بهت زده، خشمگین و ناامید...

سلام

نمی دونم اسمش را چی میشه گذاشت؟! اتفاق؟! قسمت؟! حکمت؟!

که درست بعد از نوشتن پست قبلی و امیدهای قشنگی که توی ذهنم اگرچه آرمانی به نظر می رسید ولی در عین حال شدنی و ممکن بود، باید چنین حرفی را می شنیدم.

حتما گیج شدید؟! می پرسید قضیه چیه؟! بگذارید از اول بگم!

خانواده مادری من خانواده تحصیل کرده و دانشگاهی هستند. وقتی توی فامیلت استاد دانشگاه داشته باشی که باسابقه باشه و در دانشگاه بزرگی هم تدریس کنه ناخودآگاه با زندگی واقعی و خصوصی اساتید دیگه هم آشنا و خبردار میشی.

یکی از این اساتیدی که به همین واسطه باهاش آشنا شدم، یکی از اساتید به نامه که توی زمینه ادبیات، عرفان و متون اسلامی تالیفات زیادی داره. چند تا از کتاب هاش را خونده بودم. برام ثقیل و سنگین بود ولی به گونه ای جذب نوشته ها و سبک تفکرش شده بودم و به نظرم انسان محترم، خوش فکر و متعالی میومد.

بعد همین دیروز به واسطه ای حرف هایی نقل قول از این استاد در مورد زنان شنیدم که تا مدتی تو شوک بودم. نه! نگید که ممکنه شایعه باشه منبعم خیلی موثق بود!

راستش اگه یک فرد از طبقه اجتماعی پایین چنین حرفی بزنه باعث ناراحتیم می شد.

اگه یک فرد کم سواد که هیچ مطالعه ای نداره چه برسه به تالیف چنین دیدگاهی نسبت زن داشته باشه می تونم تحمل کنم و هضمش کنم.

اگه این حرف ها از دهان یک مرد لات خارج می شد، اگرچه آزاردهنده بود بیشتر می شد درکش کرد.

اما وقتی یک استاد، یک فرد تحصیل کرده، کسی که این همه تالیف و اثر داره، کسی که چنین قلمی داره و از چنین موضوعات متعالی می نویسه، این گونه درباره زن و وجودش و هویتش حرف می زنه آدم دچار شوک و بهت میشه.

گیجم... چه طور کسی که چنین درباره هستی و فلسفه وجود می نویسه و به ظاهر چنین تفکری داره، چنین درباره زنان حرف می زنه؟! این که مهم نیست که فکر و هوش و توانایی و استعداد زن چی باشه، همه زنان در نظر ایشون فقط یک فرصتند برای ارضای غرایزشون!

درست مثل خروسی حریص که به دنبال جمع کردن مرغ های بیشتر و بیشتر برای وسعت بخشیدن به قلمروش و رفع نیازهاش باشه...

حالم بده...

بهت زده، خشمگین و ... و ناامیدم...

ناامید از تغییر...

نظرات 37 + ارسال نظر
باران پاییزی دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 08:28 http://baranpaiezi.blogsky.com

دانش، آدم خوب را خوبتر میکنه و آدم عوضی را عوضی تر

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 08:37 http://1nicegirl8.blogsky.com

مثه مجتبی ...دوست هرمز ...
اونم حرف وحشتناکی زده...اونم نظرش مثه همین استاده...
خانوم اردیبهشتی نا امید نباشین
نسل ما تفکراتی که شما بهش اعتقاد دارین رو عملی میکنه...

صنم دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 09:00 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام.
جالبه!! این یه جور اعتراف بوده که گفتنش دل و جرات میخواد!
اما انگیزه اش از این اعتراف چی بوده؟ اون مهم تره!!!

صفا دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 09:06 http://sa4150.blogfa.com

عزیزم تغییر سخته آرام و زمانبر هست ولی غیر ممکن نیست مطمئن باش ....

گل آبی دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 09:27 http://bluewaterlily.blogfa.com

متاسفانه همینه. متاسفم که خیلی از مردهای تحصیلکرده و روشنفکر ما نگاه خیلی پست تری به زن دارند، نسبت به یک آدم بی سواد عامی. انگار این مردهای روشنفکر هم اون قداست و لطافت زن که مرد بی سواد یا سنتی به عنوان یک اصل پذیرفته قبول ندارند و هم نقشش به عنوان یک انسان!
(وقتی توی یک جلسه کاملاً رسمی با آقایان متشخص مدیر و باسواد می نشینی و حرفهاشون رو می شنوی با تمام وجودت باورش می کنی)

الیــــــــــما دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 09:37 http://amirfandogh.blogfa.com

آدم ها وقتی به هم نزدیک تر میشن
وقتی از فاصله ی کمتر همدیگر و می خونن
وقتی وضوح بیشتر میشه متاسفانه کیفیت ها میاد پایین
خیلی وقت ها به حال امروز شما رسیدم و کلی از برداشتِ خودم تعجب کردم تا تفکر آدمها ...

آفرین دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 10:15

تغییر ایجاد مشه اما نه یک روزه. صبر میخواد.
ماخودمون تغییر ایجاد می کنیم با تربیت صحیح مردان اینده

omid1977 دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 10:36 http://omidkhan1977.blogfa.com/

سلام
خب میدونید
پیرو تجربیات زندگی
ما یاد گرفتیم که از هر کس در هر زمینه و تخصصی که داره و ما میپسندیم بهش علاقمند بشیم و این وسعت علاقه رو بیشترش نکنیم که شاید در بقیه نظرات و دیدگاه ها و حوزه ها ایشون تخصصی نداشته باشند

فلذا براساس این اصل
اولا وقتی میبینیم یک بزرگی در زمینه ای کوچکی میکند تعجب نمیکنیم
دوما میبینیم چه میگوید نه اینکه که میگوید
سوما بنیانهای فکری و روحی و عواطفمون بهم نمیریزه در قبال مسائل اینچنینی که شما اشارت فرمودید

خلاصه اینجوریاس بانو
شما هم هم از ما و هم از بقیه در اون حد و شرایطی که خوبند انتظار داشته باشید و بیاد داشته باشید که دیگر جنبه های ناپسندشون رو در تعارض با این جنبه شون قرار ندید و حذف نکنید!!
خوبی رو ببینیم و از بدیهاشون فاصله بگیریم
باشد که رستگار شویم

آدم ها برای من بت نیستند ولی دیگه تا این حد انتظار نداشتم! چیزی که گفتند این قدر ناپسند و حقیره که کل مقام و جایگاه و تالیفاتشون را زیر سوال می بره

ناردونه دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 11:02

خواجه در بند نقش ایوان است
خانه از پای بنـــــــــــد ویرانست

وقتی روز زن همچون پیامی می دن که : بهتر زن توی خونه بشینه ، بشوره ، بسابه و ... حتما استاد دانشگاه باید فکر های بدتر از این داشته باشه .

ادیب عشق دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 11:35 http://19paknevis.blogfa.com/

سلام بر اردیبهشتی ها

بی ربط دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 11:35 http://idleuser.blogfa.com/

ناامیدی خیلی بده، بدتر از زلزله و حتا بدتر از حرف های نسنجیده اون استاد نامحترم.

ناامید نباش؛ بگرد یه کم امید همین گوشه کنارها باید وجود داشته باشه.

احتمالا تا فردا خوب میشم! من ذاتا ناامید نیستم و نمی تونم باشم.

آیبک دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 12:03 http://ghalamaybak.blogfa.com/

دقیقا به همین خاطره که من همیشه می گم تحصیل هیچ ربطی به شعور نداره!
تحصیل به ارتقای سطح اطلاعات در زمینه هایی کمک می کنه و تا خود محصل نخواد هیچ نقشی در ارتقای شعورش نداره

صبور دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 12:23 http://saboraneh.blogfa.com/

متاسفانه به نظرم بیشتر مردها الان همین طرز تفکر رو دارن

محمود دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 12:56

سلام با امید روزی که همه به هم به دید یک انسان نگاه کنیم. بانو در هر صورت وعده خدا اینه بهشت زیر پای مادرانه

من با قسمت بهشتش مشکلی ندارم به شرطی که این تعارضات حل شده باشه!

نازنین دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 13:59 http://mah-mehr.blogfa.com

چرا فکر نمی کنی اونم در طی سالیانی که زندگی کرده از فکری به فکر دیگه ای تغییر جهت داده . شاید افکار متعالی اش توسط آدم های حقیر به نحوی سرکوب شده باشه . شاید تجربه های تلخ از برخورد با زن های اطرافش باعث شده که اینطور فکر کنه .

زیاد سخت نگیر . اگر قرار باشه با کلامی اینطور به هم بریزی توانایی تغییر دادن جهان پیرامونت رو از دست می دی . قوی باش دوستم.

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 14:01 http://1nicegirl8.blogsky.com

منکه ناامید نمیشم
چونکه در آینده یی نه چندان دور ...امثال این اساتید به پوچی حرفهایش پی میبرن...چونکه کل مقام و رتبه ها برای ما دختران و زنان خواهد بود...
من یه ذره بدجنسی کنم؟
کتابهایشان در انظار عمومی و در حضور چشمهای بهت زده استاد به کودکتان داده تا با آنها اوریگامی درست کند
اینقدر حالش گرفته شود که نگو...

مینو دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 14:47 http://milad321.blogfa.com

سلام
این طرز تفکر دیگه برام عجیب نیست. با افراد زیادی در سطح بالای علمی سر و کار داشتم که در محیط کار ژست برابری حقوق زن و مرد را داشتند و در محیط خانه اجازه نمیدادند همسرشان شاغل بشود چون میخواستند یکنفر مدام در خدمتشان باشد.

مهرپرور دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 14:50 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
حرف باران پاییزی چقدر حکیمانه بود!
با نگاه جناب امید هم برای تسلی خاطر موافقم
خودمم همیشه یک سوال گوشه ذهنمه که چرا حداقل گاهی آدمها "تظاهر" نمیکنن؟؟؟ خود شخصیت دادن به زن و زنان پیشگام واسه خودش کلی کلاس داره! حداقل محض کلاسشم که شده این افکار کثیفشون رو بروز ندن!!
خانوم اردیبهشتی از تو چه پنهون امروز میخواستم راجع به یه خانوم معمولی تو اتوبوس بنویسم که حرفهای شرم آوری راجع به توقعات و سطح فهم دخترها از زندگی میزد. اما پستتو که دیدم سطح توقعم اومد پایین!! و دیدم نازدونه راست میگه خانه از پای بست ویران است


اردیبهشت مبارک

هرکول پوارو دوشنبه 1 اردیبهشت 1393 ساعت 19:06 http://englishfilm.blogfa.com

زن فرصتی برای ارضای غریزه


نمیخوام

طنین سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 02:53

عزیزم اون استاد هم با همه دانشش یه مرده!!

یعنی می فرمایید همه مردها تا این درجه پستند؟! آیا این که بگیم استاد هم مرده توجیهی براشه؟!

مرضیه سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 08:10 http://ghadaghan1.mihanblog.com/

سلام.
میگم میخواید فعلن اسمشو بذارید نیو فولدر بعدن سر فرصت یه اسمی براش انتخاب میکنیم.
با اقاامید موافقم.
ودیگر اینکه بیچاره زنش.

سهیلا سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 10:23 http://nanehadi.blogsky.com

قدیما میگفتن عینک سواد نمی اورد حالا باید بگن سواد شعور نمی اورد

مهسا سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 10:23

خانم اردیبهشتی عزیز اولا" که ورود به ماه تولدتو بهت تبریک میگم ایدوارم دیگه امروز از اون حالت شک و ناامیدی دیروز بیرون اومده باشی .
من یه عقیده ای دارم به نظرم اون مردایی که این مدل طرز تفکر دارن در دل و ذهنشون به جایگاه زن معترفن ولی بخاطر تربیت یا بخاطر تایید از سوی دیگر مردان یا حس حسادت ذاتیشون سعی در کوبیدن و له کردن زنان دارند تا ارضا بشن تا دلشون خنک بشه از این که یه زن مستقل و موفق میبینن و ....

مهسا سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 10:30

البته بانو ما زنا هم اشتباهات زیادی داریم من یه مثال ساده میزنم از چیزی که میبینم من یه گروه دوستی دارم از دوستای دوران پیش دانشگاهیم ما زمستون جایی عروسی داخل یه رستوران دعوت بودیم با همسرامون رفتیم و اونجا تقریبا" اولین جایی بود که همسرا با هم و با دوستا اشنا شدن بعد اون دو تا برنامه دیگه زنونه بود که من به علت گرفتاری و ... نتونستم شرکت کنم بعد اون چهار ، پنج تا تماس داشتم از همون دوستام که ادعا دارن زن امروزین !!! مبنی بر اینکه شوهرت مارو دیده از ما خوشش نیومده و نمیذاره با ما رفت و آمد کنی ؟!!!!!!!
فکر کن اینقدر سطح خودشون و پایین میارن که یه زن قدرت تشخیص اینکه با کی رفت و آمد کنه با کی نکنه رو نداره باید شوهرش براش تصمیم بگیره من منفجر میشم وقتی همچین چیزایی میشنوم یعنی منفجرا
نمیدونم ولی فکر کنم خیلی از زنا هم تو بودن همچین تفکراتی بی تاثیر نیستن

admin سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 11:25 http://aaddminn.blogfa.com

مقاله ای خوندم مبنی بر اینکه همه ی ماها یک دیکتاتور درون داریم

شاید این موضوع در خصوص وجود یک ادم لات و پائین شهری در وجود ماهم صادق باشه و خیلی از ماها این شخصیت پنهان رو در وجودمون داریم و یهویی سربر میاره و این اتفاقا صورت میگیره

بولوت سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 12:12

حالا ایشون که مرد بودن. خیلی از زنام هستن که نهایت جایگاه و ارزش خودشون رو همین مورد میدونن!
مادامی که زن ها نگاهشون به خودشون و همجنساشون اصلاح نشه. از تعداد این مردها کم نخواهد شد.

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 2 اردیبهشت 1393 ساعت 21:57 http://1nicegirl8.blogsky.com

من یه بار یه داستان بهم ایمیل شده بود که نتیجه اخلاقیش همینی بود که بولوت گفت
بگم؟امیدوارم خسته نشین من زیاد ادبیاتش رو یادم نیست ولی داستانش رو بلدم
"یه پیرزنه تو یه جزیره بوده که نارگیل زیاد داشته بعدش موشهای زیادی با قایق ها اومده بودن تو جزیره و همه نارگیل ها رو میخوردن و همش ضرر میزدن...بعدش نوه ش میگه مامان بزرگ باید چیکار کنیم حالا؟ مامان بزرگش میگه یه بشکه بر میدارم و میزاریم تو دل زمین و نارگیل ها رو یه جوری میچینیم که هر موش خواست بره نارگیل برداره بیافته توش..بعدش نوه ش میگه بعدش چیکار میکنیم بشکه رو میترکونیم؟مامان بزرگش میگه نه خیر
موشها وقتی نارگیل ها رو خوردن دیگه غذا ندارن و گرسنه میشن ....از شدت گرسنگی همدیگرو میخورن ...اینقدر میخورن تا دو تا باقی میمونه...بعدش نوه میگه اونارو هم میکشی...پیرزنه میگه نه...اونارو آزاد میکنیم ...حالا دیگه اونا نارگیل نمیخورن اونا فقط موش میخورن...ما طبیعتشون رو عوض کردیم..."
فکر کنم زمانهای قدیم مثلن انسانهای اولیه یا بعدش مردا طبیعت زنها رو عوض کردن و گرنه ما اینطوری نبودیم...
کاشکی دیگه موش نخوریم...
بعدش بگم چیکار کنیم طبیعتمون دوباره برگرده؟

بانوی ماه چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 04:08

سلام
راستش یا چشمم ندید یا متوجه نشدم اما من نفهمیدم چی گفتی بود اون استاد دانشگاه
اما.... سواد و مطالعه خوبه ولی بعضی ها با تمام مطالعه و تحقیق و غیره و غیره إز نظر ذهنی و فکری پیشرفتی نمیکنن . هنوز خیلی ها هستن با هزاران ادعا اما پای زن که در میان بیاد إز إنسان غار نشین بدتر فکر میکنن و نظر میدن

حرف استاد به قدری زشت و زننده بود که بنده وبلاگم را با این گونه حرف های سخیف آلوده نکردم!

nayyere چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 13:50 http://salimi.blogfa.com/

من ناایمد نیستم عزیز
چون قبلا تا دلت بخواد از این چیزها دیدم. ملاصدرا با اون همه عمق فکری میگه زنها حیواناتی هستن که به درد نکاح میخورن.
بعد سالها یاد گرفتم که ادمها چند بعدی هستن و ممکنه در یک بعد بسیار عالی و در بعد دیگه خیلی حقیر باشن. هیچ چیز کامل نیست.

بعد از شمس و مولانا چشممان به ملاصدرا روشن شد!

نیکی چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 17:33

اصلا تعجب آور نیست... این قبیل افراد در ایران بسیارند. اصولا عقب افتادگی کشورهای جهان سوم بیشتر خود را در مسایلی مانند زنان، روابط زن و مرد، خانواده و مسایل جنس ی نشان می دهد. مثلا طرف به ظاهر روشنفکر است، باسواد است،فرضا نیچه می خواند و می فهمد؛ اما وقتی در مورد زنها یا روابط جنس ی صحبت می کند ناگهان از عرش به فرش می رسد و کلامش شبیه بیسوادها و لاتهای جامعه می شود.

تسنیم چهارشنبه 3 اردیبهشت 1393 ساعت 19:54 http://maskoob.blogfa.com

متاسفانه از این مدعیان دروغین فهم و کمالات زیاد دیده ام.

اِماسیس پنج‌شنبه 4 اردیبهشت 1393 ساعت 09:09 http://emasis.blogsky.com/

ببینم این اقا که ازش نقل شده ، صحبت هاش کات که نشده؟

مثل این؟

http://www.tabnak.ir/fa/news/391446/%DA%86%D8%B1%D8%A7-%D8%AA%D8%B1%DB%8C%D8%A8%D9%88%D9%86-%D8%B1%D8%A7-%D8%AF%D8%B3%D8%AA-%DA%86%D9%86%DB%8C%D9%86-%D8%A7%D9%81%D8%B1%D8%A7%D8%AF%DB%8C-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B3%D9%BE%D8%A7%D8%B1%DB%8C%D9%85

در حالی که اصلش این بوده؟

http://masaf.ir/View/Contents/5648/%D9%88%D9%82%D8%AA%DB%8C-%D8%AA%D8%A7%D8%A8%D9%86%D8%A7%DA%A9-%D8%A8%D8%A7-%D8%B4%D8%A8%DA%A9%D9%87%E2%80%8C%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D9%88%D9%87%D8%A7%D8%A8%DB%8C-%D9%87%D9%85-%D8%A2%D9%88%D8%A7-%D9%85%DB%8C%E2%80%8C%D8%B4%D9%88%D8%AF


اگه نه که

نه خیر! این گونه نبوده! بنا به دلایلی که نمی تونم توضیح بدهم منبع موثق و نقل قولش صحیح بوده!
متاسفانه نمی تونم بگم چی گفتند. ولی خیلی زشت و وقیحانه بوده!

کیمیا جمعه 5 اردیبهشت 1393 ساعت 21:08

خانم اردیبهشتی جسارت نشود فقط جهت حفظ زبان مادری و اینا عرض می کنم... بنام= مشهور

ممنون

ghoos پنج‌شنبه 11 اردیبهشت 1393 ساعت 07:03 http://ghoos.persianblog.ir

هووم یک کتاب رمان خوندم که واقعی بود همین چند روز پیش خوندم.
به نظرم رسید اینکه چه دختری ایده آل هست دختری هست که زیباتر باشه همین!
تازه به همونم خیانت میشه!
وقتی خدا میگه تا همسرت ازت خواست باید بدی رو توی این رمان فهمیدم!
دختره درگیر و دار مریضی مادرش بود و از لحاظ روحی خوب نبود همسرش ازش مثکه میخواست! دخترم گف من آمادگی ندارم و همسرشم رفت خیانت کرد!

جدا این را خدا میگه؟! یعنی خدا خودش چنین موجودات بی ثبات و بدون اراده ای آفریده اون وقت گفته عقلشون هم دو برابر زنه؟! این موجودات شدند در طول تاریخ پیام آور کلام خدا؟!

من ترجیح میدهم چنین مردی اصلا توی زندگیم نباشه تا به هر قیمتی باشه! جدی میگم!

ghoos چهارشنبه 17 اردیبهشت 1393 ساعت 20:45

نمیدونم من پیرو تمکین زن گفتم!
و اینکه فقط شنیدم که میگند حتی اگر روی شتر بودی همسرت خواست باید بدی!!!

خوب شنیدی ولی چه قدر معتبر و مستند است!
الان که دیگه زمانه شتر نیست! شاید الان زمانه زانتیا و ماکسیما یا سوزوکی 125 باشه!!!!!!

اون وقت اگه وسط خیابون و پشت زانتیا به نیاز آقا لبیک بگیم برادران دینی نمیاند ارشادمون کنند و دمار از روزگارمون در بیارند؟!؟!؟!؟

مریم پنج‌شنبه 25 اردیبهشت 1393 ساعت 15:54

من هم وقتی نهج البلاغه رو خوندم و به کلماتی در مورد مشورت نکردن با زنان رسیدم خیلی شوکه شدم بخصوص کسی که یک زن صاحب اندیشه و تفکر کنارش بوده و تنها نتیجه ای که گرفتم اینه اها به دروغ به نهج البلاغه نسبت داده شده و خودم رو با انحرافی بودن و وارداتی بودن راضی کردم اما در مورد شما شاهد زنده س و نمیشه انکارش کرد ولی من هم مدونم که تمام مردان ته فکرشون از اونجاییکه کلا این فکر به نفع اونهاست قبولش دارن حالا بیا بحث راه بنداز خانمها هم حق دارن مث اقایون چند تا همسر داشته باشن ببین چطور اتیش میگیرن..

درست میگی! کافیه چنین چیزهایی حتی به حرف هم مطرح بشه تا شور حسینی همه مردها را فرابگیره!

بیگانه دوشنبه 29 اردیبهشت 1393 ساعت 09:12 http://beekhabi.blogfa.com/

متاسفانه بسیاری از ما مردها، علیرغم تحصیلات بالا، شغل و خانواده ی خوب و عنوان های دهن پرکن، همچنان درگیر عقده های وحشتناک جنسی هستیم!

متاسفانه

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد