من افسار نمی اندازم!

سلام

سرکلاس بودم. استاد داشت درباره ادراک دیداری و ... صحبت می کرد. من سرم پایین بود و داشتم توی کتاب دنبال یک مطلبی در همین رابطه می گشتم و متوجه نشدم که چی شد که رسید به مثالی درباره زنان!!!

استاد گفت: دیدید یک عده از زنان خیلی زرنگند و خوب افساره را انداختند به گردن شوهره و افسارشون را به دست گرفتند؟!

بعد رو کرد به من و گفت تو چی؟! تو پیدا کردی؟!

چنان در شوک بودم که چند ثانیه هیچی نگفتم! گفت حلقه دستته پس شوهر کردی! تونستی قلق شوهرت را پیدا کنی؟!

گفتم بله! پیداش کردم!

گفت پس افساره را انداختی؟!

- نه!

- چرا؟! حتما زمانش را بلد نبودی؟! زمانش باید مناسب باشه!

- زمانش را هم بلدم ولی نیانداختم!

 بعد مکثی کردم و ادامه دادم: چون شوهر من یک انسانه و گردن یک انسان افسار نمی اندازند!

نمی دونم حرف هام را شنید یا نه؟! به نظر نمی رسید شنیده باشه...

نشنید که گفتم برای من هدف وسیله را توجیه نمی کنه...

من هیچ وقت به شوهرم به چشم کسی که باید به گردنش افسار انداخت نگاه نکردم. من او را انسانی همسان و هم پایه خودم دیدم. انسانی که بزرگ و بالغه و باید باهاش بالغانه برخورد کنم.

نه این که بلد نباشم ولی به نظرم انسانی نیست که برای رسیدن به هدف از راه هایی برم که بهش اعتقادی ندارم.

بله! هدف برای من وسیله را توجیه نمی کنه. چیزی که برای من مهمه همون وسیله است...

هدف ممکنه برای من و یک زن دیگه خریدن یک مانتو باشه ولی اگه زن دیگه ای حاضره به خاطر خریدن مانتو جوری رفتار کنه و حرفی بزنه که بهش باور و اعتقادی نداره، من این جوری نیستم.

حاضرم به هدفم نرسم ولی به راه و روش و باور زندگیم خیانت نکنم. چون همین وسیله، همین روش و همین باور، من و شخصیت من را ساخته که باعث ایجاد تفاوت من و دیگران میشه...

نه! من هیچ گاه به این چشم به هیچ انسانی نگاه نمی کنم... برای من همه آدم ها انسانند و من باهاشون انسانی برخورد می کنم... حتی اگه خود اون ها نخواهند... حتی اگه ساده لوحانه افساره را ترجیح بدهند... من این گونه نخواهم بود... حتی اگه هیچ وقت به هدف هام نرسم...

 

پیوست: کانال نسیم دیروز داشت یک برنامه از مرکز فارس نشون می داد به عنوان شکرخند که مشاعره طنز بود. شرکت کنندگان دو دختر و پسر کوچک بودند. با اون لهجه شیرین و با لحنی جدی و بامزه چنان شعرهای طنز می خوندند که من کلی ذوق کردم و خندیدم و کیلو کیلو کله قند تو دلم آب شد! 

نظرات 36 + ارسال نظر
آفرین شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 08:18 http://mylivesky.blogsky.com

افسار انداختن توهین به شعور انسانی طرف و البته خود آدمه!
تا وقتی گفتگوی منطقی و دوستانه هست، نیازی به اینکار نیست.

درسته! من هم با گفتگوی منطقی موافقم

پرنده ی گولو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 08:24 http://thegooloobird.blogsky.com/

به نظر من هیچ زنی اونقدر بدبخت نیست که با یه موجود افساردار زندگی کنه. همسر آدم آیینه شخصیت آدمه.

درست میگی گولو جان

بانوی ماه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 09:03 http://mid-day-moon.blogsky.com

سلام
البته بعضی ها متعقدن که اگر افسار شوهرت توی دستت نباشه یعنی زندگی توی دستت نیست.
به نظر من اونا اشتباه میکنن. خیلی از همونا زندگیشون پر اشکال ترین زندگی هاست.
کاملا موافقم با نظرتون.

نمی دونم زندگیشون چه طوره؟! شاید اشکالی هم نداشته باشه ولی این نحو زندگی کردن با روحیه من سازگار نیست

عاصی شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 09:15 http://asysepid.blogsky.com

منم این افساره انداختن رو درک نمیکنم. تو همون پست که راجع به گالری دوستم نوشته بودم وقتی اون چک رو کشیده بود مامان جواهر اومد زیر گوشم گفت: ناقلا چجوری اسیرش کردی؟ بیا به دختر منم یاد بده که قلاده بندازه گردن این پسرا! من داغ شده بودم ولی انقدر حالم بد بود هیچی نگفتم... فقط گفتم بخدا من کاری نکردم... مگه من خودم خوشم میاد برده ی یه مرد باشم که بخوام اونم غلام حلقه به گوشم باشه؟ مگه من خوشم میاد یه مرد مثه داراییاش به من نگاه کنه که خودم به یه مرد به چشم سگی که غلاده انداختم بهش نگاه کنم؟؟ از این طرز فکر خیلی چندشم میشه...

من هم درک نمی کنم

[ بدون نام ] شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 09:36

شادمانه
نگاه استاد، نگاه غالبه، نگاه مسلط بر جامعه
امیدوارم این نگاهت رو همیشه بتونی علیرغم ناهمخوانی با جامعه حفظ کنی

بله! ایشون به عنوان یک مرد مسن بازگوکننده این نگاه غالب بود.

حفظ کردم و می کنم حتی با این که به خاطر نگاه متفاوتم تاوان داده ام و می دهم

omid1977 شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 10:05 http://omidkhan1977.blogfa.com/

متاسفانه جامعه ما -حتی قشر مثلن تحصیلکرده و فرهیخته- هم دارای این نوع نگاهها و حساب کتاب کردنها هستند و زندگی رو در همین میبینند که هر چی بیشتر بتونی ببُری و بکنی و ببَری

متاسفانه

ماهی سیاه کوچولو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 10:18 http://1nicegirl8.blogsky.com

یعنی عاشق تعامل شما و آنی هستم
ارتباط پست هاتون تو حلق فمینیست های بی رگ
لیدی فرموده"از قدیم گفتن که خود را بدار که شو داری ، شو را ندار هوو داری! یعنی باید به فکر خودت باشی نه به فکر شوهرت."
خانوم اردیبهشتی من بعضی وقتا خودم رو لوس میکنم بابام چیزی بخره یعنی لیدی میشم؟

باید از لیدی بپرسی! ولی بعید می دونم! لیدی هیچ وقت خودش را برای کسی لوس می کرد و نمی کنه

بی ربط شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 11:13 http://idleuser.blogfa.com/

درست می فرمایید و متقابلن همین طوره در مورد «کشتن گربه دم حجله» و ...

صحیح می فرمایید

ناردونه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 11:33

بعضی وقتها این افسار برای مردهای چموش لازمه .

اگه دو طرف زندگی مشترک شون رو دوست داشته باشن بعضی تغییرات لازمه که انجام بشه . میشه به افسار به دید تغییر مثبت نگاه کرد .

خانومی چه جوری میشه برات کامنت خصوصی گذاشت

مرد اگه چموش و بی مسئولیت باشه اصلا نباید باهاش ازدواج کرد!

در قسمت تماس با من یا همین جا بنویس خصوصی

مهربانو شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 13:13 http://baranbahari52.blogfa.com/

سلام اردیبهشتی جان .
هزار بار هزار بار متاسفم برای کسانی که از این الفاظ زشت استفاده می کنند .. فکر کن شنیدنش از دهن یه استاد چقدر میتونه ناراحت کننده باشه .
من تازه عروسی کرده بودم که دوست مامانم با ذوق و شوق درمورد دختر خودش که تازه عروس بود صحبت می کرد و می گفت : شادی زبونش به سر علی درازه .. بیچاره علی انقدر جلوی شادی موش میشه .. مثه چی از .. نش می خوره !!!!
اصلا فکر نمیکردم انقدر بچه م عرضه داشته باشه .. من و مامانم یه نگاه به هم کردیم و هزار تا حرف تو نگاهمون بود .. بعد اون گفت تو چی مهربانو ؟؟
گفتم : والله من شوهر کردم ، تو میدون جنگ نرفتم که برنده باشم .. با یه انسان ازدواج کردم نه دوست دارم جلوم موش باشه نه خدای نکرده از جاییم چیزی بخوره ..
البته اردیبهشتی جان ، خیلی متاسفم که زندگی زناشویی من به مارکه رسید و دست همچین ادمایی آتو افتاد که چند سال بعد بهم بگن : خدا رو شکر علی و شادی هنوز با هم زندگی میکنند و هنوزم علی مثه روزای اول از فلان دخترم می خوره .. و من هیچی نتونستم بگم به اون مادر احمق ، که علی یه بار منو تنها گیر اورده بود و بهم التماس میکرد که باهاش دوست شم چون از زندگی با شادی متنفره !!!
فقط گفتم هنوزم معتقدم که زندگی زناشویی باید اون باشه که من کردم متاسفانه ارمین لایق اون یک رنگی و صفا نبود .

درست میگی! زندگی زناشویی درست یعنی یک رنگی! ولی گاهی یک عده لیاقت یک رنگ بودن را ندارند اون وقت نباید به هر قیمتی اون زندگی را نگه داشت

البته مهربانوی عزیزم من برای استادم احترام زیادی قائلم و اطمینان دارم منظور ایشون یک چیز دیگه بود ولی بهانه ای شد برای این پست من

admin شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 14:16 http://aaddminn.blogfa.com

کلمه افسار درست نیست اما من
با قلق موافقم

به هرحال هرکسی یه قلقی داره
هر زنی دنبال قلق شوهرشه و هر مردی دنبال قلق زنش

اینکه بدونی کی سرحاله کی نرمال نیست
و چه زمانی مناسب تره برا بیان خواسته ها

این دیگه افسار انداختن نمیشه میشه؟

این که انسان در زمان و مکان مناسب و با لحن و کلمات درست با فرد مقابل صحبت کنه نشان از همون بلوغشه که من هم باهاش موافقم.
منظور من از این کلمه و این روش اینه که شما جوری رفتار کنید که همسرتون دوست داره حتی اگه باور نداشته باشید!
مثلا همون مانتو، من اگه باور نداشته باشم که همسرم سلیقه خوبی داره ولی مدام چرب زبونی کنم و بهش بگم من فقط می خواهم با تو برم مانتو بخرم چون تو انتهای سلیقه ای و مثلا به بهمانی گفتم وای نمی دونی شوهر من چه خوش سلیقه است و... ولی در واقع بهش اعتقاد ندارم و فقط هدفم اینه که شوهرم بیاد تا پولش را بده به نظر من همون چیزیه که پسندیده نیست!

هوار شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 14:21 http://www.havarr.blogfa.com

دوباره سلام

مرضیه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 14:31 http://ghadaghan1.mihanblog.com/

این عبارت افسار انداختن خیلی زشته ودر شان یه انسان نیست و من هیچ وقت دوست ندارم در مورد همسرم اینو بگم همونطور که دوست ندارم همسرم این نطر رو در مورد من داشته باشه .
هیچو وقتم دوست نداشتم به هر روشی که دلم راضی بهش نیست و ریاکارانه نظر نوافق همسرم رو جلب کنم تا به مقصودم برسم.
احترام گذاشتن یه چیزه ،ترسیدن از طرف یه چیزدیگه .
چطوریک استاد اینو گفته؟؟

من چون دقیق نمی تونم نظر استاد را تشریح کنم، قضاوت نمی کنم فقط حرفش بهانه ای شد برای پست من

افسانه صمیمی شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 18:02 http://WWW.CALLAMEH.BLOGFA.COM

سلام.
روزتون مبارک

ممنون عزیزم. روز تو هم مبارک

نغمه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 18:11

سلام.عجب استاد ی و چه بی پرده .و فکر کنم انتظار جواب شما رو نداشت.

زیاد قضاوتش نمی کنم! بعید می دونم جدی بوده باشه!
ولی فکر می کنم یا نشنید یا نشنیده گرفت

ناردونه شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 22:29

وقتی بعد از ازدواج فهمیدی مردت اونی که فکر می کردی و نشون می داد نیست اونموقع نباید یه جاهایی جلوش ایستاد و حرفت رو به کرسی بنشونی ( وقتی مطمئن باشی که حرف و نظرت درسته ؟)

شاید منظورم رو درست ننوشتم . منظورم از افسار اونی نیست که مهربانو جون توی کامنتش اشاره کرده . منظورم سیاستی هست که برای. زندگی مشترک و مرد و زن مفیده

راستش حق و درستی یک معقوله نسبیه! ولی همون طور که گفتم صحبت کردن در زمان مناسب، با لحن و استدلال و شیوه مناسب یک مهارت که من اسمش را افسار نمی گذارم و کاملا هم پسندیده است.

آدم چاق شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 22:43 http://chagh2.blogfa.com

برخی وقتها اساتید برای اینکه صمیمیت ایجاد کنند از الفاظی سر کلاس استفاده می کنند که بار معنایی خوبی ندارد. بهتر بود می گفت برخی خانمها مهارتهای کلامی و ارتباطی خوبی دارند و دقیقا درک می کنند همسرشان چه موقع در چه وضعیتی است. شاید هم اصلا منظورش دقیقا همان افسار بوده!!
به هر حال ما در همین وبلاگستان گاهی مطالبی از برخی مردان می خوانیم که خودشان از اینگونه رفتار زنهایشان لذت می برند. یادم است یکی که کلا می گفت بابا من دلم می خواهد گاهی زنم برایم ناز کند و ابراز ناتوانی کند چرا همش انقدر حسابگر است و منطقی فکر می کند! برای خودم هم جالب بود که طرف دلش می خواست که زنش دقیقا خرش کند و افسار بی اندازد و ....
بی خیال خانم. هر چیزی که وجود دارد کارکرد دارد اگر کارکرد لازم را نداشته باشد کم کم حذف می شود. خوب است که ما بچه هایمان را منطقی بار بیاوریم تا دقیق زنشان را درک کنند و از خرشدن لذت نبرند تا افساری گریبانگیرشان نشود.

بله من هم زیاد به استاد خرده نمی گیرم! حس نمی کنم منظورش واقعا افسار به معنای غلیظش باشه بیشتر جنبه شوخی داشت ولی حرفش انگیزه این پست شد!
بله! دقیقا عده ای از مردان که کم هم نیستند خودشون دوست دارند این افساره به گردنشون بیوفته! همون طور هم که خودم نوشتم حتی اگه عده ای هم ساده لوحانه این را بخواهند من این کار را نمی کنم

الهام شنبه 17 اسفند 1392 ساعت 22:49 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
امیدوارم استاد از این شوخی استفاده کرده باشه برای باز کردن سر صحبت و بیان موضوع دیگه...چون چنین عقیده ای اگر واقعیت داشته باشه برای یه استاد روانشناسی بسیار خجالت آورتره!!!
به نظر من خیلی وقتها روش همون هدفه. اینکه بتونی همون چیزی که واقعا تو فکرت میگذره و میخوای رو مطرح کنی اهمیت بیشتری داره در مقایسه با یه چیزی مثل مانتو. آرامش بیشتری تو این موضوع هست

به نظر من هم خیلی جدی نمی گفت! بعید به نظر می رسه که خیلی جدی بوده باشه و بهش اعتقاد راسخ داشته باشند!

باهات موافقم.

برای تو یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 01:35 http://www.dearlover.blogfa.com

این اصطلاح افسار انداختن یکجور شوخی شده به نظرم واقعی نیست
راستی عکس و العمل استاده چی بود

من هم حس نمی کنم استاد بهش واقعا اعتقاد داشته باشه!
گفتم که حس می کنم نشنید یا خودش را به نشنیدن زد!

ema یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 07:39

چرا دوباره کامنتم فرستاده نمیشه ( ١-٢-٣ امتحان میکنیم )

این یکی که الان رسید!

نازنین یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 10:54 http://mah-mehr.blogfa.com

واقعا یه استاد دانشگاه باید اینطوری حرف بزنه ؟

خیلی برای آموزش کشورم متاسفم . ببین دنیا چطور داره واسه نسل آینده اش برنامه ریزی می کنه و ایران چطور داره با این آدم های نالایق و تعلیم و تربیت نا صحیح رو به سراشیب می ره .

من سعی می کنم این جوری قضاوت نکنم. حداقل نه به این زودی!

مهسا مامان یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 11:13

سلام.من تازه اینجارو پیدا کردم البته وبلاگ قبلیه رو میگم میخواستم اگه بشه بهم رمز بدی تا بتونم از مسائل مربوط به آموزش مسائل جنسی استفاده کنم.آخه من یه پسر یکساله دارم و دونستن اینها میتونه بهم خیلی کمک کنه.ممنون میشم اگه کمکم کنی.mahsa_b_1981@yahoo.com

عزیزم آموزش مسائل جنسی به کودکان که رمزی نیست!

نازنین یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 13:44 http://mah-mehr.blogfa.com

دیگه باید چه اتفاقی بیوفته که بشه قضاوت کرد؟

مسلم ترین حقوق انسانی زیر سوال می ره . استفاده از کلمات نا مناسب رواج پیدا می کنه . اونم توسط یه آدم تحصیل کرده که داره افراد دیگه ای رو آموزش می ده .

nayyere یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 15:45 http://salimi.blogfa.com/

به نظرم استفاده از این الفاظ حتی به شوخی هم مناسب نیست.

درسته

Forugh یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 16:22

بانوی اردیبهشتی عزیز
به نظرم این پست یه گریز پست دیگه می خواهد! البته شاید توی پست های قبلیتون باشه! می دونی یه خورده گمراه کنندست.
اینکه شان همسر و … فرای افسار و این مسایل است کاملا قبول دارم. ولی اینکه خیلی ها٬ امروزه شیوه بحث و استدلال و در خواست از همسر را هم نمی دونند این خودش مشکل زاست؛ "من همینم. عاشقم باش یا … " عشق و زندگی یه شروع داره ولی حس آرامش و رشد هر دو طرف که قسمت زیادش هم به همین نحوه صحبت با همدیگس بر می گرده و منشا ادامه عشق!!!

من درباره مهارت گفتگو قبلا پستی نوشته بودم.

گلابتون بانو یکشنبه 18 اسفند 1392 ساعت 17:15 http://golabatoonbanoo.blogsky.com/

عبارت ناجوریه افسار انداختن. مگه شوهرامون دور از جونشون حیوونن که افسار گردنشون بیاندازیم؟! این چه حرفیه آخه؟!
هر چند قبول دارم عده ای از خانوم ها در عمل این کارو می کنن! چیزی که من هیچ وقت باهاش کنار نمیام!

بله یک عده از خانم ها حقیقتا چنین باوری دارند حتی اگه در کلام از الفاظ زیباتری استفاده کنند

تسنیم دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 19:03 http://maskoob.blogfa.com

سلام
اگرچه این عبارت به کار رفته ناخوشاینده اما در عمل بسیاری از زنها همین روش رو دارند و خوب باید بگم چندان هم ناموفق نیستند! راستش من عملا مایلم افسار زندگی خودم رو دستم بگیرم و در این مسئله هم خیلی جدی هستم و همین باعث میشه گاهی اوقات زیادی سماجت کنم. ولی به طور کلی ترجیح میدم اختیار زندگی دست خودم باشه ولی یواشکی!

زندگی را مدیریت کردن با افسار انداختن فرق می کنه

زهراسادات دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 20:32 http://roozhaiepooch.persianblog.ir

عجب جوابی به استاد دادی.....

صنم دوشنبه 19 اسفند 1392 ساعت 21:26 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. اینجور وقتا یاده یکی از دوستای فامیلیم می افتم....
اوائل ازدواجش که هنوز عقد بودن خیلی حرف شنوی شوهرش بود!!!!! اما ما میشناختیمش که ذاتش اینجوری نیس و برا همین ازش میپرسیدیم چجوریاس تو انقده مطیع هستی؟ میگفت دارم افسار میندازم!!! میخندیدیم و تموم میشد اما گذشت تا رفتن زیره یه سقف و افسار گردن خودش موند!!!!! روش خونوادگیشون، روش خواهرش و مادرش برای اون و شوهرش جواب نداد

من دلم میخواد همسرم اگه تو چشام نیگا کرد بفهمه چی به چیه و نشه گولش زد!!
آدمی که بشه گول زد به طرفش دروغ رو یاد میده و بی صداقتی رو و این اصن صمیمانه نیس

چاه کن این بار ته چاه افتاد؟!
صداقت و صمیمت خیلی خوبه ولی صنم جان زندگی واقعی این جوری نیست! به ندرت کسی پیدا میشه که قدرت چشم خوانی داشته باشه!

yek mard سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 01:07

مرد باید مرد باش و زن هم باید زن هر کدام سرجای خودشان

میشه بگید تعریف مرد بودن و زن بودن از نظر شما یعنی چی؟!

صنم سه‌شنبه 20 اسفند 1392 ساعت 08:49 http://daftaresanam.persianblog.ir/

منظورم اینه که اونقدر صمیمی باشیم که نه دقیقاً توی چشم! اما وقتی نیگام میکنه وقتی رفتارم رو میبینه بفهمه مثلا خوبم یا بد یا دارم خودمو به خوب بودن میزنم یا لوس کردن یا هرچی
البته یه پاناروئید در این زمینه خودشو به نفهمی اعصاب خردکنی میزنه که...... که من تجارب تلخی ازش دارم

تا اون حد هم کم پیش میاد! مگه زمان گذشته باشه و به یک تفاهم و درک متقابل رسیده باشید

گلدونه چهارشنبه 21 اسفند 1392 ساعت 10:39

خعلی لایک به نگرشت
من هم همین ایده رو دارم. بعضی ها تو اختلافاتی که با آقای شوهر دارم بهم میگن چرا افسارشو نمیکشی!! یا چطور قلقش دستت نیومده افسار بزنی تعجب مبکنم و واقعن با خودم فک میکنم اگه من نگرشم به یه آدم دیگه که همسرمه درست نباشه در حد یه چهارپا ببینمش وای بر من!

رایا جمعه 23 اسفند 1392 ساعت 17:36

گول زدن ادما و افسار انداختن اونا برامن هیچ لذتی نداره طرف خودش باید با میل خودش کاری رو بکنه تا به دلم بشینه جدااز اینکه مثل شمااعتقاددارم هر ادمی شخصیتش محترمه و گول زدن انسانها واقعا کار چندش اوریه در ضمن بابت معرفی این اهنگ فوق العاده ممنونراستی بهت گفتم چقدر ازت و عقاید وشخصیتت خوشم میاد دختر ارتمیسی ؟

ممنون عزیزم، لطف داری

ghoos سه‌شنبه 5 فروردین 1393 ساعت 20:37 http://ghoos.persianblog.ir

سلام
ینی چی افسار بندازیم؟ من مجردم و سر درنمییارم :D
فقط می دونم اینکه قلق شوهرتو بدونی خوبه! ولی من که شوهر ندارم درک نکردم درست منظورشون چیه.
ولی دوس دارم بدونم. خوشال میشم بگید.

منظورشون این بود که جوری رفتار کنید که شوهرتون همون کاری کنه که شما دوست دارید.

ghoos یکشنبه 10 فروردین 1393 ساعت 13:53

خب چرا این بد باشه؟!

سئوال را با سئوال جواب نده! خیلی چیزها هست که بد نیست ولی فایده هم نداره! اگه به نظرت فایده داره برام بشمار و این کار را انجام بده وگرنه من به شخصه می تونم کلی نکات ناخوشایند براش بشمارم

ghoos سه‌شنبه 26 فروردین 1393 ساعت 16:01

خب مزیتش اینه که نظر همسرت جلب میشه دیگه! و راضیش می کنی!

این که نظر همسرت را جلب کنی یا راضیش کنی با این که مجبورش کنی هر چه تو می خواهی انجام بده فرق داره! رضایت دادن باید اختیاری باشه!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد