عادت می کنیم؟

سلام

چند روز پیش یک لیست از مواردی که مصداق خشونت جنسی محسوب میشه را برای چند تا از گروه هایی که عضو بودم، فرستادم. طبعا مخالفت هایی هم بود ولی چیزی که برام سوال برانگیز بود واکنش اعضای یکی از گروه هایی بود که همه زن بودند و همه هم دارای تحصیلات تکمیلی.

بعضی ها گفتند که بعضی هاش اصلا خشونت نیست. آدم که نباید این قدر سوسول باشه. بعضی ها گفتند ما که اصلا ناراحت نمیشیم. عوضش برای طرف متاسف میشیم و حتی دوستی گفت آدم نمی تونه هر چی دوست داشت بپوشه و انتظار داشته باشه مردها حالشون خراب نشه!

یک تنه کلی توضیح دادم. این که دلیل نمیشه اگه تو ناراحت نشی کس دیگری ناراحت نشه. دلیل نداره همه لیست را همه  ما تجربه کرده باشیم. و این که شاید حتی تو هم از چیزی که در روز روشن ناراحت نمیشی در شب تاریک ناراحت نشی. توضیح دادم این حرف درستی نیست که زنان قربانی خشونت را تازه به خاطر پوششون متهم کنیم و قربانی خودش متهم بشه و...

و باز مقاومت دیدم.

اون موقع که حس کردم زنان ما دچار خوگیری شدند. خوگیری با خشونتی که جاریه و زیرپوستی هر روز ما را تحت تاثیر قرار میده. این قدر که حتی براشون این خشونت عادی شده. این قدر که این خشونت را جزیی از طبیعت مردان می دونند.

چه میشه کرد برای این جامعه که قشر تحصیل کرده اش چنین باوری دارند؟

 

نظرات 22 + ارسال نظر
artmis سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 10:09 http://shabhayebarani-m.blogfa.com/

ﻣﻬﻢ ﻧﯿﺴﺖ ﺁﻧﻬﺎ ﭼﻪ ﭼﯿﺰﯼ ﺭﺍ ﺍﺯ ﺗﻮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ،

ﻣﻬﻢ ﺍﯾﻦ ﺍﺳﺖ ﮐﻪ ﺗﻮ

ﺑﺎ ﺁﻧﭽﻪ ﺑﺮﺍﯾﺖ ﺑﺎﻗﯽ ﻣﺎﻧﺪﻩ ﺍﺳﺖ ﭼﻪ ﻣﯿﮑﻨﯽ ...!


مهرنگار سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 11:21 http://mehr-negar.blogsky.com

دقیقا بعضی چیزها اونقدر عادی شده که اصلا به چشم نمیاد و انگار طبیعته! چند روز پیش یه اتفاقی تو خیابون افتاد از همین دست...دیدمبرای ما اگر خانوم فحش بده خیلی بده، اما یه آقایی همون فحش رو بده زیاد هم بد نیست چون خیلی زیاد دیدیم، انتظارش رو داریم!

درست میگی

یاسمین سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 11:30

سلام خانم اردیبهشتی عزیز.

منم زیاد با اینجور افراد در تماس بودم.حتی زنانی که نسبت خیلی نزدیک باهام دارن.اونقدر خاطره زیاده که از توضیح دادن در فضای مجازی خارجه.

ببینید بعضی چیزا به عقیده من شخصیه.مثلا ممکنه من از یه ویژگی که مصداق بارز خشونت علیه زنانه خوشمم بیاد.اما فقط باید اونو واسه شخص خودم خوب بدونم.اینکه اونو واسه همه خوب بدونم ظلمه.
نمیدونم تونستم منظورمو برسونم یا نه.

اما خیلی از زنها و دخترها به یه سری باورها رسیدن.مثلا فکر میکنن حتما مرد باید واسه ادامه تحصیل و کار اونا تصمیم بگیره.و واسشون چیزی غیر از این عجیب یا حتی غیرممکنه.

بله.عادت میکنیم..شما چندبار به یه بچه بگید مثلا تو کند ذهنی.خنگی.درس یاد نمیگیری...بعد چند وقت امر جدا بهش مشتبه میشه.

بیشترین ظلم رو خود زنها به جنس خودشون میکنن.

منم گاهی از حجم این باورها جا می خورم

سروش سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 11:39 http://azadkish.mihanblog.com

"خوگیری" ر خیلی راحت و جالب توضیح دادین. چه میشه کرد با برخی از زنانی که از متلک شنیدن و آزار فیزیکی در فضای عمومی لذت میبرن؟!!!

واقعا درک نمی کنم. میشه گفت برام مهم نیست ولی از قضا چند تا گفتند خوششون میاد! نشون می ده جذابند!!!!!!!
من درک نمی کنم

شیرین سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 15:16 http://www.ladolcevia.blogsky.com

سلام
وقتی اینجور مواقع حرصی می شوم با غیض می گویم خدا در و تخته را بهم جور می کند. اینجور مردان و زنان خوب لایق هم هستند!
بعد وقتی خشم فروکش می کند یاد تعریف آدم ها از توهین و خشونت می افتم. تلقی آدم ها از خشونت متفاوت است.
مثال بزنم: برای من حتی تلفظ اسمم به نحو خاصی توهین و خشونت است. بعضی ها فحش های رکیک را نشانه صمیمیت می دانند در عوض!
طبیعی ست که خیلی از همین آدم ها در مورد لباس هم همین فکر را بکند و بلکم نشانه دوست داشتن بداند!
بعد می ماند نگاه تحقیر آمیز دیگران به ما شرقی ها ... حق دارند و آدم نمی تواند حتی دفاع کند. یکبار با کسی که کشورهای مسلمان را خوب می شناسد و زیاد سفر می کند جایی می رفتم و لباسم خیلی تی تیش بود و نگاه های تحسین آمیز هم فراوان. به شوخی بهش گفتم ناراحت و معذب که نمی شوی؟ خندید و گفت نترس شیرین من خوشبختانه مرد ایرانی/مسلمان نیستم! شعورم می رسد که اگر زنی که نگاه تحسین بقیه دنبالش است از بین همه، مرا در کنار خود انتخاب کرده فقط برای من مایه افتخار است.
باید فقط صحبت کرد و بعد آدم ها می توانند با آگاهی انتخاب کنند. اتفاقا کم نیستند کسانی که کلا آقا بالاسر داشتن را جزو ملزومات زندگی و از نشانه های عاقبت بخیری می دانند. به زور که نمیشود کسی را عوض کرد!

نه به زور نمیشه. منم کلا با زور مخالفم از هر طرفی ولی این باورم هم باعث نمیشه گاهی جا نخورم از این باورها بین اقشار تحصیلکرده

نیره سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:29

یک زمانی تحصیلات مصادف با یادگیری حکمت و فلسفه بود. کسی که فرضا نجوم یا طب خونده بود هم بویی از حکمت برده بود. الان با حذف هرچه بیشتر علوم انسانی نمیشه از افراد تحصیل کرده انتظار درک این مسائل رو داشت. طرف تخصص گرفته ولی شعور اجتماعی و هوش اجتماعی ش که بالا نرفته.

اگه این افراد تحصیلکرده مال همین رشته علوم انسانی باشند تاسف بیشتره

مهرنگار سه‌شنبه 13 بهمن 1394 ساعت 20:38 http://mehr-negar.blogsky.com

سلام
از جوابت به آقای سروش واقعا جا خوردم..اصلا انتظار نداشتم در این حد لذت ببرن. اونم نه بچه دبیرستانی! خانم تحصیل کرده!!!!!!!!!!!!!!!!!...من بارها خدا رو شکر کردم و دعا کردم که به چشم همچین آدمهایی نیام...
به قولی گفتنی قدر زر زرگر شناسد، قدر گوهر، گوهری

منم جا خوردم

مامان آمیتیس چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 08:01 http://mamaneami.niniweblog.com/

من که خیلی حرص می خورم به خاطر این دست خشونت ها
امیدوارم نسل چنین افرادی مانند نسل دایناسورها منقرض بشه

آآآآمیییین

artmis چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 08:20 http://shabhayebarani-m.blogfa.com/

کاش یه نفر از اونهایی که از این رفتارها لذت می بره نظرش رو می ذاشت تا حداقل بفهمیم منظورشون از رضایت از این رفتارها چیه.

فکر میکنم هر کدوم از ما شخصیت خانوادگی و اجتماعی متفاوتی داریم و توی شرایط متفاوتی با فرهنگ متفاوت رشد کردیم.


نمی دونم والا. می فرمودند که حس می کنند هنوز جذابند که در مورد زیبایی و اندامشون مورد توجه و متلک جامعه ذکور قرار می گیرند.

مواقیت چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 11:18

حتا را اینجوری می نویسند نه حتی چون فارسی است اگر شک داری برو مقاله ها یا مجلات را بخوان تا متوجه بشی هرچند کسی که خودشو به خواب زده نمیشه بیدارش کرد

کانال فارسی 1 یک میان برنامه آموزشی داره در مورد نحوه کامنت گذاشتن در دنیای مجازی. یکی از افراد مذبوحی که این برنامه بهش اشاره می کنه کسانی هستند که بدون در نظر گرفتن پست هر چیزی به ذهنشون میاد را میگند و اسمش را شجاعت، جسارت و... می گذارند.
الان کامنت شما هم جزو همون پیام هاست. امید است شما هم از خواب بیدار شوید

ماهی سیاه کوچولو چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 16:31 http://1nicegirl8.blogsky.com/

سلام
واقعن هم همینه
زنان جامعه ما خو گرفتن
اینو قشنگ دارم لمس میکنم

گویا خو گرفتن اساسی

سهیلا چهارشنبه 14 بهمن 1394 ساعت 19:13 http://nanehadi.blogsky.com

متاسفانه عادت کردن و پذیرفتن

سروش پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 12:04 http://azadkish.mihanblog.com

بانوی اردیبهشتی گرامی، شما که حتی "حتا" ر بلد نیستین، صلاحیت ندارین که از جوابتون به نظر من جا بخورین!

واقعا

کیمیا پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 22:43

خانم اردیبهشتی باز هم از ایجاد تغییر نا امید نشید... در دانشگاه واحدی داشتیم که توش در مورد الگوی تغییر رفتار یک جامعه در پی آموزشهای نهاد ها می خوندیم. وقتی نهادی شروع می کنه به آموزش یک رفتار جدید یه درصد کم «پیشرو» هستن و درصد بیشتری «early adopter» و عده ای «late adopter» و درصد کمی هم اون عقبها. شرمنده که اسما یادم نمیاد!! خلاصه این که برای اشاعه یک تفکر جدید فقط لازمه عده ی کمی اون تفکر رو درک‌ کنن و متوجه دلایلش و منطق پشتش باشن. درصد زیادی فقط کافیه ببینن این تفکر جدید مد شده. پس بیاید به تلاش ادامه بدیم.
در مورد خانمایی که از این قضیه متلک لذت می برن هم من دلیلشو این می دونم که آقایون ما تعریف کردن و تایید دادن سالم به خانمهاشون رو بلد نیستن.. و این که خانمها زمینه ی دیگه ای ندارن که توش هویت سازی و حس موفقیت و عزت نفس کنن.

نه نیستم ولی از قشر تحصیلکرده روانشناس انتظار نداشتم حداقل

عصرونه پنج‌شنبه 15 بهمن 1394 ساعت 23:58 http://www.asroooneh.blogfa.com

کامنت من کو؟

یک کامنت گذاشتید که تایید کردم که

برنا شنبه 17 بهمن 1394 ساعت 14:19 http://Www.newday2014.blogsky.com

سلام
ببینین، همه ی این حرفها درست و متین. (اصلا مگه شما بجز حرف متین و درست، چیز دیگری هم میگویید؟) اما همه اینها که گفتید، خشونت علیه زنان نیست. یعنی هستا، اما نه فقط برای زنان. برای مردان یا به قول شما جامعه ذکور هم هست.
همین که راجع به مردان اینطوری حرف به میان میرود، همین که از دید برخی ها مردان موجوداتی هستند جنسی، و هر چیز و هر کس را با این دید نگاه میکنند، هم نوعی خشونت علیه مردان است.
من خشونت عیله زنان و نگاههای جنسی و ...توسط مردان را نفی نمیکنم ها....اتفاقا هین رفتار آنهاست که زمینه خشونت علیه مردان را به وجود آورده و همان رفتار نادرست زنانی که شما اشاره کرده اید به آن دامن زده و مصداق این نوع خشونت است.
اینکه به تو بعنوان موجودی که حتما قصد سو استفاده جنسی داری نگاه بشه (بای دیفالت) (مگر اینکه خلافش ثابت بشه) نوعی تنزل به حیوانه......
و اما در مورد موضوع پست، به نظر من، ریشه این خو گرفتن، همان فرهنگ نادرست، تربیت نادرست در خانواده، و به عبارت بهتر، عدم آگاهی و نادانیست. گه کسی آگاهانه (با فرض سلامت روانی) به این خشونت های جنسی خو میگیرد؟ قطعا هیچ کس.
این چیزها را با تحصیل در دانشگاه و مدرسه متاسفانه نمیتوان فراگرفت. سیستم آموزشی ما برای آموزش اخلاق و رفتار درست و اصولا شیوه صحیح زندگی برنامه ریزی نشده است.
بهتره ریشه اصلی رو از بین ببریم. جهالت. (اما خیلی سخته)

یک بار یک فیلم درباره جنسیت زدگی به دستم رسید تو تلگرام که به این موضوع اشاره داشت که اولین قربانیان جنسیت زدگی درسته که زن هستند ولی مردان نیز به همین طریق مورد آزار قرار می گیرند. مردانی که با تعریف کلیشه ای مردانگی نمی خونند.

admin یکشنبه 18 بهمن 1394 ساعت 07:47 http://aaddminn.blogfa.com

خب وقتی از بچگی با مسائلی خو بگیری و بزرگ بشی
میشه جزو از اعتقاداتت. میشه جزو مسائلی که هیچ وقت بهش فکر نمیکنی ولی همیشه بهش اعتقاد داری و به هیچ عنوان ازش کوتاه نمیای

به نظرم اونایی که مقاومت کردن کار عجیبی نکردن. فقط توانایی شکستن باورهاشون رو ندارن

درسته

بانو. دوشنبه 19 بهمن 1394 ساعت 18:14 http://mylifeinwords.blogfa.com

سلام. درک میکنم حرفتون رو که میگید ظلم پذیری نهادینه شده توی وجودمون. البته نه فقط زنا که همه جامعه اینجوری شدیم. اینقدر ظلمهای کوچیک و بزرگ داشتیم که کم کم فراموش کردیم اینا ظلمه...
حکایتی هست از کلیله و دمنه که نقل به مضمون میکنم:
دسته ای بوزینه توی یه شب سرد دور کرمهای شب تاب جمع شده بودن تا گرم بشن، بوزینه ای اینها رو میبینه و سعی میکنه توضیح بده گرمایی از کرمها نصیبشون نمیشه، نهایت این میشه که جماعت ناراحت میشن و با سنگ به بوزینه مزبور میزنن و اون رو میکشن....

درسته.

خلیل پنج‌شنبه 22 بهمن 1394 ساعت 20:36 http://tarikhroze4.blogsky.com

سلام

عادت های فرهنگی را نمی توان فقط با بیان و تفسیر عوض کرد. با تغییر جامعه این عادت ها هم آهسته آهسته تغییر می کنند. فعلن جامعه ما نسبت به جوامع دموکراتیک ۳۰۰ سال عقب است.

درست میگید. 300 سال عقبیم و امیدوارم عقب تر نرویم

میم جمعه 23 بهمن 1394 ساعت 20:02 http://manvadust.blogfa.com

ادامه بده.
منم ازین حرفا زیاد میشنوم. ولی باید از جایی شروع کرد.
تغییر دادن یک فرهنگ به این راحتی نیست.
ولی کار نشد نداره.

می دونم

شب روشن دوشنبه 26 بهمن 1394 ساعت 04:45 http://www.tahdigizendegi.blogfa.com

سلام

به موضوع خوبی اشاره کردی من خودم چندساله دارم حرص میخورم حالا چرا؟ زنا و خصوصا دخترای دهه هفتادی و هینجور شصدی مازوخیسم شدن دوس دارن کتکو وحشیگریو حالا جرا وحشیگری؟ چون یه جایی میتونستن رمان بنویسن تو رمانای مجازی وحتی چاپی غیرت الکی و کتک زدن دخترا عادیههههه حالا چی نویسندشم خانمه

!!! دیگه دبختی تاکجا؟ همجنسمون حالیش نیس اصلا حالا که مردا بیشترشون دست بزنشون از صرافت افتاده و متمدنتر شدن خانما نمیذارن

در زندگی این زنان یک خلا هویتی هست که خودشون هم نمی دونند دقیقا چیه

قندک سه‌شنبه 18 اسفند 1394 ساعت 14:06 http://khroosebimahall.blogfa.com

خشونت کلا نکوهیده وناپسند و محکوم است چه از سوی زن باشد چه از سوی مرد. فرقی نمی کند.

بله

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد