .البته که من آخرین فرزند بودم و ته تغاری و خیلی هم مورد توجه اما همیشه فکر کردم زیادیم خب دوتا خواهر و دو تا برادر بودن دیگه !!
منظورم اینه اگه نبودم اون کودکی از دست رفته هم نبود و البته بدیش این بود که شماها یه دوست خوب را از دست داده بودین !!!

خوب وقتی کسی تصمیم می گیره بچه ناخواسته را نگه داره دیگه نباید دم به دم بهش بگه ناخواسته بودی و باعث فلان و بهمان شدی

سلام
خب میدونی حق رو عقل میبایست تعیین کنه
گاهی جنین باید سقط بشه وقتی بیماری لاعلاج تشخیص داده بشه و یا مثلن یه تیکه گوشت باشه یا یه چیز عجیب و غریب
یا اینکه مامان بیماره و نمیتونه بچه نگه داره یا توانایی ذهنی و روحی نه ماه بارداری رو نداره...
اما حق پدر رو هم سلب نمیکنم ولی هشت به دو
مثلن گاهی پدر میدونه شرایط نگهداری عضو جدید رو ندارن و درست هم فکر میکنه ولی بازم فکر میکنم مامان محق هستش ک بپذیره یا نه...
درنهایت اینکه با سقط مشکلی ندارم اما تو شرایط خاص ولی خودم تحت هیچ شرایطی فرزندمو از بین نمیبرم

خوب الان هم تو قانون یک شرایط خاصی هست ولی این قدر خاصه که شامل همه نمیشه! شامل اون مادری که می دونه شرایط زندگیش این جوری نیست که بتونه یک بچه دیگه را بزرگ کنه یا حداقل های مورد نیاز را براش تامین کنه!
سیاست های اقتصادی فرزندآوری در کشور ما این چنینه: خدا خودش روزیش را می رسونه!!!!!!!!!!!
فقط نمیگه از کجا؟!

Kimia شنبه 9 آبان 1394 ساعت 21:58

با این که زن حق و امکان داشته باشه جنینی که نمی خواد رو سقط کنه کاملا موافقم، و گذشته از احساسات، می خوام این نکته رو بگم که غیرقانونی کردن سقط، آمار سقط رو پایین نمیاره، فقط آمار مرگ و میر ناشی از سقط رو می بره بالا.

درسته! ضمن این که هستند کسانی که نوزاد را به دنیا میارند و رها می کنند که به نظرمن اون جوری وحشتناک تر از سقط جنینه!

زعفران یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 01:52

من جزو مادرهایی هستم که بچه هایم را در میانه راه بارداری از دست داده ام.از لحظه ای که جواب مثبت رو میگرفتم،حتی لحظه ای فکر نکردم که من الان حقی از بابت از بین بردن اون انسان دارم.من یک خداناباور هستم،و فکر میکنم اخلاق و شرع و عرف،زنجیرهایی هستند که حتی قدرت سلب حیات از کودک دنیا نیامده را هم دارند.
من فکر میکنم تمایل به زندگی ابدی،و ترس از مرگ و ترس از تباهی بعد از مرگ،در ذات انسان هست.و فرزندآوری،شاید ترفند غریزی جسم ماست برای غلبه به اون ترس از آینده مجهول.فرزند اوری،کاریست بسیار طبیعی،مثل نفس کشیدن.
من در مورد سقط جنین یا نگهداری جنین،نمیتونم نظری بدم.اما با شرایطی که آدمها رو مجبور میکنه آدمهای دیگری رو از بین ببرند،تا خودشون خوشحالتر باشن،مخالفم

فقط سوال اینه آیا یک نطفه، یک آدم دیگه ایه؟

یاسمین یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 09:17

من زیاد نمیدونم.ولی خب فکرمیکنم پیشگیری درست و اصولی بهتر از اینه که آدم بعدا به فکر سقط باشه.
جسارت نشه یه وقت.منظورم شما یا اون دوستتون نیستیدا،کلی میگم.

اون بچه یه انسانه،جزو اموال نیس.و پدرومادر حق ندارن حتی درباره سقطش فکر کنن.(البته نظر شخصیمه)


خودمنم بچه ناخواسته بودم.مادرم میخواسته منو سقط کنه ولی مادربزرگم مانع میشه.

چه قدر بچه ناخواسته داشتیم! این نشون میده این که بهتره آدم همیشه درست پیشگیری کنه همیشه هم جواب نمیده!

سهیلا یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 10:22 http://nanehadi.blogsky.com/

منم اون برنامه رو دیدم. هر کسی هر چی میخواد بگه. وقتی تصمیم بر سقط گرفته میشه بهتره که در مراکز مطمین و سالم انجام بشه تا از عواقب بعدی مادر در امان باشه.تصمیم سختیه که گرفته میشه. هیچ مادری به راحتی از بچه اش دل نمیکنه. یا مثل کشورهای خارجی سازمانی باشه که تا وضع حمل بچه حمایت کنه بعدش هم سریع بچه رو از همون اول به والدین جدید بسپره. نمیشه وقتی کسی از نظر روحی یا مالی توان انجام کاری رو نداره بهش تحمیل کرد. جواب زندگی و استعداد از دست رفته مادر رو کی میده.

بله! به نظر منم وقتی مادری به این نتیجه رسید که واقعا نمی تونه نگه داره یک بچه را حقش اینه که در مراکز بهداشتی و اصولی این موضوع صورت بگیره. و شاید تحت هر شرایطی مجبور بودن به نگه داشتن بچه ظلم در حق هر دوشون باشه

نیره یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 11:01

قانون مال سقط بچه‌های بیماره
منظورم اون نبود. سقط بچه ای که به هر دلیل پدر و مادر اونو نمیخوان و قانونی هم نیست

راستش حرف من که نبود. ولی فکر کنم اون خانم هم منظورش سقط بچه های بیمار نبود.

mozheee.blogsky.com یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 11:37

نه دوست من قطعااا که وقتی تو شرایط بدی باشم از اومدن مهمون ناخونده
خوشحال نمیشم شاید ته دل آرزو کنم کاش نیومده بود ولی دوست من
اومدن مهمون ناخونده و بد بودن شرایط و اوضاع زندگی من یه عمر موقته و
به مرور زمان سرماخوردگی من کثیف بودن و نامرتب بودن اوضاع زندگی من یا حتی وجود مشکل مالیم باکمی وقت گذاشتن و سپری شدن زمان بهترمیشه ولی اومدن بچه یه امر دایم هست امر دایمی که شاید الان باشه ولی بعدااا نباشه
شرایط و اوضاع نامرتب زندگی به مرور زمان و یه برنامه ریزی درست
بهتر میشه ولی آیااا باگذشت زمان انگیزه داشتن بچه و امکان داشتن اون
بازهم وجود داره؟؟؟

ببین مسلمه اوضاع خراب یک زندگی به زودی اوضاع به هم ریخته یک خونه و بهبودی سرماخوردگی درست نمیشه. ممکنه اصلا درست نشه و یا اگه درست بشه اثرش را روی اون بچه بگذاره. فکر کنم برای به دنیا اومدن یک بچه و بزرگ کردنش چیزی بیشتر از یک انگیزه بچه دار شدن نیاز باشه.

مریم یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 13:02

سلام
من هم بدون برنامه حامله شدم. سنم کم نبود و چهار سال بود عروسی کرده بودم ولی هنوز بچه نمی خواستم. من هم به سقط فکر کردم نه زیاد و مادرم کلا منصرفم کرد.
نمی تونم بگم کارم درست بوده یا نه. ولی الان که دخترم 7 سالش هست خییییییلیییی دوستش دارم و بعضی شب ها وقتی خوابه فکر می کنم اگه این کار رو کرده بودم الان این موجود دوست داشتنی پیشم نبود و خدا رو شکر می کنم.

خدا حفظش کنه

گلابتون بانو یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 13:14

دیدگاه و نظر من در مورد این مساله کاملا مذهبیه! چون باور دارم که سقط جنین اثرات بسیار سویی رو روی زندگی میذاره نمیتونم باهاش موافق باشم!
جدا از این مساله شما راجع به حق مادر سوال کردی اما به نظر من تو این مورد علاوه بر حق مادر باید حق جنین هم در نظر گرفته بشه. یه موحود ناتوان و بی دفاع که باید حق حیات داشته باشه و هیچ کس حتی مادر اجازه سلب این حق رو ازش نداره.

اون جنینی که مشکل داره چی؟ اون حق حیات نداره؟ پس چرا میشه اون را سقط کرد؟

مریم مشهدی یکشنبه 10 آبان 1394 ساعت 14:44

من با حق سقط جنین موافق هستم! به دنبا اوردن و تربیت کردن و به سرانجام رسوندن یه فرد دیگه مسئولیت سنگینی است اگه واقعا شرایط رو نداریم و به خاطر یک بی احتیاطی باردار شدیم باید این حق رو داشته باشیم که همون اول و ی چاره کنبم و یه بیگناه رو درگیر مشکلات نکنیم.

به نظر منم وظیفه خیلی سنگینیه!

برنا دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 10:01 http://Www.newday2014.blogsky.com

چی بگم والا....
نمیدونم.

عصرونه دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 10:44 http://www.asroooneh.blogfa.com

اخه سقط جنین بالای یکماه برای ما که مسلمان هستیم حکمش قتل هست پس اسلام درست نمیدونه اینکاررو . ولی گاهی واقعا شرایط بسیار سختی ممکنه کسی داشته باشه !!!! مثلن من کسی رو میشناسم که با همسرش به شدت مشکل داشت میخواستن جدا بشن که متوجه شدن خانم باردار هست ، به خاطر بچه ادامه دادن و الان که بچه 7 سالشه از هم جدا شدن !!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

و دیه اش هم به پدر می رسه!!!!

بله! به نظرم این جوری بدتره

برادر دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 11:22

با سلام و وقت به خیر
به نظر من به این موضوع باید از دو منظر پزشکی و اخلاقی نگاه بشه. اصولا در رابطه با مباحث پزشکی موضوع تا حدودی مشخص هست و قطعا نظر پزشکان و برایند اون به نوعی توی قانون هم اومده و شاید بشه گفت به نوعی لازم الاجراست و این نظرات هم میتونه به خیلی موارد نظیر مشکلات برای مادر یا مشکلات برای خودجنین مثل انواع بیماریهای ژنتیکی یا سایر موارد تسری داده بشه.
مشکل اصلی که به نظر من باقی میمونه بحث اخلاق و اون هم از دو دیدگاه یکی اخلاق برای خود شخص و اخلاق پزشکی هست که در مورد اخلاق پزشکی باید عرض کنم که مثل هر صنفی توی پزشکان هم مباحث مالی خیلی چیزا رو زیرپا میزاره و بعضی افراد این قشر هم به راحتی با اخذ وجه این اقدام رو انجام میدن و به قول خودشون طرف رو از شر اون موجود ناخواسته راحت میکنن و به افراد لطف هم میکنن.
ولی نکته ای که اهمیت زیادی داره دیدگاه خود شخص درگیر با این موضوع هست که متاسفانه توی جوامع مختلف به حق حیات جنین اصلا توجهی نمیشه و اینجوری برداشت میشه که چون این موجود هنوز پا به حیات بیرون از وجود مادر نذاشته پس ما میتونیم هر تصمیمی برای اون بگیریم که به نظر من این موضوع نمیتونه صحیح باشه. اگر ما اینجور به قضیه نگاه کنیم میتونیم برای زنده بودن فرزند خودمون هم تا یه مقطعی تصمیم بگیریم و بگیم این مقطع زمانی رو هم قانون بیاد تعریف کنه. مثلا بگیم اگه تا دوسالگی از بچه خوشمون نیومد یا مشکلات اقتصادی زیادی داشتیم بیاییم و خودمونو از دست بچه خلاص کنیم که فکر نمیکنم توی هیچ مکتب و آیین و جامعه ای این موضوع پذیرفته باشه.
به هر حال وقتی حیات یک موجودی به نام انسان آغاز میشه من فکر میکنم بایستی به اون احترام گذاشت و تصمیم یک سویه بدون در نظر گرفتن حق حیات برای موجودی بی دفاع به نام جنین نمیتونه درست باشه و به هر حال افراد باید مسئولیت اقدامات خودشونو بپذیرن. هر چند که تصمیم نهایی توی این موارد به خیلی چیزا مثل سطح اقتصادی، فرهنگی، موقعیت اجتماعی و شرایط افراد داره که به پیچیدگی موضوع اضافه میکنه.
یک نکته رو هم به نظرم رسید که اشاره کنم گاهی انسان به دلیل کوتاه بودن افق دید خودش یه فکرایی میکنه و یه سری از تواناییها و ظرفیتهای خودشو نادیده میگیره که باعث میشه دست به چنین اقدامات شتابزده ای بزنه.
جمله آخرم این که با کمرنگ شدن اخلاقیات در جامعه و نبود الگوهای صحیح و مناسب روز به روز اینگونه مشکلات بیشتر و بیشتر میشه و به نظر من مسئولین و سیاستگذاران در سطح کلان بدون ملاحظات خاصی باید به آسیب شناسی این موضوع در فضایی کاملا منطقی و با حضور متخصصین اجتماعی و مرتبط و به دور از سیاست زدگی بپردازن. چون جراحت ناشی از این موضوع تا مدتهای مدیدی بر جسم و بویژه بر روح افراد تاثیر میذاره.
از اینکه بعضی مطالب پراکنده گویی شد عذرخواهی میکنم. موفق و سلامت و سربلند باشید.

خواهش می کنم ولی خیلی هم جنبه هایی که مطرح کردید را باز نکردید

آبی دریا دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 13:14

سلام.
ماشالله گل پسرتون چقد هول بوده؟؟
خیلی شرایط سختیه.
فقط میتونم بگم دوراهی سختیه.همین.
سقط جنین هم تا زمانی که روح نداره موافقم اما بعد اون نه.

آره هول و مصمم

محمد دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 14:46 http://businesscounselor.blogsky.com/

به قول چشم آبی ها case by case فرق می کنه و نمیشه نظر کلی داد. به این عوامل بستگی داره: سلامت جنین، سلامت مادر، قوانین مدنی کشور مورد بحث، وضعیت بهداشتی و درمانی و ایمنی و اقتصادی مادر دست کم طی یک سال آتی، زنده بودن یا نبودن پدر، حضور یا غیبت پدر، رسمی یا غیررسمی بودن بارداری، باورهای مادر و پدر در این ارتباط، مسئولیت ها و تعهدات احتمالی که پیش از بارداری به عهده گرفته اند یا اعلام کرده اند که به عهده نمی گیرند و غیره.

البته! ولی الان این caseها در ایران بسیار محدوده

پریسا دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 17:19

من به شدت با حق سقط جنین موافقم
غیر از مشکلا مالی و روحی، یک نفر می تونه تصمیم بگیره که هیچ وقت مادر نشه!
که خوب دلایلیم صد در صد برای خودش داره! خوب چرا نباید این حق رو داشته باشه که در صورت این اتفاق جبرانش کنه؟
من خودم همچین تصمیمی را تو زندگی دارم برای همین دنبال راه های پیشگیری زیاد بودم اما در صورت اتفاق افتادن ناخواسته صد در صد سقط جنین را انتخاب میکنم
و دلایل زیادی هم واسه این کار دارم که نه روحی هستند و نه مالی! اما شخصی هستند
من انتخاب کردم که تو زندگیم بچه ای نداشته باشم و قانون نباید مانع این انتخاب من بشه
به نظرم سقط باید قانونی باشه اما در کنارش مشاوره ای هم وجود داشته باشه
مثل مشاوره اجباری قبل طلاق!
اما با این سیاستی که این همه بیکاری، تورم و چیزای دیگه وجود داره و همچنان افزایش جمعیت به هر قیمیت تبلیغ میشه، هیچ وقت نمیتونیم انتظار همچین چیزی را داشته باشیم
مسلما حق پدر هم مهمه اما توی جامعه ای که همچنان زن در موضع ضعیف تره، حق صد در صدی فعلا با مرد!
حتی در صورت بیمار بودن جنین این پدر که رضایت به سقط را میده!
سال های زیادی طول میکشه تا چنین مسئله ای جا بفته
وقتی خود زن ها نمی تونند چنین حقی را برای هم نوعانشان قائل شوند، چه انتظاری از مسئولین است که فقط به فکر جیبند!

بله! احتمالا نیاز به زمان زیاد و بررسی دقیق موضوع داره. چون به نظر من در کنارش نیاز به بسته های حمایتی چه اقتصادی و چه اجتماعی برای مادرانی که صرفا به خاطر مسائل اقتصادی قادر به نگهداری بچه نیستند، وجود داره

صنم دوشنبه 11 آبان 1394 ساعت 22:41 http://aztahedelam.mihanblog.com/

وجدانن سخته
من پیشاپیش میترسم که پیش بیاد!!!!!!!!

نترس! ترس بدتره

نیکی سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 10:16

بستگی داره به اون زن که بتونه این کارو بکنه یا نه من خودم الان بچه دوم را باردارم ولی هیچ موقع نمیتونم در توانم نیست که روزی بچه ای رو سقط کنم حتی اگه سخت ترین و بدترین شرایط رو داشته باشم شاید چون خیلی احساسی به قضیه نگاه میکنم ... اخه اون بچه چه گناهی داره که باید تاوان سهل انگاری مارو پس بده

بله! ولی اگه بتونه آیا قانون این اجازه را بهش میده؟

marian سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 11:00 http://panahema.persianblog.ir

سلام دوست من...میخواستم آدرس اینستا ت رو داشته باشم...از نوشته هات لذت میبرم...ممنون

َAmir سه‌شنبه 12 آبان 1394 ساعت 16:38

والا ادم اگه طرفش مذهبی باشه مطالبی که به عینه دیده یا شنیده رو میتونه بگه ولی نمیدونم اینجا گفتنش ممکنه باعث تمسخر بشه.

مخالفت چرا ولی این جا کسی تمسخر نمی کنه

Rojin چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 01:45 http://rojna.blogfa.com

تا زمانی که مادر از داشتن بچه مطمئن و راحت نیست به نظر من نباید بچه دار بشه و اگه تصمیم به نگه داشتن بچه گرفت هیچوقت نباید به گوش بچه برسه که ناخواسته بوده.

به نظر من تا قلب جنین تشکیل نشده زنده نیست سقطهازیر ۷ هفته فقط میشه با یک قرص بدون خطر و عوارض بعدی انجام بشه. ۲ هفته اول سقط ممکنه یکم افسردگی بگیره ولی مثل هر زایمانی گذراست.

به نظرم منم حق این بچه است که احساس نکنه خواستنی نیست

عاصی چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 11:42

من فکر میکنم چون بارداری فرآیندی یک نفره نیست قاعدتا یک نفر هم نمیتونه راجع به ادامه یا انقطاعش تصمیم بگیره ولی خب از اونجایی که عواقب بارداری بیشتر گریبانگیره زن هست اون سهم بیشتری توی این تصمیم گیری داره.
نمیتونم بگم سقط جنین کار خوبیه یا نه چون هیچوقت توی موقعیتش نبودم اما انقدر میدونم که به چیزی به نام مشیت الهی و قضا و قدر اعتقادی ندارم و فکر میکنم سرنوشت مارو تصمیمامون میسازه. و هر تصمیمی میتونه آینده ی مارو خیلی تغییر بده.
به نظرم توی همچین موقعیت های سرنوشت سازی بهتره که حسابی مشورت کنیم و تمام اتفاقات و احتمالات پیش رومون رو بنویسیم و ببینیم با هر تصمیمون چه چیزهایی بدست میاریم و چه چیزهایی از دست میدیم.
شاید اینطوری حداقل در آینده پشیمون نباشیم و بتونیم به خودمون بگیم در اون لحظه بهترین تصمیم رو گرفتیم.
به طور کلی هم به سقط جنین به چشم قتل نفس نگاه نمیکنم و فکر میکنم بدنیا نیاوردن یک بچه از بدنیا آوردنش در شرایط بعد یا دور از جون با معلولیت یا بیماری خیلی خیلی بهتره!

بله من هم موافق کمک های هه جانبه دراین مورد هستم.

ماداکتو چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 14:03

انسان باید مسئولیت کاری رو که کرده بپذیره به هر حال اگه اون بچه ناخواسته هم بوده در اثر سهل انگاری زوج بوده و جنین تقصیری نداره اون زوج در قبال اون جنین وظایفی رو دارند ولی مالکش نیستن که برای بود نبودش تصمیم بگیرند

این صحبتی که شما می کنید در حالتی صدق داره که یک رابطه کاملا خودخواسته، کاملا دوطرفه و عدم جلوگیری خواسته دو طرف باشه. اون وقت باید مسئولیتش را قبول کنه.
ولی وقتی کسی با وجود جلوگیری، رابطه اجباری، تجاوز، شرایط روحی و جسمی بد و ... این اتفاق میوفته گفتن این که باید مسئولیت کارت را قبول کنی یک کم خشک و بی رحمانه است.

شیرین چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 15:27 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام
هیچوقت سقط جنین انتخاب راحتی نیست و هیچ زنی هم از سر خوشی و بیعاری این انتخاب را نمی کند. باید یادمان باشد که اکثر روشهای بارداری، یک حاشیه خطا دارند و بارداری ناخواسته ممکن است ایجاد کنند.
دیدم برخی از دوستان در مورد حق آن جنین بر زندگی حرف زدند، باید دید حق داشتن یک زندگی مناسب و داشتم والدین آماده و آگاه مهم تر است یا صرف حق زندگی؟
زنی که در عین استفاده از وسیله جلوگیری از بارداری، باردار می شود اویی ست که به هر دلیلی، اکنون اماده مادر شدن نیست و حق جنین حق اوست. یک تصمیم دردناک و ناراحت کننده که اما به نفع اوست و آن فرزند ناخواسته و تصادفی.
راستی ... ممنون بابت پیش کشیدن این بچث خوب و مفید!

بله! مسلمه که تصمیم سختیه و کسی که اون را می گیره شرایط سختی داشته که تصمیم به این کار گرفته

کامشین چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 19:14 http://www.kamsin.blog.ir

من از ابتدای ازدواج شرط کردم که به محض آگاهی پیدا کردن از اتفاق بارداری، به هر ترتیبی شده برای سقط جنین اقدام می کنم. نمی دونم آینده چقدر باعث پشیمانی و ندامتم بشه ولی از تصمیمم راضی هستم و خدا را شکر هرگز هم بارداری را تجربه نکردم. شاید به نظر دیوانگی بیاد اما از یک جایی به بعد به این نتیجه رسیدم که طبیعت و فرهنگ، فریب شیرینی به عنوان حس والد شدن را در ما زنده می کنند که نه اساس داره نه واقعیت. اگر کفایت لازم را داشته باشم یک بچه به سرپرستی قبول می کنم. برای تمام بانوانی هم که تشخیص می دهند اراده لازم برای کنترل بدن و روحشون را دارند احترام قایل هستم. این را هم از نشانگان ضعف مدیریت کلان می دونم که سقط جنین در مراحل اولیه جرم محسوب بشه. بخشی از بار گناه سقط جنین به قوانین پدرسالارانه جامعه برمی گرده. یکی از فمینیست های مشهور جمله ای داره به این محتوا که اگر مردها حامله می شدند سقط جنین عمل مقدسی بود.
حق انتخاب برای همه مهمه.

بله! باقسمت احساس گناه به شدت موافقم.
جالب بود این جمله. من هم یک متن درباره این خوندم که اگه عادت ماهیانه یک پدیده مردانه بود تبدیل به یک اتفاق مقدس می شد و چه ها که براش نمی کردند و چه روایاتی که براش بیان نمی کردند. جالب بود و حقیقتی تلخ پشتش داشت

باران چهارشنبه 13 آبان 1394 ساعت 19:48 http://baraanebahar.blogfa.com/

درود بانو
من با سختی زیاد بعد از هشت نه سال انتظار امسال باردار شدم و الان در پنج و نیم ماهگی به سر میبرم....
چند روزه دارم در مورد متنت فکر میکنم و چون شرایطم کمی سخت بوده اصلا نمیتونم قضیه رو هضم کنم و نظر بدم خیلی خیلی خیلی تصمیم سختیه.....

خوب همون قدر که تو نمی تونی هضم کنی این قضیه را احتمالا کسی که در وضعیت بدی باشه و با اولین رابطه و ناخواسته باردار شده باشه هم نمی تونه وضعیت تو را درک کنه
راستی بابت فندقت تبریک میگم بهت. خیلی

یاسمین پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 08:02

منم با رژین خانم موافقم.واقعا نباید به گوش بچه برسه که ناخواسته بوده.
به ویژه گفتنش تو جمع خیلی حس بدی به بچه میده.انگار آدم یهو پر از خشم و کینه و تنفر میشه با همین یه جمله.

درسته

خلیل پنج‌شنبه 14 آبان 1394 ساعت 21:38 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

مسئولیت دو نفره است. جالا که کار از دستشان در رفته و مادر حامل است و بابتش کلی باید مایه بگذارد البته حق بیتشتری هم در مورد تصمیم گیری دارد. این حق وقتی مسلم می شود که ؛

پزشک مجوز بده بهر دلیلی در هر مرحله ای

بچه هنوز به مرحله انسانی نرسیده ،

و مرحله انسانی دقیقا از چه زمانیه؟

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 01:11

منظورم بنده هم لصداق تجاوز یا اجبار نبود در اون حالتم شخص متجاوز باید بپذیره مسئولیتش و اما دربحث جلوگیری اگر زوج یا دو طرف جلوگیری نکردن ب هیچ وجه حق سقط بچه یا جنین رو ندارن چه اون جنین سالم باشه چه ناقص در صورتی که دو طرف جلوگیری به عمل آوردن و این مشکل بوجود اومده آیا جنین باید تاوانش رو بده؟ به چه دلیلی ما به هیچ وجه حق سلب حیاط رو از اون جنین نداریم چه سالم باشه چه ناسالم

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 01:22

بحث تجاوز یا اجابار رو بنده عرض نکردم منظور بنده هم از دو طرف دو شخص بود که با رضایت وارد یک رابطه شدن هر چند در صورت تجاوز یا اجبار هم حق سقط بچه وجود نداره و باید شخص متجاوز تاوان کارش رو پس بده اما در بحث جلوگیری شخص اگه جلوگیری درست کرده باشند که این بحث پیش نمیومد و تقصیری شامل حال جنین نمیشه چه اون جنین سالم باشه یا ناقص حق حیاط زندگی رو داره فکر نکنم درست باشه نباید فراموش کنیم که اونم حق های رو داره برای زندگی و ما به دلایلی مثل این که دیگه وقت ندارم خسته ام امکانات ندارم و این ها بتونیم ازش سلب حیاط کنیم

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 01:33

بحث تجاوز یا اجابار رو بنده عرض نکردم منظور بنده هم از دو طرف دو شخص بود که با رضایت وارد یک رابطه شدن هر چند در صورت تجاوز یا اجبار هم حق سقط بچه وجود نداره و باید شخص متجاوز تاوان کارش رو پس بده و این که اگر شخص در اثر اجبار یا تجاوز بارور شد آیا دلیل میشه که ظلم کند بر موجود دیگری و موجودیت اون رو نقض کند ما حق این رو نداریم که تعین کنیم بود نبود کسی را اما در بحث جلوگیری شخص اگه جلوگیری درست کرده باشند که این بحث پیش نمیومد و تقصیری شامل حال جنین نمیشه چه اون جنین سالم باشه یا ناقص حق حیاط زندگی رو داره فکر نکنم درست باشه نباید فراموش کنیم که اونم حق های رو داره برای زندگی و ما به دلایلی مثل این که دیگه وقت ندارم خسته ام امکانات ندارم و این ها بتونیم ازش سلب حیاط کنیم و اما بحث والدین مناسب و زندگی مناسب باید گفت در هیچ صورتی در هیچ صورتی ما حق سلب حیاط موجود غیر از خودمان ر نداریم چه او جنین خودمان باشد چه شخص دیگری و اما بحث خود شخص اگر نگران بچه دار شدن هست و علاقه ای به این کار نداره میتونه از روش بسیا مطمئن استفاده کنه اما در صورت جلوگیری و بوجود آمدن جنین در هیچ صورتی حق نابودی اون رو نداره انسان فقط مختار خودش هست ن دیگری

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 01:48

البته نظر من در رابطهبا هیچ صورتی شامل حال زمانی نمیشه که جنین جان مادر رو تهدید که در اونجا بنده بحثی ندارم و اینم نظر شخصیم بود ک احساس کردم درسته شاید درست شایدم اشتباه

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 01:51

البته نظر من در رابطه با هیچ صورتی شامل حال زمانی نمیشه که جنین جان مادر رو تهدید که در اونجا بنده بحثی ندارم و اینم نظر شخصیم بود که احساس کردم درسته شاید درست شایدم اشتباه

دوست عزیز من به شخصه آموخته ام هیچ قطعیتی توی زندگی وجود نداره! میگند دروغ بده! ولی وقتی مثلا پای نجات جون کسی به میون باشه میگند جایزه! میگند کشتن جنایته ولی وقتی در جنگ باشه عملیست قهرمانانه! و...
ما این قدر در جهان در جایگاه بالایی نیستیم که بتونیم به قطعیت بگیم افراد در چنین شرایطی اصلا چنین حقی ندارند و یا دارند و... چون مثل موارد بالا این قدر شرایط می تونه تغییر کنه که گاهی عوض بشه اصل خوبی یا بدی! زشتی یا زیبایی!

زنی که به فرض متاهل باشه یا حتی مجرد باشه و تحت تجاوز مثلا قرار گرفته باشه یک بچه حاصل این رابطه را چه جوری می خواهد به دنیا بیاره؟ اصلا این قدر تو این اتفاق آسیب دیده که بهش بگند باید این بچه را به دنیا بیاری در حقش جنایته! این بچه را کی باید بزرگ کنه؟ کی باید خرجش را بده؟ پدری که متجاوز بوده و الان یا فراریه یا تو زندان یا اعدام شده؟ مادری که این قدر آسیب دیده و وجودش پر از زخم و نفرته؟ یک مرد دیگه باید این بچه را بزرگ کنه؟
نه اخه شما یک لحظه فقط تصور کن و ببین واقعا با قطعیت گفتن همچین زنی تو این شرایط حق نداره این بارداری را خاتمه بده در حق این زن و بچه ظلم نیست؟!

سارا جمعه 15 آبان 1394 ساعت 16:33

یه سوال برای من پیش امد چرا همه از حق سقط جنین برای مادر، حس مادری، حتی حس پدری و خیلی چیزای دیگه صحبت می کنن ولی در مورد خود بچه هیچ صحبتی نمی شه بچه ای که به دنیا میاد حق زندگی داره نه زنده ماندن. چرا ما به این فکر می کنیم که جنین دو سه ماهه یا حتی سن کمتر نباید سقط بشه ولی اینکه اون بچه به دنیا بیاد و زندگی سخت و دشواری داشته باشه فکر نمی کنیم.
معلومه خیلی عصبانیم.

موافقم سارا جان. متاسفانه یک عده ای به کیفیت زندگی کردن توجهی نمی کنند. زنده بودن صرف مهم نیست. مهم چگونه زندگی کردنه.
کودکی که مثلا حاصل تجاوز باشه یا در یک خانواده در آستانه جدایی یا در محیطی سرشار از نفرت و درد و فقر و سختی زندگی کنه آیا فرد مفیدی برای خودش و جامعه است؟ آیا درد کمتری تجربه می کنه؟ آیا مستحق این جوری زندگی کردنه؟!

ماداکتو جمعه 15 آبان 1394 ساعت 22:19

ببینید بچه ای که حاصل یک تجاوز هم باشه یک موجود هست و باید به چشم یک موجود که حق داره زندگی کنه حتی اگه بدترین نوع زندگی در انتظارش باشه بازم ما حق پایان دادن به زندگیش رو نداریم چه انسان های زیادی بودن که از سختی به بالاترین درجات رسیدن پس بخاطر یکسری سختی های احتمالی نمیتونیم حق زندگی یک موجود دیگه رو نقض کنیم چه بسا اون مادر بچه رو به پرورشگاه بده و یک خانواده اون رو بپذیرن و یک زندگی بسیار ایده آل در انتظارش باشه و مثل همه ما نفس بکشه زندگی کنه پیشرفت کنه که در این صورت سقط اون بچه ظلمیست بزرگ کسی منکر اون ظلم بسیار بزرگی که در حق اون زن شده نیست مورد تجاوز قرار گفته روح روانش آسیب دیده اما نمیشه به صرف این که یک زندگی بد در انتظار اون بچه هست اونو از بین ببریم همونطور که خیلی انسان ها هستن که در بدترین شرایط موجود زندگی می کنند و ما حق سلب زندگی رو از اون ها نداریم یعنی ما حق تعین تکلیف برای نقض حیاط یک انسان رو نداریم

این فرضیه ای که شما مطرح می کنید احتمالش خیلی کمه. شاید بد نباشه یک سری به پرورشگاه ها بزنید و واقعیت های دیگه را هم ببینید.
به تازگی بچه های بزرگتری به پرورشگاه ها سپرده میشند که تا دیروز در ناز و نعمت بودند و الان بعد از جدایی مادر و پدر هیچ کس حاضر به سرپرستیش نیست.
من نمی خواهم با قطعیت چیزی را نفی یا تایید کنم ولی نمی تونم نظریه پردازی های با قطعیت هم بپذیرم.

بانو. شنبه 16 آبان 1394 ساعت 09:56 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام..دروغ چرا؟ نظرات دوستان خیلی برام جالب بود...واقعا کی به آدم حق داده که در مورد مرگ یا زندگی کس دیگه ای نظر بده؟ کی آدم رو محق کرده که برای جلوگیری از یه زندگی سخت یه نفر رو بکشه؟ یعنی کسایی که سرطان دارن و سختی میکشن رو بکشیم چون زندگیشون سخته؟ یا اینکه مادرایی که بچه هایی ناقص به دنیا میارن بچه ها رو خفه کنن چون زندگیشون سخته؟! کی آدم رو به مرتبه خدایی رسونده که راجع به مرگ و زندگی یه موجود نظر بده؟!
اگه آدم مطمئنه که بچه نمیخواد به طور دایم خودشو عقیم کنه...میگید حاشیه خطا وجود داره؟ یا برنامه های مادر عقب میوفته؟خب خودش انتخاب کرده عقیم نشه...پس پای انتخابش نه ماه صبر کنه و بعد بچه رو بده دست همون دولتی که مینالید از قوانبینش...بسپره پرورشگاه...اونجوری نمیشه، نه؟ به آدم میگن بی احساس...چون بچه اش رو ول کرده توی پرورشگاه نه سینه قبرستون!!!!!!

فکر می کنم شرط اول آزادی بیان و رشد و تعالی این باشه که حداقل بتونیم با سعه صدر نظرات مخالف خودمون را تحمل کنیم و بدون پیش قضاوتی، هر چند سخت روش فکر کنیم.
قرار نیست همه مثل ما فکر کنند.
بله قتل قتله ولی رزمندگان کشور ما به خاطر قتل آدم های دیگه در حد تقدس ستایش شدند!

بانو. شنبه 16 آبان 1394 ساعت 09:58 http://mylifeinwords.blogfa.com

ضمنا واقعا توی بحثهای فمینستی دنبال چی میگردید؟ دنبال اون حس برتری؟!
مرد بودن یا زن بودن مگه به انتخاب آدمه که بعدش قابل تقدیر یا توهین کنه آدم رو!!!!!؟؟؟؟
قتل، قتله!!!! مرد یا زن بودن قاتل رو مبری نمیکنه...

فکر نمی کنم یک سوال ساده در این باره سریع به فمینیست بودن و برتری و ... منتهی بشه. چرا در آیین ما، در فرهنگ ما، در مرام ما سوال کردن گناهه؟ انگار مرتکب گناه کبیره شده باشیم؟
کجای نوشته من در مورد برتری زنان و مردانه؟
همه هم و غم من! همه تلاش من! مرام و اصول زندگی و اخلاقی من بر اساس برابری و شایسته سالاری بوده. و از قضا چون باور دارم جنسیت آدم و خلقتش دست خودش نیست پس درست نیست بر اساس این موضوع قضاوت بشه و از بعضی از حقوق محروم بشه! باور من این بوده باید به زنان و مردان بدون در نظر گرفتن کلیشه ها و پیش قضاوتی ها فرصت برابر و حق انتخاب یکسان داد. چه چیز این موضوع باعث میشه فکر کنید من دنبال برتری هستم؟
من با بیان داستان زندگیم خودم را عریان در مقابل دیگران گذاشتم تا فضا و بستر مناسب برای بیان عقاید هر دو طرف باشه! اون وقت شما این جوری به من می تابید؟! خدا را شکر می کنم که من مرتکب این عمل نشدم و با وجود سختی های خیلی خیلی زیاد بچه ام را حفظ کردم وگرنه چه چیزهایی که نباید تحمل می کردم! چه برچسب هایی که به من زده نمی شد!

بانو. شنبه 16 آبان 1394 ساعت 11:26 http://mylifeinwords.blogfa.com

اول از همه ازتون عذر میخوام اگه حرفام باعث ناراحتتیتون شد. که مطمئنا قصدم ناراحت کردن شما نبود.روی حرف من اصلا با صحبت شما یا داستانی که از زندگی خودتون گفتید نبود...روی بحث من با کسانی بود که توی کامنتها به ظلم مردها به زنان حرف زده بودن.

عزیزم من با کامنت اولی شما و نقطه نظر شما هیچ مشکلی نداشتم چون به این باور رسیدم اگه حق خودم می دونم داشتن نظری را باید به دیگران هم این حق را بدهم.
ولی کامنت دومی شما قبول دارید که این جور به نظر می رسید دارید در مورد من صحبت می کنید و نه کامنت گذاران؟

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد