چالش پیش روی صنعت

با سلام،

امروز بعد از مدتها گفتم بیام و یه مطلبی بنویسم. خوب هر چی  باشه اسم من هم در بالای این وبلاگ به چشم می خوره. می خواستم راجع به صنعت این کشور صحبت کنم . صنعتی که دیگه نفسش به شماره افتاده. صنعتی که روزی باعث افتخار این مرز و بوم بود ولی الان تو خیلی از زمینه ها ضربه خورده. به نظر چه کسی در این میان مقصر است؟ امریکا.ی جهانخوار ، کشورهای خارجی، قضا و قدر ، تورم ، نه جانم خودمون .

هیچ کس به اندازه خود ما مقصر نیست . وقتی هنوز تکنولوژی ساخت ماشین ما مثل 40 سال پیش عمل میکنه، وقتی صنعت نساجی ما تا ورطه ورشکستگی پیش میره ، وقتی کشاورزی در معرض نابودیه . همه ی اینها از عدم آگاهی و دلسوزی ماست

من بخاطر شغلی که دارم به صنایع زیادی سر می زنم و از نزدیک با خیلی از اونها سر و کار دارم. اگر من خودرو ساز به ایده ها و نظرات جدید اهمیت می دادم اگه اجازه رشد و توسعه به پرسنل میدادم. اگر ابزارهای تشویقی باعث بوجود آمدن حس همکاری در شرکت می شد . اگر نظام نوآوری وجود داشت و هزار تا اگر دیگه وجود داشت اونوقت من به وجود چنین شرکتی افتخار می کردم .

هدف من از بیان این درد دل ها این بود که بگم راه حل نجات و توسعه یک شرکت و در نهایت یک اقتصاد و جامعه در وجود مراکز فکر و تحقیق و توسعه است. وجود این مراکز می تواند باعث رشد و توسعه ایده های جدید و خلاق شده و  در نهایت باعث رشد شرکت و سوداوری مناسب گردند

باشد که روزی شاهد این امر باشیم


آقای اردیبهشتی

 

نظرات 24 + ارسال نظر
emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:01

سلام به آقای اردیبهشتی عزیز و تبریک
هم اینکه این اولین پست شما( تو اینجاست ) و هم اینکه بعد از مدتها دوباره دست به قلم شدین که امیدوارم حضورتون پر رنگ باشه

ممنون نظر لطف شماست. اگر وقت یاری کند مطلب بسیار است . البته باید موضوعی باشد که مرتبط با موضوعات این وبلاگ نیز باشد.

emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:06

اینا درست ولی یه چیزی هم هستا ، مثلا" وقتی تحریم هستیم چرا سراغ اون بخشی نمیریم که توان تولید درش رو داریم؟و اونو تو الویت قرار نمی دیم؟

موقعی که تحریم اتفاق می افته ، لزوم وجود آینده نگری بیشتر میشه.

emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:08

یه چیزی ، الان درسته که نویسنده این مطلب آقای اردیبهشتی هستن ولی میگم بهتره که بصورت مجزا و اسم خودتون بنوسین تا بعدا" با کلیک رو اسمتون بتونیم راحت تر به مطالبتون دسترسی داشته باشیم

با تشکر ویژه از اقای اردیبهشتی ":)

والا ما زیاد تلاش کردیم ولی ممکن نشد. شما اگه راهش را بلدید به ما هم بگید.

emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 22:09

بازم خیلی خوشحال شدم که شروع به نوشتن کردین و ممنون ":)

خواهش می کنم.

emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 23:21

از تو قسمت برنامه های جانبی ، وبلاگ گروهی رو انتخاب و نصب میکنید ( از همون پنل مدیریت ) وقتی نصب شد ، قسمتی تحت عنوان نویسندگان به پنلتون اضافه میشه که میشه اسمتون رو وارد و به اسم خودتون بنویسین ( افزودن نویسنده جدید )

یوزر جدید میتونه مدیر ، نویسنده یا مشارکت کننده باشه.

ما هم همین کار را کردیم ولی تغییری در وبلاگ ایجاد نشد.

ماهی سیاه کوچولو یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 23:23 http://1nicegirl8.blogsky.com

سلام
خب ...
تو دسته بندی موضوعات پایین هر پست میتونین اسم خودتون و خانوم اردیبهشتی رو به صورت مجزا وارد کنین...
اما راجع به صنعت کشور
خب من فکر میکنم ما همه چی دارم +دستهای پشت پرده
بابای من میگه خارجیا به فکر بیشتر اهمیت میدن تا نیروی کار
مثلن فکرای همه کشورها رو خرید میکنن و یه چیزی ساخته میکنن و بعدش از سایر کشورها استفاده میکنن برای نیروی کار...فکر اول با خودشونه و کشورای دیگه باعث رشد صنعت کشور اولیه میشن برای همین اونا همیشه پولدارن ...
اما من خودم فکر میکنم کسی حوصله نداره تو کشور خودمون سرمایه گذاری کنه
چونکه به هیچی اعتماد نداره...تازه مثلن ما یه چیز خوب هم درست کنین میدیم به خارجیا خودمون چینی مصرف میکنیم..

متاسفانه عدم وجود تعهد کاری و عدم وجود قوانین شفاف نتیجه اش می شود صنعت رو به ورشکستگی.
بعله کشورهای پیشرفته از نیروی فکری و کاری کشورهای رو به توسعه اون طور که دلشان می خواد استفاده می کنند.

emasis یکشنبه 11 خرداد 1393 ساعت 23:33

سخت نگیرین آقای اردیبهشتی ، قرار نیست که موضوعات شما در راستای پست های خانم اردیبهشتی یا با همون محوریت باشه.

شما با یه موضوع بنویس ، محوریت دادن و ارتباط و پشتیبانی رو بذار خودمون ردیفش میکنیم!

+ولی جدی گفتم ، بهر حال چیزهایی که مد نظر شما برای نوشتن هست با همسرتون قطعا" متفاوت خواهد بود و این انتظار نیست که در همون راستا یا همون محوریت باشه.

آره ، نباید سخت گرفت. کلاً تو زندگی نباید سخت گرفت

برنا دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 08:21 http://www.newday2014.blogfa.com

به به ....سلام بر جناب آقای اردیبهشتی
راستش با شما موافقم. من هم با صنعت از نزدیک آشنا هستم. خیلی افسوس میخورم از اینکه میبینم اینچنین صنعت ما در دهه های 40 یا 50 باقیمانده و حتی در برخی موارد عقبتر! خیلی افسوس میخورم وقتی میبینم اونقدر شرایط برای صنایع سخت شده که دیگر توان نفس کشیدن ندارند، چه برسه به تولید به روز و رقابت با سایر کشور ها. از سویی، مشکلی که شما نیز به آن اشاره کردید نیز به این شرایط سخت اضافه کنید، حاصل کار، چیزیست که اکنون شاهد آن هستیم. و یکی از مهم ترین دلایل آن، عدم شایسته سالاری و تناسب بین مشاغل (خصوصا سمتهای حساس و استراتژیک که آینده صنعت را ترسیم میکنند) است.
خیلی عوامل باید دست به دست هم بدهند که این مشکلات برطرف شوند. یکی از بزرگان صنعت در مورد مقوله کیفیت میگوید، حدود 80درصد کیفیت، مسوولیت مستقیم مدیر ارشد است، و بدون تعهد مدیریت ارشد، چیز زیادی در سطوح پایین تر بدست نمی آورید.
مطلب فوق، گرچه برای یک سازمان بیان شده، اما به عقیده من، برای یک صنعت، یا یک کشور نیز صدق می کند.
افزایش آگاهی و فرهنگ عمومی نیازمند به برنامه ریزی و اتخاذ تدابیر خاص خود می باشد. هرچند که ما بکوشیم در این زمینه فعالیت کنیم (که باید اینگونه باشیم)، بدون وجود بستر مناسب و تعهد رده های بالاتر، عملا راه به جایی در سطح کلان نمی بریم.
امیدوارم که تک تک ما، از نور دانایی و اخلاق بطور فزاینده بهره مند شویم و بکارش گیریم تا از این تاریکی که دچارش شده ایم خارج شویم.
ضمنا ممنونم بابت کامنت شما.

بله، عدم وجود افراد شایسته در لایه های بالای مدیریتی نیز یکی از ایرادات اصلی است. اگر مدیر ارشد آگاهی بالا و دید بز نداشته باشد مطمئناً افراد زیردست او نیز گر چه بالیاقت نیز باشند بهره وری بالایی نخواهند داشت. باورتون میشه من در وزارت صنایع بودم ساعت 2 بعدازظهر درب تمام اتاقها بسته شده بود. همه جا تعطیل شد و همه رفتند به منزل. جایی که باید قلب صنعت و بازرگانی و معدن کشور را کنترل کند ساعت 2 تعطیل شد.

ماهی سیاه کوچولو دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 11:07 http://1nicegirl8.blogsky.com

ماهم البته از خانوم اردیبهشتی پشتیبانی میکنیم...
خب میدونین الان کامنت م ربطی به صنعت نداره
ولی چه خوبه که مثلن خواننده های خانوم اردیبهشتی هم راجع به صنعت نظر داشته باشن...
منکه استارتش رو زدم...

emasis دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 11:35

http://blogchi.ir/1392/07/07/post-229/

خب منم همون سیکل رو رفتم و مشکل اینه که آقای اردیبهشتی چون عضو بلاگ اسکای نیستن وقتی بعنوان نویسنده یا مدیر اضافه میشن براشون اکانتی درست نمیشه.

پیشنهاد میکنم که آقای اردیبهشتی یه وبلاگ درست کنن ( نه با یه ادرس متفاوت بلکه با این آدرس :

(( mayfamily1 ))

blogsky.com.

بعدش همون سیکل بالا طی بشه و این مشکل برطرف خواهد شد.

خانم اردیبهشتی: دقیقا همین کار را کردیم، یک وبلاگ دیگه هم درست کردیم ولی متاسفانه باز این مشکل حل نشد! بلاگ اسکای سر بازی داره باهامون!

admin دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 13:08 http://aaddminn.blogfa.com

گمان من اینه تنها چیزی که شاید ارزش نداره ایده و فکره

اگه قدرتمند باشی ایده ات خریدار داره اما ایده ی افراد خلاق اما کم نفوذ معمولا به بایگانی سپرده میشه یا در نهایت بنام یک فرد با نفوذ سند میخوره

بله، این مشکل وجود دارد. در کشور ما تازه قانون ثبت اختراعات تصویب شده ولی هنوز چندین قانون در مورد حفظ مالکیت معنوی وجود داره که منتظر تصویب در مجلس است. در میان البته خیلی اوقات حق افراد ضایع می شود.

بی ربط دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 13:15 http://idleuser.blogfa.com/

درود
1) نوشتن هم مثل هر کار دیگه ای نیاز به تمرین داره، بیشتر بنویس تا بیشتر از نوشتن لذت ببری
2)باهاتون موافقم به شرطی که سهم و نقش سیاست گذاری های نادرست در حوزه صنعت و اقتصاد رو هم لحاظ بفرمایید.
3) یه نکته اضافه دیگه: در حوزه فرهنگ عمومی بایستی کار ارزشمند شمرده بشه و کارگر قدر و احترام داشته باشه.
4) و خوبه که در حوزه هایی به توسعه صنعت اقدام کنیم که توی اونها نقاط مثبت بیشتری داری (صنعت نفت، معادن و فلزات سنگین، صنایع دستی، گردشگری و کشاورزی) - توی این حوزه ها جمیع شرایط ما برای رشد مهیاتره.

درود بر شما آقای بی ربط،
البته که باید توسعه صنایع اولویت بندی بشود و مواردی که شما ذکر کردید جزو اولویتهاست ولی من به اهمیت تحقیق و توسعه اشاره داشتم که شرط بقای هر صنعت به نظر من در اون است.

خانم رنگی رنگی دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 18:20 http://khanomerangirangi.blogfa.com/

لطفا به وبلاگ من سر بزنید
خوشحال می شم

سپیدار دوشنبه 12 خرداد 1393 ساعت 18:53

از وقتی مقالات مربوط به اقتصاد و مدیریت ترجمه میکنم تازه فهمیدم چرا ما این وضع رو داریم... یعنی مات میمونم از میزان تفکر، اراده، همیاری، تلاش و پشتکاری که کشورهای مختلف به کار بردن تا اینقدر پیشرفت کرده ن- نه کشورهای توسعه یافته؛ بلکه کشورهای در حال توسعه ای که تنها سرمایه واقعیشون تلاش و آگاهی و مسوولیت پذیری در مقابل اجتماعشون بوده...

بله درسته، ولی خوب به نظر شما چرا ما نمی تونیم مثل اونها باشیم؟
شما رشته تون چیه؟

مهرپرور سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 13:00 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام آقای اردیبهشتی
چقدر جالب که نوشتنتون شباهت زیادی به خانم اردیبهشتی داره و ارتباطش هم در اینجاست که مشکل صنعت ما هم دقیقا در روابط انسانی ما نهفته است که موضوع بیشتر مطالب خانم اردیبهشتیه.
ما در فرهنگمون عادت کردیم مشکلات رو به عامل بیرونی نسبت بدیم حالا میتونه سرنوشت، خدا، حکـ.ومت یا یه کشور خارجی باشه. درسته که روسا و مالکان صنایع برای حفظ تسلط و قدرت ظاهری خودشون فضای رشد بقیه رو فراهم نمیکنن ولی اون بقیه که در سطوح پایین تر قرار دارند مثل کارگران هم با فکر اینکه این رییس داره دائم حق ما رو ضایع میکنه بیشتر خودشون رو محدود میکنن و به عقب میرن.

در مورد نوآوری و بازار ایده که چند سالی هم هست روش داره ظاهرا تبلیغ میشه ولی نتیجه خاصی دیده نمیشه. به نظر من الگوی درستی وجود نداره. از صاحب ایده یا در سطح بالاتر مخترع و محقق میخوان که خودش ایده اش رو تجاری کنه و حالا یک تسهیلاتی بهش داده میشه. ولی حداقل مشاهدات من نشون میده معمولا این جور افراد از نظر شخصیتی شم اقتصادی ندارن و آموزش هم بهشون کمک زیادی نمیکنه. درواقع بیشتر این افراد ذاتا درونگرا هستن و در دنیاشون با اشیا یا اندیشه ها به یک فکر میرسند ولی فروش و تجاری سازی نیازمند برونگرایی و مهارتهای اجتماعی و ارتباطی است.

خوشحال شدم از توجهی که به خودمون دادینمون
شاد و بهاری باشید

سلام روزتون بخیر،
ظاهراٌ بورس ایده راه اندازی شده ولی خوب بهش ایرادات زیادی وارد است.
در مورد مخترعان حق با شماست. یه مخترع لزوماً نمی تونه بازرگانی خوبی داشته باشه. و اختراعش را تجاری بکند.
در خارج تجاری سازی توسط یه سری بنگاههایی که وظیفه انتقال تکنولوژی و تجاری سازی را دارند انجام می گیره.
خواهش می کنم.

سپیدار سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 22:03

رشته من روانشناسی و ادبیاته. اما کارم ترجمه مقاله و کتابه. به تازگی مقالات اقتصاد و بازرگانی و مدیریت ترجمه می کنم. قبلش هیچ برخوردی با این مقولات نداشتم. الان هم سواد اقتصادی ندارم. اما حتی یه بچه هم متوجه تفاوتهای عمیق فرهنگی که ما با کشورهای موفق -از نظر اقتصادی و مدیریتی- داریم، میشه. دلیل این تفاوتها باید از طریق جامعه شناسی و تاریخ بررسی بشه.
چیزی که من از مطالعاتم به دست آوردم اینه که قسمت اعظم مشکلات اقتصادی و مدیریتی ما ناشی از دو صفت خودخواهی بیش از حد و نداشتن آینده نگریه. یعنی ما به خلاف مردم کشورهای موفق، منفعت جمعی و منفعت درازمدت رو درک نمیکنیم. برای ما فقط خودمون مهم هستیم و نهایتش خانواده و فامیلمون(حتی در این حوزه هم خودخواهی زیادی داریم) بقیه مردم کشورمون اصلا مهم نیستند چه رسد به مردم دنیا. در حالیکه مردم این کشورها به اجتماع اهمیت می دن و درک می کنند که نفع فرد از جامعه جدا نیست و حتی از مردم دنیا هم جدا نیست. دومین مساله اینه که ما نفع آنی رو می فهمیم اما نفع درازمدت رو نمیتونیم خوب تشخیص بدیم. یعنی درک نمیکنیم که نتیجه کارهای امروز رو قراره سی سال دیگه ببینیم. آینده نگری مهمترین ویژگی ای بود که من در برنامه های مربوط به کشورهای موفق دیدم. خودخواهی باعث میشه نتونیم کار جمعی انجام بدیم؛ چون همه اش در حال رقابت غلط و زیرآب زنی و حسادت هستیم و بلد نیستیم از دیگری اطاعت کنیم و همه می خواهیم رییس باشیم و نظر خودمون رو پیش ببریم. یعنی پروژه و هدف مهم نیست مهم ماییم که مهم جلوه کنیم یا منفعت ببریم. به علاوه باعث میشه زیاد تلاش و پشتکار نداشته باشیم چون فکر می کنیم چرا ما جون بکنیم؟! بقیه کار کنند ما راحت باشیم. بعضیهامون از اصول و اخلاق هم فاصله می گیریم چون فکر می کنیم شخص شخیص من چرا دچار زحمت رعایت قانون و اخلاق بشه. عدم توچه به منافع آتی باعث میشه منابعمون رو غارت کنیم و از هر چیز فایده آنی ببریم و اصلا به فکر نسلهای بعد نباشیم. حقه بازی رو زرنگی بدونیم و نبینیم اجتماعی درست کردیم که نمیشه توش زندگی کرد واصولا این همه بی اخلاقی به کجا منجر میشه. البته این صفات رو تمام انسانها و جوامع تا حدی دارند. ولی در اجتماع ما بارزتره و عمومیتش بیشتر دلیلش هم پیچیده ست و احتمالا جامعه شناسی و تاریخ باید توضیح بدن...

بله ، خودخواهی و منفعت فردی یک معضل فرهنگی است و یک مشکلی است که نه فقط صنعت بلکه جامعه را نیز تحت تاثیر قرار می دهد.

سپیدار سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 22:24

البته مواردی که گفتم دلایل عمقی مسایلمونه. مسلما با رعایت اخلاق به تنهایی نمیشه به شکوفایی اقتصادی رسید. ولی اخلاق یه زیرساخت لازمه که اگه نباشه جلوی موفقیت رو می گیره. همین مساله روانشناسی خودخواهی باعث میشه در سطوح کلان، تصمیمات اقتصادی و مدیریتی به گونه ای گرفته بشه که در راستای نفع همگانی و منافع نسلهای آینده نباشه. در میان تمام اقشار جامعه همینطوره. مثلا روزنامه نوشته بود الان کشورهای منطقه دارند از خرید سیب زمینی و پیاز ما خودداری میکنند. چرا چنین ضرری پیش اومده؟ چون کشاورزان ما به میزان غیرمجاز از مواد شیمیایی سرطانزا استفاده می کنند. یعنی فقط به نفع مادی خودشون فکر می کنند.
حالا چرا اینها اینکار رو می کنند؟ چون فقیر و محتاجند. چرا فقیرند؟ به همون دلایل گفته شده، در سطوح دیگه. یه اجتماعی که هر کسی از دیگری میدزده و همه فکر می کنند خیلی زرنگ هستند و برنده شدند که کیسه شون رو پر کردند- اما درست مصداق اون ضرب المثلند که میگه "زرنگی زیاد جوونمرگی میاره." به نظر من زرنگی یا همون خودخواهی، برای ما جوونمرگی آورده؛ ولی متوجه نیستیم.

یاسمین سه‌شنبه 13 خرداد 1393 ساعت 23:01

سلام.
امشب با پدرم درباره پست شما صحبت میکردیم.ایشون گفتن همونطور که تو زمینه انرژی هسته ای خواستن و پیشرفت کردن،در زمینه های دیگه مثلا همین خودرو سازی که شما مثال زدین اگر میخواستیم میتونستیم...

ببینید بحث خواستن نیست، شاید همه بخواهند ولی تا وقتی برنامه ریزی نباشد ، همانطور که گفتند روحیه جمع گرایی نباشد، تا دید به آینده و تحقیق و توسعه نباشد فعل خواستن اثری نخواهد داشت.

نیره چهارشنبه 14 خرداد 1393 ساعت 11:22

من فکر میکنم همه اینا از سو مدیریت ناشی میشه.

بله مدیریت به نوعی با تمام عوامل موثر مرتبط است. دربعضی اوقات تا 50 % عوامل مدیریتی باعث سامان دهی با عدم ساماندهی می باشد.

چاپ کتاب دانشجویی(تالیفی/ ترجمه/ کار گروهی)
تبدیل پایان نامه به کتاب (ویژه تقویت رزومه مصاحبه دکتری)
تیراژ محدود حتی 20 جلد/ با هزینه بین 800 هزار الی 1 میلیون تومان
با کلیه ی مجوزهای قانونی از وزارت ارشاد، اداره شابک ISBN ، فیپا، کتابخانه ملی ایران و ...
با راهنمایی گام به گام 24 ساعته؛ از ارسال متن تا چاپ و تحویل کتاب (ویژه کتاب اولی ها)
بدون حضور مولف در تهران (ویژه شهرستانی ها)
ارسال متن با ایمیل / تحویل یک ماهه / ارسال کتب با پست

محمود جمعه 16 خرداد 1393 ساعت 17:53

سلام همه مسائل برمیگرده به سیاستهای غلط وکارهای اشتباه مسئولین مربوطه همه این کارها باعث شده که بااین پشتوانه وثروت ملی همیشه مثل کشورهای عقب افتاده زندگی کنیم نمیدونم ما تاکی باید تاوان این ندونم کاریها واشتباهات را پس بدیم من شخصابرای اینده بچه هام نگرانم ونمیتونم بااین تورم فکری برای اینده اونها کنم.

این همون سوء مدیریت که اشاره شد بخش اعظم مشکلات از اون ناشی می شود.
واقعاً تا کی ...

omid1977 شنبه 17 خرداد 1393 ساعت 10:26 http://omidkhan1977.blogfa.com/

سلام بر اقای اردیبهشتی

خب با کلیت نظرتون موافقیم اما فقط این نیست
اولا طرز فکرها باید عوض بشه
به شایسته سالاری و مدیریت و علوم انسانی توجه بشه
و اینکه واقعا مفاهیمی مثل منفعت عمومی و منافع ملی و اقتصاد و مدیریت و ... برای همه جا بیفته و سطح ادراک و فهم عمومی (نه خوندن و شنیدن خبرها) بالاتر بره

سلام بر شما،
این موارد که شما گفتین، یک سری موارد اساسی است که فراتر از سطح صنعت که باید در سطح جامعه مورد توجه باشد.

خلیل دوشنبه 19 خرداد 1393 ساعت 19:26 http://tarikhroze3.blogsky.com

سلام،

اولین بار است که دستخط حضرتعالی را می بینم. چشم روشنی!

برنامه ریزی دراز مد ت نیاز به تامین امنیت اجتماعی دارد و گرنه این شعار " لحظه را دریاب " تجاری مچنان راهنمای صنعت است.

سلام بر شما ،
من جواب دادم نمی دونم چرا درج نشده بود.
مطمئناً امنیت اجتماعی نیز با امنیت اقتصادی مرتبط است.

emasis چهارشنبه 21 خرداد 1393 ساعت 00:18

عجب!

پس با این اوصاف فقط این راه حل می مونه که تو دسته بندی یادداشت ها ، دو دسته یادداشت ایجاد کنید ، خانم اردیبهشتی و آقای اردیبهشتی

نمی دونم چرا این جوریه! من خیلی از دسته بندی خوشم نمیاد! ولی ظاهرا کاری نمیشه کرد!

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد