چشم چرانی!

سلام

اگه زن باشید احتمالا این صحنه را تجربه کرده اید.

توی خیابون دارید راه میرید و مردی از سمت مقابل شما میاد و نگاه خیره اش روی شما چندین ثانیه مکث می کنه. شاید با حرکت شما هم سرش بچرخه و با نگاهش شما را دنبال کنه.

یا این که پیش اومده باشه فردی به شما و ظاهرتون متلکی بگه. همراه با خنده یا سوت یا چشمک.

این زمان ها چه احساسی خواهید داشت؟! چه جوری برخورد می کنید؟! برام از حستون نسبت به این اتفاق، خودتون و این مردان بنویسید.

نظرات 41 + ارسال نظر
پرنده ی گولو دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 08:24

تو این جور مواقع تا میبینم مردی از روبرو میاد خودم رو جمع میکنم.بای دیفلات اماده و گوش بزنگم.قدمهامو تند میکنم. بازوهام رو جمع میکنم تو سینه هام. یادم نمیاد از خودم دفاعی کرده باشم.

گاردت را می بندی خوب! دیگه حمله ای نمیشه که دفاع بخواهد صورت بگیره

استیگ دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 08:31 http://thinkpad.blogsky.com

به عنوان یه مرد هم بعضی وقتا برام اتفاق می‌افته که خانمی یا دختری موقع پیاده روی و یا حتی وقتی سوار ماشین هستم و در حال رانندگی، خیلی سنگین زل بزنند طوری که معذب بشم.
اما تیکه و متلک تا به حال فقط از طرف دختر دبیرستانیا شنیدم. خانمهای بزرگتر این کار رو نمیکنند.
در نهایت خیلی حس بدی نداره و حتی شاید خیلی ریز و زیر پوستی بعضی وختا خوشم هم بیاد.
البته این حس به طور قطع با حسی که خانم‌ها در قبال این کار آقایون دارند خیلی متفاوته.

بله! مسلمه حس زنان با مردان فرق داره! مردها احتمالا بیشتر از این نگاه ها خوششون میاد چون اون را به معنای جذاب بودنشون قلمداد می کنند نه بهره برداری جنسی.

باران دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 10:33

سلام،
حس خیلی بدی پیدا می کنم. حس نا امنی!

برنا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 11:05 http://www.newday2014.blogfa.com

والا من که مرد هستم هم تجربه کرده ام....
حس خوبی نیستش البته...
نگاه کردن آدمها به خودی خود مشکلی ندارد، بعضی آدمها زیباتر و برخی زشت ترند (به طور نسبی البته) و طبیعیست که آدم از دیدن زیبایی همیشه لذت میبره. اما نگاهی که درش هزار جور نیت بد و پلید وجود داشته باشه اصلا قشنگ نیست. یا نگاهی که درش حسادت و بغض و نفرت باشه...یا نگاهی که درش تمسخر یا سودجویی باشه اصلا خوب نیست.
اشکال از نگاه و فرهنگ و شرایط جامعه ی ماست. برخی نگاهها طبیعت سن و شرایط طبیعی افراد است برخی خیلی فراتر از اینها رفته و از حد گذشته است...برخی هم اتفاقا خیلی زیبا و دلنشین است. شاید گاهی دیده باشید کسانی که خیلی قشنگ نگاه میکنند...هم قشنگ نگاه میکنند و هم نگاهشون قشنگه...و این اصلا بد نیست.
اما شما منظورتون اون نگاههای ناشایست بوده، طبیعتا حس خوبی آدم نداره نسبت بهشون...
شاید در جایگاهی نباشم که اظهار نظر کنم اما به نظرم یک بیماریست که خیلی هم شایع شده، و خیلیها با درجات مختلف بهش مبتلا هستند...
البته یک نوع دیگری هم این بیماری دارد (که شاید به نوع اول هم مربوط باشد) و آن اینست که اصولا برخی افراد علاقه دارند از حریم خصوصی سایرین سر در بیاورند و دیدن هر چیزی در این خصوص برایشان لذت بخش است. مثلا فرض کنید که پشت میزتون نشسته اید و یکی میاد و سعی میکنه صفحه مانیتور شما رو ببینه، از انعکاس نوری که بر شیشه پنجره وجود داره هم نمیگذره، یا مثلا دیدن گوشی مبایل و ...
زشته این کارا به خدا...

البته نوع نگاه ها با هم فرق داره

Rima دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 12:40 http://dailytalk.blogfa.com

چه سوالای جالبی مطرح میکنین آدم هوس میکنه هی کامنت بذاره و نظر بده
واسه من متلک و چشمک پیش نیوده
اما وقتی کسی روم خیره میشه منم با اخم خیره میشم به چشاش . اگه از قدرت دفاعی کافی برخوردار بودم بدم نمیومد که یه لگدی هم نثار فکش میکردم. دیدی از اون صحنه ها که تو هوا میچرخن و با پاشون ضربه میزنن و قطرات خون تو هوا پخش میشه و صحنه آهسته میشه؟
در بعضی موارد اینقد طرف گستاخ بوده قیافه اش، که ترسیدم نگاش کنم، جایی که نگاه میکرد رو پوشوندم
در بعضی موارد که جوانکی پیزوری باشد بعد از اینکه 1 قدم دور شدم با صدای بلند چیزی میگم که اونم بشنوه. یه چیزی تو مایه های دودکش هیز! (آخه معمولا سیگار هم میکشن)
از خدا پنهون نیست از شما چه پنهون من در 99% موارد اصلا لباسام طوری نیست که بخوان چیزی ببینن یا مشتاق شن ببینن ! بعد وقتی میبینم زوم کرده از بین این هیچی معلوم نبودن تصور کنه که چی میتونه باشه خیلی کفری میشم.

چه خشن!!!

آذرمی دخت دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 13:12 http://azarmedokht.blogfa.com/

بارها اتفاق افتاده، در ظاهر بی اعتنا رد میشم، ولی تو دلم فحش میدم به طرف

admin دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 13:54 http://aaddminn.blogfa.com

من حرفی ندارم

صنم دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 14:48 http://daftaresanam.persianblog.ir/

سلام. مدتی بود کمتر دچارش میشدم به علت کمرنگ بودن حضورم در اجتماع!!!
اما همین چندروز پیش اتفاق افتاد
من از بچگی اینجور وقتا شنواییم به شدت کم میشه!!!!!!
در نود درصد مواقع نمیشنوم چی میگن
یه بارش طرف داشت مث 118 تندتند شمارشو برام تکرار میکرد اونوقت من فکر کردم آدرس میخواد سعی کردم بفهمم چی میگه ...

ولی در یک لحظه انزجار شدید همراه یه ترس به خاطر احتماله لمس شدن یا حمله در عین اینکه واقعا حس میکنم با یه موجود خیلی حقیر طرفم دارم
ولی تمام سعی من در اون لحظه اینه که هیچ تغییرحالتی نشون ندم یا کمی اخم کنم نهایتش. اما حواسم باشه که بهم زیاد نزدیک نشه همیشه ترسش هس از بابت اینکه ممکنه یهو بهم حمله کنه! یا سعی کنه لمسم کنه!!
با اینکه تجربه ای ندارم ......

ان شاا... که منجر به لمس شدن نمیشه

سارا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 15:17 http://rozeghashangebarani.blogfa.com

سلام - مطلب جالبی را ارائه دادید . زمانی که در این وضعیت قرار میگیرم چون امنیتم را در خطر میبینم بسیار مضطرب و ناراحت میشوم و بعد به این نکته فکر میکنم که این مرد نیز تربیت شده یک زن ( مادر ) است و متاسفم برای آن مادر با چنین تربیتی . در یک کلام خلاصه کنم "فرزند خوب را مادر نادان نپرورد " . امیدوارم اگر مادریم مادرانی نیک سیرت و دانا باشیم و اگر دختریم و یا خواهر و یا ... همان باشیم و همانی را در خود و دیگران پرورش دهیم که انتظار داریم در اطرافمان از آن بهره مند شویم . متشکرم .

سارا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 15:19 http://rozeghashangebarani.blogfa.com

سلامی دوباره . خوشحال خواهم شد اگر در وبلاگ اینجانب از نظرات ارزنده اتان مستفیذ گردم . مستدام و پاینده باشید .

شیدا دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 15:56

تو دلم میگم امیدوارم از پیله حماقت بیاد بیرون نسبت بهش حس ترحم میکنم و خنده کنان دور میشم ازش

مهرپرور دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 18:35 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
احساس چندش به همراه نلامنی...
تو وبلاگ قبلیت حدود سه سال پیش هم موضوعی شبیه این داشتی اردیبهشتی؟

جدی که نمیگی؟! من یادم نمیاد دیروز ناهار چی خوردم! چه حافظه ای داری تو! بی دلیل نیست خانم دکتر شدی!

شاید هم نوشتم!

emasis دوشنبه 3 شهریور 1393 ساعت 23:53

کی گفته فقط آقایون متلک میندازن؟ بعضی خانما - البته دور از جون دوستان خوب و فهمیم اینجا - بدترن که!

+حسمم این بوده که تعجب میکنم و ازش رد میشم
چی بگم آخه؟

چون حس مردها فرق داره توی این زمینه و من بیشتر تمرکزم روی حس زنان بود زنان را خطاب قرار دادم ولی منم منکر نمیشم که زنانی که متلک می گویند مطلقا وجود ندارند.

ema سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 00:11

خیلی پست نخونده اینجا داشتم . من اینجور مواقع حس میکنم نه چیزی شنیدم و نه کسی و دیدم یعنی یه همچین کسایی حتی ارزش یه ثانیه فکر کردن هم ندارن . اینقدر بی تفاوت رد میشم که خودم هم شک میکنم کسی بوده . البته اعصابم که خورد میشه ولی عکس العملی نشون نمیدم

برای تو سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 01:58 http://www.dearlover.blogfa.com

از اینجور ادم ها بدم میاد حس تنفر دارم گاهی دلم می خواهد کله شون رو بکنم ، از این بیماران چشم چران بدتر بیمارانی هستن که دستشون رو به طرفت دراز می کنن تا لمست کنن و نمی دونم با این کار چی گیرشون میاد اما به نظرم این افراد واقعا بیمار هستن بیمار بیمار
و همینها باعث میشن که حس اعتمادمون توی جامعه کم بشه و ترس جایگزین بشه
گاهی به این مسائل که فکر می کنم میگم خوبه پرنسس کوچولوم رو بگذارم کلاسهای ورزش های رزمی تا وقتی بزرگ شد بتونه از خودش دفاع کنه

قسمت اخر این پست درباره مالش دوستی نوشته ام:

http://mayfamily.blogfa.com/post-92.aspx

برای تو سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 02:01 http://www.dearlover.blogfa.com

خانوم اردیبهشتی در مورد اقایانی که این جرعت رو به خودشون میدن تا به قصد خانومی رو لمس کنن یا توی تاکسی خودشون رو بهش بچسبونن من تصورم اینه که مقصر ما خانوم ها هستیم که بیشتر اوقاع تصور می کنیم با سکوت کردن ابرو داری می کنیم و این اجازه رو به این بیماران میدیم که سو استفاده کنن و حس متنفر شدن از خودمون و بدنمون و زن بودنمون رو برای عمری بهمون تحمیل کنن

Mahpari سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 03:12 http://mahpari.blogsky.com/

یه حس بد. یه چشم غرره و بی اعتنایی! البته مردی که تیکه میندازه و از کنارت رد میشه ویز ویز میکنه
که به فحش و دعوا و چپ چپ نگاه کردن و.... عادت داره

آره عادت دارند

نیره سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 09:24

معمولا اهمیت نمیدم یعنی طرف رو ادم حساب نمیکنم!

گلی مامان غزل سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 09:39 http://my-ghazal.blogfa.com

تجربه متاسفانه بدی که دارم اینه که وقتی کسی زل میزنه بهت یا متلکی نثارت میکنه، بعدش فقط رد میشه و میره! ولی وقتی می بینید کسی داره به سمتتون میاد و ظاهرن سرش به آسمون و مغازه هاست، مطمئن باشید که قصد لمس کردن داره. به شدت باید از اینجور آدمها دوری کرد. خیلی آدمو عصبی میکنند.

آره! اینم ممکنه!

آتی سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 09:52

خوب بستگی داره به این که اون لحظه تو چه مودی باشم.
معمولا بی اعتنا رد میشم. گاهی تو دلم حرص میخورم و دلم میگیره از این وضع. یکی دو مورد هم پیش اومده که تو دلم خندیدم به طرف از بس تیکه ای که انداخته مسخره و بی فکر بوده.

عاصی سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 10:08 http://asysepid.blogsky.com

خب راستشو بخوام بگم از اینکه نگاهم کنن بدم نمیاد
بخاطر شرایط فیزیکیم سالهای سال بدترین متلک هارو شنیدم برای همین دیگه اذیتم نمیکنن
اما اگر آزار جسمی بهم برسه مثلا بدنم لمس بشه و اینا من تلافی میکنم...
یه بار نزدیک در اداره یه پسری از بغلم رد شد و دستشو زد به باسن من. یک لحظه شوک شدم بعد برگشتم چند قدم رفتم محکم زدم پس کله ش و دویدم توی اداره!!
البته این یه کارگر لاغر و کم سن و سال بود که من اینجوری زدمش و الا جرئت نمیکردم.

توی تاکسی و اتوبوس و اینا هم از آرنج استفاده میکنم....

دمت گرم

ماهی سیاه کوچولو سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 10:58 http://1nicegirl8.blogsky.com

بستگی داره خانوم اردیبهشتی
به مکان زمان تیپ سرعت و اخلاق اون لحظه آدم
اگه خوشگل باشه پسره و فاصله ش کمتر از دو متر باشه و روز باشه و سرعت گامها اندک
اینطوری میشممگه چیه نگاه کنه؟خب منم نگاش میکنم
اما اگه خوشگل نباشه ابروش تیک زشت داشته باشه فاصله ش سه متر و هفتاد سانت باشه سرعت گامها هفتاد کیلومتر بر ساعت باشه و مهمتر اینکه شب باشه و اخلاقم هم هاپویی باشه میچسبم به نزدیک ترین شخصی ک کنارمه
راجع به متلک خب اگه بامزه باشه خنده م میگیره دست خودم نیست با دوستانم که باشم حتمن میخندم...
بعدش کلن من شبا شجاعت م کم میشه... مثلن یه بار پسره همش مزاحم بود هوا تاریک بودش خیابونمون هم خلوت بعد گوشیمو گرفتم دستم الکی انگاری با بابام حرف میزنم گفتم ک عه بابا دیدمت ببین اینجام بعدش پسره یه ذره مکث کرد بعدش رفت کلک م گرفت...اگه کلک م نمیگرفت یا تاکسی سوار میشدم یا اینکه میرفتم اونطرف خیابون



خیلی مبتکری ماهی! این قدرت را هر کسی نداره. این که مدیریت بحران بکنه

باران پاییزی سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 11:40 http://baranpaiezi.blogsky.com

من توی این مواقع بهش میگم خجالت از قد و هیکلت بکش بشر. تو الان باید یه زندگی رو اداره کنی.
شده از توی ماشین هم بهمون متلک گفتن پشت چراغ قرمز. 4 تا جوون بودن توی شهرمون مهمون بودن بهشن گفتم آقاجان راتو بکش برو. زشته از توی ماشین این رفتارو می کنی. برگشته بهم میگه به قسمت اعتقاد دارم بعد به خاهرم که راننده بود میگه حالتون خوبه؟
اینجور مواقع حس بدی بهم دست میده. انگاری یک نفر داره حرمت فضای شخصی مو زیر پا میگذاره. بعد سعی می کنم خودم رو آروم کنم اما متاسفانه قوانین مملکت و همچنین تربیت خانواده به جنس مذکر این اجازه رو میده که با هر سبک و ساقی توی جامعه رفتار کنه و من نوعی برای دفاع از خودم با داد و فریاد حق رو به خودم بدم



راستی بانوی اردیبهشتی به یک چالش دعوت شدید

ممنون. الان میام ببینم چه چالشیه؟!

آفرین سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 13:20

با خانم سارا خیلی موافقم!
واما خودم بستگی داره به حال و هوام. گاهی فقط تو چشماش نگاه تاسف باری می کنم و رد می شم. ولی گاهی علاوه بر تاسف نگاهم حال عاقل اندر سفیهی هم به خودش می گیره و اگه طرف خیلی پررو میشه نزدیکش که برسم طوری که بشنوه میگم: پررو پررو پررو

مهرپرور سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 13:49 http://mehrparvar.blogfa.com

سلام
از بس که تو معلم خوبی هستی من درسات خوب یادم میمونه
این ها رو ببین:
http://mayfamily.blogfa.com/post-116.aspx
http://mayfamily.blogfa.com/post-117.aspx
امروز به پستهات نگاه میکردم دیدم چقدر تغییرات جالبی تو روند پستها هست که احتمالا خودت خیلی خوب متوجه میشی چقدر به حال و هوات مربوطه...اینم از مزایای وب نویسیه.آدم خودش و روند رشدش رو میبینه


وای خدا چه قدر کم حافظه ام! چند روز پیش داشتم با دوستی درباره این جور نگاه ها صحبت می کردم و اون گفت خوب این را به نظرسنجی خواننده ها بگذار منم گفتم باشه! ولی جان تو اصلا یادم نبود چنین پستی قبلا نوشته ام!

سارا سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 14:00

کسی که متلک می گه اعتماد به نفس پایینی داره با این کارش می خواد جلب توجه کنه می خواد بگه وجود داره این کارش دلایل زیادی ممکنه داشته باشه یه نظر من یکی از دلایلی که این کار رو انجام می ده بی توجهی اطرافیان و نایدیده گرفته شدن توسط خانواده و محیط اطرافش در دوران کودکی و نوجوانی هست دلیل دیگه تقلید کردن از دوستانش هست بدون اینکه فکر کنه چرا این کار رو انجام می ده خب چنین فردی قابل ترحم هست اگه انسانی از نظر روحی سالم باشه همچین رفتاری ازش سر نمی زنه.

رها سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 14:01 http://thepartoftanhai.blogsky.com/

حس ناامنی گاهی هم حس اینکه نکنه مثلا لباسم نامرتبه یا شاید زیرچشمام سیاه شده سعی می کنم فک کنم قصد بدی نداره طرف شاید برای همینه که شوهرم می گه خیلی ساده ای و اینا...
نمی دونم شاید هم خیلی ساده ام

انوشا سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 14:19

سلام خانمی. من با این چشم چرانیها برخورد داشتم و در اکثر مواقع بی تفاوت از کنارشان میگذرم و بگونه ای برخورد میکنم که انگار اصلا متوجه نشدم.
فکر می کنم این افراد از هر عکس العملی حتی توهین آمیز لذت میبرند

درست میگی

برنا سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 15:00 http://www.newday2014.blogfa.com

خانم اردیبهشتی عزیز
لطفا به آقای اردیبهشتی نازنین بفرمایید که به چالش دعوت شده اند. (تقصیر ماهی کوچولوه...به خدا من بی تقصیرم)

یا خدا! شما دوستان کمر همت بسته اید ما زن و شوهر اصفهانی را در یک روز ورشکست کنید و سکته بدهید؟!

دور از شوخی، ممنون بهشون اطلاع می دهم.

قبلا خیلی اذیت میشدم...اما حالا نه...اصلا مهم نیست...کاملا ندید میگیرمش.انگاراصلا وجود نداره..

مهرپرور سه‌شنبه 4 شهریور 1393 ساعت 23:35 http://mehrparvar.blogfa.com

راستی پست بعدی صدمین پستته اگه میخوای به مناسبتش جشن بگیری، شیرینی بدی

مبااااااارک باشه

بی خیال! چه قدر ضربه بهم وارد می کنید آخه؟! پست بعدی باید چند کتاب اهدا کنیم اون وقت شیرینی هم بدهیم؟! از یک اصفهانی چه قدر انتظار دارید؟! اونم تو یک روز؟!

هلیا چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 12:50 http://oghab.parsiblog.com

سلام
خب ناراحت میشم گاهی عصبی... یا احساس ناامنی حتی ترس
خیلی وقتا تو دلم میام نفرینی چیزی بکنم بعد میگم خدایا هرجور خودت میدونی ، گاهی هم میگم نمیگذرم.
حس بدیه، گاهی دلم میخواست یه فصل کتک سیر یارو رو میزدم دلم خنک شه!

آتوسا چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 12:56

خب من معمولا بی خیال می شم. یه طوری که خود طرف هم می فهمه که حوصله شو ندارم و نباید مزاحمم بشه. البته چون تجربه زندگی تو شهرا و محیط های دیگرم داشتم، می دونم که این برخورد تو محیط های خیلی بسته و سنتی جواب نمی ده.

بتول چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 13:26 http://ghaafeleh.persianblog.ir

سلام
اول ممنونم برای طرح این سوال و نظرات دوستان هم خیلی جالبه.
من فوق العاده اذیت میشم و بدم میاد از این حرکت. البته میزان اذیتش فرق می کنه. به موقعیت ربط داره، به حرکت و رفتار طرف که چقدر زننده باشه. به اینکه سن و سال طرف چقدر باشه. من معمولا برای حرکات پسرای جوون و به اصطلاح بچه قرتی ها ارزش قائل نیستم ولی اگه از آدمهای سن و سال دار ببینم واقعا اذیت میشم. خیلی بدم میاد و خیلی تاسف می خورم. خصوصا حتی گاهی میبینم که مردی که همسر داره این طور هست.
و البته یه مساله دیگه هم اینکه خیلی وقت ها میبینم که رفتار یا پوشش خودم یا دوستانم که همراهم هستن باعث جلب توجه اونا شده. مثلا خندیدم یا شال/روسری خیلی جذابی پوشیدم یا توی موقعیتی قرار گرفتم که نباید! و سعی می کنم دیگه اون کارها رو نکنم یا اون چیزو نپوشم یا اون جاها نرم.

دیدن این رفتار از طرف مردانی که کنارشون یک زن هست خیلی عجیبه

یاسمین چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 13:52

سلام
راستش رو بگم من چادریم و محجبه ولی خوب ادم مریض به حجاب و حریم کسی کار نداره یعنی با حجاب و بی حجاب نداره کرمش رو میریزه بهرحال
خوب منم اغلب واکنش هام مثل بقیه نیست یعنی خداییش جوانتر که بودم با بچه کیفم رو میدادم به بچه ها وسط خیابون دعوا راه می انداختم (چقدر بی ابرو بودم)
دوران دانشجویی همیش اسلحه حمل می کردم (از این لوله های مقوایی وسط پارچه ها که مهر ان مدیری باب کرد کتک زدن با اونو) ای درد داره
بعد از اونم تا همین الان زدم به در بی خیالی میگذرم چون سنم بالاتر رفته ولی خوب گاهی که میبینم حتی حریمم تو ماشین هم زیر سواله کل کل میکنم باهاشون متلک بگن جواب میدم

چه خشنی بودی تو

مرضیه چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 14:48

انگشت شستمو همینطور که دارم لبخند میزنم نشون میدم

الان که انگشت شصت معنیش شده لایک

مینو چهارشنبه 5 شهریور 1393 ساعت 23:55 http://milad321.blogfa.com

حالا که پیر شدم و از این مسایل راحت شدم۰اما در جوانی از این رفتارها احساس ترس و نا امنی میکردم۰

رویاباف جمعه 7 شهریور 1393 ساعت 21:00 http://vividdreams.blogfa.com

سلام
درباره ی این پستتون و حسی که درباره اش پرسیدید...
من تجربه های بی شماری در این خصوص دارم. نمونه اش یکی از پست هام
http://vividdreams.blogfa.com/post/49
من اغلب حرف ها و متلک ها و آزارها رو نادیده می گیرم و انگار کر و کور باشم، رد میشم. اما یکی دو باری به شدت جوش آوردم و پریدم به طرف.
البته... در خصوص عنوان پستتون، یه چیزی هم اضافه کنم که این چشم چرانی، یا اونی که انگلیسی ها میگن ogle، یه مقاله ای می خوندم که خلاصه ای از نتایج یه تحقیقه و نشون میده که هم مردها در برخورد با زن ها اول جلب بدنش میشن، و هم حتی زن ها، در برخورد با هم جنسانشون.
http://abcnews.go.com/Technology/scientists-prove-men-ogle-women-women/story?id=20749938
اما خب... تمایل طبیعی و غریزی یه چیزه... و تلاش برای کنترل غریزه و "انسانی" رفتار کردن یه چیز دیگه

درست میگی بالاخره انسان باید انسانی رفتار کنه!

سلام بر بانوی اردیبهشتی مهربان ......

خوب حقیقتا من خیلی از این دست نگاهها رو تجربه نکردم ......البته این به این معنا نیست که اصلا چیزی به نام تخطی به حرمت زنانه ام رو تجربه نکردم ........

یکی از دلایل کمتر تجربه کردن این نوع ازنگاه، پوشش من یا همون چادر میتونه باشه ..... اما تمام دلیل نیست ......

شده زمانی که من متلک رو همراه با پوشش چادر حس کردم ....... کلمه های چندشی مثل جون . بخورمت و ..... که خوب هیچ کدوم این موارد به نوع پوشش من بستگی نداشته ......
اما واقعا واقعا نوع نگاه به خاطر همین پوشش کمتر برام پیش اومده ........ انگار به نوعی آقایون نسبت به خانمهای چادری بیشتر حیا میکنند ........

امید دارم که میرسه روزی که سرمایه فرهنگی ما اونقدر بالا بره که یاد بگیریم حریم خصوصی ، یعنی حریم خصوصی ..... و صد البته خشونت ، تنها خشونت جسمانی نیست .....

راستی اون کلیپ که در مورد فرهنگ خشونت علیه زنان هست و انواع خشونت رو که در مورد زنان رایجه، در فیلم در مورد آقایون به کار برده رو دیدید ؟؟؟؟؟؟؟ خیلی جالب .... مطمئنا آقایون تحمل زندگی در این نوع دنیای پر خشونت رو ندارند ........

همیشه بخندید ....

بله دیدم!

پری گل یکشنبه 16 شهریور 1393 ساعت 15:28 http://sangghollab.blogsky.com

منم یه پست از تجربم نوشتم
http://sangghollab.blogsky.com/1393/06/16/post-85/%D9%85%D8%B2%D8%A7%D8%AD%D9%85%D8%AA-%D9%87%D8%A7%DB%8C-%D8%AE%DB%8C%D8%A7%D8%A8%D8%A7%D9%86%DB%8C
اگه دوس داشتین خوشحال میشم بخونید :)

رکسانا شنبه 22 شهریور 1393 ساعت 15:12

من که بعضی وقت ها خیلی بدم میاد ومیترسم مخصوصا که کاملا میفهمم نگاه ها شون صرفا نگاه جنسی ولذته
خانوم اردیبهشتی ممکنه تعجب کنید وقتی همون جا خیال بافی جنسی با من میکنند میفهمم
مگر زنان چه گناهی کردن که لایق این جور نگاه هاین

نمی دونم! خوب این ها انسان های عادی نیستند و فرهنگ نادرست هم بیشتر پرورششون داده

ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد