ازدواج! سنتی یا مدرن؟

سلام

تازگی ها جوانان فامیل به سنی رسیدند که به فکر ازدواج افتادند. برای همین چندتا از جوانان را در این برهه زمانی داریم که در پی آشنایی با افراد مختلف از طرق مختلف هستند تا بلکم همسر مورد نظرشون را پیدا کنند.

این شد که این روزها این سوالات ذهنم را مشغول کرده:

از این مورد که بگذریم که آیا اصلا ازدواج مقوله ای است که برای همه مناسب هست یا نیست؟

- کدوم روش آشنایی برای ازدواج مناسب تره؟ سنتی یا مدرن؟ خواستگاری قدیمی یا آشنایی خود پسر و دختر از روش های مختلف؟

- تو هر کدوم از روش ها بهتره دو طرف به چه چیزی توجه کنند؟ مواردی که باید تو خواستگاری سنتی دختر و پسر توجه کنند چیه و مواردی که در آشنایی بی واسطه؟

- برای جامعه امروز ما و با توجه به شرایط و نیازهای جدید جامعه چه راه و شرایطی برای ازدواج بهتره و باید عملی بشه؟

ممنون میشم پاسخ سوالات را بدهید و اگه تجربه شخصی دارید برام بگید.

نظرات 27 + ارسال نظر
دل آرام دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 11:09 http://mrs-delaram.blogsky.com/

روش آشنایی اولیه خیلی مهم نیست. حالا به هر طریقی به هم معرفی بشن یه معرفی لازمه. ممکنه تو دانشگاه هم رو ببینن. ممکنه بیان خواستگاری. ولی مراحل بعدی اش مهمه که چه طوری پیش ببرن قضیه رو.
مهم اینه که وقتی دو نفر یه جلسه هم رو دیدن و حس کردن میشه راجع به این مقوله صحبت کرد یه جلسه خانواده ها و دو جوون دور هم جمع بشن و اونا هم بر اساس تجربه شون نظر بدن.
چون برا من به تجربه ثابت شده پسرهایی هستن که قصد ازدواج ندارن. دنبال مورد اکازیون می گردن. این پسرا از مواجه شدن با خانواده گریزانن. چون می خوان بازی بازی انواع دخترها رو ببینن. هم فال هم تماشا. شاید هم دوست شدن و لدت بردن. مشکلی نیست براشون.
با مطرح کردن اینکه هر دو خانواده در جریان قرار بگیرن آدمایی که قصد ازدواج ندارن حذف میشن از دور گردونه.
دومین مرحله میشه صحبت کردن. که باید به نظر من تو یه فضای خاص باشه. دخترا اینطور مواقع درجا عاشق میشن و تفکر منطقی رو می ذارن کنار.
تا لحظه ای که عقد نکردن نباید دنبال احساس باشن. باید طوری باشن که اگه موضوعی دیدن که نمیتونن باهاش کنار بیان. و تفاوت از زمین تا آسمونه بذارن کنار صحبتها رو.
مثلا طرف خیلی مذهبیه میره با یه مشروب خور آشنا میشه. وابستگی عاطفی هم پیدا میشه. عقد می کنن کلی مشکل پیش میاد.
هر کسی باید نیازها و چیزهای مهم خودش رو لحاظ کنه.

به نظر من کسی که در جا عاشق میشه هنوز واجد شرایط ازدواج نیست

مهرنگار دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 11:12 http://mehr-negar.blogsky.com

سلام
به قولی سال 94 سال عروسه و همه دارن تلاش خودشون رو امسال برای ازدواج میکنن. منم امسال عروس و دامادهای زیادی دیدم!
جواب منفی به سوال اول احتمالا در فرهنگ ما با واکنش شدید روبرو بشه، چون انگار از یک سنی گزینه ای به جز ازدواج برای افراد متصور نیستند اکثرا و این رو از آرزوهای نیکشون جوونها و دلسوزیهاشون برایافراد سن بالایی که ازدواج نکردن میشه فهمید ولی به نظر من با وجود اینکه فکر میکنم یه ازدواج خوب از ازدواج نکردن بهتره ولی شخصیت بعضیها طوری نیست که مسیولیتها و همدلی مورد نیاز ازدواج رو بپذیرن و شاید بشه گفت اصلا درغالب زندگی خانوادگی و جمع نمیگنجند...
در مورد نوع آشنایی فکر میکنم مشخصه که ازدواج کاملا سنتی خیلی وقته که از مد افتاده و درست هم نیست ولی بین ازدواج با واسطه و بی واسطه و سهم نقش خانواده ها فکر میکنم نمیشه نسخه دقیقی پیچید و بستگی به جزییات روابط خانوادگی و شخصیت دختر و پسر داره ولی اگر پسر و دختر در سن و سال مناسب و دارای شخصیت بالغ باشن، هر چی سهمشون تو تصمیم گیری و انتخاب بیشتر باشه، بعد هم بیشتر مسیولیت انتخابشون رو میپذیرن و از رابطه شون مراقبت میکنن.

سال عروس! چه جالب! احتمالا دلیلش اینه! چون شوری حسینی بین جوانان فامیل افتاده

خاموش دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 12:44

این کامنت رو برای وبلاگ آشتی نوشته بودم و اینجا گپی اش می کنم :

من از یک خانواده ی خیلی خیلی مذهبیم و الان 4 ساله که ازدواج کردم، خواستگاری سنتی داشتم و حتی تمام جلسات رو با چادر سفید می رفتم پیش همسرم اما فرایند آشنایی تا عقدمون 5ماه طول کشید. 4-5 جلسه در طول یک ماه و نیم منزل ما برگزار شد و بعد هم آشنایی فامیل های درجه 2 و بازدید پس دادیم و بعد رفتیم آزمایش و بعد از اون تا 3-4 ماه بعدش(بدون هیچ محرمیتی) ما هفته ای چند روز با هم می رفتیم بیرون(دوتایی) و گردش و تفریح و تمام این مدت با هم حرف می زدیم و با دیدگاه های همدیگه آشنا می شدیم به طوریکه وقتی رفتیم پیش مشاور هر چیزی که می گفت خودمون فهمیده بودیم ... منظورم اینه که خشکه مقدسی نباید با مذهبی بودن و گناه نکردن اشتباه بشه. ما در تمام اون مدت حتی یک بار هم دستمون به دست هم نخورد و یا تماس فیزیکی نداشتیم اما به هم نگاه می کردیم و راحت و بدون استرس حرف می زدیمو رستوران های مختلف می رفتیم، خواهر و برادرم هم همینطوری ازدواج کردن. می خوام بگم هیچ چیز نباید به عنوان قانون مطرح بشه ... این که ارتباط زیاد باعث به گناه افتادن می شه، نه اصلا اینطوری نیست. اون شکل سر رو بالا نگرفتن و روابط دورادور و بعد از 2 یا 3 جلسه عقد کردن برای یه عاده آدم خاص و با همون فرهنگ خوب هست نه برای همه...

منم گفتم سنت! گاهی سنت خیلی سخت تر از مذهب عمل می کنه

شیرین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 14:11 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام خانم اردیبهشتی
بنظر من ازدواج برای همه مناسب نیست و در همه شرایط هم مناسب نیست. من وقتی در ایران بودم یقین داشتم که نباید ازدواج کنم چون محال است تفکر و فرهنگ یک مرد ایرانی را تحمل کنم.
ازدواج یا شناختن آدم ها را مثل قصد خرید در سوپرمارکت نمی دانم که آدم لیست خرید در دستش باشد و برود خواسته هایش را پیدا کند و تیک بزند که ok شد!
موقع شناختن کسی - که ممکن است در محل کار بشناسی یا در یک تئاتر، در یک نمایشگاه، در یک مهمانی ... - باید به اصول ارزشی توجه زیادی کرد. هیچوقت نباید از جزییات کوچک در این موارد گذر کرد. مثلا کسی که در ترافیک شروع به فحاشی می کند، کسی ه بد رانندگی می کند و عصبی می شود، کسی که شوخی های جنسی می کند، کسی که آشغال می ریزد و ... باید خیلی فوری فراموش شود.
در مورد شرایط جامعه ایران حرفی ندارم و نه پیشنهادی. موضوعی ست که ازش زیاد با خبر نیستم و داخل حوزه علائق و منافعم نیست.

منم موافقم که ازدواج برای همه مناسب نیست

شیرین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 14:14 http://www.ladolcevia.blogsky.com

یادم رفت یک نکته را.
در مورد آن به اصطلاح "خواستگاری" یا همان قدم اول.
بستگی به شخصیت آدم ها دارد زیاد. ممکن است کسی بخواهد همه چیز مثل سنت پیش برود و فکر کنند اگر اجدادشان رفتار نکنند خیلی چیز بدی خواهد بود. بعضی ها هم هستند که شخصیت محکم و مصممی دارند و منتظر نیستند کسی پا پیش بگذارد.
برای من یکبار پیش آمد که کسی را دوست داشته باشم و همان یکبار هم خودم ابراز علاقه کردم و طرف مقابل هم ذوق مرگ شد! همه چیز خیلی عالی پیش رفت و اگر قرار باشد ده بار به عقب برگردم باز هم همان کار را خواهم کرد.

ذوق مرگ را جالب گفتی

شیرین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 15:25 http://www.ladolcevia.blogsky.com


خوشحالم که باعث خنده تان شدم :)))
می دانید ... معمولا مردانی که زنان ضعیف و توی لاک رفته را می خواهند، آدم های ضعیفی هستند. اینجور مردها در مقابل زنان قوی و مصمم احساس می کنند کم می آورند و وحشت می کنند. واکنش های شدید زن ستیزان معمولا از همین جنس است. ترس و ضعف خود را در قالب تهاجم و تحقیر - کاربرد کلماتی مثل زن سلیطه، زن پرخاشگر، زنی که دیگر زن نیست و مرد است و ... - بیان می کنند. چون زن اگر در عیر از حالت تسلیم محض باشد، اقتدار (!) شان را به خطر می اندازد.
مردی که شخصیت محکم و سالمی دارد، از دیدن و شناختن یک زن محکم و مصمم که می داند چه می خواهد و از ابرازش ابا ندارد، واقعا ذوق مرگ می شود!

موافقم. مرد با شخصیت محکم و سالم از بودن با زن محکم و مستقل نمی ترسه و احساس کمبود نمی کنه

سارا دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 18:28

روش اشنایی مهم نیست. مهم اینکه دختر و پسر یه مدتی با هم رفت و امد داشته باشن و با خصوصیات اخلاقی همدیگه اشنا بشن و در طی این مدت خود واقعی شان باشن نه اینکه فیلم بازی کنن. بعضی موارد جز شرطهای اصلی هستن مثلا من نمی تونم با فردی که سیگار می کشه زندگی کنم خب حالا اگه تمام شرایط دیگه این فرد خوب بود باز هم جواب منفیه ولی بعضی موارد دیگه برای من خیلی مهم نیست مثلا تحصیلات اینکه فوق دیپلم باشه یا فوق لیسانس برای من اهمیتی نداره. اولویتها و شرایط برای همه ادمها یکسان نیست که بشه برای همه یه نسخه پیچید.

درسته. صداقت خیلی مهمه

آیدین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 18:58 http://fakhtehf60.blog.ir/

در خواسگاری سنتی یه شباهتهایی بین خانواده ها وجود داره
اما دختر و پسر مجهولن
اما تو خواسگاری غیر سنتی پسر و دختر تا حدی به یه اشتراکاتی رسیدن و حالا خانواده ها هستن که مجهولن
توی جامعه ایرانی به دلیل پر رنگ بودن خانواده و بالا بودن رفت و آمدها ،این فاکتورهای مجهول مهمن و باید به خوبی معلوم بشن تا ازدواج خوبی صورت بگیره و نمیشه ندیده اش گرفت و باهاش بی جهت مخالفت کرد و بهش پشت پا زد چون تو فرهنگ ما جواب نمیده
خود من تجربه حتا یک خواسگار سنتی رو هم نداشتم و نمی تونم راجع بهش نظر خاصی بدن
اما به قول همسرم از هر دریچه ای میشه آشنا شد ومهم نقش درست آدمها تو شناختن همدیگه اس...
تو حالت سنتی دختر و پسر بیشتر باید روی هم زوم کنن تا به حداقل اشتراکات برسند و بعد هم جلسات متعدد دونفره برای شناخت بیشتر ...
تهیه کردن پرسش های شخصی روی کاغذ و صادقانه جواب دادن بهش ..
تحقیقات جدی و عمیق هم از خانواده و محل کار و تحصیل پسر و هم دختر...
یادمه خودم با وجود اینکه مدتی با همسرم شخصا آشنا شده بودم اما بعد از خواسگاری رسمی، توی خیلی مسایل و روابط و کیفیت زندگی ریز شدیم و همدیگر رو با سوال بمباران کردیم و خیلی خوشحالم که هر دو هم صادقانه بهش جواب دادیم و نه آرمان گرایانه
من و همسرم در قسمت خانوادگی هم از نظر فرهنگی و هم اعتقادی کاملا متفاوت بودیم و شاید هر کس دیگه ای بود در همان روز اول خواسگاری بهم میخورد کل قضیه..اما ما اونقدر اشتراکات داشتیم که بهم قول دادیم این قسمت خانواده ها رو هم با تدبیر مدیریت کنیم...
کم نیستن دختر و پسرهایی که قبل از ازدواج یه رابطه کامل عاطفی و فکری داشتن اما توی زندگی و زیر یه سقف و در کشاکش زندگی کم آوردن و کم نیستن کسانی که بی هیچ رابطه قبلی وارد زندگی میشن و بعد از چندین سال هنوز هم عاشقن و متعد...گذشت آگاهانه و صبوری و مسئولیت پذیری که باشه ازدواج به هر نحوش بهترین ازدواج میشه

پس در نتیجه به قول مانا مهارت های زندگی مهم تره تا نحوه آشنایی؟!

نیره دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 20:50

عزیزم من ازدواج دانشجویی داشتم. خواهر و برادرم ازدواج سنتی. من خیلی خیلی اذیت شدم. چون هم خانواده همسرم مخالف بودند و هم اینکه هسمرم شرایط ازدواج رو نداشت. سربازی نرفته بود و چیزهای دیگه.
خواهر و برادرم یک درصد عذاب های من رو متحمل نشدند.
قبل ترها به نظرم ازدواج سنتی مسخره بود ولی الان فکر میکنم حداقل فایده ای که داره اینه که عزت زن حفظ میشه. دیگه کسی نمیتونه بهش برچسب بزنه که تو اومدی دنبال پسر من!!!

من هم ازدواج سنتی نداشتم ولی هیچ وقت کسی چنین حرفی بهم نزده! ما هر دو هم را انتخاب کردیم! چه قدر توهین آمیزه این تفکر!

نیره دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 20:52

البته باید اینم اضافه کنم که تو شهر ما آدمهای بومی تقریبا همدیگه رو می شناسن. یعنی شناخت نسبی وجود داره و مثل تهران نیست که بشه خیلی از مسائل رو مخفی کرد. فکر میکنم منم باید از این پتانسیل استفاده می کردم تا کمتر آسیب ببینم.
خانواده همسرم یک خانواده متزلتزل و ملتهب بود و در نهایت هم پدر و مادرش بعد حدود چهل سال زندگی جدا شدند.

بله! استفاده از منابع مختلف برای شناخت خیلی مهمه

مانا دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 22:36

منم معتقدم ازواج برای همه مناسب نیست
سنتی یا مدرن بودنش هم با خوشبخت شدن ارتباط نداره چون ازدواج موفق مستلزم مهارت رابطه ی خوب با طرف مقابلت هست .

درست میگی

یاسمین دوشنبه 16 آذر 1394 ساعت 23:16

سلام.

بنظرم به روحیه اشخاص بستگی داره.بعضیا خب تنهایی رو ترجیح میدن.بعضیام شخص موردنظرشونو ممکنه پیدا نکنن.
طریقه آشنایی هم بنظرم چندان مهم نیس.مهم شناخت بعدشه.
معیارها هم خب بستگی به روحیه اشخاص داره.

بانو. سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 10:54 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. به نظر منم ازدواج کاملا یه تصمیم شخصیه و تصمیم گیری راجع بهش جز حریم شخصی افراده و اگه کسی دلش بخواد مجرد بمونه باید به تصمیمش احترام گذاشت. از اون طرف به نظرم شناختی که آدم قبل از ازدواج به دست میاره(حالا از هر شیوه ای) کاملا نسبیه و تحت تاثیر عوامل زیادی مثه احساسات ،خانواده ها، روابط محدود و ... است اما به نظرم در شیوه ی غیر سنتی(!) چون مدت زمان بیشتری رو با شخص میگذرونی مطمئنا رفتارهای بیشتری رو ازش میبینی.
خب من از موافقان روش سنتی از نوع خیلی سنتی نیستم. اینکه مامان پسر بیاد و ببینه و اگه پسندید دوباره با پسر بیاد و از این حرفا به نظرم نشون از یه پسر ضعیف و وابسته داره.اما خب شیوه های سنتی هم هستن که فقط در حد معرفی کردن هستن که از اونجا که بالاخره دو طرف باید یه جوری آشنا بشن، به نظرم میتونه خوب باشن.
اگه ضرورت مشاوره های قبل از ازدواج در جامعه جا بیفته ، میشه جلوی خیلی از اشتباهات رو گرفت.
و نهایاتا وای که چه قدر حرف زدم!!!!!

اون دیگه خیییلییی سنتیه

ش.ر سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:06

با نظرات خانم شیرین و آقای آیدین کاملا و شدیدا موافقم
و اینو هم بگم که شاید خیلی عامیانه و غیر علمی به نظر بیاد ولی ازدواج و پیدا کردن فرد مناسب به شانس یا سرنوشت یا هرچی که شما اسمش رو میذارین بستگی زیادی داره و فرمول هایی که ارائه میشه برای همه صدق نمیکنه حتی شناخت قبل از ازدواج چه سنتی چه مدرن چون آدما الان بازیگرای خیلی قهاری شدن متاسفانه چه خود خانما و چه اقایون در شرف ازدواج و چه خونواده هاشون
وقتی هم شانس آوردی و فرد مناسبت رو پیدا کردی باید مهارت ادامه دادن اون رابطه و نگهداری و دوست داشتن اون آدم رو یاد گرفته باشی

آیدین جان، خانم هستند.
راستش نمی دونم سرنوشت و یا شانس چه قدر اثر داره تو این زمینه

برنا سه‌شنبه 17 آذر 1394 ساعت 14:24 http://Www.newday2014.blogsky.com

والا ما اصلن نفهمیدیم چی شد.
هنوز تو شوکیم

جدا؟

عاصی چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 10:34

من بیشتر فکر میکنم توی سن پایین وقتی که دختر و پسر مهارت های اجتماعی کافی پیدا نکردن و قوای تشخیصشون به تکامل کافی نرسیده ازدواج سنتی بهتره. حداقل خانواده ها میتونن کمک خوبی باشن در راه شناخت گزینه ی مناسب
اما وقتی دختر و پسر وارد دانشگاه و بازار کار و به طور کلی وارد اجتماع بشه قدرت تشخیص و تمیزش بالا میره و میتونه با کمک و مشورت خانواده خودش انتخابی از محیط کار یا دانشگاه داشته باشه
البته ازدواج فرمول ریاضی نیست که همیشه 2*2=4 بشه.
برای هر کس با توجه به روحیات و تربیت و توقعات از زندگی فرمول منحصر به فردی وجود داره.
و با نظر "مانا" هم خیلی موافقم
یکی از ضعف های سیستم آموزشی ما شاید همین آموزش ندادن مهارت های اساسی زندگی مثل کارگروهی و کنترل خشم و مسائلی از این دست باشه.
کسی که بتونه مهارت های فردی و اجتماعیشو قوی کنه میتونه زندگی موفق تری داشته باشه. حالا چه سنتی باشه ازدواجش چه مدرن!

به نظرت وقتی دختر و پسر مهارت کافی ندارند اصلا برای چی باید به این زودی ازدواج کنند؟

من چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 13:28

سلام
ازدواج منم مثل خاموش عزیز بود. با این تفاوت که به شکل عجیبی در عرض 2ماه به عقد انجامید!!
نه من و نه خانوادم و نه همسر و خانوادش آدمای مذهبی نیستیم.
من 6ساله پیش این طوری ازدواج کردم که خاموش عزیز تعریف کردن.
برادر بزرگم 11سال پیش با یکی از آشناهای ما
خواهر کوچکم 1سال قبل بعد از 2 سال دوستی و رفت و آمد با دوست پسرش.
و خدارو شکر هر سه ی ما راضی هستیم از انتخابمون
میخوام بگم جدا از سنتی بودن یا مدرن بودن ، نوع ازدواج بستگی به شرایط داره و نمیشه برای همچین مقوله مهمی یه فاکتور و یه نسخه پیچید.
امیدوارم هر انتخابی بهترین انتخاب باشه.

عامل مشترک شما سه نفر چی بوده به نظرت؟

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 18 آذر 1394 ساعت 20:40 http://1nicegirl8.blogsky.com/

نمیدونم

من و محمد پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 00:36 http://http://manvamohammad.blogfa.com/

ازدواج سنتی و مدرن : هیچکدام نه ! بلکه ما بین این ها ...
دو طرف به هم کفو بودن با هم توجه کنند

بین این ها چه جوریه؟

سها پنج‌شنبه 19 آذر 1394 ساعت 20:56

سلام بانوی عزیز
امیدوارم خوب باشی و ممنون که مینویسی. از همه مطالبت استفاده میکنم. من و دو تا خواهرام ازدواج سنتی داشتیم مال من دوازده سال پیش کاملا سنتی و شکر خدا خیلی زندگی خوبی دارم. انشالله واسه همسرم هم همین باشه
خواهر وسطی هم چهار ساله و شکر خدا راضیه. و خواهر کوچکترم تازه عقد کرده و شکر خدا تا الان خوب بوده. میدونم الان با زمان ما فرق های اساسی کرده از نظر اینکه خیلی جوون ها و خانواده ها دختر و پسر هم نداره توقع وضعی مالی بهتر دارن و تا یه حدی قبول دارم این مساله مهمه ولی واقعا به نظرم اگر موردی هست که اهل کار و رندگی باشه و از نظر اخلاقی بهم بخورن میتونن شروع کنن به اشنایی بیشتر. زندگی به طور کلی اسون نداره و ادم باید انعطاف داشته باشه. تجربه های اطراف من موارد خیلی محدودی بودن که ازدواج سنتی نبوده و موفق بوده اند. و متاسفانه درمورد ازدواج سنتی هم خیلی وقتها با شکست مواجه میشه . کلا اطافم زوج های موفق کم دیدم حتی الان که سالهاست ایران نیستم. به نظر من نمیشه نسخه پیچید سنتی یا مدرن برای همه یه جور جواب نمیده. بستگی داره به محیط خانواده ها. به نظرم اخلاق سالم ایمان تلاش و امید به زندگی مهمترین مسایل هستن. متاسفانه تو جامعه ایران که الان در مرحله گذر از سنتی است شرایط خوبی برای ازدواج نیست و خدا کمک کنه به همه جوون ها که شرایط سختی دارن . پرحرفی کردم شرمنده دیدی چرا نمینویسم

خوب بود. آره به نظرم مهارت افراد بعد از زندگی هم خیلی مهمه

صهبا جمعه 20 آذر 1394 ساعت 00:25 http://www.sahba44.blogfa.com

خانم اردیبهشتی این سوالاتو در واحد دانش خانواده طی یک ترم تدریس میکنیم.

اون وقت چی میگند؟ جوابش چیه؟

سروش جمعه 20 آذر 1394 ساعت 11:42 http://azadkish.mihanblog.com

نظرهای من:
1. بی شک ازدواج برای همه مناسب نیست.
2. هر کسی با توجه به فرهنگ و باورهاش، روش مناسب آشناییش متفاوته. برای من معنا نداشت که یک نفری ر بهم معرفی کنن و بلند شیم بریم خونه شون تا دست کم آشنا شیم. اما پسرعمه ی هم سن و سالی دارم که سالها پیشتر از من ازدواج کرد؛ رفت خواستگاری دخترعموش، بهش ندادن. اعلام کرد برای همیشه پا به روستاشون نمیذاره. یک ساله برگشت و رفتن خواستگاری فلانی، بهش ندادن. روز بعد گفت بریم خواستگاری فلانی، اون هم نشد. از دور و بر گفتن بریم خواستگاری فلانی، حتما میدن. پسرعمه ی من هم راضی شد و رفتن و جواب مثبت شنیدن. اینا یعنی آشنایی در حد کلیات از خانواده.
من روش خودم ر برای ازدواج ترجیح میدم اما کارآ»دی این روش هم به بلوغ عقلی و شخصیتی طرفین بستگی داره.
3. در روش مقبول خودم، یک معیارهای کلی هست و یک معیارهای شخصی که در هر کسی متفاوته. معیارهای کلی مثل روحیه ی ایثار، سازگاری، همکاری، مسئولیت پذیری، خوش خلقی، تناسب افکار و خانواده ها و... و معیارهای شخصی و سلیقه ای مثل زیبایی، ویژگیهای بدنی و ظاهری، تحصیلات، شغل، علاقه اولیه و...
مثلا من خودم دوست داشتم، همسرم به کارهای خانه و آشپزی علاقه داشته باشه و سلیقه به خرج بده و این ویژگی خیلی برام اهمیت داشت.
4. مسئله ی مالی در جامعه ما خیلی مهمه و باید هم باشه. امکان فراهم آوردن حداقلی از رفاه، برای بیشتر کسانی که در سن ازدواج استن، بسیار مشکله و یک زوج تا به شرایط عادی برسن، کلی بدبختی میکشن و لذتهای زندگی بهشون حرام میشه.
گذار از دوره ی کودکی و نوجوانی و رسیدن به بلوغ شخصیتی و فکری یک لازمه ی مهمه. حتی مهمتر از اولی. یعنی طرفین باید برای به دوش کشیدن مسئولیتهای زندگی آمادگی ذهنی و فکری داشته باشن. متأسفانه این مورد در جامعه ما خیلی وقتها لحاظ نمیشه. همین که طرفین سن و سالی پیداکردن و بلوغ جنسی دارن، شرط کافی برای ازدواج ر انگار پیدا کردن.

درسته

مانا شنبه 21 آذر 1394 ساعت 22:27

سلام
البته درسته گفتم که ازدواج برای همه مناسب نیست ، اما باید شرایط آزاد ارضای غریزه ی جنسی تو جامعه وجود داشته باشه .به نظرم چون شرایط آزاد ارضای غریزه جنسی تو ایران وجود نداره اکثریت مردم فکر میکنند ازدواج برای همه الزامی ست

فکر کنم حتی اون پسرهایی که قید و بند جنسی قبل از ازدواج ندارند هم در نهایت تن بدهند به ازدواج تا زمانی که این فکر در جامعه حاکمه که باید هر کاری انجام بدهیم مبادا از بقیه عقب بیوفتیم.
خیلی ها درس می خونند تا از بقیه عقب نیوفتند و همین طور ازدواج می کنند مبادا بقیه فکر کنند ازشون عقب افتاده

مینو یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 00:19 http://milad321.blogfa.com

به نظر من اگر خانواده ها از زمان کودکی فرزندانشان با چندین خانواده هم سطح که فرزندانی تقریبا هم سن دارند'معاشرت داشته باشند امکان اشنایی و ازدواج مناسبتری پیش میایدخواستگاری چه سنتی باشد چه عیر سنتی'توجه به خصوصیات اخلاقی والدین طرف مقابل خیلی مهم است.پسر معمولا همان رفتاری را بروز می دهد که پدرش داشته و دخترها هم اعلب تحت تاثیر رفتار مادر هستند.

دقیقا! درست میگید

عاصی یکشنبه 22 آذر 1394 ساعت 09:43

خب خیلی دلایل فرهنگی و اجتماعی داره. به هر حال جامعه یکدست نیست و خرده فرهنگ های زیادی داریم. توی هر محله ای هم از این تیپ خانواده های نه خیلی مذهبی ولی خیلی سنتی پیدا میشه که معتقده دختر باید زود بره خونه ی شوهر تا هم از گناه در امان بمونه هم دامنش پاک باشه هم سنت پیغمبر حفظ بشه هم یه وقت خدای نکرده مثه دختر اقدس خانوم نترشه بمونه سر دستشون!!
برای این تیپ خانواده ها هیچ چیز بهتر از ازدواج به سبک سنتی نیست!
اما وقتی شرایط کمی متفاوت باشه به نظرم روش سنتی خیلی جوابگو نیست اما آشنایی تحت نظارت و اطلاع خانواده خیلی کمکه

اینم هست

محمد یکشنبه 29 آذر 1394 ساعت 11:06 http://businesscounselor.blogsky.com/

سلام

- خیر؛ مناسب نیست.
- مشخصه: مدرن.
- واقع گرا باشن.
- شرایط مذکور خیلی زیاده ولی چند تاش این هاست:
1) صدا و سیما در مورد ازدواج موفق فیلم و سریال نسازه
2) شبکه جم تعطیل بشه
3) اشخاص ناآگاه و بی اطلاع در مورد ازدواج سخنرانی نکنن
4) به برگزاری اردوهای مختلط در دانشگاه ها مجوز داده بشه
5) به شادی های دسته جمعی و خیابانی مجوز داده بشه
6) بیکاری ریشه کن بشه
7) توزیع مواد مخدر متوقف بشه
و ...

اولش کلی فکر کردم متوجه بشم کامنت شما در مورد چیه آخه پستش یک کم قدیمیه

فری پنج‌شنبه 13 اسفند 1394 ساعت 05:45

بازم سلام من دمه صبحی ول کن نظردادن نشدم هنوز

خب منم بگم؟ من یکی خودمو ادم ازدواج نمیدونم. نه برهمه مناسب نیس واقعا. مثلا من زیاد توقالب دخترونه نیستم ارایش نمیکنم اهل لباس اسپورتم الان پسرا ماشالله دنبال ساپورتن تا دختر دنبال سایز فلانن تا شخصیت دختر یعنی هویت من ازبین میره بعضی اوقات فک میکنم ای کاش 13 سالگی ازدواج میکردم اخه پسرا دنبال اخلاق بودن بیشتر الان فقط معیار خوشگلیه جدیدم که تمدن برگشته همه میگن زنه خونه دارو فلان

2/مخلوطی از هردو خوبه خیلی خوبه خانواذه ها اول همو بپسندن تامزاحم کارجوونا نشن مثلا همکارو دانشجو خوبه باشن همو بشناسن

3/ تو مدرن بیشتر اشنامیشن نوع اخلاق و سلیقه بیشتردستشونه البته من به یه چیزم اعتقاددارم تو سنتی ازدواجا معمولا پایداربوده قبلا حرف باسه گفتن زیادداشتن الانو نمیدونم ولی

4/ فعلنه نمیدونم

خیلی خوبه آدم خودش را بشناسه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد