سوپرمن ها در مقابل نانازها!

سلام

یادش بخیر یک استاد داشتیم عادت داشت هر صفت، ویژگی یا اختلالی را روی نمودار 0 تا 100 بیاره! مثلا وزن را در نظر بگیرید. ایشون معتقد بود عدد 50 نماد تعادل و حالت ایده آل و خیلی عالیست. بعد صفر را کم اشتهایی و کم وزنی شدید و 100 را پراشتهایی و چاقی مفرط و خطرناک تعریف می کرد.

یک روز بحث به مردان کشید و این که چه مردانی برای ازدواج مناسب ترند!

ایشون گفت اگه هورمون مردانه را نماد خصلت مردان بگیریم مردانی که هورمون های مردانه شون خیلی زیاده 100 هستند که بهشون میگیم سوپرمن! و اونهایی که هورمون های مردانه کمی دارند را در جایگاه صفر در نظر می گیریم که این دسته از مردان زیادی نانازند!!!! همه خندیدیم! بعد ایشون عدد 50 را مثل همیشه نشون داد و گفت این جا هم که مرد ایده آله! اکازیون و فول آپشنه! همچین کسی نداریم! اصلا نیست! دنبالش نگردید!!!

باز ما خندیدیم.

بعد ایشون گفت مردانی که هورمون های مردانه زیادی دارند یا همون سوپرمن ها از قدرت بدنی و اقتدار بالایی برخوردارند. همون تصویری که از مردان سنتی در ذهن همه است. ولی این دسته از مردان احساسات زیادی ندارند. توان همدلی و درک و محبت ورزی ندارند. این مردان به شدت لجباز و یک دنده و خودرای هستند. هیچ وقت نظر همسرشون و دیگران را نمی پرسند و دیگران مجبورند تصمیم های اون ها را قبول کنند. مثلا یک روز سرشون را زیر می اندازند میرند خونه می خرند و نظر زن و بچه و هیچ کس را هم نمی پرسند. به گونه ای نظرشون را به همه تحمیل می کنند.

مردان ناناز، بر خلاف اون ها بسیار احساساتی و ملایم هستند. خوش سخن هستند و شنونده خوبی هم هستند. درک و همدلی دارند و خوب می دونند زنان چه می خواهند و به چه علاقه دارند. ولی از اون طرف اون قاطعیت مردان سوپرمن را ندارند و بسیار هم ترسو هستند.

در آخر گفت: صفر و صد که خوب و بهنجار نیست. اون 50 هم که عمرا پیدا کنید، حالا بین دو رنج بین صفر - پنجاه و پنجاه – صد (یعنی کسانی که در رنج 20-45 و 65-80) قرار می گیرند به نظرتون کدومشون برای زندگی مشترک و ازدواج بهترند؟!

همهمه ای شد! خیلی ها گفتند 65-80 و یکی از دوستان خیلی پرشور گفت مرد باید زن را حمایت کنه و قوی باشه!

این وسط من یک دفعه گفتم به نظر من اون 20-45 ها بهترند.

استاد گفت درست میگی! این مردها برای زندگی بهترند. چون بیشتر احساس و درک و همدلی دارند و چیزی که برای زنان مهمه را متوجه می دهند و  بهشون می دهند.

 

بعدها وقتی این موضوع را برای آنا تعریف کردم، گفت درست میگه. زنان امروزی که دیگر نیاز به حمایت و سرپرستی مالی ندارند و خودشون وجهه اجتماعی و توان مالی دارند چه نیاز به کسی دارند که احساساتشون را در نظر نگیره و خودرای و لجباز باشه؟! زنان امروزی که خودشون می تونند زندگیشون را بچرخونند، به دنبال کسی هستند که از لحاظ احساسی درکشون کنند، اون ها ببینند و باهاشون مشورت کنند. اون ها دیگه نیازی به آقا بالاسر ندارند...

 

پیوست 1: این نظر استادمون بود. من صحت و سقمش را نه تایید و نه رد می کنم.

پیوست 2: روز چهارشنبه خونه آنا با دوستی دعوت بودیم! آخرهای مهمونی این قدر شوخی کردیم خندیدیم که نفهمیدیم زمان چه جوری گذشت!!! بعد که برگشتم خونه بدجوری احساس شادی و شیطنت می کردم! 

نظرات 24 + ارسال نظر
مرضیه شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 09:12 http://ghadaghan1.mihanblog.com/http://

سلام.
پس پدر شوهرم تقصیری نداره؟؟؟میزان هورموناش زیاده ؟؟

نمیشه که !!!!.من که میگم خودش مسئول رفتارشه

نظریه ها متفاوته! گفتم که این نظر این استاد بود.
ولی به طور کلی الان اکثر صاحب نظرها به تعامل ژن، محیط، فرهنگ و جامعه روی شکل گیری شخصیت توافق دارند.

ماهی سیاه کوچولو شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 09:18 http://1nicegirl8.blogsky.com

سلام ...چطورین؟
یه دونه بابای خوش تیپ هم ما داریم که گاهی میفرمایند:
یعنی در جواب من می فرماین وقتی میپرسم بابا چرا ما همیشه داریم سوپ میخوریم؟سوپ شدم بخدا... یه چیزی به مامان بگو خب...شاید میخ آهنی رفت تو سنگ
ایشان بجای اینکه به مامان یه چیزی بگه به من میگه(الان متوجه شدم بابای من نانازه مرد باید با مشت بزنه روی میز بگه این چیههههه؟؟؟؟)
دخدرم قبلنا یعنی زمان انسانهای نخستین مردها میرفتن شکار ...ببر شکار میکردن بعدش خام خام دورهمی با خانواده میل میکردن دخترشون هم نمیگفت چرا سفته چون دندون گراز داشتن...32 تا دندون که 4 تاش عقل بود
حالا تو اصن به من بگو دندون عقلت دراومده؟منم میگم نه...میگه پس سوپ بخور هیچی نگو دخمل...
الان دارین فکر میکنین ربطش چیه؟خودم میگم
ربطش اینه ...
وقتی مردان دیگه لازم نیست شکار کنن چرا ناناز نباشن؟تازه شم طبیعت همیشه تعادل سازیده میکنه هورمونها که از بین نرفته ...رفته تو شکم زنها
مثلن بابای من روزی 2 بار منو بوسیده میکنه ولی مامانم سالی یه بار اونم عید نوروز که تا میرم جلو میگه تورو بوسیدم بعدی بیاد


بابای من هم بیشتر از مادرم من را می بوسید ولی من هیچ وقت حس نکردم جزو دسته نانازها باشه! البته زیاد هم سوپرمن نبود!

بانوی ماه شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 09:32 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام
یکی از اقوام ما دختر خیلی خوبیه. از نظر مالی هم مستقل هست. یک بار بهش گفتم چرا تو ازدواج نمیکنی؟ گفت هرکی رو که ازش خوشم اومد مثلا از نظر قیافه ای میخواست به من تکیه کنه. فقط هم به صرف اینکه من شاغلم.
درسته خانم ها امروز نیاز به کسی دارند که درکشون کنه. وقتی کسی باشه که درکت کنه همون آدم هم میتونه ازت در صورت لزوم حمایت کنه.
حمایت فقط با چماق ایستادن بالای سر نیست. حمایت یعنی اینکه شب که میخوای بخوابی بدونی مردی که کنارت خوابیده آرامشت رو بهم نمیزنه. درصورتی که به نظر من اون گروه سوپرمن ها خیلی مواقع خواسته یا ناخواسته آرامش روحی خانواده رو بهم میزنن.
همیشه به شادی

سوپرمن ها به احتمال زیاد آرامش زنان امروزی را به مراتب بیشتر به هم می زنند!

اتی شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 09:47

خدا رو شکر تعداد این سوپرمن ها روز به روز داره کمتر میشه. واقعا تصورش خیلی سخته با یه سوپر من زندگش کردن حالا نانازی باشه زیاد میشه باش کناراومد.

بله! زندگی با سوپرمن ها برای اکثر زنان امروزی سخته!

نازنین شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 09:48 http://mah-mehr.blogfa.com

الهی که همیشه به شادی و خنده سپری شه دوستم .

بله من به این موضوع اعتقاد دارم و وقتی می بینم مردی به خوبی از پس زندگیش بر میاد و کاری نیست که نتونه انجام بده ضعف بزرگش در ارتباط با همسر و بچه هاش هم مشهوده . و برعکسش رو هم دیدم .
اما متعجبم از مردهایی که درک و شعور بالایی از زن ها دارن و اونو برای همسرشون خرج نمی کنن . نه درآمد خوبی دارن و نه کاری از زندگی پیش می برن بلکه تمام هدفشون جلب توجه کردن پیش زن های غریبه است . به اینا چه عددی باید داد ؟

ممنون

اگه بخواهیم بر طبق این نظریه جواب بدهیم باید بگیم احتمالا جزو همین نانازها هستند ولی به خاطر تربیت غلط و نبود اصول اخلاقی این خصلتشون را از طریق نادرست نشون می دهند!

7meti3 شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 10:26

خو أ نظر شما زن ها مردها ی بین ۲۵ تا ۴۵ رو مخان ولی بنظرت مردها چطو زنی رو مخان ای درست نی که مردهای سوپرمن رو متهم کنی به برهم زدن آرامش چون هیچ کسی بی منطق نی و هرکسی منطق خوش رو داره مشه خودتون رو أ فمنیست بگید هموطور که أ نظر شما زن ها نیازی به مرد ندارن مرد ها هم نیازی به زن ندارن و اگه هر دو با هم ازدواج میکنن بخاطر رشد کمال هس ن نیاز

آقای محترم، شما مال هر قومی باشید و یا هر گویشی داشته باشید، اگه ایرانی باشید در مدارس ایرانی به شما فارسی کتابی را تدریس کرده اند. چرا این قدر اصرار دارید با گویشی صحبت کنید که خیلی از ماها دقیق متوجه منظورتون نمیشیم؟! گویش شما هر چه که هست محترم و عزیزه ولی به نظرتون این خودخواهی نیست که گویشتون را به کسانی تحمیل کنید که ازش چیزی سر در نمیارند؟!

در ضمن گفتم این نظر استاد منه و نگفتم من باهاش موافقم یا مخالف! من هم نگفتم که زن و مرد به هم بی نیازند. مسلمه نیازی هست که نزدیکی و ازدواجی رخ میده فقط جنس نیازها فرق کرده. دیگه از جنس نیاز مادی نیست. بیشتر نیاز احساسی و روحی است.

صنم شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 10:42 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. به نظرم خود این سوپرمن یا ناناز بودن خیلی هم اصل نیس انعطاف مهمه و اینکه هرکسی قلقی داره و و قلق طرف دستت اومد بالاخره باهاش کنار میای به خاطر محبتی که بهش داری
اما آدم بدقلق خدا نصیب نکنه

خوب نکته اینه که سوپرمن ها انعطاف زیادی ندارند و به گونه ای ریجید و سخت هستند. نانازها بیشتر منعطف هستند.
باز میگم خود سوپرمن ها و نانازها مطلوب نیستند رنج بین تعادل و اون هاست که مورد بررسی قرار می گیره.

الهام شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 11:14 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
یه حسی به من میگیه ارتباط خاصی بین توان حمایتگری با ناناز بودن وجود نداره! همونطور که خانومهای ناناز از عهده مخارج و ضرورتهای زندگی بر میان، آقایون هم با وجود درک و انعطاف پذیری و احساسات میتونن این کارها رو بکنن. تازه الان تو محیطهای کار هم چون از اون وضعیت کسب و کارهای یک نفر-دو نفره خارج شدیم اونجاها هم انعطاف و همدلی بیشتری نیازه!!

اتفافا نانازها از لحاظ روحی حامیان بهتری هستند و می تونند احساسات مختلف زنان را درک و همدلی کنند باهاشون.
در مورد شغل ها هم فکر کنم هر دو در شغل هایی که با روحیه اشون سازگار باشه خیلی موفق میشند!

عطیه شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 14:25 http://zendegi-va-porharfi.persianblog.ir/

وای که من عاشق این دور همی هایی هستم که اینقدر آدم رو شنگول میکنه. من یه دوست از دوران دانشگاه دارم که اصلا وقتی میگه سلام چطوری هم از خنده منفجر میشیم. وقتی با هم جمع میشیم و این دوست هم هست از شدت خنده دهن مون درد میگیره...
و اما آقایون ناناز و سوپرمن! راستش من سوپرمن های ناناز رو ترجیح میدم!

آره! واقعا عالیه!

این ها همون اکازیون های فول آپشنند که گشتیم نبود نگرد نیست!!!

برای تو شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 15:45 http://www.dearlover.blogfa.com

زندگی ها متفاوت شده به نظرم شاید به زمان مادر بزرگ هامون اگه همسرانشون سوپر من بودن خیلی خوشبخت مشیدن چون اون موقع ها مرد و بود و قدرتش اما حالا نه وضع زندگی ها فرق کرده شاید حتی نوع رفتاری که زن و مرد توی زندگی مشترک با هم دارن رو هم بشه گفت که متفاوت شده به نظر من مرد باید بین 45 تا 60 باشه

خوب این همون مردان اکازیون نایابند که استاد می گفت بی خود نگردید نسلشان را حشراتی به نام ملخ خورده!
البته به شرطی که از اول مثل سیمرغ افسانه نبوده باشند!

هرکول پوارو شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 16:02 http://englishfilm.blogfa.com

در مورد زنها هم توضیح بدید !خوب بود.

گفتم که! این موضوع را استادمون مطرح کرد و حالا به هر دلیلی در مورد زنان توضیحی نداد! احتمالا اون ها هم یک نمودار صفر و صدی دارند برای هورمون های زنانه

هرکول پوارو شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 16:06 http://englishfilm.blogfa.com

من استثنا هستم !از لحاظ جسمی جز سوپرمن هستم از لحاظ عاطفی صفر...(:

شما پس یک پدیده نادر هستید!

صفا شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 19:23 http://sa4150.blogfa.com

جالب بود راستی کدومشون بهترن بین 40 تا 50 عالیه ولی فکر نکنم پیدا بشه

آره! بعیده!

داش بهی شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 23:49 http://behii.persianblog.ir/

الان نمره من چنده یعنی ؟


خوب خانمتون گفتند بین صفر و صد هستید!

به رنگ چادرم شنبه 12 بهمن 1392 ساعت 23:58 http://ze-mim.persianblog.ir

سلام
همسرم شما رو معرفی کردند
به نظرم بهترین حالت اینه که در هر شرایطِ متفاوتی بتونن درک کنن الآن باید کجای نمودار خودشونو قرار بدن. به قولِ استاد
نه مطلق صد. نه مطلق صفر. نه حتی بینِ صفر و صد
چون دیدم همچین فردی رو. خدا را شکر همسر جان نه صفرند. نه صد. در هر موقعیتی مرد باید خودش خوب رو از بد یا بین صفر یا صد بودنشو تشخیص بده


راستش این جوری که استاد ما می گفت این نمودار بر اساس هورمون های مردانه است. پس یعنی خود فرد زیاد نمی تونه توش دخل و تصرفی داشته باشه یا تغییرش بده!
ولی به شخصه من حس می کنم هر انسانی توان تغییر دادن خودش را تا حدی داره!

تسنیم یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 07:42 http://maskoob.blogfa.com

سلام
راستش برعکس بسیاری از دوستان من طیف بین 50 تا 75 رو ترجیح میدم. شاید چون خودم خیلی به قول استادتون نانازی هستم و بیشتر تمایل دارم طرف مقابلم اینطور نباشه. با اینکه به دلیل تجربیاتم با جماعت هنرمند و روح لطیف و احساساتشون زیاد مرتبط بودم اما هیچوقت دلم نخواست همسرم از اون تیپ باشه. بابا جان! مرد باید مرد باشه دیگههههههههه!


خوب هر کسی سلیقه ای داره دیگه! برعکس من دوست ندارم طرف عقاید و تصمیماتش را بهم تحمیل کنه!

بانوی ماه یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 10:08

مرسیییی خیلی لطف کردید

خواهش! قابل نداشت!

گلدونه یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 10:26

فک کنم نمره آقای شوهر هم نزدیک به صد باشه!

هوووووم!

maryam یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 12:43

خوب با این توضیحات اگه این هورمونها عملا هم قابل اندازه گیری باشه بهتره قبل از عقد و ازدواج یه آزمایش هورمونی هم انجام بدیم اینجوری لااقل حق انتخاب داریم ! واله به خدا!! در مورد اون مهمونی تون هم باید بگم احتمالا دلیل شادی و شیطنت بعدش گفتگوی ساده و راحت و بدون ترس از قضاوتی بوده که تو اون جمع داشتید

آره! آره! تو از کجا می دونی ناقلا؟!

آبان آذر یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 18:31 http://abanazar.ir

موافقم باهات.. به هر حال همون وجه حمایت و اینا رو هر آدمی داره و مردهای زیر پنجاه هم حتما دارن.. این جمع بشه با همدلی و درک احساسات و احترام .. این عالیه!

حمایت هست ولی نوعش فرق می کنه! مردان سوپرمن حمایت مالی و اقتصادی و فیزیکی دارند و مردان ناناز حمایت عاطفی و روحی و احساسی.

افسانه صمیمی یکشنبه 13 بهمن 1392 ساعت 22:57 http://callameh.blogfa.com

سلام. من هم اول کار مردان 70، 80 تو ذهنم اومد ولی بقیه مطلب رو که خوندم شدیدا موافق نظرتون شدم. و البته نظر انای عزیز.
چه خبر از مچ دردتون، بهتره؟ دوا درمانی چیزی کردید؟

ممنون. بهتره! اون زمانی که نمی نوشتم متوجه شدم بیشتر مشکل به خاطر کار با کامپیوتره!
نه فرصت نشد برم دکتر. اون دکتری هم که معرفی کردی، به یکی از فامیل معرفی کردم خودم نمی تونم اصفهان برم دکتر!

goohartaj دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 00:09 http://goohartaj.blogfa.com

[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]
[گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل][گل]

admin دوشنبه 14 بهمن 1392 ساعت 00:38 http://aaddminn.blogfa.com

درسته
داستان امروز مردمان جامعه خیلی تغییر کرده

همونطوری که مردها به قول شما به دسته ی نانازها هم نزدیک شدن زنها هم به دسته ی مردها نزدیک شدن

دیگه عمده ی زنانی که درامد دارن یه پا مردن واسه ی خودشون و حتی پای معامله های بزرگ میشینن و .....

به نظرم بافت جامعه به کل تغییر کرده و کاریش هم نمیشه کرد
مردانی که سعی میکنن زنان رو درک کنن و زنانی که پی احقاق حق خودشونن

در هر زمانی بسته به عرف جامعه و زیاد شدن شرایط یا خصوصیاتی در جامعه تعریف نابهنجار و بهنجار تغییر می کرده! اگه قبلا تعداد مردان رنج ناناز کم بود و نابهنجار محسوب می شد الان برعکس شده و به علت تغییر شرایط و زیاد شدن اون ها بهنجار محسوب میشند!

رها سه‌شنبه 15 بهمن 1392 ساعت 02:33

برای زندگی، من کلا حداکثر تا 60 رو تحمل میکنم. البته من این طوری هستم.

من هم همین طور هستم!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد