ضربه هایی که آن ها خورده اند، حقوقی که درخواست کرده اند

سلام

چند روز پیش دوستی داشت درباره زندگی مشترکش و تصمیماتی که در این زمینه گرفته است، صحبت می کرد. این که در این زندگی چه سختی هایی کشیده و چه حرف هایی شنیده و چه قدر برای بهبود زندگی تلاش کرده و ...

بعد بهم گفت: خانم اردیبهشتی یک چیزی را می دونی؟! من و امثال من که زندگی زناشویی سختی داشتیم، از مردان ضربه خوردیم و آسیب دیدیم وقتی درباره مردان و زندگی مشترک و حقوقمون صحبت می کنیم توسط زنان دیگر متهم به مردستیزی میشیم. در حالی که اون ها به مراتب زندگی مشترک بهتری نسبت به ما داشتند و ضربه هایی که ما از مردان خوردیم را نخوردند و ما زندگی سنتی تر و بسته تری نسبت به اون ها داشتیم...

سکوت کردم و به فکر فرو رفتم. دیدم راست میگه. تا وقتی خودمون را جای چنین زنانی نگذاریم نمی تونیم درک کنیم چرا این قدر داشتن حقوق برابر و طبیعیشون براشون مهمه؟ و بعد راحت قضاوت و متهمشون می کنیم.

نظرات 20 + ارسال نظر
نیره شنبه 12 مهر 1393 ساعت 09:52

واقعا بعضی چیزا رو ادم تا تجربه نکنه درک نمیکنه.

درسته

مهرپرور شنبه 12 مهر 1393 ساعت 10:56 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
در بیشتر زمینه ها همین طوریه آدمها تجربه ها و زاویه دید متفاوتی دارند که باعث میشه تعریفهای متفاوتی هم از مردستیزی داشته باشن مثلا بعضیها فمنیسم رو معادل مردستیزی بدونن و بعضیهای دیگه برابری و بعضیها چیز دیگه!

بله! ولی گاهی هر چی به طرف میگی بابا منظور من برابریه طرف میگه آره تو مردستیزی!!!!!! احتمالا یک عده ای برابری را هم عین مردستیزی می دونند

khonekashonemozhe شنبه 12 مهر 1393 ساعت 11:28

سلام دوست مجازی من
وقتی میخوای درباره راه رفتن کسی قضاوت کنی اول کمی با کفشهای اون راه برو
کاش یادبگیریم راجب دیگران و عملکردشون راحت قضاوت نکنیم.

درسته. فکر کنم عده ای از ما یاد گرفتیم سریع و ناخودآگاه قضاوت کنیم.

آذرمی دخت شنبه 12 مهر 1393 ساعت 11:59 http://azarmedokht.blogfa.com/

دقیقا تا وقتی توی شرایط نباشی درک نمیکنی طرف چی میگه

درسته

به احترام این بانوان یک دقیقه سکوت میکنم ولی میدونی کاشکی زیر بار ظلم و ستم نمیرفتن...
اما پیرو پست قبل
شما از کجا میدونین دختر ما اصفهان نمیاد؟ میاد خوبشم میاد...در انظار عمومی از دختر ما خواستگاری میکنین بعدش میگین اگه بشه؟فقط چند سال صبر کنین درسش تموم بشه بعدن...دخترمون دکترا داره فمینیست اصیله...اهل فیس و اینا نیست بندرت عصبانی میشه ...سنگین ترین چیزی ک بلند کرده کتاب بوده فردا توقع نداشته باشین زیر مبل رو تمیز کنه...دو سه روزی یه بار پست میزاره...مهربونه خوشفکره فقط یه بار تربیت بدنی شده هفت و نیم...
حالا کی میاین خواستگاری؟

می خواهند زیر بار ظلم نروند ولی مگه به این سادگی است ماهی جان؟! میگم تا در موقعیت قرار نگیری متوجه نمیشی و به خاطر همین سعی در زیر بار ظلم نرفتن است که انگ مردستیزی می خورند!

ماهی می خواهی این دو جوان را به هم برسونی ها! تو وب من تعریف مهرپرور را می کنی و تو وب مهرپرور می خواهی بره اصفهان!

گفت که دوست داره پیش مامانش باشه و منم می دونم چه قدر سخته دور از مادر زندگی کردن!

مهرپرور شنبه 12 مهر 1393 ساعت 16:02 http://mehrparvar.blogfa.com


ماهی بذار اول خودتو عروس کنیم خیالمون راحت شه
الان کلی کار داریم واسه ماهی و کاوه
حالا هر وقت من خواستم عروس شم تو حتما وکیل من
خانوم اردیبهشتی از همه بهتر میدونه دوری از مامان یعنی چی؟!!!

کی تربیت بدنی 7/5 شده؟!!!!

آره والا! الان ماهی خودش جو عشق و عاشقی و دنیای رنگی رنگی و عشقولانه ای و این صوبتا گرفتتش می خواهد همه را بهره مند کنه!

این 7/5 از کجا اومد؟

هلیا یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 01:13

سلام...
خب واسه اینه که تو فرهنگ ما اکثر آدما حتی گاهی همین خودم ، خودمون... دچار الگوهای مردانه ایم. دنیای مردانه!! حرف که نیست. خب مردانه است دیگه!

چند وقت پیش یه مطلبی رو در همین موضوع توی یکی ازین گروه های اینترنتی گذاشتم... در یک گروه اصولا دخترانه... و بعد مجبور شدم پیرامونش کلییییی توضیح و تفسیر بیارم و رفع اتهام کنم!!!

یه کتاب خوبی دارم میخونم " زنان خوب به آسمان میروند زنان بد به همه جا" پرفروش ترین کتاب در موضوع زندگی زنان بوده. از "اوته ارهارت" جالبه! تازه فهمیدم خودمم چقدددر گرفتار این الگوها بودم!

من دبیرستان بودم این کتاب را مامانم خرید! نگذاشت من بخونم! گفت تو همین جوری هم یاغی هستی چه برسه این کتاب را بخونی! حالا که گفتی یادم افتاد دفعه دیگه که سر به خونه پدری زدم بشینم بخونمش!

emasis یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 07:29 http://emasis.blogsky.com/

این ضربه رو من نگرفتم که وارد کرد؟آقایون جامعه؟ مخالفت آقایون فامیل مخالف ازدواج؟

بعدشم شنیدم که میگن مرغ همسایه غازه ، من که ندیدم ولی اون یکی خانواده ها مشکل نداشتن یعنی؟ تو زندگیشون سنگ ننداختن؟

یعنی زندگی سنتی تر ، سنگ انداختن بیشتر؟

من که مجردم و چمی دونم چی به چیه و ترجیح میدم به قول ماهی یه مین سکوت کنم!

آقای اماسیس شما پست را سرسری خوندید یا من بد نوشتم؟!
این خانم از همسرش ضربه خورده! ضربه توهین! تحقیر و البته خیانت! دیگه ضربه بالاتر از این؟ که حتی اظهار پشیمونی نمی کنه و حق طبیعیش می دونه؟
من نگفتم مشکل ندارند ولی همه مشکل ها که از یک جنس نیستند!

emasis یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 07:32 http://emasis.blogsky.com/

آدم وقتی این کامنت دونی و کامنتارو میخونه و میبینه دوستان چه سرو دستی میشکونن برا رسوندن جوونا به هما ، متوجه دیگر نعمات این بلاگ میشه

امروزم که عیده ، عیدتون مبارک


شما کسی را مد نظر ندارید سبب خیر بشیم؟

عید شما هم مبارک

برای تو یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 22:27 http://www.dearlover.blogfa.com

این جمله واقعا درسته که میگه اگه می خواهی کسی رو قضاوت کنی با کفش های اون راه برو
خوب تا توموقعیت زندگی دیگران نباشیم نمیتونیم درک کنیم و قضاوت اما متاسفانه ما خیلی راحت قضاوت می کنیم من که خیلی دلم می خواهد و تمرین میکنم کسی رو قضاوت نکنم

خیلی خیلی سخته ولی با تمرین میشه کمی بهتر شد

مینو یکشنبه 13 مهر 1393 ساعت 22:48 http://milad321.blogfa.com

سلام
ای کاش با قضاوت های بیمورد باعث آزار بیشتر این زنان نمیشدند۰شنیدم در مورد خانمی که شوهرش به او خیانت کرده بود 'چند نفر میگفتند شاید این زن در خانه به خودش نمیرسیده۰

اتفاقا این خانم هم چنین اتفاقی براش افتاده و خیلی دردناکه که این حرف ها را غیر از آدم های عامی از افرادی که ادعای تخصص می کنند هم بشنوه.

omid1977 دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 08:45

باز خانمها نشستن اینجا غیب مردان و مردستیزی بازی دراوردن

خانم اردیبهشتی بعنوان یک روان شناس
از شما انتظار داریم طرف دیگه قضیه رو هم ببینید و بگید که این زمونه اقایون هم میتونن کتابها در مورد بی معرفتی و بدجنسی و چشم و همچشمی و بی تعهدی و ندانم کاری و .... برخی از شاهکارهای این جنس مونث بنویسند!!!
وا...

ما منتظریم خانم اردیبهشتی!!!!

یک دفعه دیگه این موضوع را گفتید و من یک پست بنا به خواسته شما گذاشتم و به این موضوع پرداختم و شما اون موقع کلا سکوت کردید!!!!

من هم اتفاقا منتظر بودم

ترمه دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 09:05

آخه می دونی قسمت دردناک قصه کجاست؟ خودم میگم. اونجایی که گاهی اونهایی که ضربه خوردن خودشون مخالف حقوق برابر هستن!
جلوی اینها دیگه من کم میارم.
دیروز یه جریانی داشتیم که زیاد ربطی به موضوع نداره اما دوست دارم اینجا بگم.
من یه مادربزرگ مادری دارم که حدود 90 سالشه. چند تا دختر و پسر داره. امسال هم دختر پسرش ازدواج کرده هم دو تا از دخترهای دخترهاش. حالا برای خرید کادو فقط به فکر نوه ی پسریه. مامان من این قدر باهاش جر و بحث کرده که کلا از دیروز حالش خراب شده. این در حالیه که پسرها زیاد هم تحویلش نمی گیرن و اموراتش با دخترهاست.

انگار داری مادربزرگ من را توصیف می کنی ترمه جان. این زنان این قدر تربیت مردسالار قدیم با گوشت و پوستشون اخت شده که نمی تونند اون را از هویتشون جدا کنند.

هلیا دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 20:07

باز هم الگوهای مردانه!!
جالبه حتی متخصصین امر هم این الگوها رو کمابیش تایید میکنند...
شما جزء متخصصین خانواده به حساب میایید؟ این خیلییییی خوبه!

من نمی تونم خودم را متخصص خانواده بدونم. متخصص کسیه که سال ها در این زمینه فعالیت داشته باشه و من ابتدای راهم.

مهربانو دوشنبه 14 مهر 1393 ساعت 21:21 http://baranbahari52.blogfa.com

سلام اردیبهشتی جان
سخت ترین کار دنیا قضاوت کردن عزیزم

قضاوت سخت نیست. سخت ترین کار صحیح و عادلانه و منصفانه قضاوت کردنه! درست قضاوت کردنه!

برنا سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 09:33 http://Www.newday2014.blogfa.com

سلام
من در خانواده مادری نوه اول هستم. (اولین فرزند اولین فرزند (دختر) مامان بزرگم). اولین فرزند داییم (پسر مامان بزرگم) دو سال پیش به دنیا اومد (مانی) که میشوند آخرین نوه مامان بزرگم. خالم هم دوتا پسر داره (که میشن نوه های دختری مامان بزرگم) بعد، همه ما پسرخاله ها پدر بزرگ و مادر بزرگ رو اذیت میکنیم و هر وقت مانی میاد (پسر دایی دو سابه ام) بهشون میگیم که نوه اولشون اومده و ماها که حساب نیستیم فقط مانی حسابه....(البته جنبه طنز داره و اشاره به موضوعی که خانم ترمه نوشته بودند)

من وقتی شروع کردم به خوندن کامنت شما هی فسفر سوزوندم که این مطالب چه ربطی به پست من داره که آخرش خودتون توضیح دادید!

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 13:10 http://1nicegirl8.blogsky.com/

وقتی دوست نداری بری اصفهان
وقتی آمار ازدواج رو به یک ممیز یک دهم درصد کاهش میدی
وقتی اینطرفیا هم حاضرن نیستن بیان تهران
وقتی آمار ازدواج رو به همون نسبت پایین میارن
چه اهمیتی داره تربیت بدنی چند شده باشی
باید وزیر ازدواج بشم

نه واقعا چه اهمیتی داره؟

هلیا سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 13:20

راستی
کتاب قابل شما رو نداره...
منم از خونه پدری آوردمش اتفاقا!

ممنون عزیزم منم میرم از خونه پدری میارم

مهرپرور سه‌شنبه 15 مهر 1393 ساعت 21:47 http://mehrparvar.blogfa.com

7/5، کمتر یا بیشتر؟! مسئله اینست!
وزیر خوب هی باید آمار افزایشی بده، بگه همه چی خوبه

اره! شاید برای همینه که وزیرش داره به زور وصلت ایجاد می کنه!

shadmane سه‌شنبه 22 مهر 1393 ساعت 15:07 http://shademane1.persianblog.ir/

شادمانه
هرکسی که در لبه جلویی منطقه نبرد و نوک پیکان حرکت باشه، بیشتر در معرض اسیب هست، همینطور لذت بیشتری از تحقق هدفش خواهد برد

زیبا گفتید

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد