ش مثل شهرزاد! ز مثل زن!

سلام

احتمالا شما هم جزو بینندگان سریال شهرزاد باشید یا حداقل اسم این سریال به گوشتون خورده باشه و با شخصیت هاش آشنا باشید.

ما هم به تشویق و ترغیب دوستان این سریال را دیدیم و به نظرم بهترین قسمتش تا به الان قسمت 27 و بهترین سکانسش، لحظه ای بود که شهرزاد برخلاف متهم کردنش به مادر نبودن و سنگدلی، خواست دنبال زندگی بره که خودش انتخاب کرده و دوست داره.

دیدن و شنیدن این دیالوگ ها و این سکانس ها در فیلمی ایرانی، واقعا جای شگفتی و تحسین داره.

 

ولی نمی خواهم این پست در مورد این سریال یا این سکانس صحبت کنم! می خواهم در مورد کامنت ها و نظرات مردم در مورد این سکانس و شخصیت های درگیر در آن بنویسم.

 

برام خوندن این کامنت ها خیلی جالب بود! از چند نظر!

اول این که خیلی از افراد شخصیت های داستانی را با شخصیت های واقعی بازیگران قاطی کردند. مثلا چون از خود شهاب حسینی خوششون میاد، سرسختانه از شخصیت قباد دفاع می کنند!!! یعنی هنوز به اون درجه پختگی احساسی نرسیدند که تفاوت بگذارند بین علاقه به بازیگر و شخصیت داستانی!

دوم این که خیلی ها از شهرزاد بد گفتند! اون را بی حیا و وقیح و ... دونستند که به خاطر بچه اش سکوت و صبر نکرد که روزی روزگاری شرایط جور بشه و قباد شاید بیاد و باز باهاش ازدواج کنه و همین زندگی نصف و نیمه را حفظ کنه و اصلا هم توجه نکنه به بلایی که سرش آورده و آوردند. خیلی جالبه که اکثر کسانی که این عقیده دارند، زن هستند!

سوم این که عده ای هستند که اعتقاد دارند احساس قباد به شهرزاد عشقه! این یعنی فاجعه! یعنی عده زیادی از جامعه بزرگسال کشور ما هنوز درک درستی از مفهوم عشق ندارند و وابستگی معتادگونه قباد را عشق می دونند! شهرزاد یک مخدر بود برای قباد که فراموش کنه تحقیرها، توهین ها و بی عرضگی خودش را! و اعتیاد به معنای عشق و علاقه سالم نیست.

چهارم این که بسیاری هم عقیده دارند قباد گناه داره! تحقیر شده و تنهاست و کسی را نداره و قربانی شده و به همین دلیل ها شهرزاد باید به اون توجه کنه و پیش اون برگرده. این هم عقیده دردناک دیگری در مورد نقش زنانه که به عنوان یک پرستار، موجودی از خود گذشته تصور میشه که باید صبوری کنه و تمام عیوب مرد را تحمل کنه تا درد مرد کمتر بشه و حالش خوب بشه و مهم نیست این وسط خودش چه قدر درد می کشه و زخم می خوره!

 

خوندن این کامنت ها اگرچه که گاهی خنده داره ولی بیشتر دردناکه! دردناکه دیدن این عقاید در بین قشری که ادعای به روز بودن دارند، موهاشون را بلوند می کنند، دماغشون را عمل می کنند، جسورانه لباس های کوتاه و تنگ و ... می پوشند، تند تند پارتنر عوض می کنند، ادعای آزادی روابط را دارند ولی هنوز ته ته قلبشون بر این باور دارند که زن موجودیه که حق انتخاب نداره! باید بگذاره مردان زندگیش براش تصمیم بگیرند و اگه روزی مادر شد باید بقیه عمرش بسوزه و بسازه و دم نزنه! حتی اگه این بقیه عمر را اصلا زندگی نکنه!

 

باید تشکر کرد از سازندگان این فیلم که در فضای فکری حاکم بر کشور ما که زن را موجودی درجه دوم و سوم می دونه، شخصیتی مثل شهرزاد خلق می کنه که چنان قوی و مصممه که تحت تاثیر حرف دیگران قرار نمی گیره و می خواهد زندگیش را خودش انتخاب کنه و بسازه!

نظرات 22 + ارسال نظر
نسیم جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 09:50

برای منم انتخاب شهرزاد خیلی ارزشمند بود.
چیزی که برام عجیبه انفعالش در باره ی بچه اشه، یعنی شخصیت عمل گرایی مثل شهرزاد باید هر روز به در و دیوار می زد برای دیدن بچه اش، فکری برای دزدیدنش می کرد، سر و صدایی می کرد به بزرگ آقا عتاب و خطاب می کرد یا یه چیز دیگه اما این سکوت و بی عملی و اشک در مقابل جدا شدن از بچه اش برای من قابل هضم نیست و به شخصیتش نمی خوره.
برخوردش با قباد موقعی که زنش بود، اون رفتار قشنگی که بعد از طلاق باهاش کرد و انتخاب فرهاد همه طبق شخصیتش هستن اما این یه مورد که گفتم نه.
شاید نویسنده های داستان مادر نبودن نمی دونم.

راستش قرار نیست هر انسانی کامل باشه و همه انتخاب هاش درست. برایندش مهمه.
من حس می کنم شهرزاد وقتی فهمید بزرگ آقا به خاطر علاقه خودش چنین بلایی سرش آورده تا جایی که بتونه از برخورد باهاش اجتناب می کنه. ولی منم قبول دارم یک کم جای خالی تلاش برای بچه اش احساس می شد

مهرنوش جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 12:24 http://manvadust.blogfa.com

من تو قسمت 13 موندم هنوز بقیشو ندیدم.
اما به طور کلی بنظرم این سریال نسبت به بقیه چیزایی کهتا بحال ساخته شده خیلی بهتره.
مرسی از تحلیل قشنگتون. مشتاق شدم بقیه سریال رو هم ببینم.
منم همیشه با این نظر مشکل دارم که زن باید باید خودشو فدا کنه و خیلی کلیشه های دیگه که مردم حتی به خودشون زحمت نمیدن در موردش فکر کنن .

سریال قشنگیه! بعد از مدتها

سهیلا جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 18:29 http://nanehadi.blogsky.com

هنوز ندیدم.ولی میدونم زنی هم که بچه داره وقتی به دنبال زندگی و آرزو هاش میره باز هم بازنده است. در مادر شدنمون یه خورده بیشتر دقت کنین

فکر کنم اگه خودش را درگیر حرف و عرف مردم کنه بازنده است وگرنه چرا مردان بچه دار چنین احساسی ندارند؟

یاسمین جمعه 17 اردیبهشت 1395 ساعت 20:55

آفرین منم همینو میگم.

عشق به حرف نیس.به عمله.
قباد اگه زنشو دوس داشت مثه یه مترسک نمی ایستاد که متارکه از زنش رو ببینه و دم نزنه.
فرهاد واقعا شخصیتش بهتره.حداقل شجاعه.
سر سریال کیمیا هم این مشکل وجود داشت.میرفتن پیج مهراوه کلی بدوبیراه بهش میگفتن.چندتا دختربچه که عاشق پوریا پورسرخ بودن حق رو کامل بهش میدادن.

به این نکته که قباد عاشق نبود و معتاد بود دقت نکرده بودم.جالب بود.

راستی اون سکانسی که مرغ آمین رو انداخت گردن شهرزاد چقدد قشنگ بود فکرکنم روزی بیس بار میبینمش.

اره سکانس خیلی قشنگی بود. نقطه عطف سریال بود. جایی که شخصیت ها عریان شدند

مامان آمیتیس شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 07:42 http://mamaneami.niniweblog.com/

سلام
من این سریال رو ندیدم ولی این طور که شما نوشتین باید مثل بقیه کارای حسن فتحی باید خیلی خاص باشه

سریال خوبیه در این قحطی سریال خوش ساخت

غزاله شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 10:33

می دونید دقیقا نکته ی درستی بود ، برام جالبتر این بود که آقایون منطقی تحلیل کرده بودن و اونها هم جواب خانمها رو میدادن تو اون کامنتها ، ولی مرغ عده ای یک پا داشت!!!
با خوندن این کامنت ها و متن هایی که خانمها تو شبکه های اجتماعی می فرستن، متوجه میشی چرا این جامعه پیشرفت نمی کنه ، دقیقا ظاهرا ها درست میشه ولی مغزها حامل عقاید صد سال پیش ه و این وحشتناک ه چون از یه زن صد سال پیش که 9 سالگی ازدواج می کرد و بچه دار می شد و نهایت ورودی اطلاعاتش مامانش بود، میشد انتظار داشت که خداش شوهرش و بچه ش باشن و نتونه به چیزی فکر کنه ولی زن مثلا تحصیلکرده مثلا مستقل مثلا ....... امروزی ، وقتی همونجوری فکر می کنه تازه میشه به عمق فاجعه پی برد
در مورد سریال شهرزاد ، شخصا دلم می خواست به یه راه سومی میرسید نه قباد و نه فرهاد ....... ولی تا اینجای کار از همه چی سورپریز شدم ، روند خوبی داشته مطمئنم پایانش هم جذاب میشه حتی اگه نظر نویسنده به پایان شهرزاد با فرهاد باشه

--------------
راستی یادمون باشه شرایط اون زمان رو درنظر بگیریم ، بزرگ آقا یکی از چند تا آدم تعیین کننده بازیهای حکومت بوده ، شهرزاد میدونه خیلی نمی تونه باهاش بازی کنه ، همونجوری که با همه جنگندگی نتونست ازدواج و طلاق رو قبول نکنه

دقیقا!
منم معتقدم خود شهرزاد یک سر و گردن از فرهاد بالاتره چه برسه به قباد ولی خوب کار دله دیگه

برنا شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 15:15 http://Www.newday2014.blogsky.com

کاملا با شما موافقم
نقد خوب و تامل برانگیزی بود.
اتفاقا من هم با دیدن این سریال، هم شخصیت شهرزاد و هم خواهر کوچکترش رو خیلی تحسین کردم.
این نابرابری بین زن و مرد ریشه در تاریخ مذهبی این مملکت داره.
اتفاقا چند روز پیش که رییس جمهور به محل کار ما اومده بود، به برابری زن و مرد اشاره کرد و با تشویق شدید همکارانم مواجه شد.
درود بر شما.

چه عالی امیدوارم از مرحله حرف به مرحله عمل هم برسه

سارا شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 15:16 http://parepoore.persianblog.ir

تو این برحه از زمان، فیلم هامون به شدت با کمبود قهرمان مواجه هستند.

راستش من فیلم هایی که قهرمان همه فن حریف داشته باشه را دوست ندارم. فرهنگ قهرمانپروری فرهنگ بس مزخرفیست

سارا شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 15:18 http://parepoore.persianblog.ir

از این کامنتا خنده دار تر، کامنتای ملت تو زیر نویس های شبکه ی آی فیلم هستش. وقتی که از مردم راجع به شخصیت سریالها نظرخواهی میشه. جو گیری در حد اعلا

راستش اون شبکه را نمی بینم برای همین نمی تونم نظری بدهم

بانو. شنبه 18 اردیبهشت 1395 ساعت 17:42 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. سریال رو ندیدم ولی تحلیلتون رو دوست داشتم

مهربانو یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 12:25 http://baranbahari52.blogsky.com/

اردیبهشتی جان سلام . تولدت مبارک عزیزم هم خودت هم همسرت الهی سایه تون بالا سر گل پسر باشه
این کامنتا رو کجا خوندی؟ البته من هنوزم یادم میفته بعضیا رفتن تو اینستای دیکاپریو که درمورد خشکی دریاچه ارومیه نوشته ، کامنت های رکیک نوشتن ، حالم گرفته میشه ...
واقعا خانم ها اومدن شهرزادو زیر سوال بردن که چرا ازدواج با فرهاد رو انتخاب کرده؟؟
چقدر کارش برای من تحسین برانگیز بود ، خیلی کار سخت و بزرگی کرد ولی بنظر من درست ترین انتخاب بود . تا کی آدم اجازه بده الت دست و مورد تحقیر دیگران باشه ؟؟ دیدن بچه اونم هفته ای یک بار با اونهمه خفت و بازی خوردن خیلی چیز مهمی نبود که بخواد نگهش داره . یه بچه همیشه به داشتن مادری که از نظر روانی سالم و مقتدره خیلی افتخار میکنه . شهرزاد با ازدواج با فرهاد الام روحیش رو ترمیم میکنه و با سینه ای پر از عشق و سلامت روان ، به درس و زندگیش میرسه و امید هم بعد ها با تحسین نگاهش میکنه و برمی گرده پیشش .

ممنون مهربانو جان. پیج رسمی سریال شهرزاد تو اینستاگرام

مهرنگار یکشنبه 19 اردیبهشت 1395 ساعت 19:02

من فکر میکردم برای این پست نظر گذاشتم و الانم اومدم جوابمو بخونم ولی گویا توهم زده بودم! چون یادمم نمیاد چه نظری دادم....شاد و سلامت باشی اردیبهشتی جان...شهرزاد رو نشده ببینم ولی فیلمهای حسن فتحی فیلمهای خوبی هستند و معمولا روابط انسانی رو پخته نشون میده که این کارهاش رو دوست داشتنی تر میکنه

ممنون

مهربانو دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت 08:46 http://baranbahari52.blogsky.com/

کامنت من ثبت نشده بود اردیبهشتی جانم؟

ثبت شده عزیزم. دیشب موقع تایید کامنت ها کاری پیش اومد نشد همه را تایید کنم

خلیل دوشنبه 20 اردیبهشت 1395 ساعت 21:24 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام ،

نقد جانانه ای بود از موقعیت زن در جامعه ی ما اگر چه این سریال را ندیده ام!

سارا سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 00:34 http://parepoore.persianblog.ir

نه. قهرمان همه فن حریف نیست. قهرمان روحیه ای قهرمان گونه داره. روحیه ای که الزاما سیفید یا سیاه نیست.

خوب تا حدی موافقم. فردی که قهرمان زندگی خودش باشه ولی این که نشون بدهیم یک قهرمانی هست که بیاد ما را از این شرایط نجات بده نادرسته و پیام مخربی میده

شیوا 1876 سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 10:04

سلام خانم اردیبهشتی عزیز. تولدتون مبارک
باید بگم که من بعد از دیدن هر قسمت از سریال شهرزاد تا چند ساعت در حال و هوای سریال، شخصیت های سریال و دیالوگ های سریال بودم. برام مسئله فرهاد و قباد حل شده است فقط یک مورده که بهش اشاره نشده و اونم فضای بزرگ شدن فرهاد و قباده. من کاری به بازیگر نقش قباد ندارم. فقط به قباد به عنوان یه قربانی از بچه گی،کودکی،نوجوانی،جوانی، نگاه می کنم. درسته شخصیته ضعیفی داره ولی اینقدر در فضای ترس و دلهره و نا امنی بزرگ شده بود که زندگی با شهرزاد براش مثل ورود به بهشت گمشده زندگیش بوده. ولی متاسفانه با جو حاکم بر نوع زندگیش نتونست حرفاشو به بزرگ آقا بزنه و از حقش دفاع کنه که فکر می کنم این موضوع در آینده این سریال براش یک شخصیت انتقامجو خلق می کنه.

به امید خلق این قبیل سریال های پر محتوا

درسته شیوا جان. قباد زندگی تلخی داشته ولی از یک جا به بعد انتخاب شخصی هر فردی تعیین کننده تره تا محیط کودکی.

در ضمن این که باید در نظر داشت هیچ فردی نباید به خاطر این که یکی قربانیه یا گناه داره براش نقش مسکن را ایفا کنه. این یک رابطه ناسالم و نامتوازنه

آبی دریا سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 22:03

سلام.
من که نمیبینم
ولی لایک به پستتون

ممنون

نیره سه‌شنبه 21 اردیبهشت 1395 ساعت 23:26

سریال رو ندیدم

سریال قشنگیه. مخصوصا در این دوران قحطی سریال خوش ساخت

مینو پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت 09:30 http://milad321,blogfa.com

خیلی خوشم اومد از این سریال.تحلیل شما هم عالی بود.
البته فکر میکردم اگه بزرگ اقا باز هم جان فرهاد را تهدید میکرد,شهرزاد میتونست همچین تصمیمی بگیره؟یا باز تصمیم گیرنده اصلی بزرگ اقا بود.؟
قباد در کل بنظر من شخصیت ضعیفی داشت که برای هر مشکلی به سیگار و م.شروب پناه میبرد.

نمی دونم! احتمالا باز سکوت می کرد! بیشتر از این ها فرهاد را دوست داشت که از این خطر بالقوه بی خیال عبور کنه

سروش پنج‌شنبه 23 اردیبهشت 1395 ساعت 13:35 http://azadkish.mihanblog.com

این نوشته تون ر خوندم، درود بر شما.
سالها پیش ک تو نشریه ی آبگینه (با موضوع زن) دانشگاهمون یک مطلبی نوشتم و اندیشه ای ر ب بیانی رندانه زیر سوال بردم ک بالاترین درجه یک زن ر مادر بودن میدونه. بیان من چون ادبی و نامستقیم بود، خیلیها نفهمیدن (!) و جنجالی هم ب پا نکرد. جالب اینجاست ک بسیاری از بانوانی ک در نشریه فعالیت میکردن، مصداق سخن شما، صرفا دنبال جدیتر گرفته شدن زن در خانه و جامعه اون هم با انتقاد و خواهش و... از مردان بودن.

راستش هیچ حقی با التماس به دست نمیاد! باید در وهله اول فرد در درونش احساس کند که صاحب این حق است! وقتی صاحب این حق باشید دیگرآن را از کسی گدایی نمی کنید.

gz دوشنبه 31 خرداد 1395 ساعت 03:04 http://bekhan-mara.blogfa.com

چقدر طرز فکرتون رو دوست دارم

ممنون

نجمه چهارشنبه 6 مرداد 1395 ساعت 17:42 http://gahyman.blog.ir

منم یه چیزی نوشته بودم در مورد شهرزاد
http://gahyman.blog.ir/1395/01/17/%D8%AA%D8%B1%D8%A7%D9%86%D9%87-%D8%B4%D9%87%D8%B1%D8%B2%D8%A7%D8%AF

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد