سلام
فرض کنید شما رفتید به یک سوپرمارکت تا برای خودتون و خانواده بستنی بخرید. اون هم بستنی پریما دبل چاکلت!!!! (هرچی اسم چاکلت توش داشته باشه عشق منه!!!!)
بعد که برگشتید خونه متوجه میشید یک بستنی اضافه گرفتید و تصمیم می گیرید این بستنی را به یکی از دوستانتون بدهید! (حالا گیر ندهید که چه کاریه؟! می گذاریم تو فریزر فردا می خوریم!!!)
بعد فکر می کنید به کدوم دوستتون بدهید؟! و می نشینید و برخورد احتمالی اون ها را در مقابل این سخاوتتون را پیش بینی می کنید!
اولی: وقتی بهش بستنی را با لبخند تعارف می کنید، چپ چپ نگاهتون می کنه، اخم می کنه و با بدبینی میگه: چیه؟! دست و دلباز شدی؟! خبریه؟! نکنه عوض بستنی یک چیزی دیگه می خواهی؟! خوب احتمالا لبخندتان و ذوقتان هردو به سرعت خشک میشه!
دومی: بستنی را که می بینه با تعجب شدیدی میگه این مال منه؟! مال من؟! باورم نمیشه!!!! نه نمی تونم قبولش کنم! من لیاقتش را ندارم! می دونم که ندارم! گرچه همیشه آرزوی یک بستنی دبل چاکلت را داشتم ولی همیشه هم می دونستم هیچ وقت بهش نمی رسم چون لیاقتش را ندارم! حتما یک اشتباهی پیش اومده! حتما مال کس دیگه ایه! چه طور ممکنه مال من باشه! می دونم مال من نیست! من را بازی نده! و ... احتمالا شما کم کم باورتون میشه که از اول هم قصد نداشتید به این دوست این بستنی را بدهید و احتمالا منظورتون کس دیگه ای بوده و با این فرد اشتباه گرفتیدش!!!
سومی: با عصبانیت و پرخاشگری بهتون می پره : یک بستنی؟! همه اش یک بستنی؟! بعد این همه سال دوستی فقط یک بستنی به من میدی؟! تو چه دوستی هستی؟! به این میگند دوستی؟! تو چرا هیچ وقت به من هدیه نمی دهی؟! من از تو بستنی نخواستم که من ازت یک سان شاین کالیفرنیایی (یا یکی از این اسم های عجیب غریب کافی شاپی!!!!!) خواستم! اون وقت می آیی و یک بستنی ناقابل به من میدی؟! هان؟! تو چه دوستی هستی؟! هیچ وقت برای من هیچ کاری نکردی!!!!! احتمالا شما کلی جا می خورید و بعد اصلا پشیمون میشید که چرا خواستید چنین لطفی را در حق این دوست بکنید!
چهارمی: تا بستنی را دست شما می بینه و قبل از این که بهش پیشنهاد بستنی را بدهید می زنه زیر گریه! اشک و زاری و آه و فغان و ناله و گله و شکایت از روزگار سیاه و نامرد و بی وفا و بی وجدان و ... که چرا اون را با وجود تمام علاقه اش به بستنی از بستنی محروم کرده و ... او این قدر درگیر اشک ریختن و نالیدن و فغان کردنه که اصلا صدای شما را که دارید بستنی را بهش تعارف می کنید را نمی شنوه! چون احتمالا انتظار داشته بستنیه توی یک سینی طلا جلوش ظاهر بشه و نه توسط شما! خوب باز به احتمال زیاد شما حوصله تون سر میره و خسته میشید و میرید!
پنجمی: برخلاف دو نفر دیگه وقتی شما را می بینه یک لبخند شیرین می زنه. بستنی را دست شما می بینه و با محبت به شما میگه چه قدر خوشحاله که دوستی به مهربونی شما داره که اون را به یاد داشته و می دونسته بستنی مورد علاقه اش پریما دبل چاکلته! اون را از دست شما می گیره، تشکر می کنه، بازش می کنه و یک گاز بهش می زنه و بعد در حالی که خوشحالی و لذت چهره اش را روشن کرده و با علاقه از طعم و عطر و مزه عالیش تعریف می کنه و بعد شما را در آغوش می کشه و میگه می دونه شما چه قدر با ملاحظه و مهربونید و به یادش هستید. حتی اگه گه گاه ازش یاد کنید ولی اون همیشه از لطف شما ممنونه. خوب به احتمال خیلی زیاد شما از این که بستنی را به اون دادید احساس شادی و رضایت می کنید. از این که اون حقیقتا ارزشش را فهمیده و متوجه شده شما چه قدر بهش لطف داشتید!
این یک قانونه! قانونی که بر اجزای یک کل حاکمه بر کل اون اجزا هم حاکمه! ما اجزای این هستی و جهان هستیم. یک جز کوچک از کائنات. قانونی که به کائنات هم حکم فرماست با تقریب زیادی همینه.
کائنات لطف و محبت و هدیه های غافلگیرانه اش را به کسانی می دهد که با آغوش باز، لبخند و سپاس به استقبالش می روند و آن را دریافت می کنند.
اگر مشتاق دریافت هدیه های ارزشمند کائنات هستید هرچه را که به شما می رسد با لبخند پذیرا باشید و تشکر کنید و ازش لذت ببرید و باور داشته باشید که این هدیه برای این به شما داده شده که لیاقتش را داشتید و هیچ کلکی هم در کار نیست!
حالا یک سئوال: اگه دفعه دیگه یک کیک شکلاتی داشته باشید و بخواهید به دوستی بدهید اولین دوستی که به عنوان بهترین و اولین گزینه انتخاب به ذهنتون میاد کدوم از این هاست؟!
پیوست: فکر نکنید این پست را فقط برای دیگران نوشتم چون خودم خیلی کارم درسته! اولین مخاطب پست های من خودم هستم!
اتفاقا از اول که می خوندم یکی یکی می گفتم نه عمرا من این مدلی با دوستم برخورد کنم!
خب بنده ناشکری نیستم ولی خب بعضی وقتها کفرمم درمیاد از دست خدا!
خیلی از ماها با دوستانمون عمرا این برخوردها را داشته باشیم ولی با خدا داریم!!!!
شما بنده خوب خدا هستی
یاداوری جالبی بود برای اینکه همیشه سپاسگزار باشیم.
ممنون
سلام چه بامزه!! خب من فکر کنم اینجا ضرب المثل اسب پیشکشی رو دندونشو نمیشمرن مصداق داره و البته اینکه داشته هامونو هدیه حساب کنیم خیلی مهمه!
والا کسی به من یک پریما دبل چاکلت مجانی بده من کلی هم ممنونش میشم! برام اسب عربی اصیله دیگه اسب پیشکشی چیه؟!
اصولا نعمت هایی که ما ازش برخورداریم ارث بابامون نیست که طلبکار باشیم که!
میان عاشقـــانه هایم قـــدم نزن
اینــــجـــا این نوشـــته ها ، آنـــقــــدر بارانی انـــد
که می ترســم تمــــام لحظه هایت خیــس شونـــد...!
میگم بد نیست یک نظر هم درباره پست بگذاریدها!
مثال بسیار شفافی ارائه دادی که منظور را به خوبی بیان میکند.
داشتم فکر میکردم من کدومم...که دیدم بسیار از بستنی استقبال و سپاسگزاری میکنیم. تو پاسخ کامنت امکانش هس بستنی به دست من برسه؟
سلام.
وقتی شروع کردم به خوندن اولین چیزی که به ذهنم رسید این بود که خوب من که بستنیه شکلاتی دوست ندارم چرا وانیلی نیست؟!
بعد به این فکر افتادم که چقدر من قدر نشناسم. بین این همه دوستی که توی این همه سال داشتم و هیچ کدوم هیچ وقت خیری به من نرسوندن یک نفر پیدا شده که من رو یادش بوده و به فکر من بوده و خواسته چیزی رو که خودش دوست داشته با من قسمت کنه.
بعد دیدم چقدر گاهی ما آدم ها اطرافیانمون رو بی توجه ازشون میگذریم و به کسانی توجه میکنیم که لایق این توجه نیستند.
من قطعا اون کیک رو با نفر پنجم قسمت میکنم.
چون شاید این همون کسی باشه که اگر زمانی شکلاتی داشت با من قسمت کنه.
الان که گفتی یک مورد ششمی هم به ذهنم رسید!
سلام عزیزم
دوست من همیشه و همیشه نفر پنجمه
چه عالی
چقدر از خودم تعجب کردم .....
چون قبل خوندن گفتم " سهم من و بزارید تو فریزر بعدا می خورم!!البته بعد کلی تشکر که ممنونن به یادم بودید
عالی بود . هر چه از از کائنات رسد خوش است .
خب حالا توی این سوز و سرما چرا بستنی پریما دبل چاکلت ! خووووو هات چاکلت می چسبه .
الان شدم جزء گروه ششم !
وای نه! من یک بار هات چاکلت خوردم تا سه روز کل سیستم گوارش و حلق و تارهای صوتی و ... تاول زده بود و می سوخت!!!!
خب من دوستان زیادی دارم که هر بار اگر جایی برن یا چیزی بخورن بهم می گن که فلانی تو اون زمان و مکان یادت بودیم و من ازین بابت بسیار کیفور میشم که کسی یادم بوده وقتی من کنارش نیستم. اما خدا رو شکر دوستان من اونقدر آدمهای خوب و شاکری هستن که از دیدن چنین بستنی خوشمزه ای حتمن به وجد میان و بهم یاد آور میشن که ممنون که همیشه دست پر میرم پیششون(واقعیت چیزی جز این نیست چون من کلن خجالت می کشم دست خالی خونه کسی برم حتا خاهرم یا برادرم)
چه قدر عالی!
کیک شکلاتی رو میبرم به بهانه نزدیک بودن تولد یکی از پسراش می برم خونه آنا، به تو هم زنگ میزنم که بیا اونجا دور هم تولد بازی کنیم. خوبه؟!؟
جدا؟! تولد کدوم هاشون نزدیکه؟! یکیشون که شهریوره یکیشون هم اردیبهشت!
فعلا تولد پسرک من نزدیک تره! تو اسفنده ولی باز من موافقم که بریم خونه آنا!
میگم چه عجب! محض رضای خدا یک بار کامنتی که من گذاشتم ارسال شد!
یعنی تو با بلاگ اسکای هم مشکل داری؟! نگو!
سلام
در ارتباط با دوست و آشنا ،واقعا از هدیه هاشون خوشحال میشم.در ارتباط با کائنات هم هر دستاوردی میتونه خوشحالم کنه.اما مثلا نمیتونم با بیماریهام کنار بیام و اونا را هدیه کائنات بدونم.بیشتر خودم را مقصر میدونم و اذیت میشم.
(نمیدونم چرا فکر میکردم اهل همدان هستید)
چرا خودتون را برای بیماری مقصر می دونید؟!
همدان! جالبه! چرا؟!
خیلی نکته جالبی بود ممنون
واقعا قانون جذب درسته
من به کائنات خیلی معتقد بودم
اون روزی که فهمیدم اون بلاها سرم اومده تا امروز مدام می پرسم چرا؟
من باید با اغوش باز این هدیه!!!!! کائنات رو بپذیرم؟
خودمم موندم هنوز
هدیه گاهی کاغذ کادوش قشنگ نیست ولی در نهایت چیزی برای ما داره که به نفع ماست! توی زندگی همه ما از این اتفاقات میوفته!
کیک شکلاتی رو که حتما به نفر پنجم میدم ولی چون من عاااااااشق بستنی ام(از هر مدلش)
احتمالا اون بستنی اضافه رو هم خودم می خورم
کاش الان یکی یه بستنی پریمای دبل چاکلت برام می آورد!!!
شرمنده! حواسم نبود ممکنه زن باردار این جا را بخونه
من اون کیکه رو می دم به خواهرم!
یه خواهر دارم یه دونه جورابم بهش بدی نیم ساعت برات حرفای عشقولانه می زنه و درباره اش حرف می زنه و از رنگ و مدلش تعریف می کنه!
بچه نیستا سی سالشه...
منم بچه نیستم...
چندتا جمله اخر جز جملاتی هستن که هرکسی عمیقا باورشون داشته باشه قطعا یه تحول اساسی توی زندگیش پیش خواهد امد ... گذشته ازینا بنده میون دوست و اشنا از هر 5 نوع مثال شما سراغ دارم و حتی ملای بیشترازینها هم دیده ایم .... ممنون برا پستای همیشه اموزندت
راستی درمورد یه موضوع مهم مطلبی نوشتم که خیلی دلم میخواد نظر شمارو هم بدونم ..اگر وقت داشتید و دلتون خواست و حرفی بود خوشحال میشم بخونم
من به هیشکیییییییییییی نمیدم خودم همشو میخورم
عزیزم پستت عالی بود این میتونه برخورد درست یک خانوم در برابر هدیه همسرش هم باشه
در برابر هدیه همه از جمله همسر و از همه مهم تر دنیا
یه سوال
اگه هدیه ای که بهمون دادن رو دوست نداشته باشیم باید چکار کنیم؟
مثلا من بستنی دوست ندارم. باید زوری بخورمش یا میتونم بگم دوست ندارم؟
کسی که هدیه میده انتظار داره ازش استفاده کنیم. اما بعضی هدیه ها با سلیقه ما جور نیست. چکار کنیم؟!
راستش از اون جایی که من همه چیز را دوست دارم از سیراب شیردون و کله پاچه گرفته تا بیف استراگانوف و چیز کیک و بستنی و ... دست رد به سینه هیچ کس و هیچ چیز نمی زنم و همه چیز را قبول می کنم!
ولی ... حقیقت اینه اگه می خواهی هدیه های کائنات را دریافت کنی باید دنبال نکات مثبت هر هدیه بری. اگه مدام بگی این را دوست ندارم و این را نمی خواهم اشتیاق کائنات برای دادن هدایایی که ممکنه بعضی هاش را حقیقتا بخواهی، کم میشه!
گاهی هم ما لجبازانه میگیم چیزی را نمی خواهیم در صورتی که اصلا امتحان نکردیم ببینیم دوست داریم یا نه! مثل پسر من که در مقابل هر چیز جدیدی دهنش را سفت می بنده و میگه دوست ندارم! نمی خواهم!
کیکو میدم به دختر داداشم /12سالشه ولی خیلی شعورش زیاده میشه رو دوستش حساب کرد
عاشقشم
چه خوب!
سلام خوب هستین
اول از همه ممنون از مطالبه اموزندتون
من همیشه سعی میکنم که قدر شناس باشم
و مسلما بستنی رو به کسی تعارف میکنم که قدره کاره هرچند کوچیکه من رو بدونه
چه جالب بود :)
ممنونم :ایکس
حالا اگر یک چیزی رو از کائنات بخواهیم و بعد ببینیم اون چیز از ما دریغ شد و نشد که مال ما باشد مخصوصا انسانی :| :( عشقی چیزی اونوقت نباید بازم ازش گلایه کنیم؟
به نظر من خدا و خالق هر چیزی خیر و نیکویی هر چیز را بهتر از خودش می دونه چون به همه جنبه هاش احاطه داره!
گرچه گله نکردن هم در زمان های سختی خیلی سخته و یک روح بزرگ می خواهد ولی تمرین باید کرد.
امروز وبلاگ آنای عزیز رو خوندم. چه شباهتی میان آخرین نوشتههای شما دو دوست نازنین هست!
مثالهای شما همیشه جالباند.
آره! برای خود من هم جالب بود! و جالب بود که اصلا قبلش با هم حرفی نزده بودیم در این باره
قضیه کائنات که جداست
خودش در جریان که من چی دوست دارم و همون رو هدیه میده. اگر هم از هدیه اش خوشم نیاد، اینقدر بهش اطمینان دارم که میدونم حتما به دردم میخوره.
اما درباره آدمهای اطرافمون چی؟!
خوب عزیزم بستگی به فرد مورد نظر و میزان نزدیکیش داره. اگه خیلی باهات نزدیکه و تو را می شناسه یقینا از علایقت خبر داره و چیزی برات میاره که تو دوست داری. اگه تازه دارید آشنا میشید باید بهش فرصت بدی باهات آشنا بشه و طبیعیه اوایل بر حسب علایق خودش این کار را می کنه و اگه نه تو را می شناسه و نزدیکی بهش ولی چیزی آورده که واقعا نمی خواهی و به دردت نمی خوره ازش تشکر کن و به خاطر لطفش سپاسگزارش باش و خیلی مودبانه و محترمانه بگو که به چه دلیل این چیز به دردت نمی خوره و یا دوست نداری.
ولی در نهایت اون لطف دوست مهم تر و باارزشتره تا خود شی! از قدیم گفتند هرچه از دوست رسد نیکوست
من کیک شکلاتیم را به کسی نمیدم. چون خیلی دوست دارم.
در وهله اول فکر پوست خانوم اردیبهشتی بودم که با این همه شکلات خدای نکرده جوش نزنه و باقبول بستنی کمک کنم و دوما یه دوست اصفهانی دست و دلباز داشتم که تونستم تجدید نظر کنم
خانم جان سخت نگیر! نمیخواستم بگم آنا و دوتا پسراش تولدشون توی سال پخشه و هر تاریخی میتونه نزدیک به تولد یکیشون باشه! عجالتا تولد خود آنا از همه نزدیکتره؛ حتی اگر دو ماه دیگه باشه!
سلام خانم اردیبهشتی عزیز.
اگه شمت دردسترسم بودین حتمن به شمامیدادمش.چون میدونم خیلی یه شکلات وکیک شکلاتی علاقه دارین.
لطف داری عزیزم
راستش من اعتقاد دارم که اصولا کائنات چیزی رو به تو عطا میکنه که خودت یه زمانی به یه شکلی خواسته یا ناخواسته و دانسته و ندانسته بهش سفارش دادی. و اصلا هم هیچ اتفاق و معجزه ای وجود نداره!
معجزه را چون ما نمی تونیم قوانین حاکم برش را بفهمیم و درک کنیم میگیم معجزه وگرنه اون هم تابع قوانین حاکم بر هستی است.
چه جالب! من فکر کردم لابد بحث مشترکی داشتید
به هر حال دوستی شما باید دوستی خیلی خوبی باشه
امیدوارم این رفاقت همیشگی باشه. ترکیب شما دو تا ترکیب خوبیه
ممنون عزیزم. لطف داری. من هم امیدوارم
سلام...
وای دقیقا همه این برخوردایی که گفتی رو در دیگران تجربه کردم... میمیرم واسه برخورد آخری...
خدا رو شکر در اطرافم کم نیستند از این مدل آخری...
اون کیک شکلاتی سهم رضایی یه... آخه عاشق کیک شکلاتی یه مثل خودم...
قشنگ بود موافقم باهات .
سلام
خوبید؟
وبلاگتون جالبه
منم اردیبهشتی هستم
من اگه بودم شخص شماره 5 رو انتخاب می کردم
بهم سر بزن خوشحال میشم
میدمش به شما
چون شکلات دوست دارین
چون دوست دارم دیگران رو خوشحال کنم