خشونت های پنهانی

سلام

دارم از پسرک تعلیمات اجتماعی می پرسم. می رسم به قسمتی که درباره خانواده توضیح داده. یک جمله ای را می خونم و خشکم می زنه! جمله چیه؟! این:

«در بعضی از خانواده ها، زنان به غیر از کار در خانه، شغل دیگری هم دارند و از این راه به درآمد خانواده کمک می کنند.»

این جمله برام سنگینه! خیلی! مخصوصا که بعدش هم هیچ صحبتی از کمک سایر اعضا در کارهای خانه نیست! به نظرم این یک خشونته که از الان دارند در ذهن دخترها و پسرهای 9 ساله می کنند. یک اجحاف! یک خشونت پنهان که در نگاه اول هیچ مشکلی نداره ولی در زیر ظاهر بدون مشکلش خشونت ظریفی داره.

با خودم فکر می کنم هر یک از ما روزانه چه قدر در معرض این خشونت های پنهان قرار می گیریم یا خودمون پنهانی خشونت اعمال می کنیم؟

وقتی بچه ای با خوشحالی میاد خونه و به پدرش میگه «بابا! بابا! امروز تو درس علوم ستاره گرفتم! » پدر: «آفرین! حالا چندتا ستاره داری؟» - «ده تا!» -« کی بیشتر از تو ستاره داره؟! چندتا داره؟!» - «دوستم 15 تا ستاره داره!» - «چی؟! پنج تا بیشتر از تو داره؟! از این به بعد بیشتر درس بخون تا از دوستت جلو بزنی!»

دو مرد با هم وسط یک کوچه یک طرفه شاخ به شاخ میشند! هیچ کدوم عقب نمیرند! بحث بالا می گیره و دعوا میشه! عبارات رکیک و ناسزاهاست که به سمت هم نشانه میرند! در نهایت کار به خواهر و مادر دو طرف و اندام های زنانه می رسه!!!!!

مادری با کودکش پیاده با سرعت در پیاده رو راه میرند. کودک مدام بهانه می گیره و مادر سعی می کنه آرومش کنه! کودک عصبانی میشه و سر مادرش داد می زنه «تو هیچی نمی فهمی! نفهم!» مادر جا می خوره! بغض می کنه و زیر لب میگه « شده مثل پدرش!»

زن و شوهر توی ماشین به سمت خونه در حرکت هستند. زن: « این چه رفتاری بود که داشتی؟ آبروی من را بردی! ده ساله اومدی تهران و هنوز یاد نگرفتی مثل آدم رفتار کنی؟ تو شهرستان شما همه همین قدر بی ملاحظه هستند؟»

صدای شکستن شیشه میاد. مادر با نگرانی می دوه ببینه چی شده! بچه ظرفی را شکونده! مادر با عصبانیت دست بچه را می کشه و از محل حادثه دور می کنه! زیر لب غرغر می کنه که «واقعا که! یک کار کوچیک را هم نمی تونی انجام بدی؟ آخه بچه به این سنی هم این قدر بی عرضه؟»

دانشجو داره سمینار میده. کلی براش زحمت کشیده و وقت گذاشته. هنوز پنج دقیقه بیشتر صحبت نکرده که استاد میگه «چرت و پرت زیاد میگی! این ها را ول کن برو سر اصل مطلب!»

زن و شوهر دارند با هم صحبت می کنند. مرد درباره یک موضوع اظهارنظر می کنه که در حیطه تخصص رشته تحصیلی خانمه. زن میگه «اشتباه می کنی! این جوری نگو! اصلا دقیقا می دونی معنی این کلمه چیه؟» مرد عصبانی میشه که «داری به من میگی؟ حالا یک کم درس خوندی فکر کردی خیلی چیز بلدی؟ به من فخر می فروشی؟»

رییس اومده و به کارمندش میگه «آقای فلانی در رابطه با اون پروژه با توجه به تغییراتی که در روند انجامش صورت گرفته به نظرم بهتره فلان کار را کنار بگذاریم و بهمان کار را شروع کنیم!» رییس میره و آقای کارمند به همکارش میگه «همینه! وقتی زن ها رییس بشند همین میشه! این زن ها هیچ ثباتی ندارند! همشون مثل همند!!!! هیچی بارشون نیست و الکی کلاس می گذارند!»

و...

شما شاهد چندتا از این خشونت های پنهانی هستید؟ خشونت هایی که اثرات مخربش به مرور به چشم میاد و نمود پیدا می کنه! چه کاری میشه براش کرد؟

نظرات 66 + ارسال نظر
خامه شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 16:42 http://afteruniversity1.blogfa.com/

سلام خانم اردیبهشتی . خشونت والله چی بگم؟ من که اینقد از شرایط نامعلوم ایران دلم گرفته که به خشونت فک نمیکنم.شایذم این یه نوع خشونته
خانم اردیبهشتی یه سوال خصوصی داشتم اگه اشکال نداره. شما یه بار گفتین به خاطر بچه داری دیگه نتونستین برین سر کار.ولی از نظر مالی مستقل هستین. چطوری وقتی شاغل نیستین مستقل هستین؟ الان خرج دانشگاه و .. رو از شوهرتون میگیرین یا منبع درامدی دارین؟مثلا ارثیه و اینا دارین؟

بله عزیزم! برای خودت کامنت می گذارم

خامه شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 19:16 http://afteruniversity1.blogfa.com/

مرسی بابت شفاف سازی

خواهش می کنم! حالا چرا این موضوع برات سوال شده بود؟

آقای اردیبهشتی شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 20:23 http://mayfamily.blogsky.com

آقای مجید من اگر وقت داشتم که مطلب بنویسم شما مطمئنا از مطالب سازنده بهره مند می شدید ولی بنده مطالب وبلاگ را می خوانم و هر وقت لازم بدانم جواب می دهم نیازی به گفتن شما نبود.

گلسا شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 21:54

در پاسخ به سوال دانشجوی جامعه شناسی باید گفت که به جز افرادی که در اینترنت به دنبال آزار و دست اندازی به حریم شخصی زنان هستند و نمونه بارز آن پخش فیلم ها و عکسهای روابط خصوصی دیگران است، مخاطبینی هم که با انگیزه کنجکاوی و یا کسب لذت و سرگرمی به دیدن آنها روی می آورند،خود به ترویج این خشونت دامن می زنند. تنها دسته اول،دچار آسیب روانی نیستند. دسته دوم که گاها خود را مبرا از هرگونه ناپاکی و آزار دیگران میدانند، هم بیمارانی به ظاهر آرام و سالم هستند.

به نکته جالبی اشاره کردی

مرد ناشناس شنبه 18 بهمن 1393 ساعت 23:35

این خشونتی که به خانوما می شه چه اینترنتی و هر چیز دیگه مقصر خودشونن.خانوما چشم دیدن همدیگرو ندارند و هیچ موقع نمیتونند متحد بشن و راحت میشه اونا رو از هم پاشید و هیچ موقع هوای همدیگرو ندارند و راحت زیراب همدیگرو می زنند اونم شاید به خاطر حسادت اوناست.

بله! احیانا شما جزو اون دسته از افراد هستید که معتقدند اگه به زنی تجاوز شده تقصیر خودشه و یا اگه یک کتک مفصل از شوهرش خورده باز مقصر خودشه!
آقای محترم دست از این حرف های کلیشه ای درباره حسادت زنان و عدم اتحادشون بردارید! این صحبت ها ممکنه جاهایی کاربرد داشته باشه ولی نه همه جا! یک نسخه را برای همه می پیچید؟

تقصیر کدوم عدم اتحاده که یک عوضی پیدا میشه و تو اتاق پرو زنان دوربین می گذاره؟ تقصیر کدون حسادته که یکی مزاحمت اینترنتی برای یک وبلاگ نویس زن ایجاد می کنه و هرچی به ذهن بیمارش می رسه را روانه روح زن بیچاره می کنه؟ تقصیر کدوم چشم و همچشمی زنانه است که وقتی دوتا مرد با هم دعواشون میشه پای خواهر و مادر هم را می کشند وسط؟ تقصیر کدوم زیرآب زنیه که یک دیوانه روانی پیدا میشه و روی صورت زنان بی گناه اسید می پاشه؟ بس کنید تو را خدا!
الان مردان خیلی متحدند؟ زیر آب هم نمی زنند؟ خیلی دوست و رفیقند؟ همونی که سر دوستش کلاه می گذاره؟ اونی که به خاطر یک حرف چاقوکشی می کنه و می زنه یارو را لت و پار می کنه؟!
به خاطر خدا این قدر کوته نظر نباشید

هدیه یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 01:06 http://khoshmaze.persiabblog.ir

اقایون موقع وضع قوانین خوب از اسلام مایه میذارن و به نفع مردها عمل می کنن اما وقت اموزش و کتاب های بچه ها که میشه دیگه اسلام یادشون میره. از نظر اسلامی کار کردن در خانه نه تنها شغل خانمها محسوب نمیشه بلکه هیچ وظیفه ای هم برای کار در خانه ندارن و مرد وظیفه داره مستخدم فراهم کنه برای خونه ( همون مردی که اقایون خوب بلدند از اسلام مایه بذارن و حق طلاق و اجازه زن رو بدن دستش) همین طور خانم اگر بیرون از خونه کار کنه تمام حقوقش مال خودشه و هیچ وظیفه ای نداره که درامدش رو تو خونه خرج کنه و اگر بکنه لطف کرده.
جالبه نه؟! این جمله سرتاسرش با شرع اسلام در تضاده! مثل اینکه اقایان فقط وقتی به نفعشون باشه اسلام و قوانینش رو میشناسن!

به نکته جالبی اشاره کردی.
مادر من میگه حق مردان در کشور ما شده قانون و حق زنان شده اخلاقیات

هدیه یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 01:38

من الان رفتم نظرات اتم رو خوندم. ادم واقعا میترسه از اینکه تو جامعه کنار همچین ادمایی زندگی بکنه. ادمی که به هیچ چیزی اعتقاد نداره و به جای خدا بنده عقده هاشه...

سارافون یکشنبه 19 بهمن 1393 ساعت 23:30 http://sarafoniran.persianblog.ir

سلام خانم اردیبهشتی،

ممنون از این که کامنتهام در مورد وبلاگم را تایید کردید. البته من صحبتی از خرید و فروش لینک و لایک و ... نکردم. منظورم خرید و فروش جنس هست. اگر لازم دیدید که در موردش صحبت می کنیم. اگر نه که همین جا بحث بسته بشه و بسیار متشکرم که وبلاگم را معرفی کردید.

-------------------------------------------

اما در مورد پستتون.

احساس می کنم مثالهاتون بیشترش در مورد خشونت پنهان یا موضوع فیمنیست که گویا خط اصلی وبلاگ شماست، نیست.

چند تایی مثال از رفتارهای غلط و نیمه غلط و درست هست که شما اسمش را گذاشتید خشونت پنهان؟ مثلا در این مثال من خشونت پنهانی نمی بینم.

دانشجو داره سمینار میده. کلی براش زحمت کشیده و وقت گذاشته. هنوز پنج دقیقه بیشتر صحبت نکرده که استاد میگه «چرت و پرت زیاد میگی! این ها را ول کن برو سر اصل مطلب!»

یک استاد بی حوصله یا بی تربیت یا ... به دانشجو توهین می کنه. پنهانش کجاشه؟ علنی و آشکار داره توهین می کنه دیگه. چرا اسمش را گذاشتید خشونت پنهان؟

صدای شکستن شیشه میاد. مادر با نگرانی می دوه ببینه چی شده! بچه ظرفی را شکونده! مادر با عصبانیت دست بچه را می کشه و از محل حادثه دور می کنه! زیر لب غرغر می کنه که «واقعا که! یک کار کوچیک را هم نمی تونی انجام بدی؟ آخه بچه به این سنی هم این قدر بی عرضه؟»

این هم خشونت پنهان نیست. مادر بچه اش را سرزنش کرده و رفتار درستی در مقابل خطای بچه نداشته. اگر مساله سرزنش و غرولند مادر را خشونت بدونیم، یک خشونت آشکاره. کجاش پنهانه؟
اگر هم اون را یک روش تربیتی بدونیم و بپذیریم و بگیم باید بچه تنبیه می شده، مادر تنبیه کلامی را انتخاب کرده.

و البته مثالهای دیگه تون هم این مشکل را داشت.

---------------------------------

برگردیم به اولین مطلب پست،
از زمانی که انسانها در غار زندگی می کردند، که نه قانونی بود و نه دینی و ... و در واقع زندگی بیشتر بر اساس ذات انسان و غرایزش بود، تا به امروز که جوامع قانونمند بر روابط اجتماعی انسانها حکم می کنند، وظیفه اصلی زن مدیریت داخلی منزل و وظیفه اصلی مرد کسب درآمد و مدیریت اقتصادی خانواده بوده.

حتی در پیشرفته ترین کشورهای دنیا هم این حالت غالب هست. اتفاقا موج جدیدی از تغییرات در کشورهای پیشرفته دنیا نشون می ده که تمایل خانمها برای موندن در خانه و مدیریت داخلی منزل و کم کردن فشار کاری بیرون از خانه، رو به افزایش هست. خانواده هایی که از نظر اقتصادی نیاز نداشته باشند، زنها مایل به ترک کار، نیمه وقت کار کردن و سبک تر کردن مسئولیتهای بیرون از منزل هستند. این اتفاقی هست که در دنیای مدرن افتاده و البته فکر می کنم تا کمتر از سی سال دیگه، دختران خردسال امروزی ایران، کمتر تمایل به اشتغال داشته باشند.

شخص شما، به خاطر تولد پسرتون، کار را کنار گذاشتید. همین به پسر شما عملا می گه که مامان وظیفه اصلیش نگهداری از من و رتق و فتق امور خونه هست. لازم نیست کتاب اجتماعی این را بهش بگه یا نگه.

چرا همسرتون شغلش را ترک نکرد و نموند خونه از بچه نگهداری کنه؟

قصدم جسارت نیست. می تونیم در این مورد صحبت کنیم.
این اتفاق و تصمیمی هست که به جرات می تونم بگم تمام مادران در تمام دنیا این انتخاب را دارند. در شرایطی که لازم باشه یکی از بچه نگهداری کنه، اون مادر هست، نه پدر.
مردی که شغلش را ترک کنه و بشینه توی خونه بچه داری کنه، تا خانمش بره سرکار، توی دنیا یا پیدا نمی کنید یا بهتره بگم احتمالش خیلی خیلی ضعیف هست. چون مسلما صفر نیست. در علوم انسانی نمی تونیم با این قاطعیت به صفر برسیم. در مورد اکثریت صحبت می کنم.

طولانی شد.
ببخشید.

اگه این طوره من از شما عذر می خواهم ولی شما توی کامنتتون هیچ توضیحی درباره این موضوهع ننوشتید و فقط نوشتید فروش! پس به من نمی تونید ایرادی بگیرید.

دوم این که خیلی خوشحالم شما این ها را خشونت آشکار می دونید ولی خیلی ها هستند که متوجه نمیشند این ها خشونته! مثلا فحش به مادر و خواهر یک خشونت علیه زنانه و یا نحوه برخورد مادر به جای دلسوزی یک خشونته!
سوم شما درباره خط مشی وبلاگ من چی می دونید؟ من جایی نوشتم خط مشی وبلاگ من اینه که شما میگید این خط مشی وبلاگ من هست یا نیست؟ عنوان وبلاگ من ذهن نوشت های خانم و آقای اردیبهشتیه و در نتیجه هر چه دغدغه ذهنیم باشه می نویسم و ادعا هم ندارم مطالب من مقاله علمیه.
چهارم شما درباره زندگی من چی می دونید؟ کجای وبلاگم من درباره زندگی شخصیم نوشتم که شما نوشتید خودم من به خاطر تولد پسرم شغلم را ترک کردم؟ از کامنت خامه میگید؟ این معیار درستی برای قضاوته؟ من وقتی باردار شدم دانشجو بودم و درسم را هم ترک نکردم و با وجود سختی و دوری از همسر ادامه دادم.
به نظرم برای نظر دادن درباره زندگی کسی باید واقعا از شرایط زندگیش با خبر باشید!
و در آخر این که همه زنان دوست ندارند و علاقه ذاتی و از زمان غارنشینیشون نیست که تو خونه بمونند و خونه داری کنند و "وظیفه" اصلی زن را فقط مدیریت داخلی خونه نمی دونند.
حرف من دقیق همینه! این همون خشونت پنهانی علیه زنانه که به زن میگه وقتی بچه دار شدی تو هستی که برای رفاه حال بچه ات باید از کارت یا علایقت دست بکشی. و چند درصد از این ترک شغل انتخاب واقعی زنانه؟!
به شخصه من از علایقم به خاطر بچه دست نکشیدم و هر دو را مدیریت کردم. حرف من اینه که زنان را با خط کش کلیشه ها مجبور کردن یعنی خشونت! زنان هم باید حق برابر انتخاب داشته باشند و نگند چون زنی باید این گونه باشی و اگه نباشی لابد مشکل داری و یا استثنا هستی

باران دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 08:32 http://baraanebahar.blogfa.com/

من هم نظرات اتم بیچاره رو خوندم و یکی دو نکته در جوابش نوشتم حال بنا به صلاح دید نویسنده وبلاگ هست تایید کنه یا ازش بگذره .... اما بانو جان خشونتهای پنهان که فراوانیش در جامعه زیاده یکیش صغیه ازدواج هست که خونده میشه کافیه ریشه لغت نکاح رو ببینید عروس وکالت میده به عاقد که بر اساس صداق مشخص خود رو در اختیار مرد قرار بده حتما واژه نکاح رو از فرهنگ لغات ببینید خشونت پنهان یعنی نگاه های هرزه ای که امنیت روانی زن رو در جامعه از زن سلب کرده خشونت پنهان یعنی خانواده و جامعه برات تصمیم بگیرن چگوپه حجابی داشته باشی چون برای زن آزادی محدوده(چون ساکن شهر کوچک هستم و عمیقا مواجه هستم با این مسیله) خشونت پنهان یعنی یک مجلس بزرگ برای تو تصمیم بگیره تو ساپورت بپوشی یا نه هر چند خودم به شدت مخالف ساپورت هستم ولیکن این نوع سلب اختیار از زن برای نوع لباسش توهینه خشونت پنهانی یعنی فرهنگ غربی بده و خودمون رو نباید همچو غربیا بیاراییم اما فرهنگ عربی عین نجات و رستگاریست و تکه ای پارچه مشکی رو دور خود پیچیدن باعث سرافرازی مرده

موافقم

باران دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 14:04 http://baran1352@yahoo.com

سلام .
موضوع جالب و جذابی رو برای پستتون گزینش کردید.
توی قرن بیبست و یک که هر روز شاهد یک ابداع و نوآوری جدید درحوزه های مختلف هستیم جای تعجب نیست اگر هر روز رفتارهای انسانها نیز در سایه سار این تحولات متغیر و البته بحث برانگیز بشه .
گذشته ها خشونتها رودرو بود طرفین خشونت مقابل هم قرار می گرفتند که خیلی اوقات با وساطت دیگران و به قولی ریش سفیدها این مشکلات حل و فصل می شد اما تو قرن ارتباطات برخی افراد اگر عقده حقارت یا مشکلات روحی و یا معضلات دیگری رو دارند که گاه در ارتباط با دیگران شکل گرفته در کنار برخوردهای نامناسب گاه از همین نوآوری های نوین استفاده و شاید بهتره بگویم سوءاستفاده می کنند تا اگر هم مشکلی حل نشه مشکلی رو برای طرف خود ایجاد کنند و اینه که گاه در صدد تخریب شخصیت دیگری و یا دیگران همتای شخص بر می آیند و عده ی کثیری رو که حتی درگیر مشکل نیستند را هم زیر سوال می برند .
خشونت پنهان علیه زنان که از حد گذشته , با اینکه زنان در جامعه ما در حال حاضر پا به پای مردان در زمینه های مختلف جلو می روند و گاه از آنان هم پیشتارتر شده اند اما هنوز هم متاسفانه به زنان چون قبل نگریسته می شود و این جای بسی تاسف است .
همانطور که عرض شد این خشونتها گاه از دامنه شخصی هم فراتر رفته و به حوزه های ارتباطی وسیع تر راه یافته است . ابداعات و نوآوریهادر حوزه تکنولوژیهای ارتباطی , ارتباطات افراد را در حال حاضرتحت الشعاع قرار داده , و در کنار مزایای بی شمارخود , معضلاتی را هم باعث شده است .

درست میگید.

دانشجو جامعه شناسی دوشنبه 20 بهمن 1393 ساعت 18:32

اقا/خانم سارافون کامنت اخرتون خواندم. جای تعجبه
می دونید که بشر اعصار مختلفی را پشت سر گذاشته از پارینه سنگی گرفته تا الان که عصر ارتباطات. این طور نبوده که در تمام این دوران مردان مدیران اقتصادی بوده باشند.در یک برهه طولانی از زمان مدیریت جامعه دست زنان بوده و مردان کاره ای نبودند. اما با شروع عصر شکار و دامپروری مردان به دلیل قوای جسمی و زور و بازو که لازمه این عصر بوده قدرت را به دست گرفتند. از ان زمان به بعد که به قول شماوظیفه زنان خانه داری شده. بارها و بارها واژه مادرسالاری و مادرمکانی را شنیدیم ولی تا حالا شده فکر کنیم پیشینه تاریخی و علمیش چی بوده.

مارال یکشنبه 26 بهمن 1393 ساعت 10:55 http://mypersonalnotes.persianblog.ir

خانم اردیبهشتی عزیز منم وقتی تو درس اجتماعی به این قسمت برخوردم خیلی تعجب کردم و ناراحت شد . چکار میشه کرد ؟

من به پسرم گفتم فکر می کنم یک جمله را در ادامه جا انداختند! بعد بهش گفتم فکر می کنی چی باید اضافه می کردند؟ بعد اون قسمت متن را از اول آروم خوندم و مکث کردم و اون خودش اضافه کرد که به نظرش بقیه هم باید به مادر شاغل کمک کنند.

زهرا دوشنبه 27 بهمن 1393 ساعت 10:32

سلام به همه
درباره سوال خانم دانشجوی جامعه شناسی ، به نظرمن این خشونت اینترنتی نوع جدیدی از خشونت به زنان است که دوستان هم اشاره داشتند،مربوط به مردان و حتی برخی از زنانی است که از لحاظ شخصیتی و روانی با مشکلاتی درگیر هستند و رفتار خود رو به این صورت بروز می دهند. انگیزه آنها از این رفتارها ارضاء روحی و روانی خودشان و در مواردی نیز انگیزه های مادی است. این افراد خشونت به زنان رو آموزش دیدند و به نوعی در آنها این رفتار نهادینه شده و معمولا در خانواده های بزرگ شده اند که شاهد این خشونت بوده اند. برخی از مردان خودشان را جنس برتر می دانند و به زنان به عنوان زیردست خود نگاه می کنند و این قدرت جایگاه در کنار قدرت جسمانی باعث شده که در کنار ظلم به زیردستان خود معمولا زنان نیز از این ظلم بی نصیب نمانند. البته انگیزه بخش زیادی از افراد در خشونت های اینترنتی متاسفانه سرگرمی و لذت بردن است و این افراد هیچ حد و مرز برای خود قائل نیستند و به راحتی به حریم خصوص دیگران تجاوز می کنند و از فضای مجازی به عنوان ابزاری برای تخلیه عقده های روحی و روانی خود استفاده می کنند.

ممنون از کامنت خوبت زهرا جان

سمانه چهارشنبه 29 بهمن 1393 ساعت 00:11

چه وبلاگ خوبی دارین خانم اردی بهشتی
مطالبتون بسیار ظریف و آموزنده است و این که بحث خشونت پنهان رو باز کردید خیلی خوبه.
درباره سوال خانم دانشجوی جامعه شناسی:
من فکر می کنم که علت خشونت در فضای مجازی مخصوصا علیه زنان بسیار متفاوت است، چون کلا دلایل خشونت متفاوته. تا الان که دوستان به خیلی از این دلایل اشاره کرده اند. شاید عمده ترین دلیل، تلقی منفی فرهنگ از زنان باشه. ما در یک فرهنگ سکسیتی زندگی می کنیم که به شدت ضد زن هست. همون طور که تو همه سطوح جامعه خشونت علیه زنان رو می بینیم، این خشونت به فضای مجازی هم کشیده می شه و از جوک های تحقیر آمیز درباره دخترا یا هتک حرمت زنان وبلاگ نویس و سایر سوءاستفاده ها! از طرفی خیلی از کسانی که نمی تونن در دنیای واقعی خودشون رو نشون بدن، فضای مجازی رو فرصتی برای ابراز خودشون می بینن. این افراد هم از این فضا برای تخلیه ناکامی ها و خشم هاشون استفاده می کنند. یک عده از خانم ها هم هستن که فقط برای این که خودشون رو باحال نشون بدن بخشی از این خشونت رو بازتولید می کنند، مثلا جوک های یا کلیشه هایی که علیه زنان هست رو ترویج می کنند. این ها همه ناشی از عدم آگاهی هست. ما یا مسئله خشونت علیه زن رو نمی دونیم چی هست یا با مصادیق آشنا نیستیم و گاه خواسته و گاه ناخواسته به ترویج اون دست می زنیم.
من فکر می کنم باید تا می تونیم به افراد گوش زد کنیم که رفتارشون مصداق خشونت هست. البته یک شیوه ای که خودش خشونت نباشه
خیلی وقت ها افراد نمی دونن واقعا و اگه کاری می کنن دلیلش این نیست که مشکل شخصیتی دارن یا ناکام هستن و یا شکست عشقی خوردن.
بله تجربه فردی افراد هم در اعمال خشونت مهمه . برای همین هست که می گم با حرف زدن با آدما و نشون دادن این که به اندازه کافی در این موقعیت منصف نیستن و دارن اعمال خشونت می کنن، می شه خیلی از این رفتارهای خشونت بار رو حذف کرد. همه هم باید از خودمون شروع کنیم. بلاخره ما داریم تو این جامعه زندگی می کنیم و با هم در ارتباط هستیم و یک جامعه خوب حق همه ماست

درست میگی

خامه جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 20:48

چون شخصیت شما رو دوست دارم. طرز فکرتون رو هم دوست دارم.کلا خانم جالبی هستین.به خاطر همین دوست دارم بیشتر از زندگیتون بدونم. کلا سبک زندگیتون رو دوست دارم.و نحوه برخوردتون با مسائل. منم اگه ازدواج کرده بودم دوست داشتم سبک زندگی شما رو داشته باشم


ممنون عزیزم

خامه جمعه 1 اسفند 1393 ساعت 20:54 http://afteruniversity1.blogfa.com

البته تو یه زمینه با شما تفاوت دیدگاه دارم. اونم همون بحث کار کردن زنه. که من اعتقاد دارم بین کار بیرون و مادری اولویت اول مادری هست. چون کار بیرون رو هر کسی میتونه انجام بده ولی مادری کار یه مادره نه پرستار.
بازم مرسی بابت مطالب روشنگرتون

راستش عزیز دلم من در مقامی نیستم که بگم کی چی کار باید بکنه؟
فقط می تونم بگم قبل از گرفتن هر تصمیم انسان باید به یک خودشناسی برسه! بعضی از زنان هستند که مادر بودن اولویت اول زندگیشونه و بعضی ها خودشون و فعالیت اجتماعیشون. این افراد باید بر اساس خواسته هاشون تصمیم بگیرند ولی تصمیماتشون باید در جهتی باشه که به دیگری آسیب نرسه یا کمترین آسیب ممکنه که اجتناب ناپذیر هست برسه!

زنی که فعالیت بیرون براش مهمه هم باید روشی را اتخاذ کنه که اگه بچه داره بچه اش کمتر آسیب ببینه!
بچه نیاز به مادر داره و نه کسی که دائم در خدمتش باشه و مادر بودن به معنای فراموش کردن خودت نیست! یک مادر لازم نیست 24 ساعته در خدمت کودکش باشه تا مادر بی نظیری باشه!
همون طور که همیشه میگم کیفیت حضور مهم تر از کمیت حضوره!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد