تعریف از دیگری یا توهین به من؟

سلام

یک عده ای را دیدید که وقتی در حضورشون از کس دیگری تعریف می کنید چنان به هم می ریزند و ناراحت میشند و درصدد دفاع و تعریف از خودشون برمیاند که انگار به اون ها توهین کردی؟!!!!

مثلا با دوستتون دارید صحبت می کنید و میگید وای دخترخاله ات چه قدر زیبا و دوست داشتنیه! چنان ناراحت میشه و اخم می کنه انگار بهش گفتید تو زشتی و اون قشنگه! در صورتی که اصلا صحبت از خوبی ها و حسن ها و عیب های اون در میان نبوده!

یا این که در مقابل فردی از خوبی ها و حسن همسرش تعریف می کنند. چنان ناراحت و عصبانی میشه انگار دارند میگند تو خیلی بدی و از همسرت خیلی پایین تری!

و...

کاملا مشهوده مشکل این افراد کم بودن عزت نفس و اعتماد به نفسشونه. به احتمال زیاد در دوران کودکی بسیار مورد مقایسه با دیگران قرار گرفته اند و حسن هاشون دیده نشده. خودشون هم نسبت به توانایی های خودشون شک دارند برای همین تعریف از دیگران را در حضورشون برنمی تابند و یا نمی تونند ببینند کسی در موردی از اون ها عملکرد بهتری داره یا بیشتر مورد توجه است.

ولی سئوال من اینه: با این دسته از آدم ها چه طور باید برخورد کرد؟ چه طور باید در مقابلشون از دیگری تعریف کرد ولی به این افراد برنخوره؟ یا چه طور میشه کاری کرد که بتونند برتری دیگری را بدون خشم و ناراحتی قبول کنند؟

نظر شما چیه؟

 

نظرات 35 + ارسال نظر
باران پاییزی چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 10:48 http://baranpaiezi.blogsky.com

من دوستی دارم وقتی حال خاهر و یا مادرش رو می پرسیدم (چون با اونها هم دوست هستم) می دیدم ناراحت میشه بنابراین سعی کردم همونطور که مهسا رو می شناسم و دوستش دارم و میدونم سلیقه هاش چیه از همون در وارد بشم و گریزی هم به حال مادر و خاهرش بزنم.
اینطوری برق رضایت رو توی چشماش می بینم خیلی اوقات. می بینه که هم خودش مورد توجه ست و هم خانواده ش

چه روش هوشمندانه ای

گشتا چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 11:52 http://mazemaze.blogfa.com/

منم تو دوستا وفامیلای نزدیکم از این مدل رفتارها دیدم. معمولا وقتی میخوام از کسی تعریف کنم یه جورای به ویژگی های مثبت دوستم هم اشاره میکنم. مثلا وقتی میخوام از هیکل وقدبلند خواهر دوستم تعریف کنم، میگم خواهرت چه قد بلند وهیکل متناسبی داره. حیف که چشم وابروش به قشنگی چشم وابروی تو نیس!
یا وقتی در حضور همسر دختر خاله ام میخوام از دختر خاله ام تعریف کنم میگم چقدر نسرین (دختر خاله ام) خوش سلیقه اس، چقدر خانمه، بعدش سریع رو به همسرش میگم علی اقا واقعا که خیلی بهم میاید! این جوری در عین حال که از همسرش تعریف کردم، نشون میدم که منظورم پایینتر بودن اون نیس
اون پستی که توش به سنندج اومدنتون اشاره کردین رو نخونده بودم اگه میدونستم قراره بیاید هرطور شده یه وقتی رو خالی میکردم که ببینمتون...

کار خوبی می کنی

آنا آریان چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:16 http://anaarian.blogfa.com

برای اینکه بهش برنخوره وقتی از همسرش تعریف میکنی بگو بهم میآیید! اونم مثل شما خوبه!

اگه نباشه چی؟! دروغ باید گفت

آذرمی دخت چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:30 http://azarmedokht.blogfa.com/

وای مگه میشه کسی به همسرش حسادت کنه. آدم باید افتخارش باشه کسی از همسرش تعریف کنه

بله میشه! زیاد رویت شده چنین مواردی

marian چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:47 http://panahema.persianblog.ir

سلام عزیزم
چقدر خوشحالم که با وبلاگت پربارت آشنا شدم و دلم می خواد این کتاب پر از تجربه رو از اول بخونم و هر روز بهش سر میزنم
پایدار باشی

ممنون دوست عزیز

سمیه چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 12:59

من یکی از همین آدما هستم.شاید ظاهرا مشهود نباشه.اما شدیدا از اینکه در حضور من از کسی دیگه تعریف بشه ناراحت میشم.حس بدی بهم دست میده شدیدا.یا حتی از اینکه دوستان صمیمی با کس دیگه ای دوست بشن حسم مزخرفی دارم.یا اینکه کسی که در ارتباط با منه (پارتنرم ) بخاد با دوستاش هم تفریح داشته باشه.اما به این موضوع واقفم و نمیذارم این قضیه روی روابطم تاثیر بذاره اما تو وجودم هنوز حل نشده!و راه مقابله باهاش رو بلد نیستم.

سمیه جان باید ریشه ای تر مشکلت را حل کنی به جای سرکوبش.
این خیلی عالیه که بهش واقفی ولی به جای نادیده گرفتنش بپذیرش و سعی کن دنبال علتش باشی و بعد درمانش.
تو باید روی خویشتن دوستی و نکات مثبت خودت تمرکز کنی

آزاده چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 14:01

من نوع برخورد با این آدم ها رو واقعا نمیدونم منم باهاتون موافقم خودمم بهشون برخوردم امااااااااااااااااا
گروهی هم هستن وقتی میگی همسر من آدم خوبی هست و فلان کارو میکنه و ... میگه واییییییی شانس آوردی خوش به حالت عجب کسی رو تور کردی اینقدر میگن که واقعا فکر میکنی تو هیچی نیستی و یه آدم بی لیاقتی که همچنی شخص با لیاقتی گیرت اومدی

اره اون وری هم هستند

بولوت چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 15:28 http://maryamak.blogfa.com/

خب این آدما دقیقن همین جوری که میگید انگار بهشون گفتی ... فکر میکنن.
از نظر اونا دختر خاله ت خوشگله یعنی داری میگی تو خوشگل نیستی. وگرنه چرا داری بهش میگی دختر خاله ت خوشگله؟ (تازه اگه بگی دختر خاله ت زشته خیلی هم کیفور میشن.)
یا فلان کست اخلاقش خیلی خوبه این معنی رو میده که اخلاق تو خوب نیست. اگه اخلاق اون خوبه پس چرا میگی اخلاق فلان کس خوبه؟
فکر میکنم یکی از دلیل های این مدلی بودن اینه که یه عده از این مدل تعریف کردن واقعن همین قصد رو دارن.
در مقابل اینا مدل افراد بهتره از کسی تعریف نکرد.
درست شدنشم یه جورایی سخته. این مورد ریشه ای تر از اونه که بشه حلش کرد.

خوب این جوری به خاطر یک اخلاق ناپسند یک حسن اخلاقی کمرنگ میشه

استیگ چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 17:55 http://thinkpad.blogsky.com

بعیده بشه در رفتار این افراد تغییری ایجاد کرد. اما سوال اینه که اصولن چنین وظیفه ای به عهده ماست؟

در واقع هیچ کس نمی تونه تغییر جدی در دیگری بده ولی اگه این فرد یکی از نزدیکانت باشه لزوم برخورد موثر و روش صحیح تعامل با این افراد پررنگ تر میشه

باران چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 19:05

سلام
من فکر کنم به نحوه گفتن و همین طور حسن نیت کسی که این تعریف رو می کنه هم مربوطه.

بله اونم بی تاثیر نیست

بهاره چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 20:41 http://siminn.persianblog.ir/

حالا بزار یه خاطره تعریف کنم.
با همکارم حرف میزدم. حرف نمرات امتحان نهایی شد. این نمرات برای معلم و مدیر مهمه. یه جورایی نشون دهنده عملکرد معلم هست. البته به نظر من فقط یه جورایی نه بیشتر.
به همکارم گفتم خانوم فلانی نتیجه خوبی گرفته بالاترین میانگین نمره در سطح استان رو اون گرفته. انتظار داشتم همکارم بگه اره خیلی زحمت کشیده و ...
اما همکارم گفت: خوب تو هم نتیجه هات خوب بود!

یه وقتایی تعریف از دیگران رو حسرت یا حسودی هم برداشت میکنن!

از این دست خاطره ها فکر کنم برای همه پیش اومده باشه

مهرپرور چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 22:18 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
دستت بهتره عزیزم؟
دلم واسشون میسوزه ولی نمیدونم چه میشه کرد؟ شاید در کوتاه مدت یا در شرایط خاص بشه همزمان با تعریف از کس دیگه از اونهام تعریف کرد...

نه! با دست چپ می تایپم

یاسمین چهارشنبه 22 مرداد 1393 ساعت 23:52

سلام.من که کاری ندارم ناراحت میشن یا نه.کار خودم رو میکنم.
همیشه نمیشه با دل همه خودم رو هماهنگ کنم که!!!
من تعریف اگر لازم باشه میکنم حالا میخواد کسی بهش بر بخوره یا نه...مشکل خودشه.

اگه یکی از نزدیکانت این خصلت را داشته باشه باعث تنش و برخورد میشه

رها پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 08:58 http://thepartoftanhai.blogsky.com/

به راستی چه باید کرد ؟؟؟؟

سوال منم همینه

برنا پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 09:55 http://www.newday2014.blogfa.com

سلام
باید بگیم مثلا دختر خالم مثل خودت خوشکله... (البته من دختر خاله ندارم باید دنبال موجود خوشکل دیگه ای بگردم در ابنجور مواقع) یا...مثلا بگیم مثل خودت مهربونه...بعد اونم میگه چشمات خوشکل میبینه...خودت مهربونی که مهربونیه بقیه رو میبینی...
(کلا طنز بودا...ولی اینم یک راهه دیگه)

البته منظور دخترخاله طرف مقابل بود! شاید اون دخترخاله داشته باشه

صنم پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 10:47 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام راستش من نه به این شکل حاد اما یه اپسیلون اینجوریم
یعنی وقتی جلو من از کسی تعریف میه بسته به تم تعریف که در مورد چی باشه اگه در اون زمینه احساس ضعف کنم ته ته دلم یه کم ناراحت میشم
یه جورایی به کسی که ازش تعریف میشه غبطه میخورم
و خودخوری میکنم
اما عکس العمل ندارم هااااااااااا
به نظرم آدم حسود اینجوروقتا اذیت میشه خیلی زیاااااااااد
باید اول از خوده این ادم یه تعریف واقعی بشه بعد در مورد دیگران

صنم جان روی خودت و خویشتن دوستیت و نقاط قوتت بیشتر تاکید و کار کن

مرضیه پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 13:22 httphttp://ghadaghan1.mihanblog.com/

کسی جرات داره جلوی من بگه جاریت خوشگله .با خاک یکسانش میکنم.
نمیدونم .من ازاین روشای هوشمندانه بلدنیستم ولی دوستان راهکارهای خوبی پیشنهاد کردن.

برای تو پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 17:31 http://www.dearlover.blogfa.com

سلام
امان از این دوران کودکی و مشگلات روحی که توی اون دوران برای ما ادم ها پیش میاد که همیشه یک جورایی باهامونه
هر کسی به نظر من تا خودش نخواد نمیتونه تغییر کنه و این یعنی اینکه خود این افراد باید بفهمن که تعریف از دیگری نشانه نداشتن اون مشخصه در اونها نیست اما شاید راه دیگه اش هم این باشه که ملاحظه اشون رو بکنیم مثلا وقتی از دیگران تعریف می کنیم یکجورایی لابه لایه حرفامون اشاره بکنیم و یا حتی اول از خود این افراد تعیرف کنیم بعد از دیگران
حالا راهکار شما چیه

راهکار قطعی داشتم سئوال نمی پرسیدم که! ولی من هم با این راهکار موافقم

مینو پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 17:34 http://milad321.blogfa.com

سلام
در این موردها تعریفی هم از فرد طرف مکالمه داشته باشم۰مثلا میگم شما هم مثل خواهرتوخ خوش سلیقه هستید'یا تعریفی که واقعا در طرف مقابل وجود داشته باشه۰

ناردونه پنج‌شنبه 23 مرداد 1393 ساعت 20:52

این جور مواقع بهترین کار اینه که یه تعریف از اون فرد حسود بکنی بعد از دیگرون . هر چند ممکنه تعریفی که می کنی واقعی نباشه . چون منطق پذیر نیستن راه دیگه ای نداری .

درسته

ghazal جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 14:11 /http://www.ghazalidea.blogfa.com/

به نظر من اصلا مهم نیست که ناراحت بشن...چون اصل کار ما که اشتباه نبوده و آدمی هم نمیتونه همه رو در زندگی راضی نگه داره..

عطیه شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 08:41 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

دوستان نظرات مشابه و خوبی دادند. اینکه اول یه تعریف از خود طرف بکنی بعد بری سراغ سوژه اصلی...
ولی خداییش کلا آدم جلوی این آدما از کسی تعریف نکنه بهتره! به تبعات بعدیش و ترکش هایی که ممکنه از این بابت به آدم برگرده نمیارزه!

واقعا

Rima شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 11:55 http://dailytalk.blogfa.com

من ترجیح میدم اگه جز کسانی نیست که معاشرت با آنها ضروریه، ازش دوری کنم!

ماهی سیاه کوچولو شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 12:29 http://1nicegirl8.blogsky.com

این سوال کلی هست ولی جوابش جزییات داره
بستگی داره کی؟ از چه کسی؟با چه هدفی؟در راستای رسیدن به چه منظوری؟ از شخص خاصی تعریف کنه
اگه تعریفش واقعی باشه استقبال میکنم اما اگه الکی باشه اجدادش رو حتمن احضار میکنم جلوی چشمش تا باهاشون آشنا بشه...
تشخیص واقعی بودن تعریف کردن و اینا کار خیلی ساده یه

به نکته خوبی اشاره کردی ماهی جون

مریم شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 13:22

سلام خانم اردیبهشتی من به صورت کاملا اتفاقی با وبلاگ شما آشنا شدم و دیگه الان مدتی کاملا تو بحرش رفتم چند تا سوال ازتون داشتم واینکه میخواستم بپرسم چطور میتونم روز کامنت های زنانه رو داشته باشم

ممنون. ارسال می کنم در اسرع وقت

عاصی شنبه 25 مرداد 1393 ساعت 14:13 http://asysepid.blogsky.com

به شخصه تا چند سال پیش وقتی کسی جلوی من از دیگران تعریف میکرد فشار خونم میرفت بالا!
اما کم کم یاد گرفتم باهاش کنار بیام. اوایل فقط سعی میکردم حرفهاشونو نشنوم و یک لبخند احمقانه بزنم. بعد برام حل شد که خب هر کسی یک سری خصوصیات مثبت داره چه عیبی داره ازشون تعریف بشه؟
الآن من هنوز همون عاصی حسودم که دلش میخواد بهترین باشه اما میدونه که بهترین نیست و با این قضیه کنار اومده که خیلی از دیگران از اون بهترن!

همواره باید در نظر داشته باشیم که هیچ انسانی کامل نیست. هر کسی عیب و حسنی داره.

Mahpari یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 03:24 http://mahpari.blogsky.com/

به نظرم من
اگه دوستم باشه خیلی رک و راست این مشکلش و بهش میگم
اگه غریبه بود
یا کلا به روش کاری نمیکنم ناراحت شه
اگه شد تم بهش توضیح میدم
یا از خودشم تعریف میکنم که ناراحت نشه

[ بدون نام ] یکشنبه 26 مرداد 1393 ساعت 10:44

شادمانه همیشه اینطوری نیس، اگه تعریف خارج از حد انتظار باشه، ادم ناخوداگاه ممکنه در مقام تصحیح بربیاد. البته نه در مورد زیبایی چون خیلی برمیگرده به سلیقه فرد

منظورم این مدل تعریف ها نبود

رکسانا دوشنبه 27 مرداد 1393 ساعت 23:37

راستش از 12 سالگیم دختر خاله هام که بعضی شون بیش از 15 سال ازم بزرگتر بودن تموم تلاششون میکردن تا بهم ثابت کنن ازم بهترن ومن هیچی نیستم در این معرکه خاله هایم بیکار نبودن اینو نه تنها من بلکه خیلی از دوستام رفتارشون با من می دیدن میفهمیدن کم کم فکر کنم رفتارشون تو ذهنم نقش بسته حتی افراد بیگانه که قصد سرکوبم نداشتن وقتی از خودشون تعریف میکنن همون احساس دارم نمیدنم چطور از ذهنم بیرون کنم خوبه یک مامان پشتیبان دارم وگرنه چه میشد

من را هم در دوران کودکی چنین بلاهایی سرم آوردند ولی الان که پی به دلیل کارهاشون بردم تاثیرش کمتر شده روم. کلا من زیاد به تعریف صادقانه دیگران در مقابل خودم حساس نیستم.

رکسانا سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 12:15

یعنی فکر میکنید دلیلش چیه؟ خداییش یک دختر 12 ساله که هنوز خیلی از شخصیتش شکل نگرفته این مدل سرکوب کردنش به دور از انصاف نیست خانم اردیبهشتی راستش بعضی وقت ها خیلی ناراحتم راستش تو فامیل به جز دایی هایم ومامانم والبته مادر بزرگم هیچ کس دوستت ندارم

نه! اصلا انصاف نیست! عمه های من هم چنین باهام می کردند. مدام من را مسخره می کردند. اون زمان حس بدی داشتم ولی الان می دونم که چون من هیکل زنانه تری نسبت به اون ها داشتم این باعث حسادتشون می شد! و این نشونه اینه که من چیزی دارم که برای دیگران ارزشمنده!
دلیل نداره برای این که کار دیگران را درک کنیم دوستشون هم داشته باشیم.

رکسانا سه‌شنبه 28 مرداد 1393 ساعت 18:07

خانوم اردیبهشتی تعریف صادقانه بله نه دوروغین که یک نفر ویژیگی های مثبت شما را به خودش اختصاص بده و شما فاقد اونها نشون بده چیکار میکنید

خوب مسلمه ناراحت میشم ولی وقتی درک کنم حرف های اون از عقده ها و خلاهای درونی خودش ناشی میشه زیاد تحت تاثیر قرار نمی گیرم چون تعریف های دیگران از ما توانایی های ما را شکل نمی دهند. باور خود ماست که ما را توانا می کنه

رکسانا چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 13:03

اره خوب .بزرگی میگفت:همه ما تلاش میکنیم همه دوستتمان داشته باشیم در اخر میفهمیم چنین چیزی امکان نداره . همون طور که ما نمی تونیم خیلی ها نه درک کنیم نه دوست داشته باشیم هر چقدر سعی کنیم (همون طور که من سعی میکنم نام نویسنده جمله بالا یادم بیاد ولی نمیاد) دارم تازه مدرا کردن با بعضی ها یاد میگیرم

[ بدون نام ] چهارشنبه 29 مرداد 1393 ساعت 17:23

راستش یک خاطره از خاله کوچیکم دارم وقتی 15 سالم بود م قدم 170 بود قد خاله ام به زور157یا خیلی بود 158 یک مسئله پیش اومد ازش قدش پرسیدم گفت 160 ام گفتم خاله به نظرتون قدم چنده گفت همون 160 !گفتم خاله کنار ت وایستم 10 و12 سانت بلند ترم!! وای. نزدیک بود تصادف کنه تا خونمون که منو رسوند کلی بد بیراه گفت ولی الان یاد ش میفتم کلی میخندم

سارا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 15:29

سلام - متاسفانه حس حسادت در همه وجود دارد در برخی بسیار قوی چون هیولای تاریکی تمام روشنایی که میتوانست به واسطه محبت و دوستی در اطراف نور افشانی نماید می بلعد و در برخی دیگر ضعیف و لگام زده شده میباشد و چون هر کس به میزان حسادتش آسیب پذیر بوده که همان مصداق جمله معروف " حسود هرگز نیاسود " میباشد ، سخن گوینده میبایست جانب اهل و شنونده سخن را نیز نگاه داشته و مراعات حال چنین بندگانی را نیز بنماید و شاید این مراعات همان آداب سخن گفتن باشد که رعایت آن بسیار سخت ولیکن شدنی است چرا که شنونده سخن گرچه گوینده چنان قصدی را نداشته باشد ، به واسطه همان حس قوی حسادت در درونش شروع به مقایسه بین خود و شخص مورد خطاب نموده و چون از آن نیک سیرتی و تعریف خوش بری بوده در عذاب آتش حسادت خود فرو میرود و عکس العمل نشان میدهد و این که هر کس دچار ضعفهایی است که با تعریف قوت همان ها در دیگران حسادتش را بر می انگیزد . موفق و پیروز باشید. متشکرم از مطلب زیبایتان .

ممنون سارا جان. کامنت زیبایی نوشتی ولی یک کم ثقیل بود.

مهسا چهارشنبه 12 شهریور 1393 ساعت 09:02

من یه خاله دارم که فامیل شوهرش فوق العاده آدمهای خوب و متین و بی سر و صدا و مودبی هستن. یه روز داشتم ازشون تعریف می کردم که وای چقدر این خواهر شوهرت خوب هست و خیلی آروم و پر از انرژی مثبت هست.وای چشمتون روز بد نبینه که چقدر ایشونبهش بر خورد و گفت " خوبی از خودم هست " وشما باهاشون زندگی نکردی و نمی تونی اظهار نظر کنی و ..خلاصه آقا ما که حساب کار دستمون اومد که پس همه این اختلافات به خاطر جبهه گیری های یک طرفه و خودخواهانه هست ترجیح دادیم که دیگه صحبت رو ادامه ندیم و موضوع رو عوض کنیم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد