سلام
روزنامه گاردین در مقاله ای به توفیق چشمگیر کشور سوئد در کم کردن میزان روسپـ.یگری در سال های اخیر اشاره کرده. این کشور نسبت به کشورهای دیگر مثل فنلاند میزان قاچاق زنان و دختران و همچنین عرضه و تقاضا در این زمینه بسیار کمتری داره.
دلیلش چیه؟ یک دلیل خیلی ساده!
کشور سوئد که در برابری حقوق زن و مرد بسیار زبان زده از سال 1999 یک قانونی را تصویب کرد که بر اساس اون خرید سـ.کس شامل جریمه و مجازات میشه ولی فروش اون نه! چرا؟ چون فروشش را مصداق بارز خشونت علیه زنان می دونستند! یعنی زنی که داره این کار را می کنه دچار خشونت میشه پس نباید مجرم شناخته بشه چون خودش قربانی محسوب میشه.
به این ترتیب سوئدی ها تونستند به پایان افسانه همیشگی بودن این عرضه و تقاضا نزدیک بشند.
حالا بگذارید از یک زاویه دید دیگه به قضیه نگاه کنیم. یعنی روسپـ.یگری! از زاویه دید کشورهایی که با وجود جو دینی حاکم بر اون، این عرضه و تقاضا به شدت زیاده!!!
این گونه کشورها دیدگاهی درست برعکس سوئدی ها دارند. تو این کشورها مردان به طور فطری و از ازل یک حق ضمنی و نانوشته برای بی بند و باری، تنوع طلبی و تعدد رابطه جنـ.سی دارند. در این کشورها برعکس سوئد زنان رو.سپی به جای قربانی، مجرم هستند! اون ها هستند که با اغواگری و آراستن خود، مردان را به گناه می اندازند! در این کشورها نقش ها عوض میشه و این گونه به نظر می رسه که مردانی که خودخواسته و با پرداخت پول تن به این رابطه دادند، قربانی هستند! در نتیجه در این رابطه این زنان هستند که مجازات میشند. زنان بدکاره ای که این مردان بی گناه را به دام انداختند!!! در این جوامع این گونه زنان مجازات می شوند و باز آمارها سیر صعودی داره! در این جوامع به خاطر همین طرز نگاه و این که مردان مدام التحریک هستند و البته عواقبی هم گردنشون را نمی گیره، اگه زنی مورد آزار جنـ.سی قرار بگیره انگشت اتهام به سمت اون اشاره میره که لابد جوری رفتار کردی، جوری لباس پوشیدی که این مردان را تحریک کردی که چنین جنایتی در حقت بکنند!!!!!!!!
در این جوامع زنان به بهانه حفظ امنیت لباسشون، رفت و آمدشون، درس خوندنشون، کار کردنشون و... مدام محدود و محدودتر میشه! و جالب تر اینه که با وجود این همه محدودیت عملا چیزی هم تغییر نمی کنه!
در این جوامع خیلی راحت با گفتن همینی که هست! تقصیر خودته! خیلی چیزها لاپوشونی میشه، در خیلی از گندها گذاشته میشه و خیلی آسیب ها به جای درمان شدن خفه میشه!!!!
ولی باز هم به جای قبول واقعیت! به جای سعی در تغییر مثبت! خیلی راحت گفته میشه همینه که هست! این ها فطریه! این ها ذاتیه! کاریش نمیشه کرد! (که البته که سایر جوامع نشون می دهند که میشه ولی کو چشم حقیقت بین! )
برای همینه که این جوامع در حد همون جوامع در حال توسعه می مونند و هیچ وقت هم این حالشون محقق نمیشه و توسعه نمی کنند! جهان سومی که هنر کنه جهان چهارم نشه!
جوامعی که انگار خودخواسته چشمشون را به روی خیلی از حقایق می بندند! و چه حیفه که ما یکی از اون جوامع باشیم!
پیوست: یکی از مشکلات دیگه ای که تو این جوامع هست اینه که معمولا کارها اصولی و بر اساس علمش صورت نمی گیره! مثلا علم روانشناسی پیش رمال و عمه و خاله کشک و پشمه!!! یکی دیگه اش علم کسب و کاره! خیلی از مشاغل و سرمایه گذاری ها به خاطر این که اصولی و بر اساس روند علمیش پایه ریزی نشده و جلو نرفته محکوم به شکست میشه! چه خوبه که یاد بگیریم هر چیزی را بر اساس علم و از راه درستش انجام بدیم. یکی از دوستانی که علم این کار را داره و به زبان ساده و در قالب مثال و داستان راه درست کسب و کار و سرمایه گذاری را به شما نشون میده، در این وبلاگ تجربیاتش را در اختیار شما می گذاره. امیدوارم کسانی که قصد راه اندازی کسب و کار جدید را دارند از راهنمایی ها و علم ایشون نهایت استفاده را ببردند.
بعدا نوشت: بلاگ اسکای بازی در میاره و نمیشه لینک گذاشت! آدرس وبلاگ ایشون:
http://businesscounselor.blogsky.com
سلام
کسانی که به وضعیت فعلی جامعه ما راضی هستند و موافق این قوانین و پیش از اون فرهنگ، احتمالا مفهوم این پست رو هم درک نمیکنند. شاید به شما بگویند خانوم اردیبهشتی دین به مرد اجازه بی بند و باری و ورود به بازار س.کس نداده!...اما خب معنی مجازات شدیدتر زن چیست؟!...یا اصلا فرض کنیم خب این زنهای رو.سپی بدترین موجودات عالم....این همه محدودیت برای زنان معمولی چه دلیلی داره؟!
من فکر میکنم پشت بیشتر قوانین و آداب و رسوم محدودکننده زن، کنار گذاشتن زنها به عنوان رقیب بوده...چیزی که الان تو دانشگاهها بعد از چند سال جلو افتادن دخترها اتفاق افتاد. احتمالا تو قرنهای مختلف تکرار شده....
پ.ن: خانووووووم اردیبهشتی عزیز غرب غرررررق در فساد و فحشاست و روز به روز غرق تر میشه. شما حرف این سوئدیها رو باور نکن
با این از میدان به در کردن رقیب بدجوری موافقم! ما رقیبان قهار و خطرناکی هستیم براشون
سلام و سپاس فراوان بابت معرفی وبلاگ.
اما در مورد اصل یادداشت شما، حرف زیادی نمیشه زد جز ابراز تأسف و این که «جماعت نادان» و «حاکمان قدرت طلب» هر کدام به تنهایی برای نابودی یک جامعه کافیه وای به حالی که این دو تا با هم ترکیب هم بشوند؛ مثلا همین عربستان سعودی.
سلام خانم اردیبهشتی،
ممنون از مطلب خوبتون. بسیار عالی بود و هیچ حرفی ندارم جز اینکه موافقم!
در مورد مراجعه به روانشناس و مشاور در ایران ... من نوعی وقتی می بینم خیلی از مشاوران و حتی اساتید روانشناسی دانشگاه از نشخوارات مذهبی زن ستیزانه حرف می زنند، هیچوقت موقع مواجهه با مشکل اعتماد نمی کنم به یکی از این گروه مراجعه کنم. نمی گویم همه همینطور هستند، موضوع سلب اطمینان است.
درست مثل رانندگی در سطح شهرها، نمی شود حتی یک نفر هم خوب رانندگی نمی کند، ولی اکثریت با بدهاست. علم روانشناسی و مشاوره در ایران لاجرم تحت تاثیر فرهنگ و بینش عمومی مردم است. مگر می شود کسی ذهنیتش در زندگی عادی و زندگی شغلی جدا از هم باشند؟!
در مورد کسب و کار و مشاوره در ان حرفی نیست. با نوشته های نویسنده محترم این سایت آشنا هستم. ممنون
شیرین جون درک می کنم! منم گفتم علمی! متاسفانه به خاطر جو حاکم یک عده که دستورات مذهبی و سنتی را با روانشناسی قاطی کردند سریع تر و بیشتر از بقیه عالمان این رشته مشهور میشند و زمام امور را به دست می گیرند!
به همین تازگی من با یکیشون بحثم شد شدید! ایشون معتقد بود در کار مشاوره باید حتما مسائل و احکام دینی وارد بشه!این جور که مد نظر ایشون بود کلا باید کتاب فقه می خوندیم تا نظریات روانشناسی! بهشون گفتم روانشناسی یک علمه و علم فارغ از جهت گیری سیاسی و دینی باید باشه. باید جوری باشه که راهکارها و خط مشیش برای اکثر آدم ها چه دین دار و چه بی دین کارآمد باشه! که البته ایشون به سبک و سیاق خیلی از این عزیزان دل! هر چی از دهن مبارکشون در اومد بار بنده کردند و الان هم همچنان درگیر هستیم باهاشون!
سلام. واقعا مسولان سوئدی دید جالبی به قضیه داشتن که موفق هم بوده. متاسفانه ایران در حال گذار ما روزای سختی رو داره میگذرونه و بزرگترین مشکلش که همون مشکل فرهنگیه کشور هست بین هزار و یک مشکل دیگه گم شده.
به امید روزی که مسئولین ما هم چشمهاشون رو بشورن و جور دیگر ببینن
نمی دونم به این زودی میشه دیدگاه مسئولین را عوض کرد؟ آخه تمایل عجیبی دارند زاویه دیدشون از 1400 سال هم عقب تر باشه!
سلام
دیروز این پست را خواندم و تا بحال دارم در مورد این موضوع فکر میکنم.سوئد کشوری ست که تامین اجتماعی بالایی دارد.بنابر این فحشا بخاط فقر منتفی است.روابط ج.ن.سی هم آزاد است ،بنابراین نیازی به خرید و فروش نیست.اما در بعضی کشورهای جهان سومی هم این عوامل حاضر و آماده است،هم راه قانونی آن باز است.منتهی با نامی دیگر .هر زن مجردی میتواند بطور قانونی برای چند ساعت یا چند ماه خدمات عرضه کند.
زمینه های زیادی باید فراهم باشد تا چنین قانونی در کشورهای جهان سومی بتواند اجرا شود.
در مقایسه به کشور فنلاند و نروژ که وضعیتشون شبیه سوئده از لحاظ رفاه قاچاق دختر و زن خیلی خیلی کمتره! این نشون میده همین یک قانون هم تونسته خیلی کارها انجام بده
سلام
خرید س ک س چیه؟فروشش چیه؟
فرقش چیه یعنی؟
به طور عامیانه، کسانی که برای برقراری رابطه جنسی پول می دهند خرید می کنند و کسانی که پول می گیرند فروش!
سلام
باید دید آیا فقط به خاطر وضع این قانون چنین قضیه ای در کشورشون حل شده یا پای مساله یا مسائل مهمتر دیگه ای در کار هست
بعد اونا خیییلی به قانون احترام میزارن و اجراش می کنن بر خلاف ما ، قبول دارین
ما تو خیلی از چیزای دیگه هم از غرب جلوتریم مثلا اعتیاد جوانان به مواد مخدر
مثلا زیر پا گذاشتن اخلاقیات و مشکلات مالی که باید ریشه یابی بشه
اما در مورد پیوست که من صددرصد موافقم مثلا همین قضیه روانشناسی موفقیت که یه سری نه همه سایت زدن که مثلا در چند روز میلیاردر شویم بدون زحمت پولدار شویم بدون زحمت زبان یاد بگیریم یا چیزها به حافظه بلند مدت ما هدایت بشه
آخه بابا جون مگه داریم مگه میشه
بعد میان یه چند صفحه ای واسه مقدمه بهت معرفی می کنن و اسم و داستان چند انسان موفق رو میارن بعد میگن میخوای به راز اینا پی ببری بیا در سمینار ما پول بده شرکت کن یا فلان کتاب رو از ما بخر و دانلود کن و بخون
خداییش کسی از نزدیک رو دیدیم بره این کلاسا و موفق بشه
چرا ما باید بگیم بدون زحمت و کوشش ، آخه این درسته
یادتونه سریال یانگوم رو چقدر دوست داشتیم چون یه دختر از هیچ با کوشش و زحمت به همه چیز رسیده همه ما صحبتهای اینشتین رو چقدر کیف می کنیم می خونیم یا چقدر همه ما بیل گیتس و استیو جابز و دل و ... رو دوست داریم ولی آیا اومدیم ببینیم چقدددددددر اینا زحمت کشیدن به اینجا رسیدن
بله! اصولا قانون های اون ها جای در رو و تبصره و استثنا نداره!
عزیزم اون ها روانشناسی علمی نیست. شبه روانشناسی است و معمولا کسانی هم که ارائه می کنند تحصیلات آکادمیک ندارند و از رشته های دیگه هستند و فقط قدرت بیان خوبی دارند و دو سه تا کتاب خوندند
چه توقعی داری عزیز وقتی طرف از تریبون نماز جمعه اعلام می کنه" لابد بعدش حق برابری زن و مرد را میخوان؟؟؟؟" تو همچین جامعه ای هر چی بدبختیه بخاطر وجور زنهاست .اصن چرا زنها را نمی ریزن تو دریا راحت شن از شرشون ؟؟؟؟والا بوخودا .زلزله هم که میاد از لاابالی بودن زنهاست .چقدر بربختن مردا طفلکیا !!!!با وجود جماعت نسوان .
عصبانی بودم ببخشید
راستش من فکر می کنم بعضی از خطیبان نماز جمعه این قدر کهولت سن دارند که جدا دچار دمانس شدند
شما چرا یه بار به نعل میزنید یه بار به میخ؟
یه بارمیگید زنا دانشگاهها رو گرفتن و چنین و چنان
بعد میاید میگید اینطور؟!
من که نفهمیدم به کدوم ساز باید نی زد؟
ببخشید دقیقا منظورتون از چنین و چنان چیه؟! کدوم صحبت هام با هم در تضاد بوده؟
عاشقتمممممممم
جوابت راجع ب کهولت سن امام جمعه ها عالی بود:))))
چه جامعه متمدنی دارن اونا...
یک خانم برای طرح مشکلش به کلیسا رفت. او با کشیش ملاقات کرد و برایش گفت:
من دو طوطی ماده دارم که فوق العاده زیبا هستند. اما متاسفانه فقط یک جمله
بلدند که بگویند «ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟». این
موضوع برای من واقعا دردسر شده و آبروی من را به خطرا انداخته. از شما کمک
میخواهم. من را راهنمایی کنید که چگونه آنها را اصلاح کنم؟ کشیش که از
حرفهای خانم خیلی جا خورده بود گفت: این واقعاً جای تاسف دارد که طوطی های
شما چنین عبارتی را بلدند...من یک جفت طوطی نر در کلیسا دارم. آنها خیلی
خوب حرف میزنند و اغلب اوقات دعا میخوانند. به شما توصیه میکنم طوطیهایتان
را مدتی به من بسپارید. شاید در مجاورت طوطی های من آنها به جای آن عبارت
وحشتناک یاد بگیرند کمی دعا بخوانند . خانم که از این پیشنهاد خیلی خوشحال
شده بود با کمال میل پذیرفت. فردای آن روز خانم با قفس طوطی های خود به
کلیسا رفت و به اطاق پشتی نزد کشیش رفت .کشیش در قفس طوطی هایش را باز کرد
و خانم طوطی های ماده را داخل قفس کشیش انداخت . یکی از طوطی های ماده
گفت: ما دو تا فاحشه هستیم. میای با هم خوش بگذرونیم؟ طوطی های نر نگاهی
به همدیگر انداختند. سپس یکی به دیگری گفت: اون کتاب دعا رو بذار کنار.
دعاهامون مستجاب شد...
مصداق جامعه کنونی ما
کامنت های تو هم عالیه
سلام.توی جامعه ای که مردا محق گرفتن 4 زن شرعی و بینهایت زن صیغه ای هستند، مفهموم روس.پیگری عوض میشه. قانونا میشه روس.پیگری کرد!!!!!
میگم پس چرا من نیستم؟؟؟؟
نگو که نرسیده .....اصلن یادم نمیاد چی نوشته بودم....
بلاگ اسکای هم کامنت خور شده
متاسفانه درد اصلی اینه که مردم همین وضع رو میخوان
روان شناس ها هم از دل همین مردم بیرون میان
همینطور قانون گذارها و سیاست مدارها
فکر نمی کنم همه مردم! شاید اکثر و وظیفه ما اینه که این اکثر را به حداقل برسونیم هرچند سخت
جالب بود
نمیدونستم!
تو کشور ما که به لطف مذهب رسمی و فوانین من درآوردی مرد سالارانه اون روس پیگری با خوندن چند کلمه قانونی میشه فاجعه عمیقتر از این حرفهاست که انتظار داشته باشیم خریدار این محصول مجرم شناخته بشه مرد اون گاوی هست که دنیا رو شاخ اون میچرخه پس همه چیز برای اون خلق شده ......
ماهی سیاه کوچولو خیلی حال کردم با اون مطلب طوطیها ....
راستی این وبلاگی که معرفی کردی برای کسب و کار اصلا پستی برای کسب و کار نداشت نکنه باید ازش مشورت بگیریم ؟
درست میگی! تو مقاله ای که جدیدا برای میزان روسپیگری در ایران، چاپ شده اشاره کرده به علت وجود صیغه و عقد موقت نمیشه آمار درستی از میزان روسپیگری در ایران ارائه کرد.
بله! ایشون در این زمینه تخصص دارند. برای راهنمایی تخصصصی تر باید ازشون سوال کنید.
سلام
توانا بود هر که دینی بود
به دانش دل ما ریشی بود!