چرا این گونه مردان برای من جذابند؟!

سلام

دیشب داشتم یک فیلم می دیدم. فیلم دو قهرمان مرد داشت. یکیشون خیلی صاف و ساده، شجاع و بی ریا. رو بازی می کرد و هیچ چیز پنهانی و زوایای تاریک برای بیننده نداشت. و دیگری؟! برعکس شخصیت مرموزی داشت. قابل حدس نبود. نقشی با زوایای پنهانی شخصیت با چاشنی از عشق و خرده شیشه.

بعد کمی که دقت کردم دیدم من از شخصیت مرد دومی بیشتر خوشم اومده! یعنی یک جورایی بهش جذب شدم و برام جذاب تره!!! در صورتی که عاقلانه تر بود از مردی خوشم بیاد که ساده و بی آلایشه، دروغ نمیگه و قابل اعتماد و قابل پیش بینی است.

کمی فکر کردم و متوجه شدم تا به امروز چه توی داستان ها و چه توی فیلم ها من همیشه جذب قهرمانان مرد این چنینی شدم!

به طور مثال، اون زمانی که تب خوندن کتاب های هری پاتر را داشتم (یادم باشه یک پست هم درباره هری پاتر بگذارم) بین تمام شخصیت هاش از اسنیپ خوشم میومد! حتی قبل از این که در آخر داستان معلوم بشه که حقیقتا چه کسی بوده و چه فداکاری و شجاعتی به خرج داده!!! کلا از شخصیتش، از مرموز بودنش خوشم میومد. با این که اصلا از سری فیلم های هری پاتر و بازیگراش هم خوشم نمیومد (به نظرم در فیلم هاش به روند داستان اصلی خیانت شده بود) تنها از آلن ریکمن بازیگر نقش سوروس اسنیپ خوشم میومد!!!! همین جا هم بگم وقتی آخر داستان از عشق پنهانیش به مادر هری پرده برداشته شد کلی گریه کردم!!!!

 

بگذریم. خلاصه که دیشب عجیب به فکر فرو رفتم. چرا من از چنین شخصیت هایی خوشم میاد؟! چرا جذب چنین شخصیت های مرموزی که کمی هم خرده شیشه دارند میشم؟! شکل طبیعی و سالمش اینه که من جذب افرادی بشم که شخصیت سالم، بی ریا و قابل پیش بینی و امنی داشته باشند؟!

چه چیز در من باعث میشه از این افراد خوشم بیاد؟!

 

پیوست: دیروز برای گولو نوشتم من در بین بازیگران خارجی فقط از نیکولاس کیج خوشم میاد ولی نمی دونم چرا؟! الان که فکرش را می کنم چون نقشش در اولین فیلمی که ازش دیدم (الان اسمش اصلا یادم نیست!) چنین شخصیتی داشت! مرموز، هیجان انگیز و همراه با مقادیر فراوانی از خرده شیشه!!!! 

نظرات 44 + ارسال نظر

سلام خانم اردیبهشتی عزیز.صبحتون بخیر.
راستش چند خط اول پستتون رو که خوندم وقتی داشتین کاراکترارو توصیف میکردین یه لحظه با خودم گفتم من ازاون اولیه اصلن خوشم نمیاد ولی شخصیت دوم رو بیشتر میپسندم که رسیدم به این قسمت نوشته تون که گفتین شما از مرد دومی خوشتون میاد .!!همونی که من توی ذهنم بود شما بهش اعتراف کردین،ولی من شاید هیچ جا وهیچ وقت دیگه چنین اعترافی نمیکردم.
چه جالب!!!برای منم جالب شد بدونم چرا ما اینطوریم؟؟

چرا؟! مگه چه مشکلی هست؟! اصلا داستان ها و فیلم ها را می سازند که مخاطبان جذب یکی از شخصیت ها بشند و باهاش همراه بشند و اون فیلم یا کتاب را دنبال کنند.
من فکر می کنم این یک اتفاق طبیعیه که برای همه میوفته. برای مردان هم همین طور!

پرنده ی گولو دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 08:47 http://thegooloobird.blogsky.com/

احتمالا فیلم face off بوده
تو نوجوانی ما این فیلمش رو بورس بود.
منم از شخصیت های رک و راست خوشم نمیاد. شایدم به این دلیله که خودم دوست ندارم رک و راست و ساده باشم. همیشه حس میکنم ادمهای باهوش پیچیده ترند(حالا بیا بگو عباس جدیدی پیچیدگی اش کجاشه!!)
من لونا لاوگود رو دوست داشتم و ریموس لوپین.فیلمهای هری پاتر خرن!هری پاتر فقط باید کتاب باشه

نه فیس آف نبود! اونو که همه می شناسند! تازه از اوایل فیلم شخصیت خرده شیشه دار (البته دیگه از خرده شیشه گذشته و تیغه الماسه است!) جان تراولتا بود نه نیکلاس کیج که باید اذعان کنم خرده شیشه به کیج بیشتر از تراولتا میاد! کیج یک شکل ظریفی از بدجنسی را نشون میده که توی تراولتا بیشتر حالت خباثته!

اون فیلم مورد نظر من این قدرها هم معروف نبود.
من هم از لونا خوشم میاد!

بهنوش دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 08:49

من کاملا برعکس، از شخصیت مرد اولی فقط خوشم میاد. چه توی واقعیت، چه فیلم. حالا شخصیت مرد دوم رو توی فیلم شاید برای یکی دو ساعت ببینم و خوب باشه اما توی واقعیت اصلا نمی تونم تحملش کنم. راستش اصلا حوصله ی درگیری با خودم و ماجراجویی با مرد دومی رو ندارم.

خیلی خوبه!

صنم دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 09:10 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. نمیدونم چرا پدرسوختگی آدمو جذب میکنه!
اما به نظرم فقط تا همین حد! یعنی توی فیلمی چیزی
وقتی از تخیل و فاتنزی بگذریم خودمون حاضر نیستیم همجواری اینجور آدمی رو تحمل کنیم
من هم نیکلاس کیج رو دوس دارم اما وقتایی که مظلوم میشه!!!!


من از مرز فانتزی و تخیل نگذشتم که ببینم حاضرم یا نه ولی طبیعیه در زندگی واقعی این افراد پارتنر مناسبی نیستند!

آتی دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 09:36

من نمیتونم قاطع بگم از کدوم دسته بیشتر خوشم میاد اما دسته دوم همیشه غافلگیر کننده تر هستن شاید برای همین که آدم ها منتظر یه موضوع هیجان انگیز یا غافلگیر کننده از بازیگره فیلم هستن این دسته رو بیشتر می پسنده.
الان که فکر میکنم از شهاب حسینی تو فیلم هیس به خاطر مرموز بودنش خیلی خوشم اومد.

آره فکر کنم از این غافلگیری هم خوشم میاد

این فیلم را ندیدم!

نازنین دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 09:37 http://mah-mehr.blogfa.com

معلومه اردیبهشتی جان
شما به بحث علاقه داری با آدم بی شیله پیله ی روراست چه بحثی می شه راه انداخت ؟

بحث رو با آدمای خرده شیشه دار راه می ندازن که کمی هم مرموزن این خیلی جذابه که بتونی آدمی رو اینطوری کنکاش کنی اما فکر نمی کنم زندگی با این جور آدما عاقبت خوشی داشته باشه .

آره! اتفاقا هر مرموزی هم جذاب نیست برام! مرموزی که حس کنم زیرک و باهوشه!

درست میگی! گفتم که حالت طبیعی و سالمش اینه که انسان با کسی باشه که روراست و صادق باشه. زندگی با این افراد سخت و پر از چالشه

ش دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 09:50

شاید شما شخصیت هیستوریک دارید و جذب چنین شخصیت هایی میشوید

نه من چنین شخصیتی ندارم! راستش از حد یک زن معمولی هم صفت نمایشی بودن من کمتره!

omid1977 دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 09:53 http://omid1977.blogfa.com/

خانم
شما که فقط اینطوری نیست
همه خانمها همینند
کلن نه اینکه از ارایش و تغییر چهره و داشتن ماسکی بر چهره لذت میبرن فلذا جذب این چنین شخصیت هایی هم میشن
رای همین مردهای ساده و رووراست و ساده دل همیشه در تقابل و همراهی با خانمها دستشون کوتاه میمونه و اخرش
سیب سرخ نصیب دست چلاق میشه!!!!

البته بخاطر همینها هم هست که اغلب دخترها تو عشق و اینا شکست میخورن انقدر هم طلاق زیاد شده!!

ایکون واشکافی مشکلات اجتماعی توسط یک مهندس!!!

نه همه خانم ها این جوری نیستند! مثلا توی همین کامنت ها هم هستند کسانی که شخصیت اول فیلم را ترجیح می دادند!

بانوی ماه دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 10:02 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام
این طبیعت انسان هست.
یه عکس هست زیاد شاید دیدیدن که یه پسر خوب یه گل سمت دختر خوب گرفته اما دختر خوب دنبال پسر بد هست!
طبیعت انسان طوری هست که به دنبال چیزی بره که دوست داره کشفش کنه. بحث خورده شیشه داشتن فقط نیست اما اگر کسی همین طوری بیاد توی زندگی آدم بعد از یه مدت تکراری و خسته کننده میشه اما وقتی که مرموز باشه غیر قابل پیش پیشبینی باشه دوست جذاب تر هست. چون نمیتونی حدس بزنی چی کار میخواد بکنه.
در مورد هری پاتر هم موافقم من از اول عاشق اسنیپ شدم و آلن ریک من. کلا هری پاتر رو به عشق این کاراکتر خوندم. چون نمیشد کارهاش رو پیشبینی کرد. از یه طرف با هری بد بود نمره کم میکرد از طرف دیگه جونش رو نجات میداد. بماند که خود آلن ریک من این نقش رو استشثنایی بازی کرد و بیشتر مرموزش کرد.

طبیعیه که هیچ کس دوست نداره فرد مقابلش همون اول همه شخصیتش را رو کنه ولی در ارتباط طولانی مدت جذب افراد خرده شیشه دار شدن مشکل داره!

آره واقعا زیبا بازی کرد! من فقط و فقط بازی اون را دوست داشتم و بعدش بازیگر نقش رون! ولی به شدت عقیده دارم بازیگر نقش هری پاتر شخصیت واقعی هری را به نحوی معکوس ناخوشایند جلوه داده!

ناردونه دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 10:35 http://nardoneh.blogfa.com//

برای من افراد مرموز بدون خرده شیشه جذاب هستن . همه میگن تو مرموزی . این مرموزیتم بحدی عیانه که یکی از استادامون هم همین رو می گفت اما به این سوی چراغ ما هیچ مرموزیتی در خودمان ندیده و نمی بینیم .

جذاب بودن افراد مرموز برای بعضی ها برمیگرده به شخصیت این بعضی ها که ذهن جستجوگری دارن و همیشه می خوان چیز یا چیزهایی رو کشف کنن .

کلا رمز و راز همه را جذب می کنه!

آنا هم برای خیلی ها مرموزه در حالی که خودش این حس را نداره و بیشتر فکر می کنه به خاطر درون گراییش این تفکر در دیگران ایجاد شده!

... دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 10:53

برای من شخصیت های خوش تیپ و خوش قیافه جذاب هستن
بیشتر خوش قیافه ها هم نقش اول هستن پس منم نقش اولیا رو بیشتر دوست دارم


ولی من از همون سن کم هم زیبایی و جذابیت ظاهری برام مهم نبود! جالبه تمام شخصیتی هایی هم که جذبشون می شدم زیاد خوش قیافه نیستند!

عطیه دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 12:07 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

توی فیلم و داستان به هر حال شخصیت مرموز همیشه جذاب تر از آب در میاد و اون ساده و بی ریائه خیلی دم دستی و سهل الوصول! بلاخره فیلما به کمک همین شخصیت پردازی های مرموزانه میفروشند دیگه!!
اما وقتی پای دنیای واقعی در میون باشه شاید هم صحبتی با یه فرد مرموز هنوز هم جذاب باشه اما زندگی باهاش نه!

نه زندگی باهاشون سخته!

سهیلا دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 12:13 http://nanehadi.blogsky.com

من زیاد از شخصیت های خورده شیشه دار خوشم نمیاد اما شمات اگه فهمیدید به ما هم بگید

چی را فهمیدم؟! این که چرا خودم خوشم میاد یا چرا شما خوشت نمیاد؟!

آدم چاق دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 12:59 http://chagh2.blogfa.com

اکثر خانمها از سوپرایز شدن خوششان می آید و یک چنین شخصیتی همیشه سوپرایزینگ و هیجان آفرین است. اینکه دائم بخواهی کسی را کشف کنی و تازگی داشته باشد چیز جالب و لذت بخشی است. لذت دوران نامزدی هم به خاطر همین است دائم در حال کشف بودن.[گل]

سوپرایز شدن فرق داره با چیزی که مد نظر منه! مردی که صادقه در وقایع زندگی قابل پیش بینی و در نتیجه قابل اعتماده ولی این افرادی که من درباره اشون حرف می زنم مشخص نیست در اتفاقات مهم چه عکس العملی نشون می دهند پس قابل اعتماد نیستند!

صنم دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 13:51 http://daftaresanam.persianblog.ir/

اون فیلمه چهره نبود؟ یا تغییر چهره؟
اونجا که جان تراولتا نهایت پدرسوختگی رو داشت تازه ما سانسورشده دیدیم!!!

نه! برا گولو هم نوشتم که اون را کاملا یادمه تازه نقش پدرسوختگی را در بیشتر فیلم تراولتا بازی کرد! من بدون سانسورش را دیدم!

پریزاد دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 14:13 http://zehneziba16.blogfa.com

ووی...برعکس من.من از اسنیپ و کلیه شخصیت های بد وخرده شیشه دار بدم میاد.انقدر که از بازیگرش هم متنفر میشم.

وای نگو! اسنیپ که آخرش بسیار شجاع از آب دراومد!!!!

الهام دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 14:49 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
به نظر من چون دوست داری وارد چالش بشی و هوش خودت رو بسنجی از این شخصیتا بیشتر خوشت میاد. شایدا..!

نه بیشتر فکر می کنم چون خودم هم یک کم خرده شیشه دارم که به نحو احسن مهارشون کردم!

محمود دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 15:37

سلام شایدبه این دلیله که ادمهای مرموز و موزی بهترمیتونن گلیم خودشون رواز اب بکشن .البته من خودم جزءگروه اولم واصلاهم نمیخوام جزءگروه دوم باشم .

راستش تو فیلمی که می دیدم اون مرد دومی بیشتر به دردسر افتاد!

آنا آریان دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 16:08 http://anaarian.blogfa.com

من تازگی ها از آدمهای دیوونه خوشم میاد. برام جالبه که چطور خودشون را رها میکنن.

دلیلش چیه!؟ این که احساس می کنی رها نیستی یا این که یک تمایل دیوانه وار در درون داری؟!

H.K دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 16:42 http://pelikanch.blogsky.com/

این نکته رمز اگر بدانی:
(هرچیز که در جُستن آنی، آنی)
حضرت "شمس" فرموده اند این را...
البته این یک نوع تفسرش است، ولی این که چرا شما کشش دارید به سمت این تیپ ها چیز عجیبی نیست.
بلاخره داستان یا فیلم را می سازند با چند شخصیت هر کس هم از یک شخصیت خوشش میایید.
البته در داستان های سبک "هری پاتر" و امثال این طور فیلم ها همه داستان دو قطبی است "خیر یا شر".
ولی اگر وارد سینما یا ادبیات واقع گرا بشویم می بینیم اصلا از این خبر ها نیست.
کتابی را دارم می خانم از "محمود دولت آبادی" جالبه حتا شخصیت های که تا حدودی منفی هستند هم برای شما جذبه دارند...و همیچ کس خوب مطلق یا بد مطلق نیست....

درست میگید!
در مورد هری پاتر اتفاقا خیر و شر مطلق هم در این داستان نیست! همه چیز نسبیه! البته غیر از ولدمورت! این همون چیزیه که می خواهم یک بار درباره اش بگم!
کتاب هری پاتر شاید به نظر یک داستان تخیلی بچه گانه باشه ولی نکات روان شناختی جالبی توش داره که دوست دارم درباره اش صحبت کنم.

azar دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 17:36

سلام، به نظر من این به "فضاسازی" در کتاب و در فیلم بر میگردد؛ به عبارت دیگر نویسنده یا فیلمساز با چیدن عناصر جذاب در اطراف یک شخصیت مرموز از او یک کاراکتر جذاب در میاورد. مثلا شما دو نانوائی را در نظر بگیرید از یکی‌ بوی خوش نان میاید و نانها به زیبای در ویترین چیده شده اند در حالیکه کیفیت نان خوب نیست در حالیکه در مورد دیگری هیچ بوی ندارد ولی‌ کیفیت نان بهتر است. یقیناً شما از اولی‌ خرید خواهید کرد.

قبول دارم. هنر یک نویسنده یا فیلم ساز اینه که چندین کاراکتر مختلف در اثرش بیاره که هر کدوم جنبه های خاصی از رمز و راز و جذابیت را داشته باشند تا خوانندگان و بینندگان با سلایق مختلف با یکیشون همذات پنداری کنه و یا جذب بشه!
سئوال اینه که چرا بین قهرمانان مختلف من جذب چنین افرادی میشم؟!

نیره دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 19:20

جالبه. چقدر این چیزها رو شناخت ادم از خود تاثیر داره!

خیلی!

گل آبی دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 20:05 http://bluewaterlily,blogfa.com

من از نیکلاس گیج و مگ رایان به خاطرشهرفرشته ها خوشم میاد. عاشق این فیلم پر احساسم

اون فیلم واقعا زیبا بود! من the family man را هم خیلی دوست دارم!

... دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 20:35

آنقدر به پست شما فکر کردم تا حداقل محض رضای (اسنیپ دوست) یک عدد منفی را در درونیات خود یابیده باشیم و از شما کم نیاریم
و نتیجه این چنین شد
من هم در خردسالی عاشق تام بودم و دلم قنج میزد برای اینکه ترتیب جری را اساسی بدهد
عشق به منفی آنجا در من کلید خورده بود

این قدر جری تام را اذیت می کنه که اون که در واقع مظلومه تامه! در نتیجه فکر نکنم منفی زیادی در درونت پیدا کرده باشی!

مهربانو دوشنبه 9 دی 1392 ساعت 22:50 http://baranbahari52.blogfa.com

هیچوقت از مردای رو تین و کاملا پاستوریزه خوشم نیومد . مردایی تو زندگیم بودند دقیقا با همین مشخصات که مطمن بودم در کنارشون کاملا خوشبخت میشم و اتفاقا از اون مردایی بودند که برام میمردند تا ته عمرشون ولی من هر کاری کردم حتی یه ذره دوسشون داشته باشم نشد . کلا از مردم آسیای شرق که منظم و مرتب و مودبند خوشم نمیاد برعکس عاشق اسپانیش هام .
نیکلاس کیج رو خیلی دوست دارم ، کیوین کاسنر ، آنتونیو باندراس و اما جرج کلونی

آره من هم عاشق اسپانیولی ها و آهنگشونم!

نسرین.م سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 00:14

خیلی هم خوب.
شاید آدم ماجراجویی هستی و آدمای ساده برات خسته کننده هستند.

آره هستم! ولی فکر کنم دلیلش چیز دیگه ای باشه!

مینو سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 01:31 http://milad321.blogfa.com

من بی شیله پیله بودن را بیشتر دوست دارم.البته نه اینکه به خنگی شبیه بشود.البته از حالت زیرکی و شیطنت هم در بعضی آدمها خوشم میاد.در مورد هری پاتر ،از هرمیون خوشم آمده بود

شخصیت جالبی داشت و بسیار باهوش! ولی یک کم زیادی پایبند اصول و قوانین و خط مشی های از پیش تعیین شده بود!
ولی هر شخصیتی حضورش کاملا به جا و حساب شده بود!

گلابتون بانو سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 02:03 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

عزیزم نگفته بودی! بهت نمیاد! آخه تو دیگه چرا؟!

من منتظر پست هری پاتر هستم! خیلی کتاباشو دوست داشتم اما فیلماشو نه چندان!

چی را نگفته بودم؟! این که طرفدار هری پاتر بودم؟! اون! هر کتابش را 6-7 بار خوندم!!!!

بی ربط سه‌شنبه 10 دی 1392 ساعت 19:47 http://idleuser.blogfa.com/

منم کلن با بقیه دوستان موافقم.

با کدوم قسمت از نظر بقیه دوستان؟!

برای تو چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 00:40 http://www.dearlover.blogfa.com

سلام
شاید چون همیشه دوست داریم چیزی رو درک کنید بفهمید پیدا کنید و درموردش گپ بزنید شخصیت ساده اون چالش رو براتون ایجاد نمی کنه و ذهنتون رو درگیر خودش نمی کنه
می گن هر شخصی رو که دوست داری جذب می کنی حالا این حرف درسته یعنی شخصیت اقای اردیبهشتی اینگونه است ؟

آقای اردیبهشتی یک چیزی مابینه! چون درونگرا و کم حرفه خیلی در مورد احساساتش چیزی نمیشه فهمید و از اون طرف هم خیلی پیچیده نیست!

گلدونه چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 08:58 http://تندوخند

من دقیقن برعکستوام هیچوقت از ادمهای مرموز خوشم نیومده چه زن چه مرد

تسنیم چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 09:40 http://maskoob.blogfa.com

سلام
نوشته تون جالب بود. راستش منم از نوجوانی از مردهای باهوش و غیرقابل پیش بینی خوشم می اومد. یعنی کلا هوش بالا که معمولا مرموز بودن و پیچیده بودن رو هم با خودش داشت از چیزهایی بود که من در برابرش کاملا خلع سلاح میشدم و دستها بالا!
ولی خب وقتی چندسال پیش از یکی از همین مردهای باهوش و پیچیده ضربه روحی سختی خوردم دیگه عهد کردم که دنبالش نرم.
بله اینجور مردها برای اغلب زنها(ی عمدتا باهوش) جذابند اما نه برای تا همیشه باهاشون بودن. همون دوری و دوستی خوبه!!!

درسته برای روابط بلند مدت قابل اعتماد نیستند!

boqz40 چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 12:00 http://boqz40.blogfa.com/

درود نازنین
منم با بی ربط موافقم

من گمونم این جور علاقمندیها دو جنبه داشته باشه
یکی اینکه اون شخصیتی که دوست داری مکمل خودته ینی اونایی که نداریو اون داره یا دومیش اینه که اون شخصیتیه که چون خیلی شبیه خودته دوستش داری .فک کنم البته




راستش شاید یک دلیل سومی هم داشته باشه!

خامه چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 13:07 http://shiriniedanmarki.blogfa.com

من اولی رو ترحیح میدم. ساده و بی شیله پیله.

افسانه صمیمی چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 14:34 http://www.callameh.blogfa.com

سلام.
من هم همینطورم اما وقتی پای واقعیت زندگی خودمه، دوست ندارم چنین مردی همسر یا دوستم باشه.
انگار این شخصیت ها فقط از دور برام جذابن

آره برای زندگی خوب نیستند!

... چهارشنبه 11 دی 1392 ساعت 17:50

نقش اولیا همچین هم ساده نیستنا
تازه خیلی هم توانا و مرموزن هستن
هم توانا هم خوش قیافه هم خوش هیکل
مثه کوزه ی
این دومیان که همیشه شکست میخورن مثه گونه ی

کوزی گونی را نمی بینم! کلا سریال های ترکی را نمی بینم! ولی به نظرم نه کوزه خوشگل و جذابه و نه گونی!
کلا مردهای ترک خوشگل نیستند! (منظورم ترکیه است!)

زهراسادات پنج‌شنبه 12 دی 1392 ساعت 23:51

یه جایی میخوندم که زنان آمازون معمولا جذب چنین مردانی میشن...مردانی که زیادی مردانه هستند و در عین حال شخصیت بد ذاتی دارند....علت هم اینه که زنان آمازون اصرار دارند در همه مراحل زندگیشون بر ناممکن ها فائق بیان و دست نیافتنی ها رو بدست بیارن و چنین مردانی معمولا دست نیافتنی تر به نظر میرسند و جالب تر....
*زن آمازون : زنان موفق و باهوش و پر تلاش و پررنگ در جامعه

جالب بود. تا حالا درباره زنان آآمازون نشنیده بودم

خاتون جمعه 13 دی 1392 ساعت 14:50

سلام.خب من اون مرد ساده رو بیشتر دوست دارم.
دلیل خودمو می دونم.اما دلیل تو چی می تونه باشه؟

دلایل بسیار!

ساناز جمعه 13 دی 1392 ساعت 16:22 http://yavashaki56.blogsky.com/

من خودم هم در این زمینه مثل تو هستم ، چه پست جالبی‌ باید بشینم فکر کنم من چرا اینجوری هستم ، تا حالا بهش فکر نکردم

نتیجه اش را به من هم بگو!

مهی جان جمعه 13 دی 1392 ساعت 16:51

مرسی که منو به خودم برگردوندین
دلم برای خودم تنگ شده بود

masi جمعه 13 دی 1392 ساعت 22:27 http://khalejanmasi.blogfa.com

اصلا تعجب نکن عزیزم..اکثر کسانی که من دیدم هم از شخصیتهای این چنینی خوششون میاد..
مثلا تو فیلم و کتاب بر باد رفته شخصیت رت باتلر برام جذاب ترین بوده با وجود مرموز بودن و شیشه خورده های زیادش..

آره رت باتلر مخصوصا با بازی کلارک گیبل خیلی جذاب بود!

مهدیه یکشنبه 22 دی 1392 ساعت 12:47

من می‌گم بیاید باهوش بودن رو از شیشه‌خورده‌دار بودن جدا کنیم. چرا هوش بالا تو ذهن‌های ما با خورده‌شیشه‌دار بودن این‌قدر عجین شده؟
من مطلقاً مرد اول رو می‌پسندم البته در صورتی که در کنار همه این خصایصی که گفتین، باهوش هم باشه. با هوش بالا نمی‌شه صداقت داشت؟
در کنار افرادی از گروه دوم اصلاً احساس امنیت نمی‌کنم.

کسی نگفت دسته اول کم هوشند! هوش هم فقط در یک جنبه خلاصه نمیشه! جنبه های مختلف داره! کسانی که خرده شیشه دارند و البته این خرده شیشه ها ظرافت داره و مثلا پاره آجر نیست، جنبه هایی از هوش را از خودشون نشون می دهند!
گفتم که شکل سالمش مردان دسته اول است!

هما دوشنبه 23 دی 1392 ساعت 09:22 http://ghoos.persianblog.ir

من نمیدونم و زیاد تمرکز ندارم که الان فکر کنم ولی به نظرم من سوباسا رو بیشتر از کاکرو دوست داشتم پس من اینجوری نیستم

حالا که گفتی دیدم من از کاکرو هم بیشتر خوشم میومد! ولی اول از همه از واکی بیشتر خوشم میومد!

عسل بانو شنبه 30 فروردین 1393 ساعت 18:58 http://kamimotafavetbashim.mihanblog.com/

خیلی خنده داره . اولین باره می بینم یه نفر مشکل منو داره ها به هر کی می گفتم می گفت چون خودت شیله پیله داری ولی به خدا من ندارمممم که . ولی من تا حالا نفهمیدم اگه فهمیدی به من هم بگو

من هم نفهمیدم

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد