سلام
زمان: هفته پیش مکان: منزل خودمان ساعت: 7 عصر
پسرک رو به پدرش با افتخار: می دونی بابا؟! من خیلی رازدار خوبی هستم.
آقای اردیبهشتی: آفرین! حالا چه کردی که رازدار خوبی شدی؟
پسرک: به خاطر این که دوست هام رازهاشون را به من میگند و من رازهاشون را به کسی نمیگم.
آقای اردیبهشتی: آفرین! چه قدر خوب کاری می کنی! حالا رازهای دوست هات چی هست؟!
پسرک یک نگاه معناداری به پدرش می اندازد و میگه: اگه رازهاشون را بگم که دیگه رازدار نیستم!!!!
زمان: دو روز پیش مکان: اتاق خواب پسرک ساعت: 2 بعدازظهر
پسرک: مامان من یک رازی دارم که فقط بین من و خداست! ولی یک راز دیگه هم دارم که کمتر مهم است و اون را به تو می تونم بگم.
من: ممنون که به من اعتماد می کنی! رازت چی هست؟!
پسرک: ........
چیه؟! نکنه فکر کردید راز پسرم را بهتون میگم؟!
خدا این بچه ها رو حفظ کنه
من خودم خیلی چیزها از پسرم یاد گرفتم
من هم
به به چه مادر و پسر رازداری
گویا قراره پسرک هم جا پای مادر بگذارن و برن پیش بسوی علم روانشناسی
اگرچه رازداری ربطی به رواشناسی نداره!
میگم خانوم اردیبهشتی ایمیل گرفتن الکی بود یعنی؟
مگه میخایین واسه من متن تعهدنامه های 5+1 رو بفرستین؟
آدرس یه وبلاگه دیگه
میخاستم به آنا نشون بدم
اگه می خواهی به آنا بگی امروز شخصا خونه اش بودم و از قضا در مورد خانم هاویشام و اون وبلاگ مربوطه صحبت هم کردیم. نگران نباش دیگه!
سلام. رازداری خیلی سخته بخصوص برا کسی که بهش عادت نکرده
تو واقعا گذاشتی پسرت رازش رو بهت بگه؟
دارم فکر میکنم بهتر اینه که بذاری بگه یا بگی نباید بگه.....
راز خودش بود! یک چیزی بین من و اون! چرا نگه؟!
پس معلومه رازداری پسرک ارثی یه... به مامانش رفته!
نه من از پسرک یاد گرفتم
خوش به سعادتت خانم اردیبهشتی که چنین پسر رازداری دارید
واقعا
ای بابا مگه شما اینو نشنیدین؟؟؟!!

میگن راز چیزیه که همه به هم میگن ولی میگن به کسی نگی
حالا به من بگین من قول میدم به کسی نگم.
واسه خودمم میخاستم یعنی
آنا بهانه بود خانوم اردیبهشتی
شما خیلی زرنگ هستین
من حرفم رو پس میگیرم یعنی شما حرفتون رو پس بگیرین که درایت مادری ندارین
خیلی هم دارین خیلی
ببین چه قشنگ منو دور زدین
آفرین به شما
نه جان تو جدی گفتم! اصلا قصد دور زدنت را نداشتم!
سلام عرض شد خانوم اردیبهشتی
پسر شیرینتو ببوس از طرف من
ممنون عزیزم
سلام
خدا هر دوی شما را حفظ کند.
ممنون
آفرین به پسر ۸ ساله ی شما که از الان میدونه راز داری یعنی چی و ارزش داره.
ما که اینجا به یک پسر بچه ی ۳۰ ساله یه موضوع مهم رو گفتیم و ازش خواستیم کسی نفهمه چون موضوع حیثیتی بود. هیچی به همه گفت. هرکی شما فکر کنی!!!!
چرا بلاگ اسکی دیگه به من اطلاع نمیده وقتی شما پست میذارید :(
فکر کنم خیلی هامون از این پسرک های 8 ساله باید خیلی چیزها یاد بگیریم.
راستش فکر کنم یک توطئه دست جمعیه! چون نه بلاگ اسکای نشون میده نه وبلاگستان و نه هیچ سایت دیگه ای!!!!
خوشم میاد خانوادگی رازدارین!!!
پسر کو ندارد نشان از مادر
اتفاقا این جا برعکس من از اون یاد گرفتم
قول دادم به همه وبلاگیا که کامنت چت رومی نزارم
آخه چرا جان منو قسم میخورین خانوم اردیبهشتی؟
اجازه بده سرم خلوت بشه برات می فرستم.
سلام
عزیزم به این پسر رازدار بوس براش
ممنون
آفرین به این تربیت
آفرین به این پسر راز دار از مامانش یاد گرفته راز داری رو
نه من از اون یاد گرفتم
سلام،
عجب مامان رازداری. به پسرش رفته!
دقیقا
خیلی عالی بود مخصوصا اون حالگیریه آخرش شیطونیاااا