سلام
چند روز پیش برنامهای مربوط به تربیت کودکان می دیدم. با مادری صحبت می کرد که سه پسر داشت و همسرش ترکش کرده بود. مادر داشت درباره روش های تربیتی صحبت می کرد و روانشناس تاییدش می کرد. بعد ازش پرسید وقتی پسرها ازت در مورد پدرشون می پرسند چه جوابی می دهی؟
گفت بهشون میگم من و پدرتون دیگه نمی تونستیم در کنار هم زندگی کنیم.
بعد به روانشناس گفت به نظر من بچه ها نباید نظاره گر تنش و دعوا باشند. اونا حق دارند در کودکی شاهد رابطه ناسالم نباشند تا وقتی بزرگ شدند توانایی ایجاد رابطه سالم را داشته باشند و به رابطه ناسالم عادت نکرده باشند.
پیش خودم فکر کردم در جامعه اون ها این صحبت زن درسته. ولی در جامعه ما چی؟ ندیدن رابطه ناسالم و ندیدن تنش بهتره یا زندگی با یک عمر برچسب بچه طلاق بودن؟
خیلی ها در جامعه ما بدون اطلاع از شرایط هر مشکلی از بچه که ممکنه از هر بچه ای سر بزنه را به جدایی والدینش ربط می دهند.
واقعا مشکل از کجاست؟ کدوم راه بهتره؟
این نوشته ی شما با نوشته ی خانم خورشید موضوع نزدیک دارن. و از نوشته ی ایشون نزدیکتر، نظریه که من برای اون نوشته گذاشتم. دقیقا برزخ فکری که شما ازش یاد کردین ر گفتم.
http://khorshid31.blogfa.com/post-257.aspx
در جوامع پیشرفته که زن به تنهایی میتونه زندگی ر اداره کنه و خرج در بیاره و امنیت براش مشکلی نیست، خیلی خوبه که بچه ها یک عمر شاهد تنش نباشن. اما در جامعه ای مثل ما، آیا سخن کارشناسان اون ور آبی هم صدق میکنه؟ آیا اینجا هم میشه طلاق اتفاق بیفته و بچه ها آسیب کمتری ببینن؟ درسته که بعضی از خانواده ها دستشون به دهنشون میرسه و امنیت و حمایت مالی بچه های طلاق براشون کار سختی نیست. اما اکثریت چی؟
من هم برای این سوال جواب مشخصی ندارم. باید یک کار کارشناسی آماری انجام بشه.
نوشته را خوندم ولی خیلی متوجه شباهت نشدم. متن من بیشتر برای افراد متوسط جامعه بود شاید. زنانی که حتی با وجود این که توان مالی دارند باز برای تصمیم گیری بین دو راهی هستند که آیا این ارتباط ناسالم برای کودک بدتره یا تبعات اجتماعی ناشی از طلاق؟
سلام
خوبی؟
درست میگی، ضمن اینکه وقتی رابطه ناسالم حذف میشه، تو فرهنگ ما هیچ الگوی سالمی هم جایگزین نمیشه چون معمولا خانواده ای که توش طلاق تجربه میشه، از جهات زیادی منزوی میشه...
درست میگی. این انزوای اجتماعی خیلی بده
در جامعه ما تصمیم گیری یه کم سخته.
بله. انتخاب بین بد و بدتره. و مشکل اینه گاهی مشخص نیست دقیقا که کدوم بده و کدوم بدتر
سلام
خب خیلی وقتها هم عکس موضوع صدق میکنه و فرزندانی ک شاهد رابطه ناسالم والدین بودن انگیزه بیشتری برای ایجاد رابطه سالم دارن
ماهی فقط انگیزه مهم نیست. خیلی ها انگیزه دارند ولی چون تعریفی از رابطه سالم ندارند ناخودآگاهانه به سمت یک رابطه بیمار می رود شاید از نوع دیگر
سلام
این به مسئولیت پذیری دو طرف بستگی داره. اگر هر دو نسبت به بچه ها احساس مسئولیت می کنند بهتر است توافق کنند تا بزرگ شدن بچه ها با هم زندگی کنند. نمونه اش را دیده ام. شرط مسئولیت مهم است و گرنه بی خیال بچه ها!!!!
اگه هر دو مسئولیت پذیر باشند طلاق هم آسیب زیادی به بچه نمی زند
این فرهنگ غلط ماست که عنوان بچه طلاق رو به کار میبره.
به نظر من زنی که نتونه با همسرش بعد از مدتها به توافق و همدلی برسه هم برا خودش خوبه که جدا بشه، هم برا بچه هاش. متاسفانه زنای ایرانی پشتوانه اقتصادی ندارین بتونن به راحتی به این تصمیم برسن. یکیش هم که نگران حرف مردم هستن
بله! فرهنگ غلطیه! دوستی هر بار فرزندش در مدرسه دچار مشکل میشه مسئولین مدرسه یک جوری بهش می فهمونند چون بچه طلاقه!!!! این مشکل را داره
اینکه تنش ها از بچه ها پنهان بشه یا سعی کنند در حضور بچه ها نباشه,اعلب ممکن نیست.خیلی وقتها یکی از طرفین به عمد سعی میکنه طرف مقابل را در چشم بچه ها مقصر جلوه بده.طلاق هم در کشور ما مشکلات زیادی دارد.از فشار محیط بر بچه ها گرفته تا مشکلاتی که برای زن ایجاد میشود و مساله کفالت بچه ها و عیره.تصمیم گیری خیلی سختی ست.
بله. تصمیم گیری سختیه
متاسفانه هنوز هم آسیب های دیگه به آسیب ناشی از طلاق تو جامعه ما برتری داره. یعنی طلاق در اکثر موارد کاردی است که به استخوان میرسه.
کاش بهمون یاد داده بودن فقط یکبار زندگی می کنیم.
بله! فقط یک بار زندگی می کنیم و خیلی از عمرها به خاطر یک انتخاب اشتباه نابود میشه
سلام
توی ایران ما مسائلی زیادی داریم که هنوز بین مدرنیته و سنت گیر کرده
هم دوستی هم ازدواج و هم طلاق!
یه بخشی از جامعه (یا وجود تک تک افراد) با دنیای مدرن آپدیت شده و داره شبیه دنیای مدرن میشه! یه بخشی هنوز بخاطر تربیت سنتی و الگوهای سنتی که رسانه ها خواسه و ناخواسته به ما و افکارمون تحمیل میکنن ، سنتی مونده!
درسته که دیگه زنهای ما رانندگی میکنن و سر کار میرن و مدیر و معاون هم میشن! درسته که دیگه خونه هامون اندرونی نداره و کلون و زنگ مرد و زن تفاوتی نداره! درسته که شب عروسی لباس از همه طرف باز میپوشیم و کم کم بعد از دکتر عکاس و دی جی و فیلمبردار و اینا هم محرم شدن! اما طلاق هنوز هم قراره عرش خدارو به لرزه در بیاره! هنوز هم بکارت و زن مطلقه و بچه ی طلاق مسائل لاینحل موندن! و اینکه حضانت بچه ابزاریه دست مرد که اکثرا برای آزار و یا مسائل مربوط به مهریه استفاده میشه باعث شده اکثر زنها از ترس از دست دادن بچه شون نمیخوان که طلاق بگیرن.
به شخصه فکر میکنم بچه ی طلاق بودن بهتر از رشد توی محیط پر تنش و هر روز دعوا و جنگ و جداله. چون میشه با کمی تربیت درست و کمک گرفتن از مشاور و روانشناس بچه ی طلاق رو بسیار نرمال و بدون مشکل بزرگ کرد اما بچه ای که هر روز شاهد دعوای پدر و مادرشه و کتک خوردن و فحاشی میبینه احتمالا نمیتونه آدم نرمالی بشه
روی خیلی از مسائل کار کردیم و اوضاع بهتر شد به نظرم کم کم این لفظ بچه ی طلاق هم درست میشه
بله. منم امید دارم. امید دارم خیلی از کلمات سنگین و فرهنگ بی رحمانه پشتش از بین بره کم کم
من آدمهای زیادی رو دیدم که شاهد یه رابطه ی خوب نبودن تو خانواده و بعد از ازدواج بلد نبودن خوب باشن.
در این طور موارد اگه طرف مقابل این فرزند تو زندگی خوبی بوده باشه و سعی کنه رابطه رو به سمت خوبی پیش ببره و به همسرش خوب زندگی کردن رو یاد بده ممکنه طرف بتونه ازدواج خوبی داشته باشه. وگرنه ازدواج اون فرزندی که شاهد تنش بوده به طلاق می رسه یا طلاق عاطفی یا طلاق.
خانواده خیلی مهمه.
پسرایی که شاهد کتک خوردن مادرشون هستن اغلب دیدم که زنشون رو می زنن
البته همسران این افراد واقعا فرسوده میشند مخصوصا اگه فرد نفهمه که رابطه درست دقیقا چیه؟ تغییر دادن دیگران خیلی خیلی سخته
سلام. درسته که فرهنگ جامعه ما خیلی پذیرای این موضوع نیست اما همین الان خیلی بهتر از بیست سال پیش شده. پس میشه امید داشت که روزی خوب بشه. موندن توی یه زندگی مشترک به هر قیمتی گاهی میتونه علاوه بر زندگی زوجین؛ زندگی، رویاها و آینده بچه های درگیر رو هم نابود کنه و اینجوری چرخه زندگی زناشویی معیوب ادامه پیدا کنه...
راستی نظراتتون برای پست قبلیم نیومده. خوشحال میشم نظرتون رو بدونم
بله. البته خیلی از شهرها با تهران قابل مقایسه نیست.
سلام.
لایک به پاسخ خودتون به کامنت سهیلا.
اینکه نمیدونی کدوم بدتره .
با کامنت اقای خلیل هم موافقم.
واقعا گاهی موقعیت سختیه
پاهایتان را هنگام راه رفتن تصور کنید…
پای جلویی غروری ندارد،
پای پشتی شرمنده نیست.
چون هر دو می دانند موقعیتشان تغییر خواهد کرد.
زندگی همیشه در حال تغییر است، بدون غرور و شرمساری زندگی کنیم.
سلام
متاسفانه به حدی سطح فکرمون در مورد همه چیز پایین هست که من یه نمونه دیگه براتون ذکر کنم که ...
وقتی میخوان یه دختر بگیرن میگن سر سفره پدر و مادر بزرگ شده یا پدر و مادر بالا سرش بوده و اون بیچاره هایی که بنا به دلایلی این عزیزانش رو از دست داده خدا به دادشون برسه تکون بخوره میگن کمبود داره و این جامعه تا بخواد از لحاظ فکری پیشرفت کنه خدا میدونه چقدر طول خواهد کشید .
بله! به عنوان خواهر پسری که پدرش را در اوایل جوانی از دست داده می تونم بگم حتی این رفتار مسخره را شاهد بودم
انسانها را با ظاهرشان قضاوت نکنید
ممکن است
یک قلب ثروتمند
در زیر یک کت کهنه پنهان شده باشد ...
دقیقا
به لطف جهان سوم بودن مان هر دو مدلش رو به وفور داریم و می بینیم و واقعا جای تاسفه
بله جای تاسفه
سلام.
راستش دقیق نمیدونم چی باید گفت.از اونجایی که تو این مملکت زن و شوهر تا به مرز تنفر از هم نرسن طلاق نمیگیرن مشکلات زیادی واسه فرزند پیش میاد.از جمله اینکه مدام پیش بچه از همسر سابقشون بدگویی میکنن و سعی در خوب و معصوم جلوه دادن خود دارن.
فکرکنم حفظ یه رابطه سالم بعد جدایی بین زن و مرد واسه بچشون بهتر باشه تا اینکه بچه شاهد یه زندگی پرتنش یا سرد باشه.
اگه بتونند رابطه سالمی نگه دارند حتما که بهتره
در خصوص این پستتون....فقط همینو میتونم بگم که منم از همون بچه هام....
آقای برنا ممنون میشم حتی شده خصوصی برام بگید چه تجربیاتی داشتید به عنوان یکی از این بچه ها؟
چقدر پرت و پلا و چرت و پرت میگی تو آخه
حال آدم بهم میخوره
تو مدرسه از هر ده تا دانش آموز 5 تاشون پدر و مادرشون جدا شدن
کی گفته اینجا میگن بچه طلاقه؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
یا بهشون برچشسب میزنن؟؟
اگه تو خودت زندگی انگلیت رو داری به خاطر این قضیه تحمل میکنی که به پسرت نگن بچه طلاق این رو به بقیه تعمم نده لطفا
بله! با این ادبیات شما میشه متوجه شد چه قدر میشه به قوه تشخیص و قضاوت و نظر شما اعتماد کرد!!!
یا ابرفرض یکی مهسا رو بگیره سکته نکنه.
مهسا جون خو نخون حالت بد میشه میوفتی رو دسته ما. والاااا چه کاریه حالا
خونسرد باش و به وبلاگهایی که دوس داری سر بزن گلم.
مهسا ؟ مهسا؟ خوبی ؟ کجایی؟ مردی؟ نههههههه
خخخخخخخخخخخخ
خوب من به نظرم یک جورایی خودآزاریه چیزی را دنبال کنی که آزارت میده!
منم بچه طلاقم ولی هدف من اینکه وقتی ازدواج کردم چنان طرف راخوشبخت کنم که فکرحوری بهشتی هم نکندبلکه تلخی روزهایی که پدرمادربرماتحمیل کردندازبین برهاخه خیلی سخته وقتی ازم میپرسن پدرت چکارمیکندهنگ میکنم که چی بگم بگم مرده یا....فشارزیادی برمن واردمیشه کاش هرگززداه نمیشدیم اگربه مایکبارحیات دادن صدبارماراکشتن متاسفم برای این زندگی
لیلا جان هدفت را بگذار خوشبخت کردن خودت. اگه با این هدف بری جلو که همه زندگیت بشه خوشبختی دیگری، بعید می دونم در انتها حتی خودت هم احساس خوشبختی کنی.