ترکیب جدیدی به اسم ازدواج!

سلام

نمی دونم چه قدر از شیمی دبیرستان و شکل اربیتال های اتمی به خاطر دارید. اربیتال های اتمی s,p,d ؟ (کلیک) اکثر ما می دونیم که الکترون ها در اتم دیگه فقط به شکل یک کره حول هسته اتم حرکت نمی کنند. ولی آیا می دونید وقتی دو اتم با هم تشکیل یک ملکول را می دهند شکل این اربیتال های اتمی تغییر می کنه و تبدیل میشه به اربیتال های ملکولی جدید؟! (کلیک و کلیک)

به نظر من جای جای هستی، از بزرگترینش تا کوچکترینش درسی برای زندگی داره.

چه درسی میشه از این اربیتال ها و اتم ها گرفت؟!

هر انسانی وقتی منفرده و تنهاست شبیه یک اتمه. با آرایش خاص الکترونی و هسته ای منسجم و مجزا. بعضی از این اتم ها تمایل به ترکیب بالایی دارند و بعضی ها هم زیادی نجیبند و کلا میل به ترکیب ندارند.

الکترون ها نماد پوسته بیرونی هر انسان یعنی شامل رفتارها، گفتارها و عملکردشه و هسته هر اتم نماد شخصیت و ذات و اصل وجودیشه.

وقتی یک اتم با اتم دیگه ای وارد ترکیب یا (بگذارید اینجا از واژه ارتباط استفاده کنیم تا ماهیت انسانی بگیره) وارد ارتباط میشه شکل و انسجام این اربیتال های اتمی به هم می ریزه. برای این که این دو هسته مجزا با حفظ اصالتشون در کنار هم به خوبی و خوشی روزگار سپری کنند و ترکیبی ماندگار داشته باشند، نیازه شکل اربیتال ها تغییر کنه، اربیتال های جدید ملکولی را تشکیل بده و هر دو هسته را در بر بگیره.

اون وقته که تشخیص این که این الکترون مال کدوم هسته اولیه است مشکله.

وقتی دو انسان از حالت انفرادی در میاند و یک زوج و یا یک خانواده را در مقیاس بعدی شکل می دهند دیگه قرار نیست به صورتی رفتار کنند، صحبت کنند و یا برای زندگیشون برنامه ریزی کنند که در زمان مجردی و مجزا بودن، می کردند.

برای این که یک ترکیب و یا یک پیوند ماندگار و پایدار باشه لازمه هر الکترونی در اربیتال و مکان درست خودش قرار بگیره. اگه قرار باشه یکی ساز مخالف بزنه و از این اربیتال ها بیرون بزنه و بگه من دوست دارم مثل زمان اتمی بودنم رفتار کنم، ترکیب ناپایدار میشه و از هم می پاشه.

نکته اساسی اینه چه اتمی کوچک باشه و چه بزرگ، چه یکیش قدرتمند و یا کمیاب باشه و چه خیلی فراوان، هیچ اتمی در ایجاد ترکیب بر دیگری برتری ذاتی نداره و اون نیست که مشخص می کنه و زور می کنه که شکل اربیتال های ملکولی را چگونه تشکیل بدهند.

هر دو اتم در مقام و جایگاه یکسانی هستند و با هم یک ترکیب جدید را تشکیل می دهند و در عین داشتن هسته هایی متفاوت، ساختار و ترکیبی یکسان و منسجم را تشکیل می دهند.

 

همون طور که گفتم هسته نماد ذات و اصل وجود هر کسیه. چیزی که تغییر نمی کنه و ثابته. ولی الکترون ها منعطف هستند و به راحتی در ترکیب شکل اربیتال ها را تغییر می دهند. الکترون ها نماد رفتار و گفتار و عملکرد و واکنش ماست.

وقتی دو انسان در کنار هم قرار گرفتند و تصمیم گرفتند یک زوج را تشکیل بدهند و در مراحل بعدی خانواده را گسترده تر کنند، نیاز نیست برای داشتن یک رابطه پایدار اصل و ذاتشون را تغییر بدهند. کافیه در تعامل با یکدیگر مثل الکترون ها منعطف باشند. با هم برای زندگیشون حد و مرز و قوانین و وظایف و حقوقی را تعیین کنند که مورد تایید طرفین باشه و سعی کنند برای حفظ این پیوند تعامل و رفتاری سازنده داشته باشند.

 

نکته مهم بعدی اینه که گاهی دو اتم اصلا نمی تونند با هم وارد یک رابطه بشند تا ترکیبی را تشکیل بدهند، اگه با ضرب و زور و وارد کردن انرژی و ... این دو را در کنار هم قرار بدهیم، خیلی زود این ترکیب از هم می پاشه. پس در انتخاب اتم مناسبتون دقت کنید. هر دو اتمی با هم تشکیل یک ترکیب پایدار را نمیده.

نظرات 40 + ارسال نظر
بانوی ماه یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 10:43 http://mid-day-moon.blogsky.com

چه قدر قشنگ مثال زدید.
کاملا درسته. متاسفانه بعضی ها بعد از ازدواج دوست دارند همچنان در دوران مجردی سیر کنن. در صورتی که همه چیز تغییر میکنه.
الویت ما همیشه خانواده هست اما بعد از ازدواج همسر ما نفر اول این خانواده هست. در صورتی که بعضی ها متاسفانه همسر رو در جایگاه آخر قرار میدند.
متاسفانه توی جامعه ی ما میبینیم که درصد بالایی از ازدواج ها دستخوش همین ترکیب اجباری با انرژی و گرما دادن (عشق و انتخاب اشتباه) میشه برای همین هم هست که درصد طلاق بالا هست.
اتفاقا هفته ی پیش از تجربه ام در مورد یکی از اقوام نوشتم به نام "شوهر به چه قیمت". اونم یک ترکیب اجباری اشتباه بوده.

ازدواج موضوع مهمی هست که خیلی ها جدیش نمیگیرند و تغریبا بازیچه ی خودشون و احساسشون قرار میدن.
ازدواج با عشق خیلی قشنگه اما به شرطی که انتخاب از روی احساس نباشه. چون همیشه احساس ما رو راست نیست.
بعضی مواقع انتخاب از روی احساس مساوی انتخاب غلط با هزاران تفاوت از همه نظر هست.
مثل سعی در وصل کردن دو قطب مثبت با هم یا دو قطب منفی! ممکنه با زور به هم نزدیک بشن اما در اخر همدیگر رو دفع میکنن

نازنین یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 10:44 http://mah-mehr.blogfa.com

بسیار جالب و مفید و مفرح بود این پست . ممنونم اردیبهشتی جان . خانه ی جدیدتون هم مبارک

صبور یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 10:48 http://saboraneh.blogfa.com/

می بینم که سری هم به شیمی ما زدید
و بسیار عالی بود

شیمی شما؟!

مجید یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 10:51

البته مثالی را که آوردید بسیار جای بحث دارد اما تا حدودی آنجا که قرار است زن و مرد در پیوند با یکدیگر شکل اولیه خود را از دست بدهند و تبدیل به موجودی با مشخصات جدید بشوند را قبول دارم ولی اینکه در این پیوند هیچکدام غالب (dominant) نیستند را قبول ندارم. در علم بیولوژی و زیست شناسی مرد موجود غالب است یعنی میتواند مسیر و چیدمان را مشخص کند، غیر ازین بود ادامه حیات انسان با مشکل مواجه میشد این اختیار بسط پیدا میکند به درون خانواده و اینکه نظر غالب با مرد است و این مسئله به هیچ روی با حقوق زن ضدیت ندارد بلکه بر عکس ذات زن نیز طوری بوجود آمده که مردی را که در اخلاق و رفتار دومینانت است بیشتر میپسندد تا مردی که بدون نظر و بیشتر پاسیو است. پس بیایید وظایف را با هم یکسان نکنیم بلکه مجزا کنیم.

ممنون میشم یک مرجع و منبع علمی برای حرفتون بیارید!
به شخصه من مرد بی نظر را دوست ندارم ولی مردی را هم که یک باد کاذب در سر دارد که نظرش غالب است را هم نمی پسندم!!! من نگفتم وظایف یکسان است. گفتم باید با نظر و رای یکسان هر دو وظایف و حقوق و قوانین هر خانواده تعیین شود. نه این که یک مرد بیاید و بگوید چون من مردم پس هر چه می گویم باید حکم باشد در این خانه! این قوانین می تونه توی هر خونه ای متفاوت باشه و بسته به قابلیت های زوج داره. ممکنه در یک زندگی زن مدیرتر و و بینش اقتصادی بهتری داشته باشه. پس می تونه برنامه ریزی های اقتصادی خانواده را به عهده بگیره. ولی توی یک خانواده دیگه زن ترجیح بده به مسائل دیگه ای بپردازه. قوانین هر خانواده باید بر اساس قابلیت های اعضای اون تعیین بشه و نه یک حکم کلی بیولوژیکی و جنسیتی!!!!!!!

سحر یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 11:11 http://sokoot2007.blogfa.com

هی.. تصمیم و انتخاب فقط با این دو اتم بدبخت نیست که

شام یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 13:02

ازدواج

خامه یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 13:46 http://shiriniedanmarki.blogfa.com

سلام. جالب بود منم یه بار به این قضیه فک کردم. فقط یه سوال مطرح میشه. تو ازدواج میگن شباهت دو نفر باعث موفقیت ازدواج میشه. اما اتمای شبیه هم که نمیتونن با هم پیوند تشکیل بدن.اتمای گروه اول با هفتم که هیچ شباهتی به هم ندارن بهتر پیوند میخورن.گروه اول الکترون کم دارن و پذیرنده هستن و گروه هفتم الکترون زیاد دارن و دهنده هستن

حرفت درسته ولی در همه موارد صادق نیست. مثل دو اتم اکسیژن، هیدروژن و یا نیتروژن. باید آدم به جنس شباهت ها و تفاوت ها نگاه کنه.
من حس می کنم حتی در پیوند بین اتم ها هم یک تدبیر و درایتی در جریانه. این که آیا در یک ارتباط جنس تفاوت و یا شباهت به گونه ای است که بشه یک رابطه ماندگار و پایا را ایجاد کرد؟!

مهسا یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 14:36

آآآآآآآآآآآآآآآآآآی یادش بخیر اوربیتالهای مولکولی !!!
چه مثال خوبی بود
خونه نو مبارک

بهاره یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 14:47

سلام دیشب تو برنامه نوبت شما بی بی سی فارسی وبلاگ شما رو خوندند..اون مطلب در مورد ازدیاد جمعیت و بچه دار شدن

بله عزیزم ممنون. دوستان گفتند و من تکرارش را همین الان دیدم.

آبی دریاقدغن یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 14:58

تلفیقی از علم شیمی و روانشناسی.
جالب بود.

خوبه اگه خودمون مهم نیستیم دوستامون مهمن تو برنامه های مهم تعریفشونو میکنن. .

masi یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 16:29 http://khalejanmasi.blogfa.com

خیلی عالی بود..
وسطای خوندن متن به خودم گفتم این پست رو بدم خاسدگار جوونم بخونه که با وجود علاقه زیادی که بینمون هست همچنان میخاد که حالات اتمی خودش رو حفظ کنه...

نازنازی یکشنبه 12 آبان 1392 ساعت 20:10

بسیار مطلب قشنگی بود.خیلی عالی.

گلدونه دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 08:53 http://tondokhond.persianblog.ir/

چقدر مثالت خوب بود. خیلی هم خوب توضیح دادی شیر فهم شدیم

الان این کنایه بود؟

مهشید دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 10:03 http://chibegam.persianblog.ir/

این ترکیب من وهمسر چه ترکیب بی ترکیبی شده

آنا آریان دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 10:21 http://anaarian.blogfa.com

بسیار عالی و هوشمندانه.

مجید دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 10:22

سلام، فکر نمیکنم احتیاج به منبع علمی باشد. این همه شواهد و مثالهای گوناگون که در میان سایر موجودات و اطرافمان هست حکایت از غالب بودن مرد دارند. بدن درشت تر، عضلات قوی تر، صدای کلفت تر و پوستی ضخیم تر نشان از غالب بودن مرد و نقش محافظ و رهبری او در خانواده را دارند. این نقش کماکان استوار است و من نمیخواهم آنرا یک مزیت برشمارم بلکه فقط از نگاه تقسیم وظایف به آن نگاه میکنم. هستد مردانی که با اتکا به همین قدرت بدنی از کمترین شعور راهبری و تعلیم و تربیت برخوردارند و هستند خانمهایی که نه قدرت بدنی دارند و نه توانایی راهبری خانواده را. انتخاب همسر را بیشتر باید به طبیعت سپرد طبق گفته شوپنهاور در "اراده معطوف به حیات".92969

شما از علم بیولوژی صحبت کردید. وقتی از علم صحبت می کنید پس باید بتونید مدرک بیارید!
برای مثال هایی که زدید من هم می تونم مثال نقض بیارم. مثلا می تونم بگم مانتیس های ماده بعد از جفت گیری سر مانتیس نر را جدا می کنند و یا جثه عنکبوت ماده از عنکبوت نر بزرگتر است! یا بگم رکس ماده (دایناسور) از نرش بزرگتر بوده!!!!! الان شما قانع شدید؟! این چه ربطی به انسان داره!
در ضمن این که اگه همین گربه سانان را ببینید جنس نرشون توی شکار بیشتر به جنس ماده شون وابسته هستند تا ماده به نر! در ضمن این که اگه ما بخواهیم انسان را در حد حیوان تنزل رتبه بدهیم که صدای کلفت و عضلات قوی اونم تو عصر تکنولوژی نشانه قدرت و برتریه باید به سبک همون حیوانات زندگی کنیم و به رفع نیازهای حیوانیمون هم بسنده کنیم.
در عصر جدید زور بازوی بیشتر داشتن نشانه برتری نیست. وقتی با فشار یک دکمه جهان زیر و رو میشه! بیشتر هوش و درایت و قدرت مدیریت و مسئولیت پذیری قدرت محسوب میشه که من فکر نمی کنم شما بتونید چه مدرک علمی و چه غیرعلمی پیدا کنید که نشون بده مردان باهوش تر و یا با درایت تر از زنان هستند!
یک سئوال: انتخاب همسر را چه طور باید به طبیعت سپرد؟!
شوپنهاور که خودش اصلا ازدواج نکرده و تو رابطه با جنس مخالف سردتر از یک کوه یخ بوده!

آفرین دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 10:34

خاتون دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 10:41 http://www.shahrefarange.blogfa.com

یاد دبیرستان افتادم.یه دبیر شیمی داغون داشتیم که هیچی از درس دادنش نمی فهمیدیم.اصلا یه موجودی بود.یه بار یادمه شلوار زرد پوشید با جوراب پاریزین مشکی که کشیده بود روش و کل کلاس از ترسش مجبور بود یواشکی بخنده...
سر این مبحث هم ما می شنیدیم"ارویتال"! تا چند جلسه هم همین لفظو می گفتیم.تا اینکه من کتابو خوندم و کشف کردم اربیتاله نه ارویتال و جمعی رو از نادانی رهاندم!

یعنی شما تا چند جلسه لای کتاب را باز نکرده بودید؟

عطیه دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 12:20 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir

عالی بود. ممنون.
این روزا به شدت سر شلوغم. و کمتر نت میام. اما وب شما رو از دست نمیدم و با موبایل از تو خونه دنبال میکنم. فقط حیف کمتر میتونم کامنت بذارم...
اون نقاشی پسری و شعارهای انتخاباتی ش بسیار مسرت بخش بود... ببوسش گل پسری رو...

مجید دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 14:22

بله مدرک هست منتها فکر نمی کردم نیازی به توضیح واضحات باشه، مثلن در مبحث توارث مرد دومینانت هست یعنی علائم بیشتری رو به نسل بعدی انتقال میده، راجع بهش میتونید تو ویکیپدیای آلمانی بخونید. مثالهایی که شما آوردید از حیوانات در ردیف استثناء ها هستند اغلب موجودات جنس نرشون هم زیباتر هستند و هم قوی تر و اینها مثل همه چیزهای دیگر در طبیعت بدون دلیل نیستند. اما حرف شما را قبول دارم در عصر نرم افزارها شرایط زندگی متفاوت با گذشته است نمیتوانیم شرایط را با گذشته های دور مقایسه کنیم اما بیایید با هم نگاهی به دنیای امروز بیندازیم، چند نفر از دانشمندان زن تا به حال جایزه نوبل گرفته اند؟ چند نفر زن در نقش یک رهبر موفق ظاهر شده اند؟ در جنگها چطور، حضور زنان چه مقدار تاثیر گذار است؟ در صنایع هوایی؟ در علوم پزشکی و جراحی چند نفر متخصص زن نام آور داریم؟ چرا بهترین آشپزها در میان مردان هستند و بهترین آرایشگر ها هم همینطور؟ چرا در ورزش ها رکوردهای زنان بسیار پایین تر از مردان است؟ و ... میدانید من میخواهم چه بگویم؟ من نمیگویم زن با استعداد نیست یا توانا نیست، هستند بسیاری از زنان که از رتبه هوشی بسیار بالاتری از مردان برخوردار هستند اما جهان در دست مردان است، گردش آن و بالا و پایین شده آن و ازبین رفتن آن و جنگهای آن و علم آن همه در دست مردان است، اگر این موضوع را نفی کنید واقعیت را نفی کرده اید. زنان وظیفه دیگری دارند.
اما در مورد سوالتان در خصوص انتخاب همسر و طبیعت: شوپنهاور میگه طبیعت طوری بنا شده که همه چیز به بهترین وجه در راه تولید مثل و دوام بقا به همین خاطر هرکس به سمت و سویی گرایش پیدا میکنه که بتونه سالمترین و قوی ترین فرزندان را داشته باشه (این امر اغلب ناخودآگاه اتفاق می افته) مثلن اگر مردی که از لحاظ ارثی آمادگی مبتلا شدن به بیماری آسم رو داره به زنی گرایش پیدا میکنه که این آمادگی در اون صفر باشه و این گرایش اغلب خودش رو در پوشش عشق و دلدادگی نشون میده، طبیعت به هدفش رسیده. حالا مثال نیاورید که اینهمه بچه عقب افتاده و معلول ذهنی چیست؟ روند طبیعت بر این است که عنوان شد ممکن است اشتباهاتی هم در این میان رخ میدهد مثل رویش علفهای هرز. میبخشید کامنت طولانی شد اما شعور طبیعت را دست کم نگیرید.

بنده آلمانی بلد نیستم که بتونم توی ویکیپدیای المانی دنبالش بگردم. تازه من دلیلی نمی بینم دنبالش بگردم چون این نظر را ندارم. شما که بهش معتقدید باید لینکش را می گذاشتید.
راستش این دلایلی که شما برای دنیای برتر مردانه تون بیان کردید شبیه همون دلایلی است که بارها شنیده ام و احتمالا باز خواهم شنید.
اگه شما برنامه زنان مقدس کانال بی بی سی را نگاه می کردید متوجه می شدید دنیای مردانه شما همیشه هم مردانه نبوده است! اگه شما جنگ افروزی و این قوانین ظالمانه را نشانه قدرت می دانید من یکی این را نشانه حماقت مردانه می دانم! آیا جنگ افروزی افتخار دارد؟! این که تا به امروز میزان زنانی که نوبل گرفته اند کمتر از مردان بوده دلیل برتری ذاتی اون ها نیست، که تحقیقات نشون داده در بهر هوشی زن و مرد فرقی با هم ندارند. دلیل بر اینه که زنان برای کسب موفقیتی به اندازه مردان در این دنیا باید به موانعی بیشتر غلبه کنه.
آیا صد سال پیش مردم آلمان یا فیلیپین یا استرالیا یا برزیل و ... فکر می کردند روزی سردمدار کشورشان زن خواهد بود؟! زمانی که اصلا زنان حق رای نداشتند؟!
ولی امروزه روز کم کم داریم می بینیم که زنان دارند به جاهایی می رسند که صد سال پیش نرسیده بودند. من فکر نمی کنم در ساختار ژنتیکی اون ها تغییری حاصل شده باشه. ولی یاد گرفته اند چگونه کم کم بر موانع فائق بیایند و چه شما و دنیای مردانه تان بخواهید و چه نخواهید روند دنیا به این سمت است. حتی اگر اهسته باشد و حتی اگر در کشورهای جهان سوم تغییرات سخت تر صورت گیرد!
من باز متوجه مثال شما نشدم! اگه چیزی که شما در مورد دوام بقا می گویید انچه باشد که داروین می گوید باید گفت در مورد انسان زیاد صدق نمی کند ولی باز در دنیای وحش این مردان هستند که باید به یک زن ثابت قدرت و سلامتشان را نشان بدهند تا افتخار آمیزش و دوام ژنشان را داشته باشند. و باز همون طور که می دونید زنان به خاطر ساختار ژنتیکیشون به نسبت مردان کمتر دچار بیماری های ژنتیکی می شوند!!!!
خواهش می کنم. من با کامنت طولانی مشکلی ندارم. با شعور طبیعت هم مشکلی ندارم ولی بعید می دونم انسان ها بتوانند به طور کامل شعور هستی را درک کنند. شاید فقط یک قسمتیش را بتونند درک کنند اونم قسمت کوچکیش. فقط کاش از همون قسمت کوچک به نفع خودشون سوبرداشت نکنند.

گلدونه دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 15:00

تعریف بود به خدا

باران پاییزی دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 15:44 http://baranpaiezi.blogsky.com

بانو این پستتون منو یاد فیلم "ورود آقایان ممنوع" انداخت

زهراسادات دوشنبه 13 آبان 1392 ساعت 21:50

عالی بود مثل همیشه
بله انعطاف اصلی ترین محوره

شادمانه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 08:09

چند روزه صب به صب اینجا می ایم که یه کامنت بگذارم، نمیشه

چرا؟! مشکل از کامنت دونیه؟! نگید! من به خاطر مشکل کامنت دونی اومدم بلاگ اسکای

شادمانه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 08:19

سلام، با پاراگراف اخر خیلی موافقم

مجید سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 09:52

متاسفانه این بحث هم مثل اغلب بحثها از مسیر اصلی منحرف شد! اینرا از پاسخ شما فهمیدم. من ادعا نکردم دنیا به بهترین وجه اداره میشود برعکس خواستم روشن کنم که دنیای فعلی با همه معایب و کشتارهایش در دست مردان است، اما شما آنرا دلیل فخر فروختن برداشت کردید، به این دلیل که هم کامنت مرا به دقت نخواندید و هم ذهنتان انباشته شده است از پیش زمینه های قبلی. از دنیای وحش و مقایسه آن با دنیای مردان نوشتید که به نظر من اصلن نیازی به انتخاب چنین کلمه تحقیر کننده ای نبود! فکر کردید در مقابل زن بودن شما به مرد بودنم افتخار میکنم و مانند بچه های دبستانی پز مرد بودنم را میدهم؟! اشتباه کردید، کاش بدون پیشداوری کامنت مرا میخواندید. باید بگویم شما هم در دید من در زمره همان زنانی قراردگرفتید که مانند بعضی مردان با تعصب و هیجان زاید سعی بر برتر جلوه دادن جنس خود دارند. به هر روی منظور من توضیحی بیطرفانه از نقش زن و مرد در طبیعت بود، و برای خودم به اندازه کافی دلیل و مدرک در خصوص درستی نظرم دارم و هیچ اصراری هم به قبولاندن نظرم به شخص دیگر ندارم. اصلن بیایید بگوییم زنها گرداننده جهان هستند، چقدر به حقوق شما اضافه میشود و چه مقدار از حقوق من کم؟!

اون که بحث را به بیراهه برد من نبودم. از اول شما با کامنتی که اصلا به موضوع پست من ربط نداشت سعی کردید اثبات کنید نقش مردان در تعیین سطوح و قوانین و حد و مرزهای خانواده پررنگ تر است! من از نوشته خودم دفاع کردم و گفتم به این موضوع اعتقاد ندارم. گفتم من نگفتم که زن و مرد یکسان و دارای یک توانایی ها هستند ولی در تعیین قوانین و وظایف هر خانواده ای نباید دیکتاتوری یک طرفه باشه و زن و مرد بسته به توانایی ها و علایقشون باید با هم این تصمیم را بگیرند. شما آمدید و گفتید مردها قدرتمندترند و من گفتم در جهان امروز قدرت زور بازو نیست. گفتید جهان مردانه است و کلی مثال آوردید که نشان دهد جهان مردانه است و زنان در بعضی کارها پایین تر از مردانند و کمتر از مردان به درجات موفقیت نائل امدند که من هم گفتم دلیلش پایین تر بودن توانایی های ذاتی زنان نیست. چون موانعی که پیش پای زنان است بیشتر از مردان است و باز گفتم جهان مردانه شما کم کم دارد پایه های قدرت را با زنان سهیم می شود. شما گفتید زنان را برای کار دیگر آفریده اند!!!!! که اگرچه توضیح ندادید ولی من معتقد نیستم زن ها را برای کار دیگر آفریده اند و مردان را برای کار دیگر! من هیچ علاقه ای برای بخشیدن رنگ جنسیتی به کارها و مشاغل و توانایی ها ندارم ولی وقتی شما از واژه مرد به صورت مطلق استفاده می کنید بنده برای دفاع از نقطه نظراتم باید از واژه زن به معنای مطلق استفاده کنم. کجا من سعی به برتر نشان دادن زنان کردم؟! شما از طبیعت صحبت کردید که ژن مردان به قول خودتان دومنیت است و من هم گفتم توی همون طبیعت این مردان هستند که برای انتقال ژن هایشان باید بجنگند تا زنان!
شما هم لطفا سه کامنت قبلیتان را بخوانید تا مفهوم بی طرفی خودتان را بیشتر متوجه شوید (البته این دفعه با بی طرفی واقعی)
من هیچ وقت دوست نداشتم خودم را اسیر چهارچوب های جنسیتی و متعارف جامعه بکنم. نه خودم و نه پسرم و نه برای زنان و نه مردان دیگر!
برام جالبه، کسی که بحث را شروع کرد. کسی که رنگ و بوی جنسیتی به موضوعی داد که اصلا جنسیتی نبود شما بودید. کسی که از واژه جهان مردانه، قدرت مردانه و ... استفاده کرد شما بودید اون وقت میایید میگید اگه بگیم زن ها گرداننده جهانند چی نصیب من میشه؟! مگه چیزی نصیب شما شده با این همه مردانه نامیدن جهان؟!
من اصراری ندارم تصویر خیلی خوبی از خودم در ذهن شما حک کنم. به قول مولانا هرکسی از ظن خود شد یار من!
مسلمه شما هر تصوری نسبت به من داشته باشید در حقیقت ذات من هیچ تغییری نمی کنه!
موفق باشید

فاطمه سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 10:58

ممنون. لذت بردم از این تشبیه جالب و کارا

برای تو سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 16:17 http://www.dearlover.blogfa.com

تبریک میگم خانومی چقدر قشنگ از علم شیمی استفاده کرده بودید و رابطه رو شرح داده بودید

واقعا حق با شما است و کاش هر کسی بتونه اتم مناسب خودش رو برای ترکیب شدن و یکی شدن پیدا و انتخاب کنه

رژلب سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 16:19 http://www.facedmirrors.blogfa.com

منزل جدید مبارک.فقط یه خانم که هم شیمی خونده هم روانشناسی میتونه اینقدر عمیق و ساده شعور و آگاهی در دات هر ماده را به رفتار انسانها تعمیم بده.حرفهات منو یاد یکی از استادهای خوب دانشگاه انداخت. وقتی شیمی آلی درس میداد همینطور بین ترکیبات و شعورشون مثال میزد و ربط میداد به زندگی آدمها.منون برای نوشته های دلنشینت

خاتون بانو سه‌شنبه 14 آبان 1392 ساعت 17:30 http://mortaji.blogfa.com

سلام.
وبلاگ جدید مبارک. ممنون بابت اینکه جواب دادید به مطلبی که نوشته بودم براتون. متاسفانه نمیتونم. امیدوارم راه حلی پیدا کنم. باز هم ممنونم که وقت گذاشتید.
شاد باشید.

بی ربط چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 08:39 http://idleuser.blogfa.com/

با عرض سلام خدمت آقا مجید

به باور من «غالب بودن» مرد در ارتباطش با زن نه قابل اثبات است و نه ذره ای بر ارزش اعتبار یه مرد اضافه یا کم می کنه و نه میشه از اون نتیجه ای به دست آورد که ذره ای زندگی ما رو شادتر، انسانی تر یا آرامش بخش تر بکنه؛ و به کلی پی گیری این بحث بی فایده است.

ممنون آقای بی ربط. صحیح می فرمایید.

بی ربط چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 08:41 http://idleuser.blogfa.com/

سلام
ببخشید اون وقت این مولکول متان با این نهضت اخیری که در عربستان راه افتاده ارتباطی داره؟

نسرین.م چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 22:31 http://shoroeakhar.blogfa.com

سلام
آره دیدم. یکی از کامنتا همین آدرس بود . اتفاقن می خوام لینکشو بذارم مردم بخونن.
دستت درد نکنه گلم

نسرین.م چهارشنبه 15 آبان 1392 ساعت 22:33 http://shoroeakhar.blogfa.com

جالب بود...

fanos پنج‌شنبه 16 آبان 1392 ساعت 10:44 http://fanoseha.blogfa.com

http://womanart.blogfa.com/این وبلاگ رو سر بزن ارشیوش عالیه

ممنون ولی دقیق باید چی را بخونم در آرشیوشون؟!

مینو جمعه 17 آبان 1392 ساعت 01:25 http://milad321.blofa.com

آخرین جمله این پست ،یک نتیجه گیری جمع وجور و عالی بود.با این نتیجه گیری خیلی موافقم.

اماسیس جمعه 17 آبان 1392 ساعت 09:43 http://emasis.blogsky.com/

وای ببینین کی اینجاست!خانم اردیبهشتی!!
میبینم که اومدین بلاگ اسکای!

وبلاگ جدید مبارک ":)

افسانه صمیمی شنبه 18 آبان 1392 ساعت 13:16 http://www.callameh.blogfa.com

سلام.
کاملا درسته، تشبیه خیلی جالبی بود.

امیدوارم مچ دردتون هم بهتر بشه، کاری که نمی تونم براتون بکنم فقط می تونم ارزوی سلامتی داشته باشم.
البته من اصفهان دکتری رو می شناسم که خودم چند سال واسه انواع اقسام دردام می رم پیشش. هم واسه پا دردم که تو نوجوونی بود و هیچ دکتری نتونست کمکم کنه و همه بم گفتن باید عمل کنی، که فقط همین دکتر به دادم رسید تنها و تنها با ورزش. چه حالا که گودی کمرم منو از پا انداخته و به لطف ورزش هایی که ایشون بم دادن روز به روز داره حالم بهتر می شه.
دکتر آرتاداد دینلی. ممکنه بشناسینش. چون خیلی معروفه.
اگه خواستید میتونم آدرس و شمارشو بهتون بدم.

باربی جمعه 24 مرداد 1393 ساعت 23:08

من امروز این مطالب رو بطور اتفاقی خوندم .
منهم یک خانمم ولی با نظرات آقا مجید کاملا موافقم .
به نظر من هم مرد و زن با هم متفاوتن ومردها برتریهایی دارن مثلا قدرت بدنی بیشتر، ولی این به معنی ارزش بیشتر برای مرد نیست فقط یک سری تفاوت های فطری وطبیعیه که باید وجود داشته باشه که این دو جنس بتونن در کنار هم زندگی شیرینی داشته باشن.

این مطلب این قدر قدیمی است که اصلا یادم نمیاد و آقا مجید چی گفته بود؟!
نظر شمام محترم

مان دوشنبه 12 آبان 1393 ساعت 14:10 http://jinook.blogfa.com

پیدا کردن این چنین وبلاگهایی
غنیمت است
من تقریبن همه ی پستاتو خوندم و می خونم
فقط دلم نیومد چیزی نگم
دوست داشتم
با این کامنت تشویقت کنم
که از نیمکره چپ مغزت هم ما کیفور می شویم
توی جامعه ما
بیشتر اتمها آزادند
و مختص هسته ی مشخصی نیستند
این خیلی بد است
خیلی
.
.
.
راستی
داشت یادم می رفت
من هم بیشتر دوست داشتم جای دختره بودم تا مادر
در ورودی اون مدرسه ای که توی یه پست دیگه بود
.
.
.

ممنون عزیزم. کامنت شما بهم انگیزه بیشتر میده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد