نمونه ای از یک خانواده ناکارآمد

سلام

بعد از دفاع که سرم خلوت تر شد فرصت کردم جسته و گریخته بعضی از برنامه های ماهواره را ببینم (هنوز این قدر سرم خلوت نشده که به طور کامل پیگیر باشم!!!) یکی از سریال های طولانی و کشدار ترکی که نظر من را از یک منظر دیگه جلب کرد، سریال برگریزان بود! داستان های یک خانواده معمولی که با وجود توجه پدر خانواده به یک سری ارزش ها و اصول های سفت و سخت بچه هاش به گونه ای رفتار کردند که حتی از یک خانواده ای با ارزش های پایین تر هم انتظار نمی رفت! به راستی چرا این جوری شد؟ چه چیزی در این خانواده توجه من را جلب کرد؟

پدر خانواده نماد بارز یک پدرسالار پر قدرته که قدرت را بر عشق و انعطاف ترجیح داده. این خانواده نماد بارز یک خانواده ناکارآمد هستند. یک پدر مستبد و یک مادر منفعل! در این خانواده پدر ارزش ها را تعیین می کند و مستبدانه خواستار این موضوع هست که فرزندان بدون چون و چرا این اصول را رعایت کنند. این پدران قدرتمند معمولا یک دختر سوگلی دارد که عاشقانه پدر را دوست دارد و حتی از مادر هم به پدر نزدیک تر است! فرزندان این خانواده تا زمانی که مطیع فرامین پدر هستند دوست داشتنی و مورد قبول هستند. ارزش های پدر باید ارزش های اون ها باشه. به گونه ای این فرزندان فقط در جهت رسیدن به اهداف پدر، هر چه که باشه، در این دنیا و خانواده حضور دارند. و وقتی یک روزی برسه که فرزندان به جایی برسند که فکر کنند، شیوه زندگیشون را بررسی کنند و این اصول را زیر سوال ببرند و بعد بخواهند شیوه دیگه ای برای زندگی انتخاب کنند که مورد تایید پدر نباشند مورد خشم، غضب و تنبیه سخت پدر قرار می گیرند. در واقع فرزندان این پدر بیشتر بر اساس ترس و نیاز به تایید شدن از طرف پدر در کنارش موندند و یاد گرفته اند که برای خوشحال کردن این پدر و دریافت اندک توجهی از این پدر مستبد، دست به هر کاری بزنند و از خواسته ها و ایده آل هاشون بگذرند.

فرزندان این گونه مردها زندگی ناشادی دارند. یک ترس مداوم از طرد شدن و تنبیه شدن! خشم شدیدی که منعطف نیست و تغییر نمی کنه! این پدران قادرند فرزندان سوگلی خودشون را فقط و فقط به خاطر این که جایی از ارزش ها و خواسته های پدر تخطی کردند یا حتی زیر سوال بردند، چنان تنبیه و طرد کنند که برای فرزند شوک بزرگی باشه! تنبیهی به مراتب بیشتر و بزرگتر از خطای فرزند! تا مرز نابودی فرزند نافرمان! چون در کل فلسفه وجودی این فرزندان، گذاشتن مهر تاییدی بر قدرت پدر و تامین خواسته ها و اهداف پدره!

این پدرها با ایجاد حس گناه و ترس مداوم در دل فرزندانشون حکمفرمایی می کنند و هیچ گاه حاضر نیستند برای شاد کردن فرزندانشون از خواسته ها و اصول خودشون اندکی کوتاه بیاند!

در حقیقت فرزندان این پدران افراد خسته، فرسوده و غمگینی هستند که هر چه قدر هم تلاش کنند به طور کامل نمی تونند به اون حس رضایت درونی برسند. چون یا مجبورند پا روی خواسته هاشون بگذارند و جوری بشند که پدر می خواهد که هیچ وقت هم به طور کامل از فرزندانش راضی نیست یا به دنبال خواسته های خودشون برند و خشم و غصب آتشین پدر و طرد شدن همیشگی را به جون بخرند!

این پدرسالارند زیر این ظاهر قدرتمند و سرد و خشن و لجبازشون، در واقع یک کودک ترسیده، نگران و محتاج هستند.

و همین ترس ها، نگرانی ها، کمبود عشق و انعطاف، احساس گناه مداوم و جو سرد و خشن، از این خانواده یک خانواده ناکارآمد می سازه که در آخر نه فرزندان با خیال راحت به خواسته هاشون می رسند و نه پدر به طور کامل می تونه این قدرت مستبدانه را تا آخر حفظ کنه! 

نظرات 21 + ارسال نظر
مهرنگار دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 10:25 http://mehr-negar.blogsky.com

سلام
هر چیزی تعادلش خوبه رو بی خود نگفتن....معمولا بچه های خانواده هایی که قوانین سفت و سخت دارند، شبیه بچه های خانواده های بی قانونند....با این تفاوت که پدرومادر کلی انرژی بی نتیجه مصرف کردند...

بله! متاسفانه خیلی از والدین شیوه فرزندپروری مستبدانه را با مقتدرانه اشتباه می کنند!

عاصی دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 11:16


بچه های این مردها همیشه احساس گناه میکنن که بچه ی خوبی نیستن. برای کندن از جو نامناسب خونه هم عامل بازدارنده شون ترس از غضب و حرکات بدور از عقل و منطق پدر یا آزار دادن دیگر اعضای خانواده به عنوان اهرم فشاره.
بچه میگه به قیمت آزادی من اونهای دیگه اسیر میشن. پس نمیره. میمونه و عذاب میکشه
بچه های این مردها یه روزی مثلا توی سی سالگی چشماشونو باز میکنن و میبینن نه از زندگی لذت بردن نه طعم خوشبختی رو چشیدن نه میلی به تشکیل خانواده دارن ( به علت تجربیات ناخوشایند زندگی خانوادگیشون و ترس از تکرار همین قضیه توی زندگی شخصیشون) نه انگیزه ای برای جدا شدن از محیط خونه.
میشن یه سری ربات بی احساس که به هر نحوی صبح رو شب میکنن و منتظر روز پایان زندگیشونن.

متاسفانه

ساده باجی دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 12:39 http://saadehbaji.blogfa.com

با حرفت موافقم
اما چیزی که معمولا در سریال های ترکی وجود نداره، وجدانه...ینی آدمهای توی این سریال ها معمولا پیرو دلشون هستن
اگر از کسی یا چیزی خوششون بیاد، می رن دنبالش و اصلا هم براشون مهم نیس ممکنه چه بلایی سر دیگران بیاد
راستش به نظرم کارهای اشتباهی که از بچه های این خانواده سر می زنه تنها و تنها به خاطر تربیت ناصحیحشون نیست، یک کمیش هم به خاطر خودخواهی، غرور و لذته

راستش من این قدر سریال های ترکی را دنبال نکردم که بدونم جو اون کشور و یا فرهنگ غالبشون چیه؟ چون وجدان در خیلی از افراد باید و نبایدهای جامعه حکم وجدان را پیدا می کنه!
من فقط از این جهت این سریال را بررسی کردم

من دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 12:44

سلام
من فرزند یک پدر مستبد هستم (یک زئوس به ظاهر و در پسه اون یک هفایستوس) یعنی همون چیزی که خودتون فرمودید. پدری با قوانین سخت و مستبدانه که تو کودکی بسیار سرخورده بود. و مادری که در جوانی بسیاار بسیااااار فعال و با وجود این پدر تبدیل به زنی منفعل شد. پدر من یا حرف خودشو قبول داره یا حرف خودشو!
خودش به موفقیت های بالایی رسیده. درسته من و برادر و خواهرم تحت فشار شدید بودیم . اما اینو قبول داشتیم که قوانین وضع شده به نفع خودمونه.همه ما به موقعیت های خیلی خوب اجتماعی رسیدیم . خدارو شکر ازدواج های خیلی خوبی هم داشتیم و زندگی خوبی داریم . اماااااا
شاید اون جایی نباشیم که دوست داریم باشیم !
من دانشجوی دکترا هستم ولی دلم میخواست یه دیپلمه بودم که یه ساز رو خوب بلد بود بزنم. دلم میخواست سواد نداشتم ولی عضو یه ارکسترسنفونی بودم. ولی نیستم و هیشه حسرت میخورم. چون از دید پدرم اول درس دوم درس سوم درس و بعد مسائل دیگه. و هنوز که هنوزه من دنبال گرفتن تائیدیه از پدرم هستم و هنوز از دیدش من دختر خوبی که باید باشم نیستم.
البته دارم رو خودم کار میکنم (به کمک کلاس های روانشناسی) ولی عمری که گذشت چی.
ببخشید که زیاد حرف زدم

بله! چون در این خانواده ها بچه ها برای اون چیزی که هستند دوست داشته نمیشند، برای اون چیزی که می تونند برای پدر بشند ارزش گذاری میشند.
خوشحالم که دارید برای ایجاد تغییر تلاش می کنید.

شیرین دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 15:13 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام خانم اردیبهشتی
شکل عام ترش که تجربه شخصی خودم هم بوده والیدن سالاری بوده است. مادرم هم کم احساس گناه تزریق نمیکند!
کم طرد نمی کند ...

درسته! کلا سیستم خیلی از والدین ایجاد حس گناهه و این چرخه قربانیان ادامه داره

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 25 آبان 1394 ساعت 17:54 http://1nicegirl8.blogsky.com/

سلام
من سریالای ترکی رو ترک کردم
برگ ریزان کدومه کاپیتان علی؟

کاپیتان علی کدومه؟ این خانواده تکینه

مهربانو سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 00:32 http://baranbahari52.blogsky.com

سلام عزیزم .من این سریال رو نمیبینم ولی بقول خودت انقدر کشداره که اهی خونه ی کسی هم چشمم افتاده باشه کلیات موضوع رو میدونم و بنظرم خیلی خیلی خوب تجزیه تحلیلش کردی .
عزیزم مبارک باشه به سلامتی پایان نامه پایان یافت؟

درسته! این قدر کشداره که اگه فقط تبلیغش را هم ببینیم موضوع دستمون میاد! منم سه قسمت یک بار می بینم!
بله عزیزم 25 شهریور دفاع کردم

سارا سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 03:07

من تو همچین خانواده ای بزرگ شدم تا وقتی بچه بودم تقریبا گوش به فرمان پدر بودم نه به دلیل دوست داشتن بلکه از روی ترس البته یه جاهایی لجبازی می کردم. کم کم که بزرگتر شدم لجبازتر شدم. وقتی مستقل شدم دیگه به حرف ش گوش ندادم خب قبول همچین مسئله ای برای پدر من که حرف حرف خودش بود سخت بود نه اون کوتاه امد نه من نتیجه ش شد طغیان کردن من بر علیه پدرم.
ای کاش والدین بدونن با رفتارهاشون چه بلایی به سر زندگی بچه ها و خودشون میارن.

بله! ای کاش! خیلی ازماها باید اول از نظر عاطفی بال بشیم بعد پدر و مادر

نیره سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 11:46

کاش همه با دیدن سریالهای ماهواره این نتایج رو میگرفتن
البته من ندیدم. ولی تحلیل خوبی بود

من کلا با نگاه نقادانه و جستجوگرانه به همه چیز نگاه می کنم که گاهی ممکنه برای عده ای آزاردهنده باشه

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 16:46 http://1nicegirl8.blogsky.com/

آهان نجلا رو میگی؟
اینقدر از خانواده شون بدم می‌اومد

محمد سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 17:37 http://businesscounselor.blogsky.com/

بله؛ همین جوریه. نمونه واقعی اش جلوی چشممه.

mozheee.blogsky.com سه‌شنبه 26 آبان 1394 ساعت 20:19

سلام دوست من من اصلا این فیلمهای ماهوار رو نگاه نمیکنم اکثرا تک بعدی
هستن یه ادم خوبه یه ادم بده یه ادم ضعیفه یه ادم قویه یه ظالم یه مظلوم
که داستان هول اینا میچرخه .. و ایرانیا چه ها نکشیدن از این پولدار و فقیر بودنا و
از این ظالم و مظلوم بودنا و قهرمانهای یک بعدی

راستش عیب بزرگش کشدار بودنشه که حوصله سربره! من سریال های امریکایی را ترجیح می دهم و الان منتظرم یقه سفید شروع بشه چون خیلی ازش خوشم میاد! نماد هیجان، تیزهوشی و سرعت عوض شدن سکانس هاست!
ولی در کل این سریال ها از قضا به خاطر این مورد اقبال قرار گرفته که دیگه آدم ها خیلی سیاه یا خیلی سفید نیستند

سیما چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 00:41

با درود به شما

این تحلیل و نگاه روانشناسانه من یاد وضعیت حاکم بر جامعه مون انداخت

جامعه ای استبداد زده و منفعل
نمیخوام کامنت سیاسی بنویسم
مطمینا کسی که راس امور در نقش همون پدر سالار ظاهر شده و جامعه که همون مردم باشند فرزندان اون پدر سالار

پدرسالاری نتیجه ترجیح قدرت به عشق و احساسات و عواطف و انعطاف پذیریه! حالا ممکنه خیلی جاها اتفاق بیوفته. یک خانواده. یک اداره یا یک کشور

Rojin چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 01:46 http://rojna.blogfa.com

نگه هنوز پدر سالاری وجود داره ما که هر چی دور و برمون ایران دیدیم فرزند ها هستن که سالارن.

اینها حتما آدمهای قدیمی یا آخوند جماعت هستن :p

این فیلم ترکیه! ولی مرد مال نسل قدیمه! بچه هاش بزرگند! اگرچه باز پدرسالاری هست ولی به یک ورژن دیگه

برنا چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 08:29 http://Www.newday2014.blogsky.com

سلام
فکر نمیکردم پای سریالهای ترکی به اینجا هم باز بشه. من محو استراتژی و زرنگی هستم که پشت برنامه ریزان و مدیران این شبکه ها نهفته که تونستند اینقدر مخاطب در ایران پیدا کنند.
من واقعا هیچکدام از این سریالها را نگاه نکرده ام اما همه اهل خانواده تقریبا می بینن. دلم میخواد این پست شما رو به همشون نشون بدم. تنها سریالی که من میدیدم، (اونم دست و پا شکسته و منزل دیگران) همونی بود که پیرمرده میمیره اما روحش منتقل میشه به بدن یک آقای جوان (که هرچی فکر میکنم اسمش یادم نمیاد) که البته ترکی نبود، کلمبیایی بودش اگه اشتباه نکنم.

والا بیشتر عدم درایت مسئولین کشور ماست که فیلم های مردم پسند نمی سازند! دیگه دختر پاک چادری و آخوند خیلی کار درست و چندتا آدم شیطان صفت برای مردم جواب نمیده!
اون فیلم را یادم نیست!

آبی آسمانی چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 10:48 http://almassabi.blogfa.com

سلام

خوب هستید ان شا الله امیدوارم در کنار همسر عزیزتان بهترین لحظات را سپری کنید

خیلی وقت بود به وبلاگ سر نزده بودم الان برگشتم
وظیفه دونستم اول برم سراغ مخاطبانی که چند سال با وبلاگ آنها همراه بودم اول از سلامتی اونها آگاه بشم بعد براشون آرزوی موفقیت و طول عمر با عزت داشته باشم

راستش کمتر در وبلاگ فعالیت دارم و با تلگرام کانال "الماس خوشبختی" و گروه "نظر شما محترم هست" را تشکیل دادم برای همین کمتر وقت میکنم اینجا بیام


اگر تمایل داشتید به کانال تلگرام من مراجعه کنید

http://telegram.me./jointchat/AOxR5zv2k7Shhm_udrzAkg

من خیلی با کانال تلگرام راحت نیستم

جواهربازار چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 16:57 http://bazarjavaher.rozblog.com/

سلام
لطفا به ما سر بزنید
مایل بودین تبادل لینک کنیم

دوباره! شما این جا لینک می بینید؟

یاسمین چهارشنبه 27 آبان 1394 ساعت 19:00

من یه رمانمو همین مدلی نوشتم

رمان؟ کدوم رمان؟ معرفی کن خوب عزیز

fereshte پنج‌شنبه 28 آبان 1394 ساعت 13:55

با عرض سلام و خسته نباشین،میخواستم کتابی بهم معرفی شه که از به دنیا امدن تا ...چگونه باید بابچه رفتار کرد و تربیت کرد،ممنون میشم از راهنماییتون

من خودم کتاب مادر کافی جو فراست و همه کودکان باهوشند اگر را دوست داشتم. انتشارات صابرین هم برای رده های سنی متفاوت کتاب های مخصوص داره

بانو. جمعه 29 آبان 1394 ساعت 01:22 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام، کلا سریال غیر قابل تحملیه بسه که دوز بی اخلاقی بچه های خانواده توش بالاست...والد خوب بودن به جرات میشه گفت سختترین کار دنیاست

بله! خیلی سخته

یاسمین شنبه 30 آبان 1394 ساعت 09:59

رمان و شعر و داستان از وقتی خیلی کوچیک بودم مینویسم ولی همش تو کشوی خونمونه متاسفانه.تا حالا نرفتم دنبال چاپ.

منم می نوشتم! ولی هیچ وقت دنبالش نرفتم. تو حتما برو. رهاش نکن

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد