ای عاقلان! چرا نمی اندیشید؟!

سلام

علامه طباطبایی در جلد پنجم المیزان، در مورد خردورزی و تفکر میگه: « در قرآن شریف این فکر صحیح و صوابی را که به آن اصرار دارد، معین نفرموده و تنها آن چه مردم به حسب غقل های فطری و ادراکات متمرکز در جان خود می فهمند، حواله داده است. شما اگر کتاب الهی را تفحص کامل نموده و در آیاتش دقت فرمایید، خواهید دید شاید بیش از 300 آیه هست که مردم را به تفکر و تعقل دعوت نموده و یا به پیامبر استدلالی را برای اثبات حقی و یا از بین بردن باطلی می آموزد ... خداوند در قرآن خود و حتی در یک آیه نیز بندگان خود را امر نفرموده که نفهمیده به قرآن و یا به هر چیزی که از جانب اوست ایمان آوردند و یا کورکورانه راهی را بپیمایند.»

و علامه مجلسی در جلد 1 کتاب بحار الانوار سخنی از پیامبر نقل می کنه: «عاقل واجبات الهی را ادا نکرد تا تعقل کرد و لزوم شناخت و عمل به آن را فهمید و همه عبادتگران در برتری عبادتشان به آن چه عاقل رسید، نرسیدند...»

با این صحبت ها من در تعجبم از کی در گوش ما فرو خواندند که در فروع دین باید تقلید کرد و نباید تعقل و تحقیق کرد؟!

از کی نقش تعقل و فهمیدن و دانستن در دین و دنیای ما این قدر کمرنگ و کم کم محو شد؟!

از کی  وقتی درباره سهم ارث و دیه و بعضی از احکام سئوال کردیم بهمون گفتند هیس! کفر نگو؟!

از کی سینه به سینه یک سری واجبات و مستحبات را نقل کردیم و دلیلی برای لزوم انجامش بیان نکردیم؟!

از کی هر کسی که گفت چرا؟! کافر شد؟!

از کی هر کسی که گفت این حرف ها با عقل جور در نمیاد بهش گفتند تو نمی فهمی؟! باید عالمان مخصوص دین بیاند و کتابی که برای همه فرستاده شده را تفسیر کنند؟!

از کی کسانی پیدا شدند که بیشتر و محکم تر از خدا بهت گفتند تو باید فلان کار را بکنی و یا فلان کار را نکنی؟!

از کی؟!

...

نظرات 46 + ارسال نظر
پرنده گولو دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 08:30 http://thegooloobird.blogsky.com/

آخ آخ
چه پست خوبی نوشتی.چه مسئله ی مهمی گفتی خانوم اردیبهشتی.ما یه مسئله ای داریم به اسم تحری حقیقت.یعنی آزادی حقیقت به عبارتی یعنی در آنچه که حق است ترسی از سوال پرسیدن نباید باشد.
ولی متاسفانه همین هیس کفر نگو ها باعث خیلی کج فهمی ها شده. همین هیس ها مردم رو به جهالت میکشه.
مرسی که همچین پستی نوشتی


من همیشه گفتم اگه چیزی حق باشه و درست از سئوال کردن و مورد تفسیر و تحقیق گرفتن نمی ترسه و واهمه نداره! حق همیشه حق خواهد بود!
گشتن و پیدا کردن باعث محکم تر شدن باورها میشه...

گل آبی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 09:25 http://bluewaterlily.blogfa.com

از همون موقع که یک عده آخو.ند مرد پیدا شدند و برای منافع خودشون دین خدا رو تفسیر کردند و خودشون رو تا جایگاهی معصومین بالا بردند که مثلاً واسطه ما هستند با خدا! خدایی که با گل و گیاه هم مستقیم ارتباط داره برای بشری که عاقل خلق کرده نیاز به واسطه داره؟!؟

من هم حس نمی کنم برای رابطه با خدا نیاز به واسطه باشه! همین که دقت و درنگ و تامل کنیم در جهانی به این وسیعی و این هم نظم و ...
همین که فقط در درون خودمون دقت کنیم، بدون تعصب و پیش فرض به خدا و منبع لایزال الهی وصل میشیم!

صحرا ، مثل هیچکس دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 09:41

هر چی می خوان بگن. من یکی که کار خودمو انجام می دم. به هر حال خدا به ما عقل داده و به قول تو خودش بارها و بارها گفته تعقل کنید.

درست میگی

صنم دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 10:03 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. اصلا شک و سوال پرسیدن پایه یقین و ایمان آوردنه
تازه یه چیزایی هس که نمیشه آدمیزاد با عقل ناقصش جواب بده حتی با کمک منابع وگرنه هیچ سوالی نیس که جواب نداشته باشه

عقل انسان کامل نیست ولی من حس نمی کنم خدا فرا و بیشتر از عقلی که بهمون داده باشه ازمون انتظار داشته باشه!

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 10:46 http://1nicegirl8.blogsky.com

از کی؟
از دیشب...که من به مامانم گفتم دارم تعقل میکنم این چه شامیه درست کردی ...اونم گفت شما لازم نکرده تعقل کنی بخور هیچی هم نگو ...خیلی ناراحتی خودت درست کن
وقتی والدین... ادم رو از تعقل باز میدارن کورکورانه شدن برای آدم میشه عادت
عادت میشه رفتار
رفتار میشه شخصیت
شخصیت میشه کورکورانه
بهمین راحتی اتفاق میافته
آدم باید تو زندگیش ماهی سیاه باشه

یعنی در حد شام هم نباید تعقل کرد؟!

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 10:59

وقتی هدف بعضی ها!!!! از پرسیدن حقیقت نباشه و فقط بخوان بگن فکر ما درسته هرچی هم براشون دلیل بیاری نمی پذیرند.

علی آقا به شما گفتم کامنت هایی از شما که به منظور مسخره کردن، فرافکنی، طعنه زدن و ... هرچه که در چهارچوب قوانین این وبلاگ نباشه را تایید نمی کنم!
شما اصلا قصدت چیه از این کامنت هات؟! حقوقی، چیزی بهت می دهند برای این که به من چیزی را اثبات کنی؟! یا شرطی، چیزی با کسی بستی؟!
برای وقت خودتون و من بیشتر ارزش قائل باشید!

صنم دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 11:18 http://daftaresanam.persianblog.ir/

حالا چرا "عاقلان" ؟!!!!
چرا مومنان نه؟!! چرا ای انسان ها نه؟
نه واقعا این عنوان رو مخصوصا گذاشتی آره؟
عاقل می اندیشد اگر نمی اندیشید که عاقل نبود

چون صنم جان وجه تمایز انسان و حیوان از منظر فلاسفه قوه ناطقه اون هاست که یک قسمتش به عقل بر می گرده! عقل چیزیه که انسان داره و حیوان نداره! پس وقتی میگی ای عاقلان منظورت انسان هاست. ولی انسان هایی که خودشون را فراتر از حیوان می بینند! و این وجه تمایز در اندیشیدن است!

مخمور دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 11:22 http://masti0mastoori.blogfa.com

خانم اردیبهشتی عزیز
یک مسئله ای که باید به این پست شما اضافه گردد این است که از چه کسی سوال بپرسیم . این موضوع در عرفان اسلامی موضوع بسیار چالش برانگیز و مهمی است . از چه کسی بپرسیم ؟ کسی که در اصول تحقیق کرد و اصول را با یقین پذیرفت و حالت سر سپردگی و تسلیم در برابر حق در دلش نهادینه شد خواهد فهمید که عقل بشری محدود است و نیاز به کسی دارد که او را هدایت کند . کسی که محیط بر علوم ظاهری و باطنی باشد کسی که به منبع غیب وصل باشد و ظزفیت وجودی اش تاب اتصال به نیروگاه مرکزی را داشته باشد ........
ادامه اش را دوباره می نویسم فعلا کارم دارند باید بروم

منتظر هستم عزیزم
من در این پستم بیشتر از اونی که به از کی پرسیدن توجه کنم به تعقل کردن توجه کردم و مد نظرم بود! اونی که خود خدا فطری در وجود هر فردی نهاده! اونی که تشویق می کنه که گسترش بدیم! و مرتب در قرآن میگه چرا اندیشه نمی کنید؟! چرا تعقل نمی کنید و ... وقتی هر فردی احساس کنه با تلاش و تعقل می تونه روح و دامنه افکارش را گسترش بده و خودش خیلی از حقایق را درک کنه براش تلاش می کنه ولی اگه از اول بگند تو نمی تونی! یکی دیگه باید این اتصال را برقرار کنه و... اصلا تلاشی هم نمی کنه...
من به لزوم تعقل تاکید دارم... راستش فکر کنم بحث تعقل بیشتر در فلسفه بگنجه تا عرفان. عرفان بیشتر حال حس و شهودی داره... اون بحثی جدا را می طلبه

بولوت دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 11:58 http://maryamak.blogfa.com

از همون وقتی که حاکم ها برای رسیدن به خواسته هاشون داعیه ی حفظ دین پیدا کردن. وقتی که به اسم دین هر کاری خواستن کردن و برای این که کسی نفهمه گفتن تفکر کفره و مسلمون مثل میمون باید تقلید کنه. همون وقتی که گفتن اصلن نیازی به فکر و فهمیدن نیست شما نادان بمونید علما جوابگوی شما هستن توی قیامت. از همون وقتی که تشیع علوی تبدیل شده به تشیع صفوی.


دین ما خیلی وقته دیگه رنگ و بوی اصلیش را از دست داده! اون هایی که ارزش بوده مدت هاست شده ضد ارزش!

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 12:36

حقوقی در کار نیست.اصلا چرا شما عادت دارید که هر چیزی رو که نمی پسندید بهش حمله می کنید؟دلایل ما رو هم بشنوید بعد اظهار فضل کنید.البته شما خوذتون رو عقل کل می دونید انگار هر چی میگید درسته

بگذارید براتون یک بار دیگه قانون وبلاگم را بگم: توی وبلاگ من هر کس به صورت اصولی و منطقی و مودبانه، بدون غرض ورزی و حاشیه پردازی و توهین نظر گذاشت من ازش استقبال می دهم و جوابش را می دهم! اصلا هم مهم نیست که نظرش مخالف من باشه!
در مورد شما هم حس می کنم شامل این قانون نمی شوید! چون هم غرض ورزی می کنید و هم توهین!
درستی و نادرستی در بسیاری از موارد و موضوعات موضوعی نسبیه! و من هیچ وقت نخواستم درستی حرف هام را به زور به کسی اثبات کنم! شما می تونی محترمانه نظرت را بگی من هم نظرم را میگم! ولی نه شما می تونی عقاید من را تغییر بدی و نه من علاقه ای دارم عقاید شما را تغییر بدهم! اگه به این هدف دارید کامنت می گذارید که سرسختانه نادرستی عقاید من را به طریقی توهین آمیز اثبات کنید باید بگم وقتتون را تلف نکنید و همین طور که قبلا گفتم و باز میگم اگه باز کامنتی بگذارید که طبق اون موارد بالا نباشه تایید نمی کنم. حالا شما هر جور دوست داری فکر کن! برام ابدا مهم نیست!

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 15:11

کدام توهین؟این شمایید که با لحن طلبکارانه صحبت می کنید.من اگه کامنتی گذاشتم صرفا جواب حرفای شما بوده.متاسفانه شما هر جا کم میارید میگید حاشیه پردازی رو علم می کنید.و میگید که من حاشیه پردازی می کنم.در حالیکه پاسخهاتون نه منصفانه هست نه منطقی.مودب بودن هم تعریف داره شما اول یه نگاه به جوابهاتون بندازید بعد تهمت هایی مثل حقوق گرفتن رو مطرح کنید که آدم شک کنه که واقعا تحصیل کرده اید

ببینید شما که این قدر جواب های من را خوب تحلیل می کنید و ازش سوابق تحصیلی من را خارج می کنید بد نیست ابتدا یک نگاه به اولین کامنت خودتون بیاندازید! شما تا کامنت نگذارید بنده جوابی نمی دهم! به عنوان یک ناظر بی طرف فکر می کنید اولین کامنت شما منطقی، منصفانه و بی غرضانه و در عین حال مودبانه بود؟!
من آدمی نیستم که تمایل داشته باشم در دیدگاه همه خوب و نایس و فرشته ظاهر بشم! لحن صحبت من متناسب با کامنتی است که می گذارید! البته سعی می کنم در عین حال اصول اخلاقی را هم رعایت کنم.
چیزی که برای من واقعا سئوال شده اینه که اصلا هدف شما از گذاشتن کامنت و خواندن وبلاگی که نسبت به نویسنده اش و عقایدش چنین دیدگاهی دارید چیه؟! اگه به نظرتون من اشتباه میگم و زیادی عقل کلم و آستانه تحمل پایینی دارم و ... اصلا برای چی وقتتون را برای کامنت گذاشتن و مرتب چک کردن وبلاگ من که چه جوابی بهتون دادم هدر می دهید؟! بگذارید هم خودتون و هم من به کارهای مفیدتری بپردازیم!
به علاوه فکر کنم واقعا الان از بحث این پست دور شدیم و من دیگه حوصله ثابت کردن چیزی به شما ندارم...

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 16:50

در کامنت اول من کجا بی ادبی بوده که شما با بی ادبی جواب دادید؟گذشته از اینها بحث من بر سر اینه که شما در عین حال که ادعا دارد تحمل پذیرش نظر مخالف ندارین.حرف من اینه که شما علیه مطالب این وبلاگ و اون وبلاگ نقد می نویسید اما نقد حرف خودتون براتون سخته.در مورد هر چیزی اظهار نظر می کنید از جمله مسائل دینی که ظاهرا هیچ تخصصی در اون ندارید اما اگه کسی وارد حوزه دانسته های شما بشه اونو متهم به کم سوادی می کنید.اونجا که می گفتید "شاید کسی از شما بیشتر بدونه".اما من بر خلاف شما نمی گم حرف نزنید می گم تحمل هم بکنید

چه آنلاین!!!!
من در مورد مسائل دینی از خودم حرفی نزدم! صرفا دو نقل قول از بزرگان دینی آوردم! شما ایرادی دارید به حرف های این دو بزرگوار وارد کنید بفرمایید!
شما کم تجربه تر از اونی هستید که متوجه خیلی مسائل بشوید! برای همین ترجیح می دهم با شما وارد این بحث های حاشیه ای نشم و دلیلی نمی بینم خودم را به شما اثبات کنم و برای بار هزارم بگم نقد من از وبلاگی نیست! نقد من از طرز فکری است که پسندیده نیست و من با کسی خصومت شخصی ندارم، برخلاف شما که سعی دارید من و شخصیت من را نقد کنید و برای همین جای تعجب و سوال داره برای من که چه چیزی از این همه تلاش شما عایدتون میشه؟!

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 17:19

من برای نقل قول بزرگان ارزش قائلم.اما به برداشت شما نقد دارم.مثل این حرف شما:
"از کی وقتی درباره سهم ارث و دیه و بعضی از احکام سئوال کردیم بهمون گفتند هیس! کفر نگو؟!"
شما هر جا که دوست دارید بر اساس سلیقه خودتون برداشت می کنید اما سهم ارث و دیه که از سوی متخصصان امور دینی توضیح داده شده رو نمی پذیرید.از دین برداشت همه جانبه داشته باشید نه منفعت طلبانه.فقط به عنوان یک مثال حضرت علی می فرمایند زن باید مطیع شوهرش باشد اما آیا شما که ظاهرا فمنیست هم هستید این را می پذیرید؟پس از دین همه را بپذیرید نه اینکه با شور حماسی آنجا را که دوست ندارید منکر شوید

گفتم شما کم تجربه تر و کمی سرسخت تر از اونی هستید که متوجه منظور من بشید! من با بخش پرسش و سوال کردن مشکل دارم تا جوابی که دادند، من با تقلید محض و بدون تعقل موافق نیستم، اگرچه جوابی که عده ای از به قول شما متخصصان دادند، بر اساس عقل در جامعه ای که زنان کم کم دارند سرپرست خانوار میشوند و درآمدشون این قدر حیاتیه برای اقتصاد خانواده باید صدق نمی کنه! اسلام دین انعطافه، چرا قوانین 1400 سال پیش باید بر جامعه ای نوین با نیازهای متفاوت از زمان صدر اسلام حاکم باشه؟!
برای همین لزوم اندیشیدن این قدر مهمه!
در ضمن برای سخن امام علی منبع موثق بدهید، همون طور که من منبع دادم!

omid1977 دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 18:14 http://omid1977.blogfa.com/

دقیقن بابت همین سوالها و نتیجه گییهاست که علمای و فقها و صاحبان دین با شما نسوان فمنیست برخورد میکنند و تکفیرتون میکنن خب!!
شماها ته اش میخواید اسلام و دین و بنیان خانواده رو به باد بدید
سیستم منحوس پهل... نه ببخشید یعنی لیبرال دموکراسی متعفن غربی رو به خورد جوونهای پاکداممن و پاک شلوار این مرز و بوم اسلامی و ام القرای اسلام بدید

شما اجنبی پرستها دستتون برا ملت همیشه بیدار و خودجوش و خروش شهید پرور رو شده
انشاءا... در حماسه یوم ا... 22 بهمن باز یه مشت محکم دیگه به دهان یاوه گویان شرق و غرب (از شرق چیزی باقی مونده؟!) خواهند زد ملت، تا شماها درس عبرت بگیرید!!!!
تکبیر!!

بچه یه لیوان اب بده من فشارم رفت بالا!!!

حرص نخورید! سکته می کنید خدای ناکرده اون وقت جناب ارباب و جامعه وبلاگستانی ها بی امید خان میشوند!!! صبر کنید 22 بهمن بشه اون وقت خوب مشت هاتون را بکوبید!

علی دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 18:36

منابع بسیاره بنگرید به وسایل الشیعه ج14 ص23.اولا از کجا می دونید من کم تجربه ام؟نکنه اینها رو هم تو دانشگاه تدریس می کنن.اولا تقلید هیچ جایی مذمت نشده.اما دلیل آن این است ک چون برداشت منطقی از دین مستلزم وقت بیشتری است بهتر است که از مجتهد جامع الشرایط تقلید شود.پس خواهشا وا مصیبتا سر ندید.در ضمن اون کسانی که باید تفسیر امروزی از دین رو مشخص کنند اینکار رو کردند حالا اگر می خواهید با مخلوط کردن آن با مفهوم غربی آش شله قلمکاری درست کنید که به نظرتان خوشمزه هست بحث دیگری است.شما که تفسیر به رای می کنید طبعا نباید انتظار داشته باشید همه در بست نظر شما رو بپذیرند.

من از این لحظه به بعد هر کامنتی از شما که مربوط به پست باشه و توهین آمیز نباشه را تایید می کنم ولی جوابتون را نمی دهم! چون حس می کنم از این لحظه به بعد بحث کردن با شما فایده نداره! اگه منظورتون روشن کردن اذهان عمومیه خودشون قضاوت می کنند!
من نه فریاد وامصیبتا سر دادم و نه آشی پختم! نه خواستم کسی نظرم را دربست بپذیرد!
من فقط سئوال پرسیدم! همین!
شما بودید که چون به باورها و عادت هاتون به خیال خودتون حمله شد مثل یک عده ای سریع انگ غربی بودن به من زدید!

در ضمن تا جایی که یادم مونده شما هم متخصص دینی نیستید! گویا دانشجوی ارشد الکترونیک بودید نه؟!

کیمیا دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 18:36

هیس! کفر نگو! هیس! سوال نکن! هیس! دخترا که داد نمی زنن! هیس! حراست بهمون گیر می ده ها! هیس! این سوالا چیه؟ هیس اینجا محیط فرهنگیه! هیس اینجا محیط آموزشیه! هیس واست دردسر درست می شه ها! هیس! همینه که هست!

هیس! فیلتر میشی ها!
اینم اضافه کن!

محمود دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 19:11

سلام حقیقته اما تلخه .

متاسفانه

الهام دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 19:55 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
به نظر من این قضیه ریشه در تنبلی انسانها داشته که چون نمیخواستن زحمت فکر کردن رو بکشن منتظر لقمه آماده چند نفر عالم شدن. این وسط عالمان هم که معصوم نبودن، به مرور به فکر سواستفاده افتادن یا حتی اشتباه کردن در فهم مسائل و حالا اینجا در خدمت شما هستیم که پس از قرنها تعقل کردید و ما رو به اندیشیدن تشویق

ممنون عزیزم. ولی فکر نکنم بعد قرن ها من اولی بوده باشم!

تفکر کردن و تعقل کردن بسیار پسندیده است.

فاطمه دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 22:04 http://engarehayam.blogfa.com

سلام
از وقتی پای پول وسط اومد.
از وقتی منفعت عده‌ای به شرط جهالت عده‌ای دیگر تأمین شد.

فکر نکنم فقط مربوط به پول باشه!

بی ربط دوشنبه 7 بهمن 1392 ساعت 22:37 http://idleuser.blogfa.com/

بنده هم ضمن تأیید تقلیدگونه فرامایشات جناب امید خان، عرض می کنم که به نظر می رسه که شما داری راجع به یه چیزایی فکر می کنی که نباید.


جناب بی ربط از شما انتظار کامنتی متفکرانه تر از این داشتم!
بعدش چه معنی داره شما دو تا آقا بیایید تو وبلاگ یک خانم فمینیست این قدر برا هم کامیون هندونه بفرستید؟!

برای تو سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 00:19 http://www.dearlover.blogfa.com

سلام خانومی این پستت واقعا چالش بر انگیز خیلی دلم می خواهد سر فرصت بشینم و تمام کامنت ها رو هم بخونم
می دونی باید تعقل کرد و تفحص و بعد باید کسی باشه که اگه سوالی داشتی بتونه منطقا جواب بده و بدون اینکه بهت برچست بزنه اما خوب متاسفانه پرسش کردن خیلی جاها وبرای خیلی ها کفر فرض میشه

بله! وقتی درباره خیلی چیزها می پرسی در بهترین شرایط یک جوابی بهت می دهند و وقتی بگی توجیه نشدی و یا این جواب برای الان دیگه درست نیست و یا این حرف با عقل جور در نمیاد اون وقته که داری کفر میگی و خیلی نادانی که تا الان توجیه نشدی!

برای تو سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 00:22 http://www.dearlover.blogfa.com

البته بهتره کامل بگم برای یکسری منفعت داره که دیگران رو توی جهل نگه دارن که نادان باشن و با اینکه فقط باید پذیرفت و طبعیت کرد به دنبال خودشون و خواسته هاشون بکشن شاید اونها هم به نوعی از این عقل استفاده کردن و دیدن میشه از یک سری ادمها سود برد

بله! منفعت داره!

بانوی ماه سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 01:02 http://mid-day-moon.blogsky.com

خانم اردیبهشتی نازنین
میدونید چرا در قرن ۱۶ میلادی تفکر های جدیدی در دین مسیحیت شکل گرفت؟
گروهی از مردم که اتفاقا انسان های مذهبی اما با مطالعه ای بودند به این نتیجه رسیدند که چرا باید کسی از خودش رو از جانب خدا معرفی کنه و قوانین رو وضع کنه. این قوانین گاهی شامل کوچکترین مسائل زندگی شخصی افراد هم میشد.
اونا با مطلاعات زیاد از پیروی از کلیسای کاتولیک سر باز زدند و شاخه ی جدیدی از مسیحیت رو تشکیل دادند که تنها رابطشون با خدا خودشون بودند و کتاب مقدس. نه کسی که براشون تصمیم بگیره
***
دبیرستان بودم یک بار از دبیرمون پرسیدم که چرا توی قانون اسلام برای وراثت مرد دو برابر زن میگیره
جوابی که شنیدم این بود : چون زن پول رو برای خودش بر میداره اما مرد پول برای خانواده اش هست.
هنوز هم این پاسخ من رو قانع نکرده چون اون زن که خودش مادر هست و همسر همیشه فداکاری میکنه. اگر ارث به صورت مساوی تقسیم بشه شاید زندگی یک زن رو زیر و رو کنه شاید بتونه با اون سهم الارث خونه ای بخره و از اجاره نشینی در بیاد. یا به زخمی از زندگیش بزنه. چرا مرد رو جدا میکنن؟
این ها مسائلی هستند که در همه ی دین ها هست :)

بله! می دونم و حس می کنم ما هم به اون جا رسیدیم!

راستش برام جالبه کسانی که چنین استدلالی درباره ارث زن دارند چه طور می تونند ارث یک چهارم زنی را توجیه کنند که بعد از شوهرش هیچ بچه ای نداره که ازش حمایت کنه؟!؟! اون وقت مرد بدون بچه از زنش نصف ارث می بره در حالی که در بر اساس توجیه این عده این زنه که نیاز به حمایت و سرپرستی و کمک مالی داره و نه مرد!

کمیل سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 02:38

میشه بگی کجای کامنت علی توهین و مسخره و فرافکنی بود؟ چه طور میگی باید به شما اجازه سوال بدن ولی شما اجازه حرف زدن به مخالفینت نمیدی؟

آقای محترم شما از تمام کامنت ها و صحبت هایی که از اول بین من و علی آقا رد و بدل شده اطلاع دارید؟! اگه ندارید بهتون بگم که اولین کامنت ایشون بر اساس پیش زمینه ای قبلی بنا شده که این حرفشون را توهین آمیز می کنه! ایشون که یک آقای مجرد هستند برای منی که یک خانم متاهل هستم و همه هم می دونند وبلاگم با همسرم مشترکه و ایشون هم این جا را می خونند بارها نوشتند که حالم را گرفتند و یا اشکم را در آوردند و باید برم اشک هام را پاک کنم! یا عقل کلم و ...
شوهر من بسیار شکیبا بودند و تحمل کردند که به ایشون چیزی نگفتند، چون هر دو بر این باوریم که نباید سریع واکنش نشون داد! شما که خودتون مردید چنین رفتاری را از جانب ایشون توهین آمیز نمی دونید؟! هر کامنتی از ایشون اومد من تایید کردم و براش وقت گذاشتم و جواب دادم! چه طور شما میگید من اجازه حرف زدن به مخالفینم را نمی دهم؟!
اگه در حالت دوم شما از تمام صحبت های رد و بدل شده بین ما خبر داشته باشید اون وقت جای تعجب و سئوال پیش میاد و موضوع جالب تر میشه!

کمیل سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 02:59

میدونی از کی هر کسی که گفت این حرف ها با عقل جور در نمیاد بهش گفتند تو نمی فهمی؟! از همون وقتی که تو به منتقدانت گفتی شما کم تجربه تر از اونی هستید که متوجه خیلی مسائل بشوید!
آره ..

باز هم عطف به پاسخ به کامنت قبلیتون شما از صحبت های قبلی من با ایشون خبر ندارید که بفهمید من از کجا فهمیدم ایشون کم تجربه تر از این هستند که «منظور من را متوجه بشند»!
به یاد هم نمیارم بهشون گفته باشم که اصلا نمی فهمند!
به علاوه شما با چنین قضاوت عجولانه و یک طرفه ای بعید می دونم بتونید به درستی و عادلانه از کسی حمایت کنید و یا درست قضاوت کنید!
برام جالبه چرا یک عده به جای نقد پستم از اول میاد و به شخصیتم توهین می کنند؟!

آبی دریا قدغن سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 08:59 http://ghadaghan1.mihanblog.com/

اونهایی که خواستندفرمانروایی و سروری کنن گفتن هیس سوال نکنید و از کفر ترسوندنمون تا مردم در غفلت بمونن وحتی فکر کنن اگر هم تعقل کنند راه به جایی نمیبرند.متاسفانه

بله! متاسفانه

?!?!?!?!?!?!?!?!?!?!?!?! سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 09:00

سوال)ای عاقلان! چرا نمی اندیشید؟!
ج)چون وقت نمی کنیم...
سوال)پ چرا تقلید میکنید ؟از کجا می دانید عالمان عالمن؟مگر با آنها یک جا درس خواندیده اید؟
ج)نه...تو یه کلاس نبودیم با هم واحد پاس نکردیم ولی بس که حوصله نداریم میزاریم دیگران بجای ما فکر کنن
سوال)این سوال رو خدا میپرسه...پ اون مغز گردویی داخل جمجمه رو پس چه کار آید همی؟خب اگه اینطور بود که 1000 تا یکی مغز داشتین بس بود که...عایا شما نمیدانید؟عایا من شما را به راه راست هدایت نکردم؟عایا چندهزار تا پیامبر نفرستادم؟عایا قرآن نگفتم؟کجاهای قرآن را میخوانید؟از اونجاها که سوال نمی آید از جاهای دیگر می آید...مهم ها را بخوانید و زیر آنها خط بکشید...
ج)خدایا توبه...من رفتم تعقل کنم و از خدا بترسم


یاد یک جوک افتادم!
می گفت خدا برای هدایت ما آدم ها 124 هزار پیامبر فرستاد کافی نبود ولی برای گمراه کردنمون همون یک شیطان کافیه!
همچین آدم هایی هستیم ما...

گلدونه سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 09:00

از همون وقتی که دین وسیله شد برای رسیدن به اهداف بعضی ها.
هر چند کلن معتقدم دین به خاطر همین ساخته شد!

راستش من دقیق مطمئن نیستم دین برای چی ساخته شد!

آنا آریان سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 09:01 http://anaarian.blogfa.com

دیروز خودمو کشتم برات کامنت بذارم نشد هی گفت کد اشتباهه ..اصلا یادم رفت چی میخواستم بگم

ای بابا! بعد عمری هم خانم آریان به حرف اومده این بلاگ اسکای باهاش همکاری نکرده! می بینی تو را خدا؟!

آتی سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 09:06

سلام. خانوم اردیبهشتی جان تو پست های اخیرتون هی ذهن تنبل ما رو به کار میکشی ولی متاسفانه ما اهل هیچ نوع چالشی نیستیم. کلا کاری به مسایل دینی ندرام

ای بابا! دیدم تعداد کامنت ها کم شده ها! نگو دلیلش اینه!

7meti3 سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 11:24

من چند جای سوال داشتم پرسیدم جوابم رو گرفتم کسی هم نگفت هیس کفر نگو بستگی داره أ کی بپرسی حتی سوال هام درباره خود خدا بی اما برتری اسلام به مصیحیت ای هس که میگه اول بفهم بعد ایمان بیار ولی مسیحیت میگه اول ایمان بیار تا بفهمی دوم آخوند رابطه بین انسان با خدا نی خوش گفه مرا بخوانید تا اجابت کنم شما را نگف آخوند را بخوانید یا تو آیه انفال ۲۴ میگه خدا حائل هست بین انسان و قلبش اما الباقیش که میگن کفر هیچ فردی عقل کل نی اگه تو یه محیط تاریک قرار گرفی ای به ای معنا نی که چشم ناری چشم داری محیط تاریکه حالا عالم او پیغمبر مث چراغ قوه نور هس ک محیط تاریک رو روشن میکنه ولی الباقیش سواد داشتن ب معنای عقل نی اقد بی سواد با عقل داریم اقد هم باسواد بی عقل داریم

ببخشید به خاطر طرز نوشتن خاصتون که انگار یک جور لهجه همراهشه من دقیق متوجه منظورتون نشدم و ممکنه نتونم درست جواب بدهم! نمیشه بدون لهجه و به فارسی کتابی بنویسید؟!

ولی من هم حرفم همینه که خدا خودش تو قرآنش 300 جا میگه تعقل کنید! پس این تعقل کردن باید خیلی مهم باشه!

الهام سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 12:02 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
قطعا شما اولین نفر نیستی، فقط کم هستن امثال شما...
خانوم اردیبهشتی نکته ای تو کامنتها به نظرم جالب اومد که شاید نشون دهنده تمایل به فکر نکردن و توجیه اون باشه!!!!!
در اکثر کامنتها از منفعت عالمان گفته شده و اینکه اونها این بساط رو ساختن تا مردم بی فکر بینوا رو کنترل کنن و به خدمت بگیرن. من قبول دارم که مسئولیت کسی که از دانش و هوش بیشتری برخورداره بیشتره. اما به این معنی نیست که بیایم اون کسی که فکرنکرده تقلید کرده رو واسش دلسوزی کنیم و بی تقصیر بدونیمش. من فکر میکنم این واکنش شاید حتی نوعی توجیه فکر نکردن خود آدم باشه چون بهرحال بیشتر آدمها در خیلی موارد تحت تاثیر دیگران قرار میگیرن و نااگاهانه دنباله روی جمع میشن. این نوع موضع گیری درباره ثروتمندان، دو.لتها، کشورهای پیشرفته و... هم زیاد دیده میشه

بخشید پرچونگی کردم

ممنون عزیزم. توضیحت خیلی خوب و به جا بود

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 16:11 http://1nicegirl8.blogsky.com

آمار درون پستی
65.73درصد از خانوما موافق و پست شما داغ دلشون رو تازه کرد
12.59 درصد آقایان مخالف 65/73 درصد هستن
20.68 هم اهل چالش نبودن
یک درصد هم نابالغ بودن و صلاحیت ابراز نظر نداشتن
با آرزوی روزهای بهتری برای شما

تو جدا نشستی حساب کردی؟! بابا حوصله!!!!

پری.سا سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 16:22

ترس، تنبلی ، راحت طلبی !
از روزی که مردم خواستند دین وسیله ای باشه برای رسیدن به آرزوهای مادی بدون زحمت کشیدن ،از روزی که مردم ترسیدند اگه اویزون شدن به دین رو رها کنند مجبور بشن زحمت بکشن و ... یه عده هم از فرصت استفاده کردند و سوال کردن رو تابو کردند تا هر چی می خوان به اسم دین به خورد مردم بدن. اردیبهشتی جان! فکر کردن تحقیق کردن و به نتیجه رسیدن و بعد پای بند بودن به اعتقادات حتی به بهای ضرر و سختی کشیدن خیلی سخته پس چرا این کار رو بکنیم؟ می ذاریم یه عده واسمون قانون می ذارند ما هم سختی نمی کشیم که فکر کنیم و راه پیدا کنیم فقط رعایت می کنیم بعد به دین تکیه می کنیم به جای زحمت کشیدن و کار کردن فقط متوسل می شیم و ... خودت تا اخر رو برو. این می شه که خیلی ها از این دین استفاده می کنند و مردم رو فریب می دن.

متاسفانه درست میگی!

پری.سا سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 16:24

دقت می کنی من لپ تاپ دوستم رو گرفتم دارم با خیال راحت کامنت فارسی می ذارم؟
ولی حتی با این لپ تاپ هم هر کامنت رو باید سه چهار بار بذارم تا آخرش ثبت بشه

آره! تعجب کردم! گفتم چی شده تونستی فارسی بنویسی! یا اصلا بنویسی!

کمیل سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 17:17

میدونی که به شخصیت کسی توهین کنی به شخصیتت توهین میشه.
کی به تو گفته نمی فهمی؟ گفتن عالمان دین تخصص بیشتری نسبت به مردم عادی دارن. مثه دکتر.لابد تو برداشتت این بوده که به تو گفتن نمیفهمی و توهین کردن. مثه خودت که به علی گفتی کم تجربست و متوجه نمیشه. توهین تو توهین نیست ولی حرف درست عالمان دین توهینه؟
دیشب چندتا از پستاتو کامنتاشو خوندم و فهمیدم قضیه چیه
کل کلات با نینا با علی با هر کی نقدت کرده بود هر جا کم آوردی گفتی دارین به حاشیه میرین و دیگه جواب نمیدم

به عنوان یه مرد به همسرت میگم خودتم گوش کن اگه پست آتیشی میزارین منتظر کامنتای آتیشی باشین
قرار نیست همه به خاطر اینکه متاهلی بگن تو درست میگی انتقاد هم معنیش توهین نیست که میگی همسرت کوتاه امده و به تو توهین میکنن هیچی نمیگه
اگه متاهلی و از این برنامه ها میترسی بلاگت را جمع کن یا کامنتات را ببند. بلاگ جای عمومیه.
ما کامنتای تایید شده و جواباتو میخونیم و میبینیم، نه پیش زمینه های ذهنی شما

انگار نمیشه با عده ای محترمانه صحبت کرد!
اشتباه تصور کردید جناب! وبلاگ خیابون نیست که عمومی باشه و هرکسی دلش خواست هر کاری توش بکنه و هر چه خواست بگه! وبلاگ مدیر داره و مدیر به صلاحدید خودش می تونه کامنتی را حذف یا تایید کنه!
تا به امروز رویه من این بود که هیچ کامنتی را حذف نکنم ولی از این به بعد کامنت هایی چنین نامحترمانه و طلبکارانه را تایید نمی کنم!

فروغ سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 20:10

اردیبهشتی عزیز٬ سلام
من وبلاگتو خیلی وقته می خونم.به نظرم شما نمی خواد جواب این افراد را بدهی که فقط اذیت می شی. گفته اند فردی را که نمی داند و یا نمی فهمد را شاید بتوان آگه کرد اما امان از آن دسته که خود را به نفهمی بزند.
خیلی از مواقع جوانترها وقت بیشتری لازم دارند تا بفهمند اوضاع چطوریه و نباید هر چه گفته اند را طوطی وار پذیرفت و نقش عقل را پر رنگتر کرد. به خصوص اونهایی که توی خانواره های مذهبی بزرگ شده اند عموما تا ۲۰ سالگی و یا اوایل ورود به بازار کار طول می کشه تا بدونن وضعیت به چگونه است. خدا لطفشو بیشتر کنه. از بحث تقلید هم که بگذریم خیلی از قانون های خود مملکت از زمان قبل از انقلاب است مثل قانون تجارت٬ دیگه چه برسه به بحث های قوانین دینی که خود علما هم با هم کلی اختلاف دارند و معذوریت های بسیاری که به پای خودشان پیچیده اند.

از اینها بگذریم. کفرنگو هیس :)

شبی خوش برایت آرزو دارم.

ممنون. فروغ جان. بله! متوجه شدم! دیگه جوابشان را نمی دهم!!!
خداوند هم درهای آگاهی و رحمتش را ان شاالله بر همه ما بگشاید، که هیچ نداری بدتر از نبود آگاهی و ماندن در جهل نیست

بیتا سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 20:45 http://www.ifutouchme.persianblog.ir

بانوجان میدونی موضوع چیه؟
از وقتی آدمها کاسه داغتر از اش شدن وهرکدومشو یه خدا....خب وضع این شد دیگه
یعنی اگه ما واقعا با یک خدا مواجه بودیم باورکن کارمون اسونتر بود تا الان که بااین همه خدا اونم ازنوع دیکتاتورش مواجه هستیم

نمی دونم! شاید هر کس درکی از خدا داشته باشه! بسته به توان و آگاهیش!
نمی دونم! نه خدای دیکتاتور خوبه و نه با دیکتاتوری خدایی را به کسی تحمیل کردن

بی ربط سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:02 http://idleuser.blogfa.com/

شما از من کامنتی متفکرانه تر انتظار دارید و من از خودم یه زندگی کودکانه تر.

اصلن یکی از بزرگترین لذتای دنیا همینه : «ارسال کامیون هندوانه برای یک آقا، در وبلاگ یه خانوم به اصطلاح فمنیست»


اون وقت مشکل ندارید ما خانم ها هم تو وبلاگ شما هندونه و دل و قلوه ارسال کنیم؟!

بی ربط سه‌شنبه 8 بهمن 1392 ساعت 21:41 http://idleuser.blogfa.com/

ببینید همینه که نمیشه به خانوما اعتماد کرد؛ بحث در مورد هندوانه و خربزه و صیفی جات بود؛ چرا پای دل و قلوه رو می کشی وسط؟ مگه بی ربط نامه جای این جور کاراست؟ مگه خودتون وبلاگ ندارید؟

ببینید آقای بی ربط شما مردید می تونید با هم هندونه رد و بدل کنید! وسع ما زن ها در حد دل و قلوه است!
حالا شما چرا این قدر غیرتی شدید؟! بهتون نمیاد!

omid1977 چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 08:17 http://omid1977.blogfa.com/

انصافا این کامنت بی ربط خان هزار تا دنیاست و پر نغز

شما از من کامنتی متفکرانه تر انتظار دارید و من از خودم یه زندگی کودکانه تر

یعنی همه زندگی ماها (اعم از اقایون پرتلاش متعهد و یا خانم های روانشناس فمنیست و ...) که پست های خاص هم میذارن از منظر خودشون در همین یه جمله خلاصه میشود البته برای اهل تفکر و تعقل!!!

بعدش هم هندونه مگه چه اشکال داره؟
هر کسی میتونه بیاد وسط یه قاچ بزنه
اما دل و قلوه خصوصی یه و بین الطرفین و نمیشه وسطشون پرید یه سیخ جیگر زد به بدن خب!!!
خانم شما که فمنیستی رعایت کن خب!!!
همین کارا رو میکنید که اقایون به شما نسوان نگاه ابزاری و دل و قلوه ای داشتند در طول تاریخ!!
دین هم که قربونش برم کلن مردونه است!!! در این زمینه به پست اخیر اینجانب مراجعه شود (ایکون تبلیغ برای خود در وبلاگ یک بانوی روانشناس فمنیست اون هم بصورت زیر پوستی!!!)


من نمی دونم شما مردها چرا به یک قضیه الکی رنگ و بوی ناموسی می دهید؟!
ما خانم ها قشنگ کنار هم می نشینیم و خیلی خانومانه 6 سیخ جیگر سیخی 6000!!!! جلومون می گذاریم و بعد گل می گیم و گل می شنفیم و یکی یکی این جیگرها و دل و قلوه ها را از سیخ می کشیم بیرون و لای نون می گذاریم و به هم تعارف می کنیم و خیلی شیک می خوریم!
حالا چه کاریه یک هندونه 6-7 کیلویی را به بغل بگیریم و هن هن کنان و لخ لخ کنان بریم و یک سینی گنده بیاریم و هی قاچ کنیم و آب هندونه از دست مون سرازیر بشه و تازه یکی هم از راه برسه یک قاچش را برداره و بره!
همینه دیگه! میگم شما مردها ظرافت ندارید! همینه!

omid1977 چهارشنبه 9 بهمن 1392 ساعت 08:28 http://omid1977.blogfa.com/

عرض شود که من باب جدال های کامنتی هم نظر من اینه که:

در هر حال نسل جدید و دنیا دیده و حتی شنیده!! و به دنبال ارزش انسانی و کمال شخصی، به این نتیجه رسیده که بیان و قرائت فعلی از دین تناسبی با عصر حاضر نداره
یادمه در یکی از پستها از این منظر صحبت کردم و نهایتا اینکه دین همیشه باید به فرهنگ و شرایط روز توجه کنه و الانه به یک رنسانس فرهنگی و اجتماعی نیاز داره تا مطابق شرایط باشه
بالاخص که در دین هم احکام ثانویه تعریف شده که برای شرایط روزه و یعنی خودش میدونسته که باید به روز و شرایط باشه
حالا اینکه ما با فقه، دین رو سنگین و به زمین بستیم، خلاف همه این منطق هاست
ضمن اینکه در قران -نه فقه!!- دقیقن بر علم و اگاهی تاکید شده و همیشه با "افلا تعقلون" مردم خطاب میشن

گاها فکر میکنم که ما، اصل دین رو با فقه و توضیح المسائل و روایات منوط به شرایط زمان گذشته در هم امیخته ایم و اگر بتونیم این تفکیک رو ایجاد کنیم مطمئنا شرایط بهتری برای درک بهتر هم و خواسته های همدیگه و صد البته بروز شدن دین برای زندگی امروز خواهیم داشت.
وقتی الان بجای شتر از هواپیما و ماشین استفاده میکنیم و شرایط عوض شدن، مطمئنا بعضی جنبه ها هم که منوط به فرهنگ و شرایط جامعه هستند قابل طرح و بروز رسانی هستند.

محض سوال یه جنبه ساده در حکومت رو هم من مطرح میکنم که در حکومتی که داعیه حکومت اسلامی داره مالیات و زکات و خمس رو چطور با هم جمع میزنند؟! ایا صدر اسلام مالیات بوده؟ اینا جایگزین همند؟ یا مالیات وظیفه اجتماعی یه و جدا از موارد دینی؟ پس حکومت چراد اعیه اسلامی داره اگر جدا از این جنبه هاست و ...

آیکون دست و جیغ و کف و هورا و ... به افتخار امیدخان که اولین کامنت جدیشون را برای من گذاشتند!

گشتا پنج‌شنبه 10 بهمن 1392 ساعت 18:36 http://mazemaze.blogfa.com/

اندازه یه دنیا راجع به این پستتون حرف دارم واسه گفتن. الان نیم ساعته که همش دارم تایپ میکنم وپاک میکنم... نمیدونم چیا رو بگم. کدوما روبگم... فقط میدونم این یکی از بزرگترین دغدغه هامه...

دغدغه بزرگیه!

هرکول پوارو جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 10:15

شنبه ساعت 2 بعد از ظهر شبکه منوتو پوارو داره! مرگ خانم مگینتی ! داستان جالبیه قول میدم خوشتون بیاد!

ممنون بابت خبر دادن!

هرکول پوارو جمعه 11 بهمن 1392 ساعت 13:44

شنبه فردا نه هاااااااا شنبه هفته بعد 19 بهمن


ممنون

مهرنگار پنج‌شنبه 16 مهر 1394 ساعت 19:50 http://mehr-negar.blogsky.com

سلام
این پست در کنار پست جدیدت در مورد سوالاتی که پیش میاد و نظر هدیه خانم مبنی بر اینکه اول باید با عقل اسلام آورد و بعدش قلبا مسلمون بود، من رو به این نتیجه رسوند که در حقیقت تعداد مسلمونها خیلی کم، نزدیک به صفره! چون مگه میشه ارگانی به نام مغز تو کله آدم تعبیه شده باشه و بتونه به سوالات اساسی و کلی که عموما هم فلسفی هستن و به فسفرسوزی زیادی نیاز دارن جواب بده و از اونجا به بعدش دیگه با قلبی آروم و ضمیری مطمئن دینداری خودش رو ادامه بده؟!!!
به طور منطقی همه(یا اغلب) آدمها(مگر کسانی که به طور معجزه آسایی تونسته باشن به علم کامل دسترسی پیدا کننند) باید روی پله اول باقی مونده باشن، مگر اینکه حتی اجازه ورود سوال رو هم به مغزشون ندن!!! که اگر اجازه ورود سوال رو نداده باشن یعنی حتی روی پله اول هم نیومدن......!!!!


میبینی وقتی میخوای فکر کنی اوضاع اونقدر پیچیده میشه که میبینی اگه دینت با خودت متولد بشه و یهویی بری پله قلب(پله دوم) و وظیفه فکر کردن رو بدی دست علا-مه ها آرامش بیشتری داری

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد