سلام
الان نیم ساعته صفحه سفید جلوم بازه و من دارم به خط تیره عمودی چشمک زن نگاه می کنم. هم زمان موضوع های مختلفی از ذهنم عبور می کنه ولی با هیچ کدوم ارتباط برقرار نمی کنم. انگار یک جورایی وجودم مثل این صفحه سفید خالیه! نه! راستش خالی نیست. در یک جور آرامش و صلحه! یک سکوت که آزاردهنده نیست.
یک سکوت که توش زل زدی به افق و داری همه چیز را بازنگری می کنی...
آقای اردیبهشتی باز مریض شده. عفونت شدید میکروبی که به گفته دکتر آنژین شده. بنده خدا فقط دیشب دو تا آمپول آموکسی سیلین زد و تازه باز هم آنتی بیوتیک خوراکی هم مصرف می کنه.
دقیق نزدیک به زمان سمینار مشترک من و دوستم، استادمون موضوع سمینار را عوض کرد. اگرچه ما زمان گذاشته بودیم و کارهاش را کرده بودیم چون دقیق همون روز هم امتحان داریم. حالا باید از اول همه کارها را انجام بدهم و اسلاید بسازم اونم از موضوعی نه دقیق ازش اطلاع دارم و نه زیاد باهاش ارتباط برقرار می کنم. یک آزمون باید بگیرم از یک ضایعه مغزی که اصلا سراغ ندارم و تفسیر کنم که حتی یک خطش را هم ننوشتم و...
ولی نگران نیستم. عصبی نیستم. شاید بی حس شدم و یا شاید دیدم نسبت به زندگی عوض شده...
جایی خوندم همه حس خوشبختی فقط به طرز نگرش ما بستگی داره...
یعنی دارم نگرشم را عوض می کنم؟!؟!
به نظر من وقتی آدم وارد یه دهه ی جدیدی از زندگیش میشه واقعا یه سری تغییرات و احساس میکنه. برای من که تجربه های تازه ای داشت.
راستش من به لحاظ احساسی هنوز 21 ساله هستم!
با سن تقویمی کاری ندارم!
خانوم اردیبهشتی سلام
وای مثه کوری
70 صفحه از کتابش رو خوندم اونا هم همه جا رو سفید میدیدن
نگرش و ایناتون عوض نشده شما دارین نویسنده میشین
انشاله که بلا دوره . روی تقویت سیستم دفاعی بدن تمرکز کنید
چه جوری؟!
هم ارزو و هم دعا میکنم اقای اردیبهشتی توی اردیبهشت ماه صحیح و سالم بشن و مریضی از خونه تون رخ بربنده
ممنون. واقعا هم! مخصوصا که تولدشون و سالگرد ازدواجمون هم نزدیکه!
در اینجور موارد ، نگرش آدم عوض بشه خیلی هم خوبه
....
بی خیال نشدی
بی حس هم...
آهن بودی
داری فولاد آب دیده می شی جانم
برید توی تخیل و اونجا نگرشتون رو به جاهایی ببرین که تا حالا ندیدید!
وقتی ندیدم چه طوری دستش را بگیرم و ببرمش اونجا؟!
سلام آقای اردیبهشتی جان
چطوری؟ خوبی؟ نگرانت شدم.
نکنه دچار سندرم دل پیچه کهولت سن شدی؟ این یه جور بیماریه که وقتی آدم احساس می کنه داره پیر میشه و در نزدیکی سالگرد تولد به سراغ آدم میاد.
امان از مأموریت های اداری و غذاهای بین راهی و این بار مسئولیت خرج زن و بچه.
امیدوارم که زودتر خوب بشید.
حالا که نرفتی شرکت و نشستی توی خونه لااقل بیا یه پست آنتی فمینیستی بنویس، من ازت تعریف کنم شاید روحیه ات رو بالا برد.
لطفن سرکار خانم اردیبهشتی این جاها را نخوانند یا اگه خواندند بیخیال شوند.
خانم اردیبهشت: من الان هم ندیدم و هم بی خیالم!
تغییر نگرش مهم ترین گام برای داشتن آرامش و رضایته! احساس آرامشت مستدام دوست عزیز!
من هم بعضی روزها اینطوری میشم
الان که نزدیکه امتحاناتمه بیشتر راجع به این موضوع فکر میکنم
که اگه دیدگاه و طرز نگرشمو نسبت به زندگی عوض کنم
شاید خیلی از مسائل برام سهل و آسون بشه
ممنون بابت پست زیباتون
شاید یاد گرفتید که دیگر نسبت به مسائل خیلی حساس نباشید و خودتون رو اذیت نکنید. و در آرامش بسر ببرید.
امیدوارم حال آقای اردیبهشتی به زودی زود خوب بشه.
ممنون
بله که نوع نگرش خیلی مهمه.
+الان من نگران آقای اردیبهشتی شدم ، امیدوارم که زودتر خوب شن
ممنون بهترند.
ممنون میشم نظرتونو راجع به پست جدیدم بدونم
نوشتم!
سلام خانوم اردیبهشتی
آرزو میکنم آقای اردیبهشتی زودتر خوب بشه واسه تولدش شاد و سرحال باشه
وجود این حسی که داری میتونه نشونه عمیق شدن وجودت باشه که دیگه سطحی نیستی که با اتفاقات نسبتا ساده بهم بریزی. شایدم موقتی باشه مثل افت و خیز منحنیهای سینوسی! من این منحنی رو تجربه کردم
ممنون عزیزم!
احتمال هر دوش هست!
سلام
چه وبلاگ خوب و جالبی دارین.
پست زنان بدون زنانگی رو خوندم. راستش اون قسمتی که گفتین این زنان آرایش نمی کنن درست نیست.
به نظرتون از هر 1000 تا زن چنتا اینطورین؟
یه گونه ی دیگه هم از زن ها داریم که از مردها مردترن. مثلا تو سوئد خیلی از خانم ها راننده تاکسی هستن. هیکلشون مثل مردهاست.
به نسبت آرایش بعضی از خانم ها به نظر می رسه اون ها اصلا آرایش ندارند!
والا من سوئد نرفتم و ندیدم ولی از نسل وایکینگ ها هستند دیگه!
گاهی بیخیال شدن هم خیلی لازمه.
امیدوارم آقای اردیبهشتی هم بزودی سلامتی کاملشون رو بدست بیارن.
ممنون. خیلی بهترند. بله واقعا لازمه.
روز اقای اردیبهشتی و پسرک مبارک
ممنون عزیزم.
شایدم داری خودتو بی حس میکنی؟