جنسی در مرتبه دوم!!!!

سلام

چند روز پیش اتفاقی گذرم به یک وبلاگ افتاد. نویسنده این وبلاگ یک خانم بود و اگرچه موضوعات مختلفی را در پست هاشون پوشش داده بودند، محور اصلی نوشته هاشون این بود که وظیفه اصلی یک زن همسری و مادری است.

این که یک زن وظیفه داره محیط خونه را آروم کنه و در خدمت خانه و خانواده باشه و نقش اصلیش تربیت بچه و حفظ زندگی زناشویی است و ...

خوب شاید در ظاهر خیلی هم حرف بیراهی نزده باشند ولی وقتی دقیق تر می شوی و بیشتر فکر می کنی حس می کنی وجود و حضور یک زن در همسر بودن و مادر بودن خلاصه شده است. زن باید تمام هم و غم و هنر و استعدادش را بگذارد که چگونه فرزند تربیت کند و چگونه به شوهرش برسد و جو خانه را آرام نگه دارد و کدبانویی عالی باشد.

چیزی که این وسط به وضوح نادیده گرفته میشه وجود خود زن است!

به اعتقاد من خداوند از خلقت هر موجودی هدفی داشته. این هدف برای هر فردی متفاوته و برای رسیدن به این هدف یک سری ابزارها، نگرش ها، استعدادها و توانایی ها در وجودش به ودیعه گذاشته شده. هر خلقتی ارزشمنده و بزرگترین نعمت هر انسانی که بهش اعطا شده حیات و هستی و زندگی خودش است. پس شکرانه این نعمت اینه که ما هدفمون توی زندگی را پیدا کنیم و برای رسیدن بهش از تمام استعدادها و توانایی هامون استفاده کنیم و من بالقوه را به من بالفعل تبدیل کنیم.

حالا با این تعاریف مشکل من با دیدگاه این خانم و امثال این خانم چیه؟! آیا من با ازدواج مشکل دارم یا با تربیت صحیح فرزند؟! نه! خوانندگان وبلاگ من می دونند که من با هیچ کدوم از این ها مشکل ندارم.

مشکل اساسی من این طرز تفکر پنهانی است که زن باید در جهت رفاه و آسایش همسر و فرزندانش از خواسته ها و توانایی ها و استعدادهاش بگذره! این تفکری که این گونه القا می کند که جنس زن در واقع یک جنس دومی است که برای آرامش و سعادت دیگران آفریده شده. آفریده شده که خسته نشود، ناراحت نشود، بهانه نگیرد، عصبانی نشود، حسادت نکند و ... تا دیگران آرامش داشته باشند. از خود بگذرد، فداکاری بکند، دیده نشود، همیشه بخشنده باشد، سکوت بکند، سنگ زیر آسیاب و پشت پرده باشد تا دیگر افراد خانواده یکی یکی پله های موفقیت را طی کنند.

و آیا این هدف والای خلقت است؟!

زن مقدس نیست! زن الهه گذشت و فداکاری و ایثار نیست! زن همیشه دامانی نیست که مردان را به معراج بفرستد!

زن هم انسان است. چنان که یک مرد انسان است.

با تمام ویژگی ها و خصلت های خاص و ویژه انسانی. با تمام معایب و حسن های یک انسان. با تمام ضعف ها و کمبودهای خاص یک انسان.

اولین وظیفه هر انسانی تحقق خویشتن است.

من گمان نمی کنم خداوند هیچ موجودی را خلق کرده باشد صرفا در جهت خدمت و رفاه حال یک موجود دیگر. چه برسد یک انسان را.

این طرز تفکر یعنی قرار دادن زنان در جایگاه و مرتبه دوم خلقت انسان. یعنی زن آفریده شده تا به مرد آرامش بدهد، کمک کند، فداکاری کند تا مرد پله های ترقی را طی کند.

و آیا این طرز تفکری درست است؟!

به نظر من همان قدر تقدس نمایی زنان و وظایف همسری و مادریش به حقیقت زن بودن ظلم می کند که تحقیر کردن و کوچک شمردن زنان.

من عقیده دارم هر فردی ذاتی منحصر به فرد دارد. تجویز یک نسخه کلی برای هیچ کس درست نیست. یک زن عاشق مادری کردن است. یک زن عاشق بلندپروازی و پیشرفت. یک زن عاشق هنرهای دستی است و یک زن عاشق خلبانی. یک زن عاشق سکون و خلوت است و یک زن عاشق هیجان و کسب تجربه های مهیج و بکر و ...

به زن به عنوان یک انسان نگاه کنیم. نه موجودی در خدمت دیگری. نه مقدس و نه محقر. یک انسان. فقط یک انسان.

 

پیوست مهم: از تمام خانم های مارپل و آقایون پوآرو دنیای مجازی خواهشمندم که کامنت های مچ گیرانه نگذارند. خودم می دونم منظورم چه وبلاگی و چه نویسنده ای است. لزومی نداره بهم اثبات کنید منظورم کیه! همون طور که قبلا گفتم مشکل من فرد خاصی نیست. طرز تفکر خاصی است.

پیوست مهم دیگه: به نظر من تامین آرامش در زندگی مشترک و تربیت فرزندان فقط به عهده زن نیست. زندگی مشترک یعنی مشترک. یعنی تو ببینی با توجه به خصوصیات خودت و همسرت چه طوری می توانید باهم و در کنار هم به اهداف زندگی زناشویی برسید و در کنارش هر کسی من خویش را محقق کند.

نظرات 39 + ارسال نظر
آرزو چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 08:42 http://omidandarezo.mihanblog.com/

این دیدگاه یعنی اینکه یه خانم قبل از ازدواج و مادر شدن اصلا به حساب نمیاد!
یعنی خانمی که رسالت همسری و مادری خودش رو انجام نده هیج عضوی مفیدی برای خودش و جامعه نیست!
حرص میخورم آی حرص میخورم
مخصوصا وقتی خود خانم ها همیچین دیدگاهی نسبت به خودشون دارن!

قبل از ازدواج احتمالا هر اموزشی می بینه و هر کاری می کنه باید در راستای نیل به همین هدف باشه!

من هم دقیق از همین موضوع ناراحت و متاسف میشم.

صنم چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 09:00 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. من فکر میکنم اگه فرض کنیم هدف هم همین باشه یه زن زیاد دووم نمیاره بدون دانش و ابزار لازم انقدر دوم میمونه که کم کم به درجه سوم نزول کنه و.....حالا اونی که جاشو میگیره میتونه بچه باشه یا یه زن دیگه
اول باید خودشو پیدا کنه تا بتونه مشارکتی و تاثیری تو زندگی مشترک داشته باشه

اگه گلوت هنوز میسوزه! یه مقدار آویشن(نه پودر) بخر و دم کن بعد هر قلوپ از این دمنوش رو اول قرقره کن بعد کم کم قورت بده انشالله بهتر میشی و مهیای مهمونداری

ولی به نظر من هدف از خلقت زن فقط خدمت کردن به یک جنس دیگه نیست!

ممنون عزیزم از توصیه ات

بهمندخت چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 09:26

بله دیگه!زندگی یک دختر فقط با مفهوم ازدواج معنا پیدا میکنه. در خارج از این چارچوب زندگیت بی معناست!!

من فکر میکنم به واژه ی مادر انقدر تقدس کاذب داده شده که مادرها از اینکه از چیزی لذت ببرن،‌مطابق دل خودشون رفتار کنن، گاهی خودشون رو در اولویت قرار بدن میترسن،
خانوم اردیبهشتی حتما هزار بار توی وبلاگها خوندی مادری که از دست شیطنتهای وحشتناک بچه ش به ستوه اومده و یه داد سرش زده بعد اومده نوشته:‌من مادر بدی ام،‌مادر نباید اینجوری باشه و ...؛ و به خودش حق کلافه شدن رو هم نداده!
مادر بودن و زن بودن مقدسه اما نه به اندازه ای که حقوق اولیه ی خودت رو فراموش کنی

بله خوندم و بسیار متاسف میشم! به نظر من مادر هم یک انسانه! چرا عصبانیت یک مادر باید بیشتر شرم آور باشه تا عصبانیت یک پدر؟! چرا لغزش یک زن باید خیلی خیلی بیشتر غیرقابل باور و گناهی بس عظیم باشه تا لغزش یک زن؟!

کاش به زن به چشم یک انسان با همه ضعف های انسانی دیده می شد و نه یک الهه یا یک فرشته که باید مقدس باشه.
از نظر من مادر بودن یک اتفاق مهم و بزرگه ولی این یک ویژگی انسانیه و نه الهی.

الیــــــــــما چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 09:36 http://amirfandogh.blogfa.com

یه چیزهایی پایه ریزیش از یه جاهای دورتری شروع شده و نشات گرفته و رشد کرده ... یه چیزهایی کم کم شده طرز فکر و جهان بینی ...
تو خونواده های سنتی و قدیمی تر همین بوده
کلمه ی مادر در کنار کلمه ی ایثار و از خود گذشتگی معنی پیدا می کرده و تازه هر چه بیشتر هم بهتر
به خاطر همین هم مامان ها به مرور زمان در فرهنگ ما خودشون به میل خودشون در اولویت های بعدی قرار می گرفتند
به نظرم نگاه کردن به قضیه از زوایای دیگر هم می شه
خیلی از مادرها هم الان و حتی بعد کلی تغییر در نوع زندگی عقیده دارند اون زندگیه درسته ...
این روزها دنیای مجازی پر از این تفاوت فکر ها ...
این که کدوم درسته بسته به همه ی اندوخته هایی داره که تا الان به دست آوردیم ... بهش رسیدیم
و الزاما هم ممکنه برای همه ی زندگیمون ثابت نمونه
مهم به دست آوردن و کسب آرامش و اطمینان از فعلیه که انجام می دیم
مادرانه ها .... همسرانه ها ... و حتی آدم بودن ها منهایِ منهایِ اصولی که همیشه ثابت بوده و ثابت می مونه ، خیلی فـــــــــــــــــــــــــــــــــرق می کنه
خیلی...

برای غلبه بر یک تفکر ریشه دار که الان به درد زندگی امروزی نمی خوره باید ایستادگی کرد. باید آرام و کم کم روش ها را تغییر داد. سریع جا زدن و برگشتن به روش ها و طرز فکرهای غلط قبلی برای رسیدن به یک آرامش نسبی که پایه و ثبات نداره کار درستی نیست.

درست میگی. خیلی فرق می کنه.

تسنیم چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:04 http://maskoob.blogfa.com

سلام
احتمالا من هم بدونم منظورتون کدوم وبلاگه
چندوقتی هست دارم فکر میکنم یه مطلبی راجع به این موضوع بنویسم. با بخشی از نظرات شما موافقم و با بخشی از اون نه.
بعنوان کسی که هفت هشت سال در دانشگاه های خوب و در بهترین دوران تاریخی! در رشته جامعه شناسی درس خونده و تجربه های کاری متفاوت و فعالیتهای اجتماعی مختلف داشته و اتفاقا دیرتر از معمول هم ازدواج کرده(البته این موضوع زیاد ربطی به اون مسائل مذکور نداره!) و تازه داره طعم مادری رو تجربه میکنه، بعنوان کسی که مادرش و تقریبا تمام زنهای فامیلش شاغل و تحصیلکرده بودند و... میخوام بگم نه اینکه اعتقاد به خونه نشینی زن و جنس دوم بودنش داشته باشم که برعکس معتقدم زن باید درس بخونه باید از لحاظ فکری پیشرفت کنه حتی بیشتر و بالاتر از مرد، اما در خانواده بالاترین جایگاه و نقش متعلق به زنه. درسته که زندگی مشترک باید مشترک باشه از جمیع جهات اما یه چیزهایی هست که خاص زنه همونطور که یه چیزهایی خاص مرده و این دوتا نباید با هم قاطی بشه.
راستش من هیچ اعتقادی به برابری زن و مرد ندارم و هیچوقت هم دنبال اینجور مباحث نبودم. به نظرم اون چیزی که بیشتر تعیین کننده روابطه طرز فکر و سطح فرهنگی خانواده و تربیت هرکس هست. من زنهایی رو میشناسم که خانه دار بودند و هستند اما بهترین و بالاترین جایگاه رو در خانواده هاشون دارند و به بهترین شکل زندگیشون رو مدیریت میکنند و هیچوقت هم احساس جنس دوم بودن به اونها و دیگران دست نداده و البته و صد البته که برعکسش رو هم میبینم!
ببخشید که پرحرفی کردم

من هم تا حد زیادی با حرفتون موافقم. من معتقدم هر انسانی را چه زن و چه مرد باید با توجه به ذات و خصوصیات و علایق خودش قضاوت کرد و نه یک حکم کلی زن بودن و یا مرد بودن. زنی دوست داره مادر باشد و همسر و از این نقش لذت می بره و هدفش اینه ولی یک زن دیگه از پیشرفت تحصیلی و شغلی لذت می بره. منظور من نه یکسان دیدن زن و مرد بلکه انسان دیدن زن و مرده! زن و مرد برای من یکسان نیستند ولی برابر هستند. هر دو انسان هستند.
مسلمه که یک زن به خاطر خصوصیات فیزیولوژیکیش توانایی کارهایی را داره که مرد نداره و برعکس ولی این دلیلی بر این نمیشه در مرتبه دوم باشه یا انسانی دیده نشه.

من هم جایگاه زنان خانه دار را تقبیح نمی کنم و نمیگم زن شاغل بهتره بلکه حرفم اینه هر کسی باید بر اساس علایق و توانایی های خودش سنجیده بشه و مسیری منحصر به فرد برای زندگیش تعیین بشه. دیدگاه یک انسان جایگاهش را تعیین می کنه و نه ملاک های ظاهری چون شغل داشتن یا درس خواندن و ...

علی چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:28

این بار با بخش های بزرگی از نظرتون موافقم.چون زن هایی رو در اطرافم می بینم که علی رغم فداکاریهاشون سرانجام با بی مهری همسر و فرزند مواجه میشن.
به نظرم باید برای زنی هم که مادری و همسر داری رو دوست داره حقوقی چه از لحاظ مادی و چه مدنی در نظر بگیرن
که حس نکنه به خاطر کارش از پیشرفت باز می مونه

شما متاهلید؟!

به نظر من هر انسانی در کنار یک سری وظایفی که در زندگی مشترک به عهده می گیره بهتره به دنبال علایق و تحقق آرزوهای خودش هم بره که در انتها احساس بی حاصلی و پوچ بودن و از خودگذشتن های بدون نتیجه نداشته باشه.
مادری که همه زندگیش را به پای فرزندانش می گذاره در آخر انتظار داره فرزندان قدر این همه فداکاری را بدونند و شاید زنجیری بشه به پای فرزندانش و مانع پریدنشون بشه.

بانوی ماه چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:31 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام.
خوب چیزی که این خانم توی وبلاگش مینویسه کاری هست که مامان های ما خیلی ساله دارن انجام میدن. یعنی نادیده گرفتن خودشون و علایق خودشون و از خودگذشتی کامل برای تامین رفاه بچه ها و ارامش زندگی. در حالی که بچه هاشون در جواب همیشه کلی هم طلبکار بودند.
اما این طرز فکر اشتباه هست. خوبه آدم به زندگیش برسه بچه هاش رو درست تربیت کنه اما اینکه خودش رو این وسط حساب نکنه نه.
متاسفانه تصور خیلی ها از ازدواج معذرت میخوام به کنیزی بردن هست نه به عزیزی.
که زن باید تمام و کمال از خود گذشتگی کنه برای ساختن یه زندگی مرد هم فقط چون پول در میاره دیگه هیچی. هیچ کاری نباید بکنه.
در صورتی که موافقم زندگی مشترک یعنی واقعا اشتراک گذاشتن تمام مسائل زندگی.
حتی اگر قراره ظرف شستن رو با هم به اشتراک بذارن

مادری که در کنار مادری کردن به فکر تحقق خویشتن و رسیدن به علایقش باشه در انتها حس نمی کنه زندگی را باخته و انتظار نداره بچه هاش در پاسخ فداکاری هاش به اجبار فداکاری کنند!!!

با اون قسمت اشتراک گذاشتن ظرف شستن خیلی خیلی موافقم اگرچه آقای اردیبهشتی یک سال یک بار ما را مفتخر به این کار می کنند!

صدف چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:39 http://sadafmkh.blogfa.com

بهترین قسمت نوشته تون اینه که هر کس با توجه به خصوصیات خودش باید تصمیم بگیره و ی نسخه کلی برای همه نمیشه نوشت :‌ مثلا" حتی حس مادری رو نمیشه گفت بالاترین حس برای ی زنه . چون من خودم هیچ وقت دلم نخواسته که فرزندی داشته باشم . حس منه و نمیشه هم هیچ خرده ای بهش گرفت . همینطور بقیه موارد . مثلا"‌ممکنه دختری مدارج بالای علمی رو به ازدواج ترجیح بده و و و و
پس نمیشه برای همه ی نسخه پیچید .

درسته

علی چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:49

من خوشبختانه هنوز متاهل نیستم.هنوز حس می کنم توان پذیرش تعهد زندگی رو ندارم.
حقیقتش می خواستم با یه همکلاسیم ازدواج کنم که هر دو راضی بودیم اما نشد و الانم خیلی دلم واسش تنگ شده

خوشبختانه؟!؟!؟!

راستش از نظرتون حس کردم تجربه تاهل ندارید. خیلی از ماها قبل از تاهل افکار و ایده هایی داریم که کمی آرمانیه و بعدش با تجربه تاهل عقایدمون تعدیل و واقع گرایانه تر میشه.

اگه می شد توان پذیرش تعهد را داشتید؟!

غزی چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 10:56 http://oranoos24.blogfa.com/

حالا اگه این دسته خودشون رو هم در برنامه ریزی هاشون نظر بگیرن برای بقیه نقشها و زندگیشون بسیار موفق تر و با روحیه تر خواهند بود.
یه مساله دیگه هم هست من احساس می کنم بعضی از این افراد نیاز به دریافت نازش دارن ولی اینجوری زندگیشو رو زجر آور نشون میدن که بقیه دلداریشون بدن .

دریافت چی؟! راستش نویسنده اون وبلاگ زندگیش را زجرآور نشون نمی داد. برعکس می خواست نشون بده چه قدر با به کار بستن این روش همه چیز عالی شده و به همه هم همین توصیه را می کرد!

shadmaneh چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 11:20

با این دید که ما تو ذهنمون یه خدای تصور کنیم و بعد هرچی رو دوست داریم به اون نسبت بدیم و با این توجیه راه رو برای بحث بازکنیم موافق نیستم، مفید هم نیست
چون یکی دیگه هم میتونه یه چیزایی رو به خدا نسبت بده و بعد هم همون برداشت رو ملاک قضاوت کنه
اینکه زن کیه و مرد کی؟ چه وظایفی دارن و جامعه چه انتظاراتی از این تفاوت جنس ها داره یه بحث ساده علمی که برپایه جامعه شناسی و رفتار شناسی و مردم شناسی میشه تحلیل کرد
ربطی به خواست خدا نداره
چون خیلی چیزا رو خدا خواسته یا طبق تعریف رسمی شرع توصیه شده بهش عمل نمیکنیم به راحتی
پس مفید نیست از جیب خدا هی خرج کنیم

حیف که آنا پست هاش را در رابطه با قرآن و وحی پاک کرد. اون عقیده من هم بود. برای من تعریف رسمی شرع به طور مطلق خواست خدا نیست. و تعریف من از خدا هم لزوما با تعریف عالمان دین یکی نیست. راستش من کلا خیلی خوشم نمیاد هر کسی و هر چیزی را در چهارچوب های خشک و غیرقابل انعطاف جا بدهم منجمله خدا را. در ضمن تکیه کردن صرف به تحقیقات روانشناسی و جامعه شناسی زیاد قابل اطمینان نیست. چون تعاریف بسته به زمان و مکان و فرهنگ و تغییراتش تغییر می کنه و ثابت نیست و به ذات و اصل وجود زن و مرد مربوط نمیشه. به احتمال بسیار زیاد نتایج چنین تحقیقاتی در جامعه چون سوئد که تلاش فراوان به رفع تبعیض نژادی و جنسیتی و یکسان سازی حقوق زن و مرد داره با جامعه مردسالار ما یکی نیست.

علی چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 11:21

اگه می تونستم ازدواج کنم حتما به ناچار خودم رو با تعهداتم تطبیق می دادم.دیگه خودتون می دونید دوست داشتن این حرفا سرش نمیشه
از اون جهت خوشبختانه که دوست دارم زمانی که متاهل هستم همسرم کنارم آرامش داشته باشه نه اینکه فقط به خاطر تجربه تاهل یه دیوار کج رو بنا کنم که هیچ کدوممون ازش لذت نبریم
اون خانمی که گفته ظرف شستن رو تقسیم کنیم من با همه چی موافقم غیر از ظرف شستن

آقای علی لطفاً از بحث کردن راجع به مسایل حاشیه ای خودداری کنید.

با تشکر - آقای اردیبهشتی

آفرین چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 11:36 http://mylivesky.blogsky.com

سمانه چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 12:23 http://weroniika.blogfa.com/

سلام
نظر شما قابل قبول و تحسین برانگیزه
چرا که خیلی از خانم های بزرگ تاریخ و اسلام بودن که ازدواج نکردن یا بچه دار نشدن (مثل حضرت معصومه و یا آسیه همسر فرعون)
اینا نمونه هایی هست که نشون می ده خدا زن رو به خاطر مادر یا همسر خوب بودن نیافریده به خاطر ی زن خوب بودن آفریده
اما من به عنوان زن وقتی آرامش دارم که توی خونم آرامش داشه باشم ،اگر خیلی از جاها کنترل نکنم و شرایط ُکه ممکنه با از خودگذشتگی خودم ایجاد نکنم، آرامشی توی خونه نخواهم داشت.
خیلی خوبه که آرامش توی خونه وظیفه زن و مرد باشه این ی ایده آله اما اگر نشد نباید شرایط از قبل بدتر کرد به نظرم باید ی جوری مدیریت کرد.

بله و زینب هم برای همراهی برادر از همسرش گذشت. اگه در اسلام همسرداری مهم تر از آزادگی بود. زینب هیچ وقت چنین نمی کرد.
مدیریت با از خود گذشتن فرق داره. میشه آرامش را ایجاد کرد ولی صرفا از خود نزد و اجبارا کوتاه نیامد. درک این موضوع خیلی مهمه.

سمانه چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 12:29 http://weroniika.blogfa.com/

ضمنا یادم اومد شما توی هفته پر مشغله ای بودید
دعا می کنم که همیشه پر مشغله باشید تا ما بتونیم از مطالبتون استفاده کنیم
هرچند امیدوارم از مشغله هاتون سرماخوردگی حذف شده باشه

امتحانم را دادم و سرماخوردگی خوب شد و پسرک در کلاسش جا افتاد. فعلا منتظر مهمون هاییم

نسرین.م چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 12:42 http://shoroeakhar.blogfa.com

طرز تفکر اون خانم خیلی قدیمیه. دیگه هیچ زنی نمی تونه تنها با انجام دادن وظایف مادری و همسری احساس خوبی به زندگیش داشته باشه.

ایشون این طرز فکر را ترویج هم می دهند و به عنوان راه حل برای همه هم تجویز می کنند. البته من جایی ندیدم که ایشون تحصیلات روانشناسی یا رشته های مربوط داشته باشند!

آهنگر چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 14:31 http://jameehvaman.blogfa.com

سلام بر شما
موافقم. زنی که فقط به فکر مادری کردن برای بچه ها و همسرش باشد و کلا نقش خود را به عنوان یک آدم نادیده بگیرد خیلی زود دچار مشکلات عدیده ای می شود.
نگاه موشکافانه وجامعه شناسانه ای دارید.
یا حق

خیلی خیلی خوشحالم که یک خانم دکتر در زمینه جامعه شناسی مسائل ایران چنین نظری نسبت به نگاه من دارند

omid1977 چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 19:13 http://omid1977.blogfa.com/

سلام
به نظر من شما الان کلی سفسطه کردید و به اوشون هم جفا کردید
پیرو پست خودتون
"اولین وظیفه هر انسانی تحقق خویشتن است"
و
"شکرانه این نعمت اینه که ما هدفمون توی زندگی را پیدا کنیم و برای رسیدن بهش از تمام استعدادها و توانایی هامون استفاده کنیم و من بالقوه را به من بالفعل تبدیل کنی."
خب شاید ایشون این وظیفه و شکرانه رو تو همون مسائلی که مطرح کردن میبینن!!
نباید که ایشون از دریچه نگاه و دانش شما وظیفه خودش رو ببینه!!
به قول خودتون "من عقیده دارم هر فردی ذاتی منحصر به فرد دارد. تجویز یک نسخه کلی برای هیچ کس درست نیست"
پس به نظرم باید به نظر ایشون هم احترام بزارید چون عصاره فهم و داشن و برداشت ایشون همینه
و نظرات شما هم این
و هر کسی هم نظری داره!!

شما که این قدر خوب نقل قول می کنید از پست من این ها را هم بگید "من گمان نمی کنم خداوند هیچ موجودی را خلق کرده باشد صرفا در جهت خدمت و رفاه حال یک موجود دیگر. چه برسد یک انسان را." و "من عقیده دارم هر فردی ذاتی منحصر به فرد دارد. تجویز یک نسخه کلی برای هیچ کس درست نیست. یک زن عاشق مادری کردن است. یک زن عاشق بلندپروازی و پیشرفت. یک زن عاشق هنرهای دستی است و یک زن عاشق خلبانی. یک زن عاشق سکون و خلوت است و یک زن عاشق هیجان و کسب تجربه های مهیج و بکر و ..."
ایشون اگه دوست دارند مادری کنند برند مادری بکنند و خودشون را فنای این راه بکنند. چرا این نسخه را برای همه می پیچند؟! چرا این همه تو بوق و کرنا می کنند وظیفه زن فقط همینه که مایه آرامش همسرش باشه و زنی که ازدواج نکرده به کمال آفرینشش نرسیده؟! چرا وقتی علمش را ندارند میاند و به این همه زن مشاوره می دهند که چه کنند و چه نکنند؟!
بعد هم گفتم من به اون خانم و زندگیش کاری ندارم. مشکل من این طرز تفکره! حالا شما بیایید از این خانم دفاع کنید!
سفسطه اش کجاست؟!
البته از شمای مرد انتظار نمیره این را درک کنید. برای شما احتمالا بهتر است که زنان کنیز باشند تا ارباب!!!!!

اتی چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 19:19

وای حرف دلمو زدی بانوی عزیز...اینقدر حرص میخورم از دست این جور زنها...البته بیشترشون مال نسل قبل از ما هستن الانی ها کمتر این تفکر رو دارن...نمونه اش مادر شوهر خودم..وای این هیچ حقی در زندگی برای خودش قایل نیس..هیچ حقی...خیلی برام ناراحت کننده اس..همیشه در حال فداکاری و از خودگذشتگی بی جهت در جهت خوشحالی و رضایت دیگرانه...در حد افراطی..باورت نمیشه دچار میگرن شدید و اضطراب و استرسه که به نظر من همش ریشه در این اخلاقهاش داره..هر چند هر کی میبینش ازش تعریف میکنه و اونو بهترین زن خانواده میدونه ولی من میدونم که هیچ لذتی از زندگیش نبرده از نظر من البته...تا جایی که چند وقت قبل دریکی از صحبت های دسته جمعی گفت میگن جهنم فقط مال زنهاست...یعنی با این همه خوبی که به همه میکنه هنوز حتی بهشت رو هم حق خودش نمیدونه..خیلی ناراحت کننده اس برام که میبینم عمرش داره همش با این تفکرات میگذره...

نه فکر نکنم فقط مال نسل قدیم باشند. این خانم و طرفداران این نظریه اتفاقا مال این نسل هستند و کم هم نیستند!

omid1977 چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 19:27 http://omid1977.blogfa.com/

خب طبق معمول شما عصبانی بودی منظور ما رو نگرفتی بانو!!

اتفاقا در این فاصله داشتم دنبال پست یکی از دوستان میگشتم هر چی گشتم پیداش نکردم
اما مضمونش این بود که
در شهرها و روستاهای دور زنان و حتی مردانی هستند صبح تا شب کار میکنند (انگونه که میدانید) و دنیایشان همان ده و مزرعه است و فکر میکنند دنیا یعنی این

حالا ایا این درسته که بیایم دستشون رو بگیریم همه دنیا روابط پیچیدگیها سیاست جنگ زندگی عشق تجارت جهانی اینترنت دهکده جهانی بانک سرمایه داری و ... اینها رو نشونشون بدیم و بگیم : ببین دنیا اینه برو تو این دنیا حل شو!!
گاهی شاید بهتره بعضیا در دنیای خودشون باشند
اگاهی به هر حال درد دارد بانو!! زجر دارد مسئولیت دارد
یکی مسئولیتهایش همینهاست که شما گفتی

حتی میگن که دردش از درد زایمان هم بیشتره این اگاهی

خلاصه این هم روی دیگه نظر ما که در عصبانیت بانو مخدوش شد!!!

جناب امید شما من را عصبانی دیدید؟! شاید به خاطر اینه که قبلش یک کم کل کل کرده بودم و تو همون مود بودم. ولی فکر کردم جنبه شوخی و کنایه انتهای کامنتم را گرفته اید که قبول دارم یک کم تند بود

بله دانایی بها داره! درد داره! من به اون خانم کاری ندارم. هیچ اعتراضی هم بهش نکردم. رهنمودش هم نکردم به دنیایی که خودم درک می کنم. اگه اون خانم میاد و همه را به این راه رهنمود می کنه این حق من هم هست که بیام و مسائلی را برای دیگران روشن کنم و باز گفتم من با اون خانم و دنیاش کاری ندارم. حرف من با کسانی است که دارند ترغیب میشند به این که این یک نسخه همگانی برای همه زنان است! من با این طرز تفکر مشکل دارم.

مهی جان چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 21:23

زن خوب و دوست داشتنی یعنی مامان عزیز من که
100 کیلو هویج خرید
100 کیلو که نه 10 کیلو
بعدش به بابام گفت میخام مربا درست کنم فقط بخاطر تو
بعدش بابام بدون تکانش شدن همشو رنده کرد دستاش شده بود مثه تاپ نارنجی من و صورتش مثه تبلیغات ایرانسل
بعدش همشو مربا درستید(بابام درست کردآ)
مامان هم همشو شیشه شیشه داد به فک و فامیل
یه شیشه کوچولو هم واسه خودمون
میدونی جالبش چیه ما اصن مربای هویج دوست نداریم
اما مامان از هنر مسدود کردن و مقابله با تکانش بابا
هنر خودش رو به من آموزش داد

خیلی جالب بود

زهراسادات چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 21:31 http://roozhaiepooch.persianblog.ir

عزیزم من هم با خوندن مطالبشون همین سوال برام پیش اومد اما بعد پیش خودم گفتم خوب اگه آدم این عقیده رو واقعا داشته باشه که وظیفش اینه به عنوان زن و بعد هم این وظیفه رو خوب انجام بده و از خودش راضی باشه خیلی خوبه. چرا که نه!!!
مهم اینه که تو به چیزی که اعتقاد داری عمل کنی و از عملکردت راضی باشی. حالا اعتقادت چیه خیلی مهم نیست . اما خودمم مثل خودتم

من با اعتقاد شخصی این خانم که احتمالا باعث رضایت درونیش میشه کاری ندارم. گفتم هر کسی منحصر به فرده. من با ترویج این تفکر و پیچیدن یک نسخه کلی برای همه مشکل دارم

کیمیا چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 21:37

خانم اردی بهشتی گفتنی ها رو که بقیه گفتند... فقط می خوام بگم دوستون دارم!

نوشته های پراکنده چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 21:41 http://thunderb.blogfa.com/

سلام
حال و احوال؟
ظهر کلی نوشتم واستون اما اینترنت قطع شد و نتونستم بفرستم
خلاصه اش این بود که متاسفانه خیلی از خانمها این فکرو دارن و مردها هم تقویتش می کنن
شاد و سرحال باشید

ممنون. خوبم.

بی ربط چهارشنبه 20 آذر 1392 ساعت 23:06 http://idleuser.blogfa.com/

درود

زنی که همه استعدادهاش رو پرورش داده باشه و رشدی همه جانبه رو تجربه کرده باشه یا در حال تجربه اش باشه، هم همسر بهتری است و هم مادر بهتری.
این طوری هم نیست که مردها همیشه فقط به قورمه سبزی احتیاج داشته باشن و بچه ها به دیکته گفتن. کارهای دیگه ای هم هست که اگه زن فقط زن خانه دار کدبانوی مهربان باشه، از پسش برنمیاد و خانواده لنگ میشه.

کلا انسان هرچه بیشتر مهارت کسب کنه و استعدادهاش را بیشتر پرورش بده در رودر رویی با چالش های زندگی موفق تره

گلدونه پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 07:56

همون پاراگراف اول رو که خوندم خواستم بگم همه اینها درست اما نباید زن حودش رو فراموش کنه که دیدم خودت هم به این مهم اشاره کردی

نظر تو را توی این موارد می دونم گلدونه!
در ثانی زن و مرد هر دو باید مایه آرامش و شادی هم باشند و نه این که زن به تنهایی بار آرام کردن خانه و آقا را به عده داشته باشه!

pari.sa پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 08:55

nachar shodam finglish comment bezaram. bebin oon tarze zendegi momkeneh vase oon khanoom besyar lezzat bakhsh bashe amma dalili nadare ke be soorate ye noskheh vase baghieh bepiche.
hala man be kolle postet kari nadaram , oon weblog esmesh chie?

هر چه از دوست رسد نیکوست!
حرف من هم همینه وگرنه من وظیفه خودم نمی دونم اون خانم را به شخصه ارشاد کنم.

صنم پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 10:15 http://daftaresanam.persianblog.ir/

آهان من همینایی که آقای بی ربط گفت میخواستم بگم
ولی خب چون بی ربط نیستم بلد نبودم اینجوری بگم

nayyere پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 22:09 http://salimi.blogfa.com/

کاملا موافقم

الهام پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 23:33 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام

از نظر اون خانومه دقیقا زن آفریده شده تا به مرد آرامش بدهد، کمک کند، فداکاری کند تا مرد پله های ترقی را طی کند!!!!!!!!

از نظر من این باور هم بین زنان سنتی ما رایجه و هم بین بسیاری زنانی که شعار مدرن بودن دارن. از نظر من زنی که ظرف نمیشوره اما هر روز موهاشو یه رنگ میکنه که شوهرش به زنای دیگه نگاه نکنه یا مردای دیگه نگاش کنن دقیقا همون کاری رو میکنه که یه زن قدیمی هر روز از صبح تا کنج آشپرخونه میکرده و آقای خونه ولی نعمتش بوده!!! و چه بسا ارزش زن سنتی بیشتر باشه چون صداقت بیشتری داشته و بی ادعا!
ولی بهرحال عرف و قوانین جامعه خیلی تو این موضوع اثر داره..وقتی مرد هر لحظه بخواد میتونه زن رو طلاق بده یا خیلی شیک بره با یه زن دیگه، این زنه که مجبوره اسباب رضایت مرد رو فراهم کنه که یه وقت فیلش یاد هندستون نکنه و آرامش ظاهری زندگی رو بهم نزنه و یواش یواش خودش رو قانع کنه که هدف آفرینش زن فداکاری است!!...

این نوع فداکاری ارزشمند نیست و تحقیرآمیز

الهام پنج‌شنبه 21 آذر 1392 ساعت 23:45 http://mehrparvar.blogfa.com

خانوم اردیبهشتی به نظرت واکنش من یا خودت یا خیلی های دیگه به این جور موضوعات نشون دهندۀ مشکلی نیست؟! اینکه ما از دورنمون(مثلا تحت تاثیر ژن تاریخی" فکر کنیم وظیفه زن همون مادری کردنه "صرفه" اما بخوایم جلوش مقاومت کنیم؟ چرا نمی تونیم بی تفاوت اون وبلاگو ببیندیم و رد شیم؟؟؟ با اون بخش حرفت که تو یکی از کامنتا گفتی وقتی آگاهی داریم مسئولیت داریم اگر تونستیم مسائلی رو برای دیگران هم روشن کنیم اما احساسمون هم مهمه که حس مبارزه با یه تفکره یا یه بررسی علمی؟!!
اعتراف میکنم حس من مبارزه با مردسالاری و مردسالاری پروریه

تحلیل روانشناسانه شما از موضوع چیه؟

برای من هم یک قسمتش احساسه و هم تفکره!
راستش خیلی از تحقیقات علمی هم شروعش این گونه بوده. یک حس یک انتقاد یا یک تفکر که محقق به دنبال اثبات درستی یا رد کردنش میره!

آنا آریان جمعه 22 آذر 1392 ساعت 01:00 http://anaarian.blogfa.com

منم این وبلاگو دیدم عنوانش توهین آمیزه.

لایتراکان جمعه 22 آذر 1392 ساعت 17:34 http://litracon.persianblog.ir

چیزی که واقعا داره آزارم میده، لحن طلبکارانه اش بودش! انگار من وظیفه امه که اسم اونو اول بذارم! مرتیکه! واقعا عصبی ام! هر بار وارد ایمیلم میشم و اسمش رو میبینم عصبی میشم! :(

مینو جمعه 22 آذر 1392 ساعت 19:04 http://milad321.blofa.com

سلام
فکر میکنم انسانها حق دارند مدل زندگیشان را انتخاب کنند ،اما برای دیگران تعیین تکلیف نکنند که چنین است و جز این نیست.آدمهایی بوده اند که تمام زندگیشان خلاصه شده در رضایت همسر (چه زن و چه مرد)از این وضعیت هم لذت میبرند.مادر من تا آخرین ماههای عمرش ،بالاترین لذتش پختن غذای دلخواه پدرم بود.پسر من پا به پای همسرش آشپزی میکند ،از بچه نگهداری میکند و ...اما عرف و مشکلات قانونی در مورد زنان را هم نمیشود نادیده گرفت.

هر زندگی و هر فردی علایق وسلایق و ایده آل ها و قلق های خاص خودش را داره. من به این معتقدم برای همین یک الگو برای همه درست نیست!

به فکر همسر بودن و همراهش بودن فرق داره با حل شدن در وجود اون وبرتر دونستش نسبت به خود ادم

فاطمه جمعه 22 آذر 1392 ساعت 19:47 http://engarehayam.blogfa.com

به نظر من زن‌هایی که دوست دارند فقط خانه‌دار، مادر و همسر باشند، به بسیاری از استعدادهایی که خدا بهشون داده، آگاه نیستند و بخش مهمی از اون‌ها رو بی‌استفاده می‌گذارند.
بعضی از اونها فکر می‌کنند فقط می‌تونن از این نقش‌ها لذت ببرند چون تجربه دیگری ندارند و بدتر از اون بعضی مانند نمونه ای که شما مثال زدید فکر می‌کنند فقط برای ایفای این نقش‌ها آفریده شده‌اند! پس چرا خدا این همه استعدادهای دیگر در وجود شما قرار داده؟ البته کسی منکر استعداد مادری، پرستاری و فداکاری در حق اعضای خانواده و... که در زن قرار دارد نیست.

بعضی از زنان خانه دار هم گرچه بیرون از خونه شاغل نیستند، اما به دنبال پرورش استعدادهاشون میرن و به جنبه های مختلف وجودشون توجه می کنن.

با این اوصاف من هنوز مادر نشدم و آنچه به نظرم یک موضوع پیچیده و یک مساله بغرنج میاد، مادر شاغل بودنه. چطور مادر از طفل شیرخوارش جدا بشه و اون رو به مهد کودک و مادربزرگ بسپره؟ به نظرم بی‌رحمی بسیاری در حق مادران و کودکان می‌شه و البته هیچ راه حلی براش سراغ ندارم. از یک طرف فکر می‌کنم باید حق حضور در اجتماع و داشتن شغل زن به رسمیت شناخته بشه و از طرف دیگه فکر می‌کنم کمترین حق نوزاد ومادرش در کنار هم بودنه هرچند می‌دونم که در کنار بچه موندن برای دو سه سال و بیشتر چقدر می‌تونه پایه‌های حضور زن رو در اجتماع و خصوصا اشتغالش رو به خطر بندازه.
تا پیش از این بشدت ناراحت می‌شدم از دیدن زنانی که بعد از مادری کارشان را رها می‌کنند و فکر می‌کردم این تصمیم کاملا اشتباهه، اما حالا بیشتر تأمل می‌کنم و واقعا نمی‌دونم در این زمینه چی درسته چی اشتباهه.

ببخشید چقدر حرف زدم!

خواهش حرف حساب زدی

خلیل جمعه 22 آذر 1392 ساعت 20:26 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

از حرف حسابتان که بگذریم، پیوست 1 جالب بود!

آخه سابقه اش را داشتم!

خاتون شنبه 23 آذر 1392 ساعت 12:22 http://www.shahrefarange.blogfa.com

چقدر سخته که این دیدگاه که سالهاست در وجود همه ما هست تغییر کنه.اما باید تغییرش داد.ما می تونیم.

برای تو شنبه 23 آذر 1392 ساعت 16:22 http://www.dearlover.blogfa.com

باهات موافقم خانوم اردیبهشتی خوب در نسلهای قبل ما این دیده میشد واقعا در زندگی ها زن خودش رو مرتبه دوم قرار میداد همیشه اقای خونه بود که همه کاره و تصمیمی گیرنده بود اما به نظر من دیگه اینگونه زنها برای دنیای امروزی زندگی این زمان مناسب نیست دیگه هم خود خانوم ها هم اقایون فهمیدن (البته امیدوارم ) که زن هم یک موجود برابر با انها با قدرت تفکر و تصمیم گیری قابل احترام

من هم امیدوارم

silent یکشنبه 24 آذر 1392 ساعت 23:36

عزیزم مباحثتون خیلی تکراریه ... حرف جدید ندارید؟ اینها رو که همه جا می شه خوند؟ تو تمام وب ها پر شده از جنس دوم و دستمال کاغذی و ... . بیشتر خود ما خانوم ها هستیم که این چیزها رو به خودمون نسبت میدیدم ...
من گه گاه میام اینجا ولی همیشه حس می کنم خیلی سعی دارید به زور هم که شده از مباحث روز بگید ... خسته کننده ست ... چقدر همتون ادعای روسنفکری دارید ؟ حالمان بد شد به خدا ... یه دره هم از خودتون و از درونتون حرف و ایده ی جدید داشته باشید ... ما که رفتیم .

نظر شما محترم! ولی من حس نمی کنم چیزی را به زور نوشته باشم! این عقیده ایه که از بدو تولد با من بوده!
عادت هم ندارم حرف های خاله زنکی بزنم و یا بنویسم وای امروز رفتم ناخن کاشتم یا رفتم خرید و ...
من علاقه ندارم کسی را به زور خواننده خودم کنم و برام هم مهم نیست به هر قیمتی همه را راضی نگه دارم. اگه می خواستم می تونستم مطالبی بنویسم که بازدیدم بره بالاتر ولی من خودم را در حد این موضوع نمی بینم. چیزی می نویسم که دغدغه من باشه و اگه به نظر شما دغدغه های من تکراری و خسته کننده است هیچ اصراری نیست که به خوندن یا سرزدن های هر از گاهیتون ادامه بدهید.
روز خوش

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد