-
روز زن، روز یک انسان، مبارک.
شنبه 30 فروردین 1393 08:12
سلام می خواهم به مناسبت روز زن یک پست بنویسم. نمی خواهم از تقدس مادر یا لطافت زن بگم. نمی خواهم مادرها را فرشته بدانم. نمی خواهم بنویسم بااحساس ترین و ظریف ترین موجود زمین است. نمی خواهم بگویم اگه خدا زن را حیوان می آفرید آهو می شد و اگه حشره پروانه و ... نمی خواهم حرف های کلیشه ای بزنم. نه نمی خواهم. می خواهم از...
-
آرامش این روزهایم...
دوشنبه 25 فروردین 1393 10:24
سلام این مدت که نبودم اگرچه برام سخت بود چون کلی حرف برای زدن داشتم و دارم ولی فرصتی بود که بتونم از بهار لذت بیشتری ببرم. آرامشی که این روزها تجربه می کنم به گونه ای منحصر به فرده. احساسی که دارم در قالب کلمات نمی گنجه. چون از جنس کلمات نیست. این روزها همه وجودم شده چشم و گوش و لمس. از دیدن جوانه های تازه سبز درخشان...
-
نشونه های بهاری...
شنبه 16 فروردین 1393 08:02
سلام نوروز سال 93 هم اومد و رفت. راستش اگرچه قبل از عید هیچ پیش فرضی نسبت به روزهای ابتدایی سال جدید نداشتم ولی کلی برای دید و بازدید و مانتوهای نوم ذوق داشتم. در ذهنم برنامه ریزی می کردم که چه زمانی خونه کدوم فامیل برم! خوب به خاطر این سرماخوردگی طولانی در عمل من فقط 6 جا تونستم عید دیدنی برم و مانتوی سنتی عزیزم را...
-
کرمان
سهشنبه 12 فروردین 1393 08:00
سلام از بهمن ماه آقای اردیبهشتی در تلاش بود که بتونه برای ایام عید یک سفر به کرمان را برنامه ریزی بکنه. قرار بود در این سفر مادر و برادرم و دخترخاله و شوهر و پسرش که همسن پسرکه هم همراهمون باشند. به خاطر بیماری من که خیلی شدید بود و سردردهای بدجور بعدش و ضعف شدیدش من خیلی نگران این سفر بودم. خدا را شکر خیلی بهتر شدم و...
-
محبت حقیقی
دوشنبه 4 فروردین 1393 10:11
سلام دو روز باقی مانده به عید برای این که پسرک مانع آخرین تمیزکاری ها نشه، خان داداش براش فیلم Frozen را گذاشت و با یک بار دیدن چنان عاشقش شد که تا لحظه سال تحویل 20 بار به جرات دید! حتی اگه جلوش را نمی گرفتیم هم لحظه تحویل سال هم می خواست این فیلم را ببینه! فیلمی که مثل چندین انیمیشن جدید سنت شکنی کرده بود و نشون می...
-
آشتی آشتی، تا روز قیامت آشتی!
دوشنبه 26 اسفند 1392 19:43
سلام نمی دونم شما جزو اون دسته از افرادی هستید که اهل قهر کردن و صحبت نکردن های طولانی هستند؟! یا نه؟! خود من تحت هیچ شرایطی نمی تونم قهر کنم! حالا چه اهل قهر کردن باشید و چه نباشید آیا تا به حال شده به دلیل قهر کردن فکر کنید؟! در اغلب موارد ما وقتی از فرد مقابل دلگیر و ناراحت میشیم و باهاش قهر می کنیم که طرف مانند...
-
حس و حال این روزها
سهشنبه 20 اسفند 1392 08:23
سلام من دختر بهارم... همیشه با فرا رسیدن بهار من باز عاشق میشم... باز مست میشم... با دیدن جوانه های سبز روشن و تمیز دوباره جوانه می زنم... با گلبرگ های صورتی و سفید دوباره شکوفه می زنم... امسال اسفند حس های متناقضی را دارم تجربه می کنم... نمی دونم چرا؟! شاید به خاطر مستی باشه!!! امسال اسفند پر بودم و پر هستم از احساس!...
-
من افسار نمی اندازم!
شنبه 17 اسفند 1392 08:03
سلام سرکلاس بودم. استاد داشت درباره ادراک دیداری و ... صحبت می کرد. من سرم پایین بود و داشتم توی کتاب دنبال یک مطلبی در همین رابطه می گشتم و متوجه نشدم که چی شد که رسید به مثالی درباره زنان!!! استاد گفت: دیدید یک عده از زنان خیلی زرنگند و خوب افساره را انداختند به گردن شوهره و افسارشون را به دست گرفتند؟! بعد رو کرد به...
-
آیا اهلی شده ام؟!
چهارشنبه 14 اسفند 1392 08:02
سلام کنار پسرک دراز کشیدم و دارم براش کتاب می خونم. به جایی رسیدم که روباه از شازده کوچولو می خواهد که اهلیش کند... تا هر وقت رنگ گندمزار را دید یاد او بیفتد... تا هر وقت صدای پای او را شنید از سوراخ بیرون بیاید... تا اگه قرارشون ساعت 4 باشه از ساعت 3 چشم به راه باشد و قلبش تند تند بزند... می خوانم و چشم پسرک گرم می...
-
پسرکم تولدت مبارک!
یکشنبه 11 اسفند 1392 08:00
سلام ساعت نزدیک چهار عصره. خونه در آرامش وصف ناپذیریست. آقای اردیبهشتی خوابه. پسرک توی اتاقش بی صدا کاری می کنه و من دارم آرام آرام روی نون های تست سس گوجه فرنگی می ریزم و با پشت قاشق پخشش می کنم. این قدر آرامم که انگار به قدر عمری زمان برای انجام این کار دارم. انگار دارم اثری هنری را خلق می کنم. همه کارها انجام شده....
-
واگن های ویژه بانوان!!!!!
جمعه 9 اسفند 1392 11:15
سلام یکی از اساتیدمون اصرار داره گه گاه بریم بیمارستانی که محل به کارشه و هم موردها را ببینیم و هم از امکانات اون جا استفاده کنیم. دیروز برای اولین بار می خواستم برم اون بیمارستان مورد نظر. از اون جایی که من تا به حال پام به اون قسمت تهران باز نشده بود و هر وقت جایی می خواهم برم که نمی شناسم، از مترو استفاده می کنم،...
-
من هنوز یک آدم بزرگ نیستم...
سهشنبه 6 اسفند 1392 08:03
سلام من و پسرک عادت داریم قبل از خوابش براش یکی دو صفحه کتاب بخونم. به تازگی دارم کتاب قدیمی شازده کوچولو که مال خودم بود، را می خونم. هر جمله ای که می خونم بیشتر پی می برم سنت اگزوپروی چه انسان فوق العاده ای بوده و چرا این اثر کوچک و به ظاهر ساده و روان تا این اندازه ماندنی و جاودان شده است. در هر مقطع از زندگی که...
-
وانمود نکنید، لذت ببرید! (پست زنانه)
یکشنبه 4 اسفند 1392 08:08
-
کدام خانواده، واقعا خانواده است؟!
شنبه 3 اسفند 1392 08:12
سلام استاد می گفت بزرگترین دستاورد یک خانواده احساس امنیت و آرامش است. اگه خانواده ای این دو را نداشته باشه، هر چه قدر هم تعداد بچه ها زیاد باشه، خونه و ماشین و ملک و رفاه و ... داشته باشند، این خانواده، خانواده نیست. مشکل داره... امنیت و آرامش دو عاملی هستند که از ثبات ناشی میشه. از ثبات رفتار، موقعیت و احساسات افراد...
-
آرزوهای من
پنجشنبه 1 اسفند 1392 08:31
سلام خاتون جان ازم دعوت کرده بود یک بازی وبلاگی انجام بدهم. یادم نیست آخرین باری که بازی وبلاگی انجام دادم کی بود؟! ولی فکر کنم توی وبلاگ قبلیم بود. یعنی چیزی حدود 4 سال پیش! بازی به این ترتیبه که باید آرزوهای قدیمی را بیان کنیم که به وقوع پیوسته و برآورده شده. راستش من خیلی فکر کردم و خود خاتون جان هم بنده خدا هی...
-
زیبایی های وجودتان را کشف کنید
دوشنبه 28 بهمن 1392 08:02
-
به مناسبت روز ولنتاین...
شنبه 26 بهمن 1392 08:11
سلام گفت: می دونی؟! معشوقه بودن خیلی بهتر از همسر بودنه! بعد تو چشم هام نگاه کرد و پرسید می دونی چرا؟! ولی منتظر جواب من نموند و خودش ادامه داد: چون معشوقه ها محدودیت ها و وظایف همسران را ندارند. یک مرد نمی تونه زندگی معشوقه اش را کاملا تحت تسلط و اختیار خودش در بیاره. نمی تونه مجبورش کنه بر خلاف نظر خودش و موافق با...
-
مصونیت یا محدودیت؟!
دوشنبه 21 بهمن 1392 09:08
سلام دیروز اتفاقی برنامه آنتونی بوردن، مهمان ناخوانده را می دیدم. این بار آنتونی بوردن به کشور عربستان رفته بود و همراهش یک زن بود به اسم دنیا. من کامل این برنامه را ندیدم، از اواسطش دیدم. اون جایی که دنیا، آنتونی را می بره جایی که براش دشداشه بدوزند. بعد از مزایای دشداشه تعریف می کنه که جنس بسیار سبک و خنکی داره و...
-
تعطیلات برفی خود را چگونه گذراندید؟!
شنبه 19 بهمن 1392 08:11
سلام این چند روز برفی را چگونه گذراندید؟! خوب این پنج روز تعطیلات برفی ما که به سختی گذشت. پسرک ما از دوشنبه تعطیل بود. البته ایشون که از شنبه مرتب به درگاه خدا دعا می کردند که فردا تعطیل باشه و پشت بندش من زیر لب باری تعالی را به هر چی مقدسات سراغ داشتم قسم می دادم که بی خیال دعاهای تنبلانه بچه ها! مدرسه ها تعطیل...
-
تکدی گری
چهارشنبه 16 بهمن 1392 08:30
سلام محله ای که ما توش زندگی می کنیم، یکی از محله های شناخته شده و تقریبا پر رفت و آمد تهران است. به همین دلیل تردد کودکان کار، کسانی که مشاغل کاذب مثل ویولن زدن و ... دارند، زباله گردها و گدایان زیاد است. اگه گذری عبور کنی متوجه نمیشی ولی اگه این مسیر همیشگیت باشه کم کم متوجه میشی حضور این افراد در مناطق خاص یک الگوی...
-
یک روز برفی...
سهشنبه 15 بهمن 1392 12:43
سلام فقط خواستم چند عکس صبح برفی امروز بگذارم و شما را هم در لذت این روز برفی شریک کنم. این عکس ها را هنگام برف بازی با پسرک انداختم.
-
الگوبرداری غربی
دوشنبه 14 بهمن 1392 08:14
سلام شنبه ظهر وقتی خوشحال و خندان با پسرک به خونه برگشتیم یک دفعه متوجه یک نوشته اضافی روی اطلاعیه ای شدم که مدیر جدید ساختمان در اون به اطلاع ساکنین رسونده بود که از گذاشتن وسایل شخصیشون توی قسمت مشاعات ساختمون پرهیز کنند. اون نوشته اضافی این بود: لطفا دمای موتورخانه را بالا ببرید!!!!!! خوب می دونستم کی این جملات را...
-
سوپرمن ها در مقابل نانازها!
شنبه 12 بهمن 1392 08:02
سلام یادش بخیر یک استاد داشتیم عادت داشت هر صفت، ویژگی یا اختلالی را روی نمودار 0 تا 100 بیاره! مثلا وزن را در نظر بگیرید. ایشون معتقد بود عدد 50 نماد تعادل و حالت ایده آل و خیلی عالیست. بعد صفر را کم اشتهایی و کم وزنی شدید و 100 را پراشتهایی و چاقی مفرط و خطرناک تعریف می کرد. یک روز بحث به مردان کشید و این که چه...
-
خان داداش! زن فمینیست بگیر!
چهارشنبه 9 بهمن 1392 08:20
سلام فکر کنم حدود یک سال پیش بود که با پروانه آشنا شدم. البته این آشنایی هیچ گاه به دوستی منجر نشد و صرف آشنایی موند. پروانه همسایه یکی از دوست هام به اسم مهساست. پارسال که برای دخترش تولد گرفته بود و من و پسرک دعوت بودیم اون جا دیدمش، بعد از جشن وقتی مهمونی خلوت تر شد و بچه ها داشتند با اسباب بازی هاشون توی اتاق بازی...
-
ای عاقلان! چرا نمی اندیشید؟!
دوشنبه 7 بهمن 1392 08:14
سلام علامه طباطبایی در جلد پنجم المیزان، در مورد خردورزی و تفکر میگه: « در قرآن شریف این فکر صحیح و صوابی را که به آن اصرار دارد، معین نفرموده و تنها آن چه مردم به حسب غقل های فطری و ادراکات متمرکز در جان خود می فهمند، حواله داده است. شما اگر کتاب الهی را تفحص کامل نموده و در آیاتش دقت فرمایید، خواهید دید شاید بیش از...
-
جادوی هری پاتر
شنبه 5 بهمن 1392 08:12
سلام فکر کنم چند روز بعد از امتحانات کنکور بود که با هری پاتر آشنا شدم. با دوستم رفته بودیم کتاب بگیریم. دیدم هی سراغ این کتاب را می گیره. ازش که پرسیدم چه کتابیه کلی تعریفش را کرد. این قدر که وسوسه شدم و من هم یک کتاب مثل اون خریدم. اولین کتابی که از هری پاتر خریدم و خوندم هری پاتر و حفره اسرار بود و همون دم جادوی...
-
آلبر کان و هدف زندگی!
پنجشنبه 3 بهمن 1392 08:03
سلام چند وقت پیش مستند آلبر کان را از بی.بی.سی دیدم! (البته اون زمانی که به لطف پارازیت همه کانال ها عزای عمومی اعلام نکرده بودند و کلا سیاه پخش نمی کردند!!!!) آلبر کان یک تاجر ثروتمند یهودی بود که البته از کودکی فقیر بوده ولی با درایت و تلاش به این ثروت هنگفت رسید. آلبر کان هیچ وقت ازدواج نکرد و مجرد بود و هیچ بچه ای...
-
سنگدلی...
سهشنبه 1 بهمن 1392 08:30
سلام دقیق نمی دونم کی بود؟! اواخر بهار یا اوایل تابستون که متوجه حضور چهارتا بچه گربه ناز و دوست داشتنی توی محله خودمون شدیم. خیلی ناز بودند و همگی با هم یک گوشه پناه می گرفتند تا مادرشون که یک گربه سیاه بود بیاد سراغشون و براشون غذا بیاره! کم کم پسرک بهشون علاقه مند شد و مدام براشون غذا می برد. خیلی بامزه بودند،...
-
غیبت صغری!
یکشنبه 22 دی 1392 12:51
سلام یک هفته نیستم! دوستانی که همیشه همراهم بودند، احتمالا می دونند چرا! از لطفتون و انرژی مثبتتون سپاسگزارم.
-
مردانی از جنس افسانه
چهارشنبه 18 دی 1392 08:15
سلام تو یکی از سفرهام به خونه پدری، باز یک نگاهی به کتابخونه قدیمیم انداختم تا بیبنم کتابی پیدا می کنم که ارزش دوبار خوندن را داشته باشه؟! کتاب انقیاد زنان جان استوارت میل را پیدا کردم. این کتاب را وقتی خریدم که تو سال دوم دانشگاه برای یک درسی دست به یک تحقیق نسبتا خوب و اصولی درباره فمنیسم زدم! کتاب را برداشتم که...