علم بهتر است یا ثروت؟!

سلام

1) یک مدتی است که عضو یک گروه تو وایبر هستم که شامل اساتید و دانشجویان تحصیلات تکمیلی رشته مون است. این گروه توسط یک آقای دکتری ساخته شده که هدف تاسیسش را مکانی برای تبادل نظر و بحث و ... عنوان می کند. البته هدف اصلیشون بیشتر برای تبلیغ کارگاه ها و دوره ها و ... است که خوب تا میزان زیادی حق طبیعی ایشونه. خوب توی این گروه هر از گاهی آقای دکتر، موسس گروه، یک سئوالی مطرح می کنه و یا موضوعی عنوان می کنه و بقیه نظرشون را بیان می کنند.

چیزی که توجه من را جلب کرد عناوینی بود که هم دیگه را خطاب می کنند و نحوه صحبتشان با هم بود. همدیگه را با جناب دکتر، آقای دکتر و ... صدا می کنند. این آقای دکتر به اون آقای دکتر سلام و ابراز ارادت می کنه و اون یکی به دیگری و ... اعضایی دیگه هم مدام تعریف و تمجید و به به و تایید و ...

- سلام و ابراز ارادت خدمت جناب آقای دکتر فلانی

- آقای دکتر دوره قبلی خیلی عالی بود. شما خیلی بی نظیر هستید و...

- آقای دکتر فلانی صبح شما بخیر. دکتر ... هستم!!!!!

- دکتر X خبری از دکتر Y ندارید؟! بهشون سلام برسونید بگید دکتر فلانی گفت ...

- آقای دکتر مثل همیشه صحیح و به جا فرمودید.

- آقای دکتر عزیز من کلی هزینه می کنم از شهرستان می آیم فقط به خاطر کارگاه های شما.

و...

یک جور جو مصنوعی توی گروه حاکمه، کسی ابراز شک و تردید نمی کنه. کسی سوالی برخلاف جهت نظرات نمی کنه. همه تشکر و تقدیر می کنند. کسی حرفی خلاف جهت بزنه از سمت دیگران محکوم میشه و سریع سرکوب میشه! یعنی چنان بهش از طرف خیل هواداران می پرند که بنده خدا از همه گناهان کرده و نکرده اش توبه می کنه!

 

2) جایی مهمانی بودیم. مهمان ها همه از لحاظ موقعیت اجتماعی و اقتصادی در یک سطح بودند. میزبان به همه خوش آمد می گفت و تعارفات معمول را به جای می آورد.

تا این که یک مهمان تازه به جمع پیوست که از لحاظ اقتصادی یک سر و گردن از بقیه بالاتر بود. یک دفعه لحن گفتار و نحوه عملکرد میزبان به طرز چشمگیری عوض شد. احوال پرسی و استقبال گرم تر، تعارف جای بهتر مجلس به ایشون، پذیرایی بیشتر و حواسی که فقط معطوف اون مهمان تازه وارد بود.

- خواهش می کنم بفرمایید شیرینی میل کنید. از همون شیرینی فروشی معروف گرفتم. همون مدلیه که دوست دارید.

- میوه براتون پوست بکنم؟! قابل شما را نداره! چرا چیزی میل نمی کنید؟!

- آقای فلانی چرا این قدر شام کم کشیدید. از این بره میل کنید (در حالی که یک دیس بزرگ بره را فقط جلوی ایشون می گذاره )

- خیلی خوش آمدید. سرفراز فرمودید. قدم بر روی چشم های ما گذاشتید و ...

و...

 

چه شباهتی بین این دو موقعیت می بینید؟! چه تفاوتی؟!


بعدا نوشت: چرا وبلاگستان این قدر سوت و کوره؟! هر جا میرم یا مدت هاست پست نگذاشتند و یا کسی کامنت نمی گذاره! جدیدا گفتند در ماه رمضون نباید خورد و نوشید و وبلاگ خوند و نوشت؟!؟! یکی بیاد پرده از راز این همه سوت و کوری وبلاگستان برداره!

نظرات 54 + ارسال نظر
emasis جمعه 20 تیر 1393 ساعت 23:19

از حرکت روبن که بعد از بازی اومد پیش خانم و پسرش و پسرش رو دلداری داد ، معلوم شد روبن رو عشقه!

کلیپشو دیدین؟

حالا هی بگین فرانسه!

تو تی وی دیدم! بله حرکت زیبایی بود!

ولی من از یک لحاظ دیگه باز میگم فرانسه که به فوتبال هم ربط نداره

سلام

برای من جالبه شما چرا هی آدرس این پستتون را دقیق برای همین پست من می گذارید؟!؟!

مریم پنج‌شنبه 26 تیر 1393 ساعت 13:47

salam
ramz mikham age emkan dare


جالبه برام دوتا خواننده از یک شرکت مهندسی دارم!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد