احساساتی که هیچ وقت فراموش نمیشند...

سلام

باید یک اعترافی بکنم. من هیچ وقت حافظه خوبی نداشتم. حافظه وقایع خوبی ندارم. یعنی اتفاقات و خاطرات توی ذهنم نمی مونه. بدتر از اون حافظه اسمی که از اون هم افتضاح تره! یعنی حافظه تصویری خوبی دارم ها ولی اسمی! تعریفی نداره. مثلا قیافه همشاگردی هام توی دبستان و ... یادم میاد ولی اسمشون عمرا!!!!

بگذریم داشتم از حافظه وقایعم حرف می زدم. اون جمله معروف را شنیدید که میگه می بخشم ولی فراموش نمی کنم؟! خوب در مورد من برعکسه یعنی ممکنه نبخشم ولی فراموش می کنم.

و از اون جایی که حافظه احساسیم هم بد نیست، می دونم که نسبت به مثلا فرد بخصوصی احساس خوبی ندارم ولی نمی دونم چرا؟ یعنی وقایعی که منجر به ایجاد این احساسات شده را خیلی در ذهن ندارم. ته ذهنم یک چیزهایی هست که مثلا این آدم در حقم ظلم هایی کرده و یا اذیتم کرده ولی اگه یکی ازم بخواهد براش این ظلم ها و اتفاقات را تعریف کنم خیلی چیز دندون گیری یادم نیست.

خوب از یک جهاتی هم بد نیست. چون اتفاقات خاصی تو ذهنم نیست که هی نشخوارش کنم اون احساسات هم از منبعی تغذیه نمیشه و کم کم احساسات بدم نسبت به اون آدم از بین میره (مگه این که با اتفاقات تازه این احساسات بد تغذیه بشه!!!!!). برای همین اصلا آدم کینه ای نیستم و خیلی راحت می تونم ارتباط مجدد برقرار کنم.

ولی این که حافظه احساسیم بهتر از حافظه وقایعم هست یک عیبی هم داره...

عیبش اینه که خیلی احساسات در وجودم از بین نمیره حتی اگه منبعش دیگه توی زندگیم وجود نداشته باشه... حتی اگه اون آدم مدت ها باشه که از زندگیم رفته باشه و دیگه هرگز نبینمش... هیچ وقت از بین نمیره و این حس دلتنگی... با این که می تونه شیرین باشه گاهی بدجور آدم را آزار میده... بدجور...

 

پیوست 1: این تقسیم بندی حافظه ای یک تقسیم بندی نسبتا شخصیه!

پیوست 2: بعضی اتفاقات هم هست که هیچ جوره نمی تونی فراموشش کنی. این قدر سفت به یک گوشه از مغزت چنگ زدند که گاهی فکر می کنی با مرگت هم از بین نمیرند!!!!!

نظرات 27 + ارسال نظر
a چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 11:16 http://didareashena.blogsky.com

تقسیم بندی تون جالب بود
نگاه تون خیلی خاصه البته...

ممنون

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 12:10 http://1nicegirl8.blogsky.com

آخی نازی
فکر کنین به شخصی بگین ببین ازت خوشم نمیاد ولی نمیدونم چرا...خودت بشین فکر کن ببین چرا:))دیلیت شما خوب کار نمیکنه اما شیفت دیلیت فوق العاده ست...

استیگ چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 14:54 http://thinkpad.blogsky.com

سلام.

سلام

akram چهارشنبه 19 شهریور 1393 ساعت 18:08

مث خودمی

admin پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 11:06 http://aaddminn.blogfa.com

فراموشی خوبه

این باعث میشه ساده دلی برا ادم یادگاری بمونه

اینکه کمتر چیزی توش میمونه
اینکه کینه ای کثیفش نمیکنه

به نظرم خیلی عالیه

نیره پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 11:48

من برعکس شما هستم. خاطرات بد خیلی آزارم میدهند.

مهرى پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 21:34

بانوى اردیبهشتى عزیزسلااااام ،عنوان وبلاگت رادیده بودم اماحدوددوهفته ااست که مشترى پرو پاقرص وبلاگت شده ام به خواندن ارشیو مشغول هستم.گویی تودر مغز من نشسته اى وافکاروعقاید مرا منتها باقلم توانایت به رشته تحریردراورده اى.اردیبهشتى عزیز ماه تودلدت ماه محبوب من میباشد البته من متولدماه دى هستم .خانم مهندس روانشناس عزیزم به داشتن زنان جوان باهوش وبااستعدادى چون شما درکشورم به خودمیبالم .سوالى رادرقسمت خصوصى مطرح میکنم امیدوارم بتونى راهنمایی کنى

مهری جان بهم لطف داری عزیزم.
در مورد سئوالت میشه یک کم بیشتر توضیح بدی؟!

Rima پنج‌شنبه 20 شهریور 1393 ساعت 21:48 http://dailytalk.blogfa.com

چقد این دست فراموش کردنا خوبه
آرامش فکری میاره
اما اون بخش فراموش کردن اسم، شرمندگی میاره
منم حافظه اسمی خوبی ندارم خخخخخخ

واقعا! خیلی باعث خجالته! فکر کن به یکی برسی و بگی خانم اِ اِ مممم!!!!!

emasis جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 00:00 http://emasis.blogsky.com/

اما من نه ، بدی ها رو نمیتونم عمرا" فراموش کنم ، خوبی ها رو سعی میکنم حتی بیشتر جبران کنم چون طرف که میبینم میگم این فلانیه همونیه که فلان موقع فلان کارو کردا!

ولی خاطرات بد عجیب یادم می مونه!

خیلی بده نه؟

خیلی بد نیست ولی نمیشه گفت ویژگی خیلی خوبیه تفاوت فردیه دیگه

emasis جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 00:03 http://emasis.blogsky.com/

نمی دونم جدیدا" وبلاگم اومدید یا نه ولی من از دوستان وبلاگ نویس خواستم در قالب یک داستان یا یک متن آرمان شهر خودشون رو توصیف کنن

اینجا هم که پر از ایده الات خودتونه! به چالش کشیده شدینا!دقت کردین؟

نیومدم! این چند وقت خیلی درگیر بودم. حتما میام و می بینم.

[ بدون نام ] جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 10:21

سلام
انگار شخصیت منو توصیف کردی تو این زمینه[لبخند]
ولی انصافا این تقسیم بندی خوبه، ثبتش کن اردیبهشتی جان

هلیا جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 15:31 http://oghab.parsiblog.com

سلام
من میفهمم چی میگید. و جالبه... ولی بازم بدی داره... گاهی باعث میشه آدم تو چاله بدی یه شخصی بیش از یکبار بیفته.
البته بستگی داره خودتون به اون حس بی علت چقدر وفادار بمونید. میمونید؟ ی چون دلیلش یادتون نیست ممکنه گاهی کمابیش اون حس رو نادیده بگیرید؟ تازه اگه یادتون نرفته باشه کلا!

خوب این قدرها هم فراموش کار نیستم که دیدم نسبت بهش کاملا مثبت بشه و بهش اعتماد کامل بکنم و گفتم هم اگه با اتفاقات تازه تغذیه نشه!

ولی بعضی وقت ها هم یک سری ها اشتباه می کنند و تکرار نمیشه اون وقت این جاها این حس به درد می خوره

sara جمعه 21 شهریور 1393 ساعت 22:55

salam azizam shoma markaz moshvere ya moshavere khubi samte gharb tehra soragh darid? dar vaziate namonasebi gharar dare zdegie moshtarakam lotfe bozorgi mikoni rahnamii koni

عزیزم خودم سمت غرب سراغ ندارم. از دوستانم می پرسم. یک ایمیل بده که بتونم باهاش بهت خبر بدهم.
در ضمن بگو دقیق برای چه کاری می خواهی چون تخصص روانشناس ها و مشاوران هم متفاوته.

ساده باجی شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 08:49

احساسات هیچ وقت از بین نمی رن لامصباااااااااااااااا

آره والا!

صنم شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 10:35 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. چه بامزه!!
ولی من یادمه چرا دلخورم
بهم میگن چون کینه ای هستم یادم میمونه
اما خودم فکر کنم چون خیلی تو اون لحظه دلم محکم! شکسته یادم مونده!!
با پیوست 2 خعلی موافقم!

برنا شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 10:57 http://www.newday2014.blogfa.com

سلام
جالب بود.....
اونوقت این تقسیم بندی، بر روی حافظه شما، یک افرازه؟
(یعنی اجتماع تقسیمات، کل حافظه شما رو تشکیل میده و اشتراک تقسیمات، تهی است؟)

خیلی ریاضی وار شدها! گفتم این تقسیم بندی شخصیه ولی برای حافظه در روانشناسی هم تقسیم بندی هایی وجود داره که فکر می کنم همپوشانی هایی بعضی هاش داشته باشه. بیشتر به نوع تقسیم بندی ربط داره. مثلا ما حافظه حسی داریم، کوتاه مدت و بلندمدت که خوب این ها همپوشانی ندارند ولی حافظه حرکتی و مهارتی و ... ممکنه داشته باشند!

دریا شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 15:12

وا..چقد شیه منی !!!خیلی جالب بود واسم ...من هم دقیقا همینم

شاعر شنیدنی ست شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 17:30 http://kha2ne-sher.persianblog.ir/

فراموش کردن یه وقتایی خیلی به آدم کمک می کنه فکر کنم همه تقریبابا یه کم نوسان حافظه شون یه چیزایی رو یادش بمونه ویه چیزایی رو نه
اون پاراگراف سوم رو که اصلا حالتای منو شرح دادی
آره آدم دلش میخواد یه تیکه از مغزشو بده دست داعشیا تیکه تیکه ش کنن !! از بس بعضی یادآوریها آدمو حرص میده!
به روزم

درست میگی

emasis شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 20:49 http://emasis.blogsky.com/

سلام

پیشنهاد میکنم تو وبلاگ خودتون بنویسین ": )

+راستی این پست رو یکی از دوستان خاموش فرستاد و من از طرف اون آپ نمودم!(درباره همین آرمان شهر و اینا! )

http://emasis.blogsky.com/1393/06/20/post-360/

باشه در اولین فرصت

مینو یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 00:15 http://milad321.blogfa.com

من نه قیافه نه اسم همکاسیهام را بخاطر نمیارم۰اما چنداتفاق ناگوار هست که از ذهنم پاک نمیشه'همینطور خاطره یک دوستی چند ساله در دوره دانشجویی ۰

منم چند اتفاق دارم که شامل پیوست 2 میشه

اعظم یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 03:33

قبلا هم این پستو نوشته بودین؟؟؟
نمیدونم شبیه این متنو اینجا خوندمش قبلا یا اینکه از وبلاگ تندوخند


سلام من یه خواننده ی همیشگی خاموشم

عجب سئوالی! من همین الان در مورد حافظه های افتضاحم حرف زدم ها!

عطیه یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 10:01 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

در مورد حافظه من کلا هیچ تقسیم بندی وجود نداره!
کلا تعطیل تعطیلم! چه حافظه اسمی چه کوتاه مدت چه بلندمدت و چه خاطرات !!!!

بی ربط یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 13:13 http://idleuser.blogfa.com/

درود
اگه این تقسیم بندی تون معتبر باشه (که لابد هست)، منم توی همین دسته بندی قرار می گیرم.

اگه نبود هم میرم ثبتش می کنم چون انگار در مورد خیلی ها صدق می کنه

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 23 شهریور 1393 ساعت 16:27 http://1nicegirl8.blogsky.com/

خب برای اینکه به من ایمان بیارین منم برای پیوست 2 میخام تقسیم بندی مدرن انجام بدم
اتفاقات بد به سه دسته تقسیم میشن
1- اتفاقات عنکبوتی:
اتفاقاتی هستن که یه عنکبوت دور آنها تار تنیده میکنه و هر چقدر هم اتفاقات خوب واست بیافته این عنکبوت اجازه دسترسی به اون اتفاق بد رو نمیده همش هم تار چسبونده میکنه طوری ک اخرش میشه یک عدد فرش دستباف برای جهیزیه ...تازه میتونین صادرش هم کنین(حالا هی به اون عنکبوت غذا بده بیشتر تار چسبونده کنه..بله با شما هستم)
2-اتفاقات سوسکی:
این اتفاقات خیلی زشتن و چندش از این سوسک بالدارا هستن که تو خوابهای وحشتناک میبینیم این سوسکا ضدحال هم هستن مثلن داری به چیز خوبی فکر میکنی یهو سوسک بالدار سیاه میاد سمتت اونوقت جیغ میزنیم و نمیتونیم هم بکشیمش چونکه هی بیشتر میشن باید با اسپری سوسک کش بکشیمش و اسپری سوسک کش همون جمله "برو بابا عمرن ازت بترسم "هست تو داروخانه ها موجود نیست نگردین
3- اتفاقات پروانه یی
یه سوتی دادی حالا این پروانه کصافط درون تورو هنگام سوتی دادن دیده ...حالا هر وقت تو اوجی ...زرتی میاد و دور شمع وجود آدم میچرخه تا بهت بگه من سوتی تو رو دیدم هاهاهاها
اما راه نجات چیه؟
همه بزرگانی که دسته بندی میکنن باید راه حل هم بدن من هم مثه اونا...
خب میدونین این حشرات اتفاقی هیچوقت نمیمیرن ولی باید یه طوری مغزمون رو اخرین ورژنهای فایروال پوشش بدیم چطوری اونوقت؟
هر وقت اتفاق بد اومد سراغ ادم ... دست راست(اگه چپ دست هستین دست چپ) با زاویه 90 درجه بالای سر ببریم و حرکات دورانی 30 درجه به سمت مثبت ها و 30 درجه به سمت منفی ها به حالت بادبزن برقی افکار بد رو دور کنیم...راه اول و بی خرج اینه
اما راه دوم مغز را اپدیت کنیم چطوری؟
یا خودمون آنتی ویروس برای مغزمون تولید کنیم یا اینکه ویروس تولید کنیم...اولی یه ذره کار داره سخته کی حوصله داره اما دومی باحاله
مثلن تو مورد پروانه یی خیلی کاربرد داره
میتونین یه سوتی از دوست و آشنا و فامیل بگیرین هر وقت سوتی خودتون یادتون اومد اونو کلین کنین و سوتی اون شخص رو بولد کنین و به یاد بیارین و بگین ادم تو جلسه آشنایی خانواده همسر آینده ش اینا صندل از زیر پاش بیاد بیرون یهو با چشم بره تو صورت پدر همسرش اما از این سوتیا نده
خیلی طولانی شد برای جلسات بعدی از منشی م وقت بگیرین

خیلی عالی بود ماهی

hero دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 02:48 http://manogheseyezendegim.blogfa.com/1393/06

سلام.یه مدت میشه وبلاگتون رو میخونم.یه مدته که حالم خیلی بده.یه شب که مثل هر شب 2 سال گذشته م گریه میکردم میگشتم تو وبلاگا و مال شما هم دیدم.تصمیم گرفتم بنویسم.یکم که نوشتم خیلی آروم تر شدم.نیاز دارم بقیه حرفامو بشنون .نیاز دارم یکی راهنمائیم کنه.ممنون میشم اگه لینکم کنید.

همین طور که می بینید من توی وبلاگم هیچ لینکی ندارم.

[ بدون نام ] دوشنبه 24 شهریور 1393 ساعت 14:23 http://shademane1.persianblog.ir/

نور به قبر فروید بباره، بنده خدا هی از ناهشیار دم میزد و اینکه چقدر اثر میذاره، دقیقا همینطوره، اثر خیلی چیزها باقی می مونه

خدا رحمت کنه آقامون فروید را

بتول جمعه 4 مهر 1393 ساعت 20:16 http://ghaafeleh.persianblog.ir

سلام
چه جالب یکی رو پیدا کردم که دقیقا مثل خودمه یعنی عملکرد حافظه ی منو انگار توصیف کردین!
به نظر من که خیلی خوبه این فراموشی و البته حافظه تصویری هم خیلی خوبه... فقط اسمها رو کاش یادمون میموند بعضی وقتها مشکلاتی رو به وجود میاره

مشکلات آبروبری هم ایجاد می کنه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد